مدد انفاس زکیه انبیا و اولیا در نگاه مثنوی

مولانا به طریق مناجات از پروردگار می‌خواهد که اولیایی ربّانی بر سر راه ما انسان‌ها قرار دهد تا به مدد انفاس زکیه‌ی ایشان از گور جسم و جسمانیت برهیم: خداوندا، قومی صاحب روح بر ما قرار ده تا ما را از صندوق جسممان به
شنبه، 17 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مدد انفاس زکیه انبیا و اولیا در نگاه مثنوی
 مدد انفاس زکیه انبیا و اولیا در نگاه مثنوی

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
از خدا بگمار قومی روحمند *** تا ز صندوق بدنمان واخرند
خلق را از بند صندوق فسون *** کی خرد جز انبیا و مرسلون
از هزاران یک کسی خوش منظر است *** که بداند کو به صندوق اندر است
او جهان را دیده باشد پیش از آن *** تا بدان ضد این ضدش گردد عیان
زین سبب که علم ضاله‌ی مؤمن است *** عارف ضاله خود است و موقن است
آن که هرگز روز نیکو خود ندید *** او درین ادبار کی خواهد طپید
یا به طفلی در اسیری اوفتاد *** یا خود از اول ز مادر بنده زاد
ذوق آزادی ندیده جان او *** هست صندوق صور میدان او
دائماً محبوس عقلش در صور *** از قفس اندر قفس دارد گذر
منفذش نه از قفس سوی علا *** در قفس‌ها می‌رود از جا به جا
در نبی ان استطعتم فانفذوا *** این سخن بات جن و انس آمد ز هو
گفت منفذ نیست از گردونتان *** جز به سلطان و به وحی آسمان
گر ز صندوقی به صندوقی رود *** او سمایی نیست صندوقی بود
فرچه صندوق نو نو مسکر است *** در نیابد کو به صندوق اندر است
گر نشد غره بدین صندوق‌ها *** همچو قاضی جوید اطلاق و رها
آن که داند این نشانش آن شناس *** کو نباشد بی‌فغان و بی‌هراس

مولانا به طریق مناجات از پروردگار می‌خواهد که اولیایی ربّانی بر سر راه ما انسان‌ها قرار دهد تا به مدد انفاس زکیه‌ی ایشان از گور جسم و جسمانیت برهیم: خداوندا، قومی صاحب روح بر ما قرار ده تا ما را از صندوق جسممان به خرند و ما را از تقید به مادیات رهایی بخشند. به جز پیامبران و رسولان چه سکی می‌تواند مردم را از صندوق حیله و افسون جسم برهاند؟ از هزاران انسان فقط یک تن دیده‌ای بصیر دارد و می‌داند که درِ صندوق جسم محبوس شده است. تنها این اندک افراد هستند که با مشاهده ماورای طبیعت دریافتند زندگی در این دنیا به منزله‌ی زندگی در صندوق و تابوت است. تنها عارفان بالله هستند که با مشاهده ضدّ (عالم غیب) این ضد (دنیای محسوسات) بر آنان آشکار گشته است. از آن رو که علم، گم شده‌ی مؤمن است، عارف دیده‌ور گم شده‌ی خود را می‌شناسد و بدان ایقان دارد. اما کسانی که لذّت عوالم معنوی را نچشیده از تلخی این دنیا نه تنها هیچ رنجی نمی‌برد، بلکه از آن شادمان و سرمست نیز هست. پس این که عارفان روشن‌بین این دنیا را تنگ و تاریک می‌بینند، بدین جهت است که جهان تابناک و بی‌کران معنوی را دیده‌اند. برای مثال، کسی که از دوره‌ی خردسالی به بند اسارت در آید، چنین کسی که لذا آزادی را هرگز تجربه نکرده است، جولانگاهش همانان صندوق ظواهر است. عقل چنین کسانی همواره در زندان ظواهر به سر می‌برد و از قفسی به قفسی می‌رود. او در زندان صورت‌ها اسیر است و پس از مرگ بی‌هیچ آگاهی از عالم معنا به قفس فنای محض می‌رود. خداوند در آیه‌ی 33 سوره «رحمن» به جنّ و انسان خطاب می‌کند که اگر می‌توانید به آن سوی آسمان‌ها و زمین، به ماورای جهان مادی راه یابید، این کار را انجام دهید، اما نمی‌توانید مگر به قدرت پروردگار و راهنمایی وحی آسمانی. رسیدن به اسرار ماورای این جهان، عنایت حق و شایستگی مخلوق را نیاز دارد. اگر انسان از صندوقی به صندوقی در آید و از صورتی به صورتی دیگر وارد شود و به معنویت نگراید، او موجودی آسمانی نیست، بلکه موجودی زمینی است. گشایش صندوق، مستی تازه به تازه می‌بخشد، اما کسی که در صندوق جسم و جسمانیات محبوس شده این لذّت را احساس نکند. کسی که بداند دنیا صندوق اوست، هرگز از ناله و بیم نمی‌آساید.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط