سرّ عدم تزاحم صدقه امیرمؤمنان در حال نماز با حضور قلب

سرّ عدم تزاحم صدقه امیرمؤمنان در حال نماز با حضور قلب

سرّ عدم تزاحم صدقه امیرمؤمنان (ع) در حال نماز با حضور قلب(صدقه دادن امام با حضور قلب در نماز) چیست؟
شنبه، 17 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرّ عدم تزاحم صدقه امیرمؤمنان در حال نماز با حضور قلب
مقدمه:

در پاسخ به این شبهه که امیرالمومنین علی (ع) که به هنگام نماز آن ‌قدر حضور قلب دارد (که تیر را از پایش در می‌آورند و متوجه نمی‌شود) چگونه اینجا متوجه گدا شد و انگشترش را به او داد؟

در این مطلب  راسخون دو مطلب جهت پاسخ گویی به سوال  و شبهه مذکور  ارائه گردیده است.با این پاسخ ها همراه شوید.
 

 سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
مسأله انفاق و صدقه دادن امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در حال نماز مشهور است. حضرت امام درباره این مسأله می‌گوید:

"سائلی چیزی در مسجد خواست، کسی به او نداد... علی بن ابی‌طالب در حال رکوع بود، به او اشاره کرد که انگشتری که در انگشت کوچک دست راست داشت، بیرون آورد؛ سائل رفت و بیرون آورد و این در مقابل چشم پیغمبر بود. (1)"

از سوی دیگر در مقام تبیین اوج حضور قلب اهل بیت (علیهم‌السلام) به ویژه پیشوای عارفان امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌گوید:

"از حضرت مولی معروف است که تیری به پای مبارکش رفته بود که طاقت بیرون آوردن نداشت. در وقت اشتغال به نماز بیرون آوردند و اصلاً ملتفت نشد. (2)"

در مقام نحوه‌ی جمع بین این دو جریان و اثبات عدم منافات میان حضور قلب و صدقه در حال نماز پرسش‌ها و بحث‌های فراوانی مطرح شده است. (3)

سوالو شبهه :
پرسش این است که چگونه امیرمؤمنان با وجود حضور کامل قلب و غرق بودن در حق تعالی، متوجه سائل و فقیر شده و انگشتری خود را به او صدقه داده است؟

در پاسخ باید گفت: هیچ‌گونه منافاتی میان حضور قلب کامل در عبادت، و انفاق و صدقه دادن در حال نماز وجود ندارد و اشکالاتی که مطرح می‌شود ناشی از عدم شناخت انسان کامل و مقایسه‌ی او با سایر افراد بشر است.

در حالی که به گفته مولانا:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر *** گرچه ماند در نبشتن شیر شیر
جمله عالم زین سبب گمراه شد *** کم کسی ز اَبدال حق آگاه شد
هم سری با انبیا برداشتند *** اولیا را همچو خود پنداشتند
از قیاسش خنده آمد خلق را *** کو چو خود پنداشت صاحب دلق را (4)

پاسخ اول به سوال:

در پاسخ به این سؤال مشخصاً به چند نکته اشاره می‌شود:
نکته‌ی اول: ممکن است برای صدقه دادن حضرت امیر در حال رکوع، اسرار نهفته‌ای وجود داشته باشد؛ مثلاً براساس کلام امیرمؤمنان در نهج‌البلاغه که: «المسکین رسول الله» (5).

شاید درخواست سائل، نوعی مأموریت تکوینی و براساس مشیّت الهی صورت گرفته باشد تا از این هگذر جلوه‌ای از عظمت علوی آشکار گردد و با نزول آیه‌ی ولایت، مردم متوجه حقیقتی غیرقابل انکار درباره عظمت و منزلت اهل بیت (علیهم‌السلام) شوند.

نکته‌ی دوم: چنان که به تفصیل بیان شد، انسان کامل مظهر همه اسماء و صفات الهی است؛ یکی از صفات خداوند همان است که در دعای مبارکه‌ی جوشن کبیر آمده است:

«یا مَن لایشغله سمعٌ عن سمعٍ؛ یا من لایمنعه فعلٌ عن فعلٍ؛ یا من لا یلهیه قولٌ عن قولٍ»؛ (6)‌ای آن که باز ندارد او را شنیدن از شنیدن دیگر، ‌ای کسی که مانع نشود او را کاری از کار دیگر؛ ‌ای کسی که سرگرم نکند او را سخنی از سخن دیگر.

انسان کامل مظهر جامع حق سبحانه است؛ از این رو مظهر صفات یاد شده نیز خواهد بود.

بنابراین حضرت امیر به دلیل این که در نماز، محو و فانی در حق تعالی است، متوجه کشیدن تیر از پایش نمی‌شود، اما مسائلی که جنبه‌ی عبادی دارد و با انجام آن فیض دیگری نصیبش می‌شود، از دید نافذ او پنهان نمی‌ماند.

به همین جهت در حال نماز می‌تواند هم غرق در محضر و حضور حق باشد و هم صدای دردمند و فقیری را بشنود. یکی از بزرگان معاصر در این باره می‌گوید:

"مطلب دیگر که عرفانی است این که اگر انجذاب خیلی کامل شد، در آن حالت برگشت است؛ یعنی شخصی در عین این‌که مشغول به خدا هست مشغول به ماوراء هم هست آن‌ها [عرفا] این طور می‌گویند، و من هم این حرف را قبول دارم....

به نظر آن‌ها آن حالتی که در وقت نماز تیر را از بدنش بیرون بکشند و متوجه نشوند، ناقص‌تر از آن حالتی است که در حال نماز توجه به فقیر دارد؛ نه این که در این جا از خدا غافل است و به فقیر توجه کرده، بلکه آن چنان توجه به خدایش کامل است که در آن حال تمام عالم را می‌بیند. (7)"

نکته‌ی سوم: صدقه در حال نماز، عبادت در حال عبادت است و منافاتی با حضور در محضر دوست ندارد؛ اما از درد بیرون کشیدن تیر، باخبر نمی‌شود؛ زیرا در آن حالت، محو در تماشای جمال دل‌آرای حضرت دوست و فانی در حق است.

ماجرای زنان مصر که با دیدن جمال حضرت یوسف، چنان محو زیبایی او شدند که از درد بریدن دست خود غافل شدند، درک این حقیقت را برای همگان آسان می‌کند.

یکی از حکیمان متأله در این باره می‌گوید:بلی جایی که جمال صوری یوسفی مقید و محدود، نسوه‌ای را فانی کند به نص کلام الهی که (فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ) (8)

جمال مطلق حقّانی که هر جمال ظلّ جمال او و هر کمال ظلّ کمال او است چه خواهد بود.خاصّه نسبت به عارفین در حال استغراق در ذکر و عبادت؛ خاصّه نسبت به عاشقان او؛ خاصه نسبت به دردناکان و سوختگان او. (9)

نکته‌ی چهارم: چنان که گذشت، در قرب نوافل، چشم و گوش حقانی می‌شود و انسان با حق می‌بیند و با حق می‌شنود؛ و در قرب فرایض انسان، چشم و گوش حق سبحانه می‌شود.

امیرمؤمنان پس از حضرت ختمی مرتبت به واسطه‌ی قرب نوافل و فرایض، دارای مقامی بوده است که نه تنها با حق می‌دید و می‌شنید، بلکه «عین الله» و «سمع الله» بوده است.

لذا دین سائل و شنیدن صدای او، در عین استغراق و فنای کامل در جمال حق، جزو ساده‌ترین مقامات او محسوب می‌شود و نه تنها با حضور عارفانه‌ی در حال نماز منافاتی ندارد، بلکه گویای احاطه و گستره‌ی وجودی او است.

پاسخ دوم به سوال:
در پاسخ به این شبهه چند نکته لازم به ذکر است:
نام خدا علت توجه  امام (ع)
1) این نام خدا بود که نظر امام علی(علیه السلام) را به خود جلب کرد.
شنیدن صداى سائل و کمک به او در نماز، نوعی توجّه به خداست. وقتی آن سائل خدا را صدا زد این نام خدا بود که نظر امام علی(ع) را به خود جلب کرد.

سائل پس از ناامیدى از دریافت کمک، ضمن راز و نیاز با خدا، شکوه و گله خویش را با نام خدا شروع کرد: «اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ أَنِّی سَأَلْتُ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یُعْطِنِی أَحَدٌ شَیْئاً»(10).

(خدایا شاهد باش که من در مسجد پیغمبر(ص) از مردم تقاضای کمک کردم و هیچ کس به من چیزی عطا نکرد). بنابراین، این نام خدا بود که توجّه على را به سوى سائل جلب کرد و در غیر این صورت حضرت هرگز متوجه او نمی شدند.

لذا این توجه، منافاتى با حضور قلب و توجّه به خداوند در نماز ندارد. علاوه بر این در پاسخی نقضی می توان پرسید، مگر مأموم در نماز جماعت صداى مکبّر، یا امام را نمى ‏شنود و از او تبعیّت نمى‏ کند؟

اگر نمى‏ شنود چگونه مى‏ تواند به همراه او نماز را اقامه کند؟ و اگر مى‏ شنود، پس در هیچ نماز جماعتى حضور قلب وجود ندارد.(11)

صدقه دان عبادت است
2) آنچه اشکال دارد پرداختن به خویشتن به هنگام نماز است، امّا پرداختن به نیازمند مظلوم، که عبادت محسوب مى‏ شود، اشکالى ندارد.

وجه حضرت علی(علیه السلام) به آن سائل از جهت دیگری نیز توجه به خدا می باشد و عبادتی همراه با عبادت دیگر انجام شده است.

توضیح اینکه کسى که این ایراد را مطرح مى کند از این نکته غفلت دارد که شنیدن صداى سائل و مظلوم و کمک به او، نوعی عبادت و در واقع توجّه به خدا است خصوصا وقتی در روایات از او به فرستاده خدا تعبیر شده است .

و در آیات قرآن نیز به صدقه سفارش شده و تاکید شده است که هنگام پرداخت آن، نهایت ادب و احترام را به خرج دهند چرا که گیرنده صدقه خدا است‏؛ چنانکه در آیه 104 سوره توبه می خوانیم:

 «أَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»؛ (آیا نمى‏ دانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش مى‏ پذیرد و صدقات را مى‏ گیرد و خداوند توبه ‏پذیر و مهربان است‏).(12) 

همین لزوم اهتمام ویژه به نیازمندان باعث شد قلب پاک امام على(ع) که در برابر صداى سائلان حسّاس بود به نداى آنها پاسخ دهد.

او با این کار عبادتى را با عبادت دیگر آمیخت و در حال نماز زکات داد و هر دو براى خدا و در راه او بود. ضمن اینکه در همان لحظه انفاق نیز ایشان به جسم خود بی توجه بود و چیزی را حس نمی کرد.(13)

حالات اولیای الهی
3) حالات اولیای الهی همیشه یکسان نیست.
حالات امام علی(علیه السلام) و سایر اولیای الهی در نماز و حتی در غیر نماز یکسان نبوده است. آنها گاهی آنچنان غرق در عالم ملکوت می شدند که به جز ذات باری تعالی به هیچ چیزی توجه نداشتند.

و گاهی نیز با حفظ حضور قلب و توجه به خداوند به عالم کثرت و مظاهر مادی نیز توجه داشتند. البته توجه آنها به عالم کثرت نیز در راستای اجرای دستورات خداوند می باشد.(14)

ستایش قرآن
4) قرآن کریم پرداخت زکات در رکوع را مورد ستایش قرار داده است.
این ایراد و خرده گیرى که چرا در نماز به سائل توجه شده است در واقع ایراد بر قرآن مجید است! چرا که خداوند در آیه 55 سوره مائده که به آیه «ولایت» مشهور است.

دادن زکات را در حال رکوع مورد تکریم و تمجید قرار داده است و اگر این عمل نشانه غفلت و بى خبرى از ذکر خدا بود نباید به عنوان یک صفت والا و با ارزش فوق العاده، روى آن تکیه شود.

ضمن اینکه مواردی شبیه این کار که عبادت به شمار می رود توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز در ضمن نماز صورت گرفته است ولی این بهانه جویان چون در پی انکار فضایل پیامبر(ص) نیستند آن را منافی حضور قلب ندانسته اند.

به عنوان مثال در مسند احمد از ابو هریره نقل شده است: ما با پیغمبر نماز عشاء می خواندیم و وقتی که پیغمبر به سجده می رفت، امام حسن و امام حسین که کوچک بودند بر پشت پیغمبر سوار می شدند: 

«فإذا رَفَعَ رَأْسَهُ أَخَذَهُمَا بیده من خَلْفِهِ أَخْذاً رَفِیقاً وَیَضَعُهُمَا علی الأَرْضِ فإذا عَادَ عَادَا حتی قَضَی صَلاَتَهُ»(15)؛

(وقتی پیغمبر می خواست بلند شود، با این دو دست مبارکش حسن و حسین را می گرفت و آرام روی زمین می گذاشت و وقتی که پیغمبر به سجده می آمد، آنها روی پیغمبر سوار می شدند). توجه به حسنین و گرفتن آنها و آرام زمین گذاشتن، آیا این ها با حضور قلب در نماز منافات ندارد؟

متعصّبانی که مروجان و مبلغان این شبهه هستند در حقیقت مى خواهند فضیلت على(ع) را انکار کنند ولی در واقع به خدا و پیامبر(ص) نیز ایراد مى گیرند.

باید از آنها پرسید اگر این کارها بر خلاف آداب نماز و حضور قلب است، پس چرا خداوند آن را ستوده و ولایت مؤمنین را شایسته چنین کسى دانسته است؟!

به هر حال جاى شک نیست که شنیدن صداى سائلِ نیازمند و اجابت خواسته او در حال نماز، عبادتى است مضاعف که در یک لحظه صورت گرفته است و باید پناه به خدا ببریم از تعصب هایى که ما را از حقایق دور مى سازد.(16)

نتیجه:
از مطالب دو مطلب قابل تامل است.
اولا: این خرده گیرى ها ایراد بر قرآن است،  چرا که خداوند آن را ستوده و ولایت مؤمنین را شایسته چنین کسى دانسته است.
دوما:شنیدن صداى سائل و کمک به او در نماز، نوعی توجّه به خداست.
 

پی‌نوشت‌ها:

1. کشف اسرار، ص 138.
2. شرح چهل حدیث، ص 429.
3. التفسیر الکبیر، ج 11-12، ص 27؛ مجموعه آثار، ج 4، ص 934.
4. مثنوی معنوی، دفتر اول، ص 16.
5. نهج‌البلاغه، حکمت 304.
6. مفاتیح الجنان، ص 155.
7. مجموعه آثار، ج 4، ص 930.
8. «پس چون زنان او را دیدند او را بس شگرف یافتند و از شدت هیجان، دست‌های خود را بریدند»؛ یوسف (12): 31.
9. اسرار الحکم، ص 528.
11. آیات ولایت در قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات نسل جوان‏، قم‏، 1386 هـ ش، چاپ سوم‏، ص 90.
12. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سى و دوم‏، ج‏ 8، ص 121.
13. ر.ک: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 هـ ش، چاپ ششم، ج 9، ص 211.
14. ر.ک: حیات عارفانه امام علی(علیه السلام)، جوادی آملی، عبدالله، مرکز نشر اسراء، قم، 1385 هـ ش، چاپ چهارم، ص 62-64.
15. مسند احمد، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل، المحقق: السید أبو المعاطی النوری، عالم الکتب، بیروت، 1419 هـ ق ـ 1998 م، الطبعة الأولى، ج 2، ص 513، ح 10669.
16. پیام قرآن، همان.
 

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.

https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=44&lid=0&mid=418515
نویسنده بخشی از این مقاله: محمد امین صادقی ارزگانی.
* این مقاله در تاریخ 1401/9/5 بروز رسانی شده است



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط