طبعم به ولای آن دو لبخند
شد نغمه سرای آن دو لبخند
مانده است هنوز بر لب طف
تأثیر صفای آن دو لبخند
بر صورت خون گرفته عشق
زیباست جلای آن دو لبخند
لبخند حسین(ع) و خنده جون
عالم به فدای آن دو لبخند
هر لحظه قیامتی است بر پا
در صحن و سرای آن دو لبخند
بس کشته که غرق خون فتاده
در کرب و بلای آن دو لبخند
من پیرو مذهب جنونم
مثل شهدای آن دو لبخند
غلتیده به خون هزار ساقی
لب تشنه، به پای آن دو لبخند
شد فلسفه گنگ و مات و مبهوت
در چون و چرای آن دو لبخند
خاصان و مقربان درگاه
هستند گدای آن دو لبخند
جاری است تبسم خداوند
در آینههای آن دو لبخند
سهل است هزار بار مردن
هر دم، به ازای آن دو لبخند
از قدرت این جهان برون است
تعیین بهای آن دو لبخند
مولا صله بر«غلام» داده است
بی فاصله جای آن دو لبخند
یا رب بچشان تبسم خون
بر ما شعرای آن دو لبخند