مترجم : بهروزی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
انسان شناسی یک موضوع کلی نگرانه است که تمام جنبههای زندگی انسانی شامل بیولوژیکی، فرهنگی و هم چنین جنبههای اقتصادی را پوشش میدهد. شاخههای مختلفی از انسان شناسی نظیر فرهنگی، زبانی، قانونی، پزشکی و غیره وجود دارند.
انسان شناسی چیست؟
واژهی لاتین anthropology از دو کلمهی یونانی anthropos به معنای انسان و logy به معنای علم گرفته شده است. انسان شناسی شامل مطالعهی گونههای انسان در هر مکانی روی کرهی زمین و در هر زمانی است؛ چه در همسایگی شلوغ لس آنجلس باشد و چه در جنگلهای متراکم آمازون.اگر چه موضوعاتی مثل اقتصاد و زیست شناسی بر روی جنبههای ویژهای از زندگی انسانی تمرکز میکنند اما انسان شناسی تنها زمینهای است که تمام جنبههای هستی انسان را مورد ملاحظه قرار میدهد. انسان شناسانی وجود دارند که فسیلها را مورد مطالعه قرار میدهند تا معمای تکامل انسان را حل کنند اما افراد دیگری نیز وجود دارند که تلاش میکنند اثر نو گرایی بر روی جوامع معاصر را درک کنند.
شاخههای انسان شناسی :
انسان شناسی فرهنگی :
فرهنگ ابزار مهمی برای زنده ماندن انسان است. آن کل پیچیدهی دانش، ارزشها، سنن، هنر و رسومی است که ما به عنوان بخشی از جامعه یاد گرفتهایم. فرهنگ در طول نسلها و به طور غیر بیولوژیکی از طریق کلمات و نمادها به ما منتقل شده است. انسان شناسان فرهنگی تلاش میکنند منطق پشت هنجارهای فرهنگی را درک کنند. آنها معتقد هستند که هیچ روش سنتی و یا فرهنگی اشتباه نیست.انسان شناسی فرهنگی تجربی است :
زخمی کردن بدن ممکن است برای ما، عجیب و غریب و غیر مأنوس باشد اما مطالعهی فرهنگ قبایل آفریقایی که از این آیین پرستش پیروی میکنند، نشان میدهد که آن، عمل بسیار مناسبی است. انسان شناسان فرهنگی در طول تحقیق خود، درون جامعه زندگی میکنند، سنن و عرفهای آنها را مشاهده و نظاره میکنند و سعی میکنند آنها را نسبت به اعمال جوامع دیگر درک کنند.ممکن است انسان شناسان فرهنگی یک جامعهای را که در آن طرف دنیا زندگی میکنند مورد مطالعه قرار دهند و یا بر روی بخشهای ویژهای از جامعهی خودشان مثل بخش حقوقی، کارگران و یا زاغه نشینها تمرکز کنند.
انسان شناسی زبانی :
زبان یک عامل مهم برای انتقال فرهنگ است. آن دستاورد گونههای انسانی است که باعث شده است انسان نسبت به مخلوقات دیگر برتر شود. انسان شناسان زبانی در تلاش برای درک منشأ و تکامل زبان و رسوم شفاهی، بینشهای با ارزشی را نسبت به فرهنگ جامعه به دست میآورند.انسان شناسان زبانی ارتباط ما قبل تاریخی بین جوامع متعدد را درک میکنند و معانی مفاهیم زبانی و شفاهی را مورد بررسی قرار میدهند تا در مورد شرایطی که در گذشته وجود داشت و این که چگونه انسانها با آنها سازگار شدند، یاد بگیرند. انسان شناسان زبانی علاوه بر مطالعهی زبان در جنبهی فرهنگی، تلاش میکنند مفاهیم بیولوژیکی زبان را نیز درک کنند. این شامل مطالعهی تغییرات مغز و بدن انسان است که ما را قادر میسازد صداها را به روش معنی دار سازمان دهی کنیم.
باستان شناسی :
باستان شناسی با مطالعهی بقایای قابل لمس فرهنگ سر و کار دارد. خوشبختانه، انسانها نشانههایی را در مورد روش زندگی خود نه تنها با کلمات و الفبا بلکه به شکل بقایای مادی مثل تکه سفالهای شکسته، پیهای خانهها، ابزار سنگی و دفینهها، بر جای گذاشتهاند. اینها اطلاعات مهمی را در مورد باورها و سنن تمدن و یا جامعهی ویژه، به ما میدهند.نقاشیهای روی دیوار آرامگاهها میتوانند مقام شخصی را که در آن دفن شده است، مشخص کنند. چنین نقاشیهایی اغلب روشهای رایج در آن جامعه را به تصویر میکشند. مطالعهی مکانهای دفن میتواند به باستان شناسان کمک کند باورهای مذهبی گروهی از مردم را درک کنند.
انسان شناسی بیولوژیکی :
انسان شناسی بیولوژیکی که به انسان شناسی جسمانی نیز مشهور است، با ردیابی و دنبال کردن منشأهای بیولوژیکی، تغییرات تکاملی و تنوع ژنتیکی گونههای انسانی سر و کار دارد. در این فرآیند، انسان شناسان بیولوژیکی رفتار ابتدایی و نسخههای آناتومی انسانهای ابتدایی و حاضر را مورد مطالعه قرار میدهند تا تغییرات جسمانی را که در طول دورهی تکاملی در انسانها رخ میدهد، درک کنند.هم چنین انسان شناسان بیولوژیکی میتوانند آنالیز ژنتیکی و مطالعات مربوط به اندازه گیری بدن انسان را انجام دهند تا دلیل تفاوتهای جسمانی بین افراد گروههای مختلف را دریابند.
انسان شناسی طبقه بندیهای دیگری نظیر انسان شناسی قانونی، پزشکی و اکولوژیکی نیز دارد. با این که هر شاخه یک زمینهی ویژه از مطالعه است اما همگی به هم مربوط هستند. این امر به انسان شناسان یک برتری نسبت به محققان زمینهی دیگر در مورد خطاب قرار دادن مشکلات انسانی میدهد چون آنها هستی انسان را نه به صورت جدا گانه بلکه به صورت کلی مورد مطالعه قرار میدهند.