ابزارها و تكنيك هاى اجرايى در سياست خارجى ايالات متحده امريكا
چكيده
دولـت ايـالات مـتـحـده امـريـكـا بـعـد از جـنگ جهانى دوم به طور فعال در صـحـنـه روابـط بـين المللى ظاهر گريدد و از ابزارهاى چهارگانه ديپلماسى , تبليغاتى ,اقتصادى , نظامى و نيز تكنيك ها و شيوه هاى استفاده از اين ابزارها, به اجـراى سـيـاسـت خـارجـى خـود پـرداخـت . در ايـن مقاله , هر يك از ابزارها و تـكـنـيك هاوجنبه هاى مورد استفاده به صورت نظرى و مصداقى مورد بررسى قرار گرفته است .
غـالـب كـشـورهـاى جـهـان , بـه مـنـظور تاءمين منافع و امنيت ملى خود در عرصه بين المللى , در تعامل با يكديگر هستند. بنابراين , اعمال و رفتارهاى متقابل كشورهادر عرصه بين المللى , سياست خارجى آن ها راتشكيل مى دهد. بـرخـى از نظريه پردازان روابط بين الملل , صحنه بين المللى را به صحنه بازى ودولـت هـا و واحـدهـاى سـيـاسى را به بازيگران آن صحنه تشبيه كرده اند. در ديـدگـاه ايـن انديشمندان , بازيگران اصلى صحنه بين المللى , دولت هاى ملى مـى باشند كه براى اجراى سياست خارجى خود از ابزارها و تكنيك هاى مختلفى بـهـره مى جويند. درواقع امروزه به رغم وجود ده ها سازمان , انجمن , اتحاديه , و شركت گوناگون , نظيرسازمان هاى انقلابى , جنبش هاى آزادى بخش , شركت در چـند مليتى و سازمان هاى غير دولتى كه بدون توجه به سياست هاى رسمى حـكـومـتـى (دولت ها) با گروه هاى ملى ساير بازيگران بين المللى رابطه برقرار مـى كنند, برقرارى روابط ديپلماتيك , قطع روابط سياسى , اعلان جنگ و صلح , انـعـقـاد قـراردادهـا, عـضويت درمجامع بين المللى , تحريم اقتصادى و تهاجم تـبـلـيـغاتى و نظاير آنها, از طريق دولت ها انجام مى شود. اين موارد, تكنيك ها و شـيوه هايى در استفاده از ابزارهاى سياست خارجى واحدهاى سياسى به حساب مى آيد.
ايـالات مـتـحـده امريكا نيز به عنوان يكى از بازيگران تاءثير گذار بر روابط بين الـمـلـل ,بـراى تـحقق اهداف و تاءمين منافع و امنيت ملى خود, از اين ابزارها و تـكنيك ها بهره مى جويد. تنوع , پيچيدگى و همچنين استفاده صحيح از آنها در ميزان موفقيت سياست خارجى اين كشور اهميت به سزايى دارد. به گونه اى كه در بسيارى موارد, جهت گيرى سياست خارجى امريكا, بر اساس نوع و كيفيت ابزارهاى استفاده شده مورد ارزيابى قرار مى گيرد. بـا ايـن تـوصـيـف , مـقـاله حاضر در صدد پاسخگويى به اين سؤال اساسى است كـه مـهـم تـرين ابزارهايى كه مجريان ودست اندركاران سياست خارجى ايالات مـتـحـده دراجراى سياست خارجى آن كشور مورد استفاده قرار مى دهند كدام است ؟
و چه شيوه هايى در به كارگيرى آن ابزار, مورد استفاده قرار مى گيرد؟ نـگـارنـده معتقد است كه ابزارهاى , 1ـ ديپلماسى , 2ـ تبليغاتى 3ـ اقتصادى 4ـ نـظـامى در تحقق اهداف سياست خارجى امريكا موثر واقع مى شوند و هر يك از مـواردفـوق , تـكـنـيك ها و شيوه هاى خاصى را براى اجراى سياست خارجى در اختياردست اندركاران سياست خارجى امريكا قرار مى دهند. در ادامه اين نوشته , به طورمختصر و به صورت مستند هر يك از آنها مورد بررسى قرار مى گيرد.
1 ـ ديپلماسى
گـاه نـيـز ديپلماسى امريكا براى ابراز خشنودى و رضايت از وقوع امرى به كار مى رودكه دراين صورت كمك شايانى به شكل گيرى , تحقق و تثبيت پديده در حال تكوين ميكند. به عنوان نمونه , شناسايى اسرائيل از سوى دولت اين كشور در سـال 1327هـ . ش .(1948 م ) كـمـى پـس از آن كـه اسرائيل خود را يك كشور مـسـتقل و داراى حاكميت اعلام كند, از اين نوع بود كه در آن موقع به استقرار وضـع رژيـم صـهـيونيستى به عنوان يك كشور در شرف تاءسيس كمك اساسى كـرد. (2) اگـر چـه اكـثـريت كشورهاى عربى و اسلامى , هرگز اسرائيل را به رسميت نشناختند.
ديـپـلـمـاسـى ايالات متحده , ممكن است مقاصد متفاوتى داشته باشد. نخست ايـنـكـه ,ديـپلماسى ممكن است انعقاد پيمان هاى معتبر را مورد پى گيرى قرار دهـد. پـيـمانى كه در سال 1366 ه . ش (1987 م ) بين ايالات متحده و شوروى سـابـق مـنعقد شد, ازاين قرار است . اين پيمان به دنبال مذاكراتى كه به منظور كاهش شمار موشك هاى ميان برد در اروپا انجام گرفت بسته شد. دوم ايـنـكـه , ديـپلماسى امريكا به مشابه يك ابزار سياست خارجى , ممكن است بـه عـنوان حربه و تدبيرى تبليغاتى در تنگنا قرار دادن كشورهاى مخالف به كار رود.درنـهايت امكان دارد دست اندر كاران سياست خارجى امريكا, ديپلماسى را به عنوان اهرم فشارى كار آمد براى تغيير و به كنترل در آوردن رفتار دولت هاى مـخـتلف مورد استفاده قرار دهند. نمونه عينى فشارهايى از اين قبيل 1ـ پس از جنگ دوم خليج فارس در عملكرد ديپلماسى اين كشور در قبال عراق , در غالب قطع نامه هاى تحميلى شوراى امنيت , مى توان يافت .
2 ـ تبليغات
تـنـظـيم برنامه تبليغاتى امريكا بر عهده اداره اطلاعات ايالات متحده مى باشد. ايـن اداره فـعـاليت هاى مربوط به بيش از100 كتابخانه و دفتر خدمات اطلاعات درخـارج , يـك شبكه راديويى جهان گستر (صداى امريكا) راديو مارتى مختص كوبا (3) راديو آزادى ويژه ايران , خدمات مربوط به برنامه هاى تلويزيونى فيلم و خـبـر وبـرنـامـه هـاى ويژه متعدد راتنظيم مى كند. وزارت امور خارجه مبادله فرهنگى ودانشجو را كه جنبه مهمى از تلاش تبليغاتى امريكاست , بر عهده دارد. علاوه بر اين ,سيا نيز از نويسندگان و سردبيران روزنامه هاى خارجى كه به نفع ايـالات مـتـحـده وسـيـاسـت هـايـش مى نويسند حمايت مى كند. (4) هدايت بـرنـامـه هـاى راديـويـى بر ضددولت هاى انقلابى و داراى استقلال در سياست خارجى , نظير جمهورى اسلامى ايران هم بر عهده سيامى باشد. راه اندازى راديو آزادى (5) به منظور تنگ تر كردن حلقه محاصره تبليغاتى و درنهايت براندازى نظام جمهورى اسلامى از اين قراراست .
) آ . ر مقر دو خبر گزارى بزرگ جهان , يعنى خبرگزارى (آسوشيتدپرس ) ( ) درنيويورك و فعاليت آنان ج . ت . پ وخـبرگزارى (يونايتد پرس انترنشنال ) ( در انـحـصـارايالات متحده و در خدمت اطلاع رسانى تبليغاتى اين كشور است . خـبـرگـزارى (آسوشيتد پرس ) كه در سال 1227 ه . ش .(1848م ) به صورت طرح مشتركى درمالكيت مطبوعات امريكا تاءسيس شد. بيش از ده هزار عضودر 107 كـشورجهان دارد. 3300 نفر علاوه بر دفاترى كه تنظيم فعاليت هاى راديو و تـلـويزيون رابر عهده دارند, در 107 دفتر در ايالات متحده و 62 دفتر در ماوراى بحاركارمى كنند. (6) خـبـرگـزارى (يـونايتد پرس ) در سال 1286 ه . ش .(1907 م ) تاءسيس شد و فعاليت بين المللى خود را از سال 1337 ه . ش .(1958م ) آغاز كرد و تعداد 6417 مـشترك دارد. اين خبرگزارى فعاليت هاى خود را در 114 كشور جهان و توس ط ده هزاركارمند كه در 238 دفتر كار مى كنند, انجام مى دهد. از سال 1927م , اين خبرگزارى نظام جديدى را در ارتباط با ذخيره اخبار به كار گرفت كه در جمع آورى خـبـر و تحريرو ارسال آن به طور خودكار, مفيد واقع مى شود. روزانه 5/ 4 ميليون كلمه مخابره مى شود كه بعضى از آنها به 48 زبان ترجمه مى شود. علاوه بـر ايـن دو خبرگزارى مهم , صدها خبر گزارى كوچك تر نيز در ايالات متحده وجـود دارد. به عنوان نمونه مى توان از (خدمات خبرى نشريه نيويورك تاميز) كه با دارا بودن 350 مشترك در40 كشور فروخته مى شود, نام برد. (7) تـبـلـيـغـات امريكا در طول تاريخ اين كشور در طى ساليان متمادى , تغييرات زيـادى رابـه خـود ديـده اسـت , امـا در مـجموع امريكايى ها در همه زمان ها در تبليغات خود,بيشتر به تبليغ رفاه و مظاهر زندگى امريكايى پرداخته و كوشش كرده اند آن را با نظام سرمايه دارى و اقتصاد آزاد هم طراز جلوه دهند. تـصـورى كـه مـردم يـك كـشور نسبت به كشورهاى خارجى دارند, بى تاءثير از اخبار,گزارش ها, فيلم ها و رسانه هاى ارتباطى نيست . بنابراين ايالات متحده با تبليغات مى تواند از طريق نمايش برخى از موفقيت ها و دستاوردهاى خود, تمام مـردم يـاگـروه هـايى از مردم ساير كشورها را فريب دهد. به گونه اى كه هنوز برخى از مردمان كشورها بى اطلاع هستند, مگر هنگامى كه سياهان لوس آنجلس قيام كنند تاگوشه هاى ديگرى از زندگى امريكايى آشكار شود. در هـر حـال در عـصـر اطـلاعـات كـه رسـانه ها نقش مهمى در جهت دهى به تـحـولات سـيـاسـى بـازى مى كنند, تبليغات به عنوان يكى از ابزارهاى اجرايى سياست خارجى امريكا در خدمت جريان سياست خارجى اين كشور قرار گرفته اسـت . شـدت يـافـتـن تبليغات دولت هاى غربى بامحوريت امريكا در دهه 1990 مـيـلادى بـرضد نظام حاكم بر شوروى سابق (پس از ايجاد فضاى باز سياسى از سـوى ميخاييل گورباچف كه سرانجام منجر به براندازى آرام و در سكوت نظام كـمـونـيـسـتـى , اقـتـصادسوسياليستى و حكومت فدرال شوروى سابق شد) و همچنين گسترش تبليغات عليه ميلوسوويچ رئيس جمهور يوگسلاوى و روى كـار آوردن مـهره مورد نظر امريكادر آن كشور در سال 2000 ميلادى , از جمله موارد براندازى باتبليغات مى باشد.
3 ـ اقتصاد
در دنـيـاى كـنـونـى , روابـط اقـتـصـادى دولت ها به گونه اى است كه آسيب پـذيرى كشورهاى عقب مانده و در حال توسعه , در مقايسه با كشورهاى صنعتى بـسـيـار زيـاداست . بسيارى از دولت هاى جهان سوم و عقب نگهداشته شده در حـوزه تـجـارت خـارجى فقط كالاهاى معدود و اغلب آنها كه داراى اقتصاد تك مـحـصـولى هستند,تنها يك كالا را مى توانند صادر كنند و براى تاءمين ماشين آلات , قـطـعـات يـدكى ,كالاهاى استراتژيك , دانش فنى , تكنولوژى و مانند آن , تقريبا به طور كامل به كشورهاى صنعتى توسعه يافته و ابسته اند. بنابراين تعجب آور نـيـست كه چراكشورهاى پيشرفته از ابزارهاى اقتصادى عليه كشورهاى در حال توسعه استفاده مى نمايند.
دولـت ايـالات مـتـحـده ايـن ابزار را در سياست خارجى به دو صورت مثبت و مـنفى ,مورد استفاده قرار مى دهد, صورت مثبت آن در قالب پاداش يعنى كمك بـه حـكـومـتهاى وابسته و طرفدار و صورت منفى آن در قالب تنبيه براى تحت فـشـار قـراردادن حـكـومـت هـاى مـخالف جلوه گر مى شود. نمونه مثبت آن كـمـك هاى بلا عوض ايالات متحده به رژيم صهيونيستى اسرائيل و جنبه منفى آن در تـحـريـم هاى اقتصادى يك جانبه و چند جانبه امريكا عليه دولت مستقل جمهورى اسلامى ايران مى باشد.
دولـت امـريـكـا از حربه اقتصادى به اشكال گوناگون , از جمله اعطا و يا عدم اعـطـاى وام , تـحـريـم تـجارى و اعمال سهميه بندى براى واردات كالا, تحريم اقـتـصـادى ,افـزايـش يـا كاهش تعرفه , مسدود كردن دارايى ها, اعطا يا متوقف سـاختن كمك ,صدور تكنولوژى و يا خوددارى از آن , مشاركت يا عدم مشاركت در سرمايه گذارى ها, و نظاير اينها مورد استفاده قرار مى دهد. بـدهـى هـاى هـنـگـفـت كـشورهاى اروپاى شرقى به بانك ها و مؤسسات مالى غرب ,يكى از عوامل عمده تغيير در جهت گيرى سياست خارجى شوروى سابق بـود كـه بـه دنـبـالـه تـحولات ارو پاى شرقى شاهد بوديم . برخى دولت ها نظير لـهـسـتـان ومجارستان كه در مقابل آن تحولات انعطاف بيشترى از خود نشان دادند, به همان نسبت از كمك هاى بيشتر امريكا بهره مند گرديدند. (8) دولـت امـريـكا در برخى مواقع براى كنترل ورود بعضى كالاها از ساير كشورها, مـكـن اسـت سـهـميه بر قرار كند. دراين حالت , عرضه كننده معمولا كالا را به قـيـمتى مطلوب به امريكا مى فرستد اما فقط اجازه دارد مقدار معينى , و در يك دوره زمانى مشخص به فروش برساند. به عنوان نمونه , مى توان به تعيين سهميه براى ورودشكر از فيليپين , جمهورى دومينيكن و ديگر كشورهاى توليد كننده شكر اشاره كردكه هرگونه تغيير در ميزان سهميه مى تواند به اقتصاد آنها كمك يابه شدت به آن لطمه وارد كند. (9) تـحـريـم هـاى اقـتـصـادى نيز يكى از حربه هاى اقتصادى امريكا براى مقابله با كـشـورهـاى مـخالف است . ظهور قدرت بلا منازع اقتصادى امريكا پس از جنگ جـهـانـى دوم وتـوان ايـن كـشور در ابعاد كشاورزى , صنايع پيشرفته و انحصار (كارتل )ها و(تراست )هاى جهانى كه با كمك قدرت نظامى در سراسر جهان انـحصار بسيارى ازمراكز اقتصادى و صنعتى و تجارى را به دست گرفته است , امـكـان استفاده از تحريم اقتصادى را به عنوان يك حربه و ابزار سياست خارجى فـراهـم سـاخـته است . اين نظريه اولين بار توسط (هنرى كسينجر) در دوران جـنـگ با ويتنام , به طور رسمى اعلام شد. وى به اين امر اشاره مى كند كه حتى اگـر دشمنان ـ ويت كنگ ها ـ در جنگ با امريكا پيروز شوند, در بازسازى كشور بعد از جنگ و در نبرد اقتصادى شكست خواهند خورد. (10) هـمـچـنـيـن اجـراى سياست تحريم به وسيله امريكا در مورد كشورهايى چون كـوبا,ليبى , نيكاراگوئه , ويتنام , عراق , شوروى سابق , جمهورى اسلامى ايران , و برخى ازديگر كشورها نيز در مقاطع تاريخى مختلف مشاهده شده است . در بـرخـى اوقـات دولـت ايـالات مـتـحده از كشور ثالث يا كشورهاى ديگر در اعـمـال تـحريم هاى اقتصادى استمداد گرفته و خواهان تشكيل جبهه واحدى عـلـيـه كـشـورمورد تحريم مى گردد. تصويب قانون امريكايى (داماتو) عليه جمهورى اسلامى ايران نمونه اى از اين تحريم ها است .
افـزايـش يـاكـاهش (تعرفه ) به عنوان يكى از عوامل تشويق و تنبيه اقتصادى درسـيـاسـت خـارجـى امريكا در مواقعى به كار مى رود كه كشور مورد نظر در شـرايـطى قـرار داشـتـه باشد كه با افزايش يا كاهش تعرفه , بازار مهمى را براى محصولاتش به دست آورده يا از دست بدهد. امريكا تعرفه هاى ترجيحى را درباره آن دسته ازاعضاى پيمان (ورشو) اعمال كرد كه سياست هاى خارجى يا درون بلوكى آنها تاحدى از مسكو استقلال نشان مى داد. (11) مـسـدود كـردن دارايـى هـاى سـايـر دولـت هـا تـوسـط امـريكا شكلى ديگر از حـربه هاى اقتصادى در سياست خارجى است كه نمونه بارز آن , بلوكه كردن 12 مـيليارد دلاردارايى هاى جمهورى اسلامى ايران پس از وقوع انقلاب اسلامى در سال 1357ه . ش .(1979م ) مى باشد.
در نـيـكـاراگـوئه , امـريـكا اعطاى كمك هاى اقتصادى و مالى به اين كشور را مـشـروط بـه تـغـيـير اساسى در رفتارهاى خارجى آن كشور كرد. همچنين در سـالـهـاى اخير هر زمان چين در صدد تعقيب نقشى مستقل و جدا از واشنگتن بـوده يـا سـيـاسـت هايى رااتخاذ كرده كه با منافع ايالات متحده امريكا تعارض داشـته است , بلافاصله با تهديدامريكا مبنى بر منع صدور كالا و تكنولوژى مورد نياز, مواجه شده است . (12)
4 ـ نظامى
بـا وجـود ايـن , ايـالات مـتـحـده بـا در اخـتـيار داشتن موشك هاى قاره پيما, تـسـليحات پيشرفته الكترونيكى و ليزرى , نيروى دريايى كارآمد, و برخوردار از نـاوهـاى هـواپـيـمـابـر, زيـر دريـايـى هـاى پيشرفته , نيروى هوايى برتر داراى و نيروى زمينى آ و هواپيماهايى 52. ب , 14. ب شكارى بمب افكن هايى نظير 16.
كـار آزمـوده ,درمـجوع دوميليون و پنجاه هزار سرباز را تفكيك هفتصد و پنجاه هزار نفر در نيروى زمينى , پانصد و بيست و چهار هزار نفر در نيروى دريايى , صد و نود هزار نفرتفنگدار دريايى و پانصد و شصت و سه هزار نفر در نيروى هوايى , به كار گرفته است . (13) عـلاوه بـر ايـن , بـر اسـاس گـزارش هـاى مـوجود, ايالات متحده بيش از 100 كلاهك هسته اى استراتژيك در اختيار دارد كه قدرت تخريبى هر يك از آن ها, به مـراتب بيشتر از بمب هايى است كه هيروشيما و ناكازاكى را در سال 1324ه . ش .(1945م ) نابود ساختند. (14)
حـدود يـك چـهـارم از نيروهاى ايالات متحده يعنى پانصد هزار سرباز, نزديك بـه دويـست و پنجاه ناو جنگى و تداركاتى و هزار و پانصد جنگنده در پايگاه هاى نـظـامـى خـارج از ايـن كشور پراكنده اند. پايگاه هاى نظامى برون مرزى ايالات متحده استخوان بندى تشكيلات جهانى ارتش امريكا را تشكيل مى دهند. وزارت جـنـگ اين كشور, در حدود دو هزار و پانصد پايگاه نظامى در بيش از سى كشور جهان داردكه سيصد و چهل مركز آن از پايگاههاى مهم به شمار مى رود. (15) بـه اعـتـقـاد بـرخى نظريه پردازان مسائل سياست خارجى و روابط بين الملل , دولـت امـريـكـا ابـزار نظامى را بعد از به كارگيرى ساير ابزارها و مشاهده عدم كـارآيى و نتيجه بخشى آنها, مورد استفاده قرار مى دهد. اما بررسى تاريخ نظامى ايـالات متحده ,گوياى اين واقعيت است كه در بعضى مواقع از تمامى حربه هاى ديـپـلماتيك ,تبليغاتى و اقتصادى و نظامى به طور همزمان براى نيل به اهداف مـلى , بهره گيرى مى شود. به عنوان نمونه , در طى دهه 1360 ه . ش (1980 م ) ايـالات مـتحده از يك سو امكانات نظامى و اقتصادى را در اختيار ضد انقلابيون نيكاراگوئه مى گذاشت واز طرفى مساءله اعطاء كمك هاى مالى و اقتصادى به دولت نيكاراگوئه را در مدارديپلماسى خود قرار مى داد.
تـكـنـيـك و ابـزارهـاى نـظـامـى بـه صـورت هاى مستقيم و غير مستقيم در سياست خارجى ايالات متحده مورد استفاده قرار مى گيرد. شـكـل غـيـرمـستقيم آن از طريق تهديد و ارعاب بابرگزارى مانورها و نمايش قـدرت وتوان نظامى صورت مى پذيرد. نمونه بارز اين مورد, طراحى و مشاركت در اجـراى مـانورهاى پى در پى با كشورهاى حاشيه جنوبى خليج فارس , پس از جنگ نفت مى باشد.
بـه كـارگـيـرى جـنبه مستقيم ابزارهاى نظامى در سياست خارجى امريكا در غالب مداخلات نظامى در قلمرو ساير بازيگران بين المللى صورت عملى مى يابد. درتـاريـخ مناسبات بين المللى امريكا با سه نوع مداخله نظامى رو به رو هستيم : نـخست مداخله اى كه به منظور حفظ رژيم حاكم بر يك كشور در برابر مخالفان داخلى آن ,براى حفظ منافع امريكا صورت مى گيرد. مداخله امريكا در لبنان در دهه 1360ه . ش .(1980م ) در زمره اين مداخلات است .
امـريـكـا مـداخـله خود را چنين توجيه كرد كه دولت لبنان از جانب شورشيان مـوردحـمـايـت سـوريه تهديد مى شود, در حالى كه آنچه واقعا تهديد شده بود, منافع امريكا بود.
نـوع ديـگـر دخـالـت نـظـامـى امـريـكـا, مداخله به نفع شورشيان مخالف يك حـكـومـت براى بر سركار آوردن مهره هاى وابسته و تشكيل حكومتى منطبق با مـنـافـع ايـالات متحده است , نمونه عينى اين مداخلات , مداخله نظامى امريكا دركـوبـا پـس ازپـيروزى انقلاب اين كشور در سال 1340 ه.ش ( 1961 م ) است , ايـالات مـتـحده باتجهيز مهاجران و گريختگان كوبايى و اختصاص كمك هاى مـالى و استراتژيك خودبه آنها, عمليات معروف و گسترده (خليج خوكها) را به راه انداخت , گرچه اين مداخله ناكام ماند. (16)
قـسـم سـوم مـداخله گرى ايالات متحده , كه شكل جديدى از دخالت نظامى اين كشور را تشكيل مى دهد, تحت شرايطى كه در جريان جنگ دوم خليج فارس در(عـمـلـيـات طـوفان صحرا) براى امريكا فراهم آمد, قابل بررسى است . در جـريان ائتلاف بين المللى , تحت پوشش قطعنامه هاى شوراى امنيت و در غالب ژاندارم تحميلى سازمان ملل , علاوه براينكه واحدهاى نظامى ساير كشورها تحت نـظـارت وفرماندهى نيروهاى امريكايى وارد عمل گرديدند. هزينه اين دخالت نظامى نيز به عهده ديگر كشورها گذاشته شد.
پـس از جـنـگ خـلـيـج فـارس , امـريـكـا به بهانه هاى مختلف از جمله تاءمين امـنـيـت كـشورهاى حوزه خليج فارس , اروپا و آسياى شرقى و يا مشاركت براى صـلـح و ثـبـات منطقه اى , اعتبارات مالى قابل توجهى از كشورهاى اين مناطق دريـافـت نموده است .(اما نوئل والرشتاين ) نتيجه اين سياست راچنين تشريح مى كند:
بـازتـاب چنين اقداماتى , براى جايگاه و الگوى رفتارى امريكا نتايج غير مطلوبى راايـجـاد خـواهـد كـرد. ايـن نـتـايـج بـراى شخصيت ملى امريكا تحقير كننده محسوب مى گردد, زيرا ايالات متحده كه هم اكنون وارث دوران نظامى گرى ريـگـان مـى بـاشـد,نـقش ملى و بين المللى خود را در قالب (ژاندارم تحميلى عمليات نظامى سازمان ملل ) مورد پيگيرى قرار مى دهد و به اين ترتيب در صدد است تا هزينه نظامى گرى بين المللى را از طريق كشورهاى ديگر جبران نمايد. ادامـه ايـن روند منجربه تحقير امريكا فراتر از به گروگان رفتن ديپلمات هاى امريكا در تهران خواهدشد. (17)
درمـجـمـوع مـى توان به اين نتيجه رسيد كه ايالات متحده باانباشت سه عنصر ثروت ,سلاح و دانش فنى پيشرفته بعد از جنگ جهانى دوم و نهادينه كردن تفكر سـلـه گرايى و برترى طلبى در دستگاه سياست خارجى خود, منافع ملى خود را در صـحـنـه سـياسى ساير بازيگران بين المللى مورد پى جويى قرار مى دهد و با بـهـرگـيـرى ازابـزارهـاى چهارگانه ديپلماسى , تبليغات و اقتصاد و نظامى و تكنيك هاى لازم براى هر ابزار, اهداف سياست خارجى خود را تحقق مى بخشد.
پی نوشت:
1- كى .جى . هالستى , مبانى تحليل سياست بين الملل , ترجمه بهرام مستقيمى و مـسـعـود طـارم سـرى (تهران , دفتر مطالعات سياسى و بين الملل وزارت امور
خارجه , 1373), ص 283.
2- آسـتـين رنى , حكومت (آشنايى با علم سياست ) ترجمه ليلا سازگار (تهران ,
مركز نشر دانشگاهى , 1374) ص 571.
خژزچذ رخحچز
قـهرمان ملت كوبا به دليل جهت گيرى اعتاضى سياست خارجى كوبا در مقابل
واشـنـگـتـن بـر عـيله آن كشور پخش مى كند. راديو آزادى نيز به طور رسمى
برنامه هاى را به منظوربراندازى نظام جمهورى اسلامى پخش مى كند.
4- كى جى , هادستى , پيشين , ص 359.
5- باشدت يافتن روابط خصمانه ايالات متحده عليه نظام جمهورى اسلامى بعد از اجراى (سياست مهار دو جانبه ) در دهه 1370ه ش سردمدارن و اشنگتن به منظور شدت بخشيدن به تهاجم همه جانبه تبليغاتى عليه جمهورى اسلامى در نـيـمـه دهه 1370 راديوآزادى را در جمهورى چك براى پخش برنامه هاى عليه ايـران راه انـدازى نـمـودنـد. اين راديو توسط سا زمان سيا اداره مى شود و شيوه آن كار نيز با استفاده از تجارب راديو .اآآ . در تهيه و پخش برنامه هاست .
6- محمد على العوينى , امپرياليسم تبليغى يا تبليغات بين المللى , ترجمه محمد سپهرى , (تهران مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامى , 1369) ص 230.
7- پيشين , ص 231.
8- عـبـدالـعـلـى قوام , اصول سياست خراجى و سياست بين المللى , چاپ سوم (تهران انتشارات سمت 1373) ص 213.
9- كى جى , هالستى , پيشين ص 381 -380.
10- نـشـريـه خـبرگزارى جمهورى اسلامى , طرحهاى سلطه جويانه امريكا در خليج فارس , 11/7/1374, ص 5.
11- كى . جى , هالستى , پيشين , ص 379.
12- عبدالعلى قوام , پيشين .
13- عـفـيـف بـذرى , مـيـلـتاريسم امريكا بنياد بردگى معاصر, ترجمه محمد رخشنده , (تهران , انتشارات اميركبير, 1368), ص 127.
14- كى جى , هالستى , پيشين , ص 457.
15- عفيف بذرى , پيشين , ص 106.
16- جـلـيل روشندل , امنيت ملى و نظام بين الملل (تهران , سمت , 1374), ص 143.
17- ابراهيم متقى , تحولات سياست خارجى امريكا, (مداخله گرايى و گسترش 1997 ـ 1945), (تهران , مركز اسناد انقلاب سلامى ,1376) ص 164