شکوه و عظمت اولیاء‌الله در مثنوی

در این ابیات مولانا به طور کلی درباره‌ی اولیای حق سخن می‌گوید: وجودشان مانند خم‌هایی است که راه به دریای الهی دارد و واحد کالألف‌اند؛ یک تن که به هزار تن می‌ارزد و درصد نسل و مردم صد روزگار و دوران، اثر...
شنبه، 17 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
شکوه و عظمت اولیاء‌الله در مثنوی
 شکوه و عظمت اولیاء‌الله در مثنوی

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
واحد کالألف کی بود آن ولی *** بلکه صد قرنست آن عبدالعلی
خم که از دریا درو راهی شود *** پیش او جیحونها زانو زند
خاصه این دریا که دریاها همه *** چون شنیدند این مثال و دمدمه
شد دهانشان تلخ ازین شرم و خجل *** که قرین شد نام اعظم با اقل
در قران این جهان با آن جهان *** این جهان از شرم می‌گردد جهان
این عبارت تنگ و قاصر رتبت است *** ورنه خس را با اخص چه نسبت است

در این ابیات مولانا به طور کلی درباره‌ی اولیای حق سخن می‌گوید: وجودشان مانند خم‌هایی است که راه به دریای الهی دارد و واحد کالألف‌اند؛ یک تن که به هزار تن می‌ارزد و درصد نسل و مردم صد روزگار و دوران، اثر وجودی دارد. این بندگان خداوند بلند مرتبه، از آن رو که از عظمت و جلالت حضرت حق برخوردارند، قدرتمند و محتشمان دنیا در برابر عظمت روحی آنان خوار و حقیرند. چنین مرد واصلی، اگرچه در ظاهر وجودی محدود دارد، عظمت‌های دیگر در برابر او ناچیز است. مولانا تشبیه عالم غیب به دریا را ناپسند و نادرست می‌شمارد و می‌گوید: «دریاها» که از عظمت دریای عالم غیب آگاه‌اند، از این مثال من شرمنده شدند و از شرم، دهانشان تلخ و صفرایی شد، که چرا باید نام و اوصاف حق کنار نام و اوصاف وجودهای این جهانی قرار گیرند و مقایسه شوند؟ عالم غیب چنان عظمتی دارد که این جهان خود نمی‌خواهد با آن مقایسه شود و از چنین قیاس می‌گریزد. چرا ما معانی عالم غیب را با تشبیه و تمثیل این جهانی بیان می‌کنیم؟ زیرا جز این راهی نیست. این زبان، برای معانی غیبی کلمات و تعبیرات مناسب ندارد و محدود و نارساست. دریای معنا را نمی‌توان در ظرف الفاظ و ابیات جای داد. «اخص» همان معانی غیبی و «خس» همین الفاظ و موازین دنیایی است.

آفرینش برای انسان کامل است

جذب سمع است ارکسی را خوش لبی است *** گرمی و جد معلم از صبی است
گر نبودی گوش‌های غیب‌گیر *** وحی ناوردی ز گردون یک بشیر
ور نبودی دیده‌های صنع بین *** نه فلک گشتی نه خندیدی زمین
آن دم لولاک این باشد که کار *** از برای چشم تیز است و نظار
عامه را از عشق هم خوابه و طبق *** کی بود پروای عشق صنع حق
آب تتماجی نریزی در تغار *** تا سگی چندی نباشد طعمه‌خوار
رو سگ کهف خداوندیش باش *** تا رهاند زین تغارت اصطفاش

اگر می‌بینی کسی بیانی شیرین و دل‌نشین دارد، به واسطه‌ی حُسن استماع شنونده است؛ چنان که تلاش و جدیت معلم از علاقه‌ی کودک به درس ناشی می‌شود. اگر گوش‌هایی نبود که اخبار غیبی را دریافت کند، هیچ پیامبری از آسمان کلام وحی نمی‌آورد. اگر چشم‌هایی نبود که آثار آفرینش الهی را مشاهده کند، نه فلک گردش می‌کرد و نه زمین می‌خندید و از زمین گل و گیاه نمی‌رویید. همه‌ی جهان به خاطر انسان خلق شده است. حدیث «لولاک» بدین جهت است که بگوید: آفرینش به خاطر چشم بصیر و بینای انسان صورت گرفته است. عموم مردم از بس در حال و هوای شهوت جنسی و شکم‌بارگی هستند، مگر ممکن است متوجه عشق آفرینش حق باشند و عاشقانه به صنع الهی نگاه کنند؟ اگر دنیا را رها کنی و مراقب درگاه حق باشی، او تو را از عالم غیب آگاه می‌کند و به جای بهره‌های دنیایی، به بهره‌های معنوی می‌رساند.

تمسک به اهل بیت و اولیاء‌الله


هر ولی را نوح و کشتی‌بان شناس *** صحبت این خلق را طوفان شناس

هر یک از اولیاء‌الله را به منزله‌ی نوح و کشتی‌بان بدان. این را نیز بدان که همنشینی با مردمان دنیا، هم چون طوفان است. اگر خوایه از گرداب شرّ و گزند مردم دنیا رهایی یابی، به ذلّ عنایت و هدایت اولیاء‌الله جنگ بزن. مضمون این سخن به این حدیث اشاره دارد: «مثل اهل بیتی مثل نوح، من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق». از شیر و اژدهای نر (اولیاء‌الله) فرار مکن، چون آنها به دین و ایمان تو هیچ آسیب نمی‌رسانند، گرچه ممکن است به جسمت ضرر برسانند.

فضیلت معنوی و کمال روحی اولیاء‌الله


آن که اندر عقل بالاتر رود *** خوردن او خوردن جمله بود
فوق آمد جان پر انوار او *** باقیان را بس بود تیمار او
عاقلان را چون بقا آمد ابد *** پس به معنی این جهان باقی بود

هر کس که از نظر عقلانی برتر باشد، خوردن او به منزله‌ی خوردن جمله مردمان است. جان پرنور او از همگان برتر آمده است و مراقبت از او کاری است بس عظیم؛ یعنی انسان کامل از حیث معنوی و کمال روحی بر همه آدمیان فضیلت دارد و جا دارد همگان از او محافظت کنند. از آن رو که خردمندان به جاودانگی رسیده‌اند، پس می‌توان گفت که این جهان نیز به مرتبه جاودانگی رسیده است. جهان هستی، جهان اکبر است و انسان کامل، زبده‌ی آن؛ یعنی ولیّ الهی به منزله‌ی طوماری پیچیده و فشرده است. وقتی این طومار گشوده و منشرح شود، نام جهان هستی یابد. پس جهان هستی همان ولی‌الله است به نحو تفصیل و ولیّ خدا همان جهان هستی است به نحو اجمال.

لاف پیشوایی خام‌اندیشان


اشتر و گاو و قچی در پیش راه *** یافتند اندر روشن بندی گیاه
گفت قچ بخش ار کنیم این را یقین *** هیچ کس از ما نگردد سیر ازین
لیک عمر هر که باشد بیشتر *** این علف اوراست اولی گو بخور
گفت قچ با گاو و اشتر ‌ای رفاق *** چون چنین افتاد ما را اتفاق
هر یکی تاریخ عمر املا کنید *** پیرتر اولیست باقی تن زنید
گفت قچ مرج من اندر آن عهود *** با قچ قربان اسماعیل بود
گاو گفتا بوده‌ام من سال خورد *** جفت آن گاوی کش آدم جفت کرد
جفت آن گاوم که آدم جد خلق *** در زراعت بر زمین می‌کرد فلق
چون شنید از گاو و قچ اشتر شگفت *** سر فرود آورد و آن را برگرفت
در هوا برداشت آن بند قصیل *** اشتر بختی سبک بی قال و قیل
که مرا خود حاجت تاریخ نیست *** کین چنین جسمی و عالی گردنی است
خود همه کس داند ‌ای جان پدر *** که نباشم از شما من خردتر
داند این را هر که ز اصحاب نهاست *** که نهاد من فزون‌تر از شماست

شتر و گاو و قوچی، در سفری همراه یک دیگر شده بودند. در میان راه دسته‌ای گیاه یافتند. چون مقدارش ناچیز بود، قوچ گفت:‌ای رفقا، اگر این مختصر را میان خود تقسیم کنیم، هیچ یک از ما سیر نشود. پس بهتر است هر کس پیشینه خود بگوید تا کهن‌سال‌ترین از ما آن را بخورد. پیشنهاد قوچ پذیرفته شد. قوچ در اثبات سالمندی خود گفت: من با آن قوچی که خداوند برای فدیه‌ی حضرت اسماعیل فرستاد در یک چراگاه چریده‌ام. گاو وقتی این گزافه‌گویی قوچ را شنید، گفت: من جفت آن گاوی بوده‌ام که حضرت آدم برای اولین بار زمین را شخم زد. شتر چون دعاوی بی‌اساس را شنید، بدون این که حرفی بزند، گردن دراز کرد و دسته‌ی علف را از روی زمین به دهان گرفت و خورد. سپس گفت: ببینید رفقا، هر کس اهل خرد و اندیشه باشد، این حقیقت را به خوبی می‌داند که جسم بزرگ و گردن بلندم نشان می‌دهد که پیشینه‌ی من از همه‌ی شما بیشتر است. بنابراین، برای اثبات سالمندی‌ام نیازی به ارائه اسناد تاریخی ندارم.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط