30 آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 / 20 دسامبر 2008

30آذرماه سال1230هجري شمسي: مدرسه« دارالفنون» اولين مدرسه عالي پلي تكنيك به سبك مدارس اروپايي تأسيس شد. اين مدرسه به كوشش اميركبيرصدراعظم لايق دوره ناصرالدين شاه دايرشد. دارالفنون نخستين تجربه ايرانيان درتأسيس مدارسي به سبك جديد و درقالبي منظم بود
شنبه، 30 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008
30 آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 / 20 دسامبر 2008
30 آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 / 20 دسامبر 2008


30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 1) 30آذرماه سال1230هجري شمسي:
مدرسه« دارالفنون» اولين مدرسه عالي پلي تكنيك به سبك مدارس اروپايي تأسيس شد. اين مدرسه به كوشش اميركبيرصدراعظم لايق دوره ناصرالدين شاه دايرشد. دارالفنون نخستين تجربه ايرانيان درتأسيس مدارسي به سبك جديد و درقالبي منظم بود. اين مدرسه ابتدا با شش استاد اتريشي دررشته‎هاي مهندسي، توپخانه، سواره نظام، معدن شناسي، طب، جراحي تشريح، علوم طبيعي و داروسازي آغازبه كاركرد. اولين محصلان اين مدرسه 105تن بودند و مدت تحصيل هم شش تا هفت سال بود. شكل و محتواي فرهنگي مدرسه دارالفنون عناصر آگاه كشوررا برآن داشت تا در مورد تغييرنظام آموزشي بيانديشند. گفتني است كه تحصيل دراين مدرسه رايگان بود و ازهمان ايام به تدريج بخشي ازبودجه كشور آموزش و تأسيس مدارس عالي علمي اختصاص داده شد.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 2) سرنگوني سلسله ساساني با قتل يزدگرد سوم (21 ش)
به دنبال شكست يزدگرد سوم آخرين پادشاه سلسله ساساني از سپاه اسلام در نهاوند، اين سلسله پس از 416 سال حكومت، منقرض شد و مسلمانان، ايران را فتح كردند. سپاه اسلام با آن كه نفرات و تجهيزات بسيار كمتري از ارتش ايران داشت، اما به خاطر روحيه بالا و ايمان محكم، در نبردهاي پياپي كه چند سال طول كشيد، ارتش ساساني را شكست داد كه آخرين آنها، جنگ نهاوند بود. با سقوط سلسله ساسانيان، ايرانيان كه از ظلم و فساد پادشاهان ناراضي بودند، به خاطر ارزش‏ها و اصول متعالي اسلام همچون يگانه‏پرستي، عدالت و برابري، به اين دين گراييدند و به تدريج، خود، در گسترش آن كوشيدند.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 3) ارسال پيمان سه جانبه بين ايران و شوروي و انگلستان به مجلس شوراي ملي (1320 ش)
مهم‏ترين اقدام كابينه محمد علي فروغي پس از روي كار آمدن محمدرضا پهلوي و درگير و دار جنگ جهاني دوم و حضور متفقين در ايران، امضاي پيمان بين دولت ايران و دولت‏هاي اتحاد جماهير شوروي و انگلستان بود كه متن آن طي ماده واحده‏اي در 30 آذر 1320 تقديم مجلس شد. در اين پيمان احترام به حاكميت ايران از طرف دولت‏هاي روس و انگليس، قراردادن تسهيلات لازم در اختيار شوروي و بريتانيا در دوران جنگ از طرف ايران و نگاهداري نيروهاي نظامي متفقين در ايراني تا هر زمان و... عنوان شده بود. اين پيمان هر چند به ظاهر ضرري به حال ايران نداشت ولي حضور طولاني مدت اين نيروها در ايران و نيز ضربات ناشي از جنگ و تحميل هزينه‏هاي طاقت‏فرسا، بر مردم كشور بسيار گران آمد و فقر و فلاكت بيشتري نصيب مردم محروم نمود. بعد از جنگ، نيروهاي شوروي علي رغم تعهد جهت خروج فوري، در اين كار، بسيار تعلُّل كردند كه پس از شكايت دولت ايران به سازمان‏هاي بين‏المللي، اين نيروها، حاضر به تخليه ايران شدند.

4) توافق شوروي براي ارسال تسليحات پيشرفته به عراق در جريان جنگ تحميلي (1364ش)
گسترش مناسبات همه جانبه عراق و شوروي سابق در جريان جنگ تحميلي، اين امكان را فراهم ساخت تا روس‏ها اهداف جديد سياست خارجي خود را در منطقه و در برابر ايران پي‏گيري كرده و در مقابل، عراقي‏ها نيز با برخورداري از حمايت سياسي - نظامي شوروي، تجهيزات نظامي و كمك‏هاي مستشاري دريافت كنند. بر اين اساس بود كه روس‏ها علاوه بر ارسال سلاح به عراق، با ارزيابي از ضعف‏هاي ساختاري ارتش آن كشور در وضعيت دفاع و حمله، در توسعه نيروهاي مسلح عراق و طرح ريزي استراتژي تهاجمي عراق نيز نقش فعال و محوري داشتند. كمك‏هاي شوروي سابق به عراق در اين مرحله در مقايسه با كمك ساير كشورها بسيار برجسته‏تر و نمايان‏تر بود و تا اندازه‏اي، تاثيرات سرنوشت‏سازي بر روند تحولات جنگ داشت. اين كمك‏ها تا اندازه‏اي بود كه شوروي در حدود شصت درصد از تجهيزات نظامي عراق را تامين مي‏كرد.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 5) شب يلدا، طولاني‏ترين شبِ سال

6) 21ذيحجه سال568هجري قمري:
«جمالُ الدّين عبدالواحد شيباني» معروف به ابن قِفطي نويسنده نامداراسلامي درشهرقِفط درمصربدنيا آمد. شيباني تحصيلاتش را درشهرهاي قاهره، بيت المقدس و حَلَب به پايان رساند و عاقبت درشهرحَلَب به مشاغل ديواني مشغول شد. او درهمين ايام به تأليف كتابهايي چون «تاريخ قاهره، تاريخ مصر، تاريخُ السَّلاجِقه و تاريخُ الحُكَما» همت گماشت. كتاب اخيرشامل زندگينامه 410تن طبيب، منجّم و حكيم است.

7) 21ذيحجه سال654هجري قمري:
« اِبنُ الجوزي» ملقّب به« شمسُ الدّين واعظ» معروف شهردمشق درگذشت. او عالمي مورّخ و فقيهي برجسته بود و درعين حال ازمحدثان و حافظان مشهور دمشق بشمارمي‎رفت. شمسُ الدّين ابتدا مقدمات علوم را نزد جدّ مادري خود فراگرفت و به مراتب عالي علمي دست يافت. 18ساله بود كه جهانگردي را آغازكرد و سرانجام دردمشق اقامت گزيد. ازابن الجوزي آثاري چون «تَذكِرَةُ خواصِّ الاُمَّه في ذكرخَصايصُ الاَئِمّه » يا« تَذكِرةُ‌الخَواص » درمناقب اميرالمؤمنين و اهل بيت(ع) به ياگارمانده است.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 8) 21ذيحجه سال1212هجري قمري:
بابا خان بانام فتحعلي شاه قاجار درتهران برتخت نشست و 37سال درايران حكومت كرد. ايران دردوران اين شاه بي كفايت قاجاري به علّت ضعف و سستي او و نداشتن قدرت تصميم گيري، همواره درگيرحوادث داخلي و خارجي بود. بي تدبيري فتحعلي شاه باعث شد تا درزمان او دراثناي اين جنگها نواحي مهمي ازكشورمان ازدست رفت و به روسها واگذارشد.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 9) قتل "آقامحمدخان قاجار" مؤسس و اولين پادشاه سلسله‏ي قاجاريه(1211 ق)
آقامحمدخان قاجار پسر بزرگ محمدحسن خان قاجار قوانلو در محرم 1155 ق در گرگان متولد شد. در 1160 ق كه عادل شاه، برادرزاده‏ي نادر شاه افشار براي سركوبي محمدحسن خان، عازم مازندران شده بود، دستور داد آقامحمدخان را در خردسالي مقطوع النسل كردند. بعداز روي كار آمدن كريم خان زند و در بدري فراوانِ خاندان قاجار، به دربار زنديه فرستاده شد و مورد توجه خانِ زند قرار گرفت. آقامحمدخان به مدت 16 سال با بستگانِ خويش در شيراز در نهايت رفاهِ حال به سر برد ولي به محض اطلاع از مريضيِ كريم خان، به طرف مازندران حركت كرد و با كمك برادرش، مدعيان را مغلوب نمود. سرانجام در 11 جمادي الثاني 1200 ق در تهران تاجگذاري نمود و از آن پس به تصرف نقاط مختلف كشور مشغول گرديد. در اين مدت، ده‏ها هزار نفر از مردم بي‏گناه به دستور او كشته شدند و جنايات فراواني انجام داد. آقا محمدخان سرانجام هنگامي كه در گرجستان حضور داشت به دست دو تن از خدمتكاران خود به قتل رسيد. پس از كشته شدن آقامحمد خان قاجار، چون او از خود فرزندي نداشت، برادرزاده‏اش باباخان معروف به فتحعلي شاه در عيد فطر سال 1212 ق به پادشاهي رسيد.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 10) رحلت "آخوند ملامحمد كاظم خراساني" استاد بزرگ حوزه‏ي علميه‏ي نجف(1329 ق)
آخوند ملا محمدكاظم خراساني در سال 1255 قمري در مشهد به دنيا آمد. و در 12 سالگي وارد حوزه‏ي علميه‏ي مشهد گرديد. چند ماهي در محضر ملاهادي سبزواري و در تهران در حلقه‏ي درس ميرزا ابوالحسن جلوه، شركت كرد و سرانجام در نجف اشرف به درس ميرزاي شيرازي و شيخ مرتضي انصاري راه يافت. آخوند سيزده سال، از درس ميرزاي شيرازي استفاده كرد و اندك اندك آوازه‏ي علمي آخوند در نجف پيچيد. وي پس از فوت استاد، از مجتهدان برجسته واستادان موفق حوزه بود كه شاگردان فراواني را تربيت نمود. سيدابوالحسن اصفهاني، سيد ابوالقاسم كاشاني، سيدمحمد تقي خوانساري، سيدحسن مدرس، سيدصدرالدين صدر، آقا ضياء عراقي، شيخ عبدالكريم حائري، ميرزاي ناييني، سيدمحمدحسين بروجردي، سيدمحمد شاهرودي و ده‏ها عالم فاضل از جمله شاگردان وي بودند. هم‏چنين تأليفات متعددي از ايشان به جا مانده است. كه از جمله‏ي آنها، كتاب مهمِ كفايةُالاصول مي‏باشد. از حيث مبارزات سياسي نيز، آخوند خراساني از مدافعان مشروطيت بود كه تلاش زيادي دراين زمينه از خود نشان داد. قرار بود كه بسياري از علماي نجف، كربلا و كاظمين، خود را براي سفر به ايران آماده كنند. همچنين آخوند خراساني آماده‏ي عزيمت به ايران بود كه در شب چهارشنبه 21 ذي‏الحجه‏ي سال 1329 ق به طرز مشكوكي به دل درد دچار شد و پس از اقامه‏ي نماز صبح، در 74 سالگي به سوي دوست شتافت. برخي بر اين باورند كه وي به وسيله‏ي جاسوسان روسي و يا انگليسي مسموم شده است. پيكر پاك اين استوانه‏ي فقاهت پس از تشييعي با شكوه در حرم مطهر علوي به خاك سپرده شد.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 11) 20دسامبرسال1821ميلادي:
سرزمين پرو به استقلال رسيد. اين كشور بيش از 290سال تحت سلطه اسپانيا بود. اما سرانجام با مبارزات مستمرمردم پرو و رهبريهاي سان مارتين و سيمون بوليوار مجدداً به استقلال رسيد. پس از استقلال حكومت جمهوري درپرو برقرارشد اما همواره نظامهاي خودكامه براين كشور حكومت كرده‎اند و كودتاهاي نظامي اوضاع اقتصادي و سياسي اين كشور را دستخوش نوسانات شديد كرده است.

12) مرگ "فرانسوا رابْلِه" اديب و نويسنده برجسته فرانسوي (1553م)
فرانسوا رابْلِه، رمان‏نويس، اديب و پزشك فرانسوي در دهم ژانويه 1494م در اين كشور به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در صومعه‏اي نزديك زادگاهش انجام داد و پس از آموختن الهيات و حكمت و فلسفه به سِلك روحانيون مذهبي درآمد. اين امر بيشتر به سبب شوق او در فراگرفتن علوم ادبي يونان و روم بود تابه سبب تمايلش به علوم مذهبي و الهي. رابله از آن پس مدتي به سير و سفر و مطالعه و ثبت خاطرات خود پرداخت و با بسياري از فاضلان و اديبان بزرگ زمان آشنايى يافت. او هم‏چنين پس از طي دروس دانشگاهي در رشته پزشكي، به طبابت پرداخت و چندين متن پزشكي را به زبان يوناني با تفسيرهاي شخصي منتشر كرد. رابله هم‏چنين كتاب گارْگانْتوا و سپس رمان بزرگ پانتاگروئل را انتشار داد كه از جانب برخي مقامات علمي و مذهبي به اتهام منافي اخلاق بودن محكوم گرديد و باعث شد كه وي مقام و جايگاه روحانيت خود را ازدست دهد. با اين حال انتشار جلدهاي دوم تا پنجم اين اثر، باعث شهرت زيادي براي رابله شد و با ارائه تغييراتي در جلدهاي بعد، سعي كرد تا رضايت مقامات مذهبي را جلب نمايد. رابله از نظر مورخان، مرد تحول بود و در دوره تحول مي‏زيست. وي از آسايش مي‏گريخت و تشنه تجسس و تبحر بود. همه وقت خود را با شوق و شيفتگي فراوان به آموزش مي‏گذراند. او نمونه كامل عهد رُنِسانس به شمار مي‏آمد كه مي‏كوشيد تا فلسفه و معنويات زمان را در پرتو انديشه‏هاي باستاني، نو گرداند. رابله بيش از هر چيز، در شيوه انشاء و به كار بردن قواعد زبان و بر جا نشاندن درست كلمه و تناسب در تركيب كلام، هنرمندي و استادي دارد و در نوشته‏ها، روح مضحكه‏آميز و هزل و مطايبه فصيح و شيوا را با قدرت نويسندگي مي‏آميزد. وي با خطوط وسيع، چهره‏هاي مختلف انسان را به طور مسخره‏آميز ترسيم مي‏كند و نهاد آدمي را آن چنان كه هست به خواننده القا مي‏نمايد. شگفتي سبك نگارش رابله در آن است كه ميان خنده و دانش، رابطه نزديك برقرار مي‏دارد. درباره او گفته‏اند كه: رابله وجود بشر را به مسخره مي‏گيرد، وجود خدايان را نيز به مسخره مي‏گيرد، اما اين كار را با چنان لطفي انجام مي‏دهد كه نه به بشر لطمه وارد مي‏آوَرد نه به خدايان. فرانسوا رابله سرانجام در بيستم دسامبر 1553م در 59 سالگي درگذشت.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 13) مرگ "پير آگوست رِنْوار" نقاش معروف فرانسوي (1919م)
پيِر آگوست رِنوار، نقاش بزرگ فرانسوي در هفتم مارس 1841م در خانواده‏اي فقير در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات ابتدايى، به دليل فقر مالي مجبور شد تا به نوبه خود، درصدد فراگيري حرفه‏اي باشد. از اين رو به توصيه پدر به طراحي و نقاشي ظروف چيني پرداخت. اما پيدايش ماشين در اين كارگاه هنري، باعث بي‏رونق شدن كارِ دستيِ رنوار گرديد. او پس از آن، مشغول نقاشي براي مبلغين مذهبي شد اما با گذشت مدتي در صدد برآمد تا فقط نقاشي كند. از اين رو راهي مدرسه هنرهاي زيبا شد و خود در نقاشي به استادي رسيد. رنوار در 23 سالگي تابلوي معروف خود يعني اِسْمِرالْدْ را در يك نمايش‏گاه نقاشي به معرض نمايش گذاشت و ادامه اين نقاشي‏ها در سال‏هاي بعد، زمينه‏هاي شهرت و ثروت او را فراهم آورد. او در اين زمان با صورت‏سازي از مردم و نقاشي تصاويري از كودكان و زنان، گشايشي در كار خود يافت و طرفداران زيادي پيدا كرد. وي به سبك اِمْپِرسيونيسْمْ نقاشي مي‏كرد كه نمايش حالات به وسيله رنگ‏هاي مختلف، مشخصه اصلي اين سبك بود. طرفداران اين سبك در هواي آزاد به نقاشي مي‏پرداختند و بر اثرات نور در نقاشي تأكيد مي‏كردند. رنوار در نقاشي به انعكاس نور اشياء بيشتر در جَو و فضاي آن توجه داشت تا خود اشياء. رنوار در تابلوهاي خود، خطوط نازك رنگين بسياري مي‏كشيد و مخصوصاً طوري نقاشي مي‏كرد كه نظر تماشاگر به تدريج به قسمت مهم تابلو جلب شود. از مهم‏ترين تابلوهاي رنوار، مي‏توان به ضيافت در شب، تاب و چترها اشاره كرد. تابلوهاي وي در بيشتر نمايشگاه‏هاي معروف جهان موجود مي‏باشند. پيِر آگوست رِنْوار تا آخرين روز زندگي اش كار كرد تا اين‏كه در 20 دسامبر 1919م در 78سالگي جان سپرد.

30  آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 /  20 دسامبر  2008 14) درگذشت "جان اشتايْنْ بِكْ" رمان‏نويس بزرگ امريكايي (1968م)
جان ارنست اشتاين بك، نويسنده معاصر امريكايى در 27 فوريه 1902م در ايالت كاليفرنياي امريكا به دنيا آمد. وي در 17 سالگي وارد دانشگاه استمفورد شد، اما پس از چند سال تحصيل در رشته زيست‏شناسي، بدون اخذ دانش‏نامه، دانشگاه را ترك كرد. اشتاين بك در 27 سالگي اولين اثر خويش با نام فنجان زرين را منتشر كرد و وارد عرصه نويسندگي گرديد. وي در سال‏هاي بعد با انتشار آثاري ديگر، به اعتبار و تكامل ادبي دست يافت و در شمار اديبان درآمد. اشتاين بك نويسنده‏اي رئاليست و واقع‏گرا است كه با سبكي بسيار قوي و محكم و نثري جالب، به تشريح فقر و بيچارگي اجتماع دست زده و حقايق دردناكي از زندگي بيچارگان را بيان مي‏نمايد. شهرت او با نوشتن رمان خوشه‏هاي خشم تكميل شد كه در آن به صورتي هيجان‏انگيز و مؤثر، زندگي يك خانواده آواره و عصيان كارگران محروم را توصيف كرده است. اين كتاب مورد استقبال مردم قرار گرفت و به دريافت جايزه ادبي پوليتزر، نائل آمد. موضوع اصلي آثار اشتاين بك، رابطه انسان و كائنات است. كتاب‏هاي او هم نماينده نوميدي نويسنده‏اند و هم نمايانگر روح مبارز او. اشتاين بك كه استاد ادبيات كارگري است، زندگي قربانيان بدبختي را با مهارت و بياني ساده ترسيم كرده است. سبك او از رمانتيسم و وادي شاعرانه به واقع‏گرايى و شكل آثارش از آرايه‏ها و پيرايه‏هاي زباني به سوي سادگي و روشني تكامل يافته است. اشتاين بك در شرح جزئيات، توصيف مناظر، نماياندن حالات و تأثيرات و بيان خاطرات، قدرت فراواني دارد و آثار او آميزه‏اي از واقع‏گرايى و تخيل سرشار از شوخ طبعي و درك اجتماعي است. آثار نخستين جان اشتاين‏بك، از ادراكي كامل درباره زندگي و نظري بلند و وسيع درباره مسائل انساني و سلامت روح برخوردار است كه با روشي تغزّلي، حماسي يا طنزآميز و لحني واقع‏بينانه بيان شده و در ادبيات معاصر امريكا مقام عالي به دست آورده است. گفته مي‏شود كه در سال‏هاي پاياني عمر، آثار اشتاين بك در سراشيبي ادبي افتاد و آن قدرت كامل موجود در آثار اوليه را نداشت با اين حال، وي درسال 1962م به دريافت جايزه ادبي نوبل توفيق يافت. از اشتاين‏بك حدود بيست عنوان كتاب به زبان فارسي ترجمه شده است كه خوشه‏هاي خشم، موش‏ها و آدم‏ها، مرواريد و اتوبوس سرگردان از آن جمله‏اند. جان اشتاين بك سرانجام در 20 دسامبر 1968م در 66 سالگي درگذشت.

15) پايان جنگ هند و پاكستان بر سر استقلال بنگلادش (1971م)
شبه قاره هند از آغاز دهه 1970م، صحنه جنگ‏ها و تشنجات سياسي شديدي بود. پاكستان از بدو استقلال به علت تقسيم آن به دو بخش شرقي و غربي كه در دو سوي شبه قاره هند قرار داشتند وضع نامتعادلي داشت. پاكستان شرقي با جمعيت بيشتر و منابع طبيعي كمتر، بيش از پاكستان غربي از فقر و مشكلات اقتصادي رنج مي‏برد و اين احساس كه رهبران پاكستان، كه بيشتر از سكنه پاكستان غربي بودند، چندان توجهي به اوضاع پاكستان شرقي ندارند به احساس نارضايتي در ميان مردم پاكستان شرقي دامن مي‏زد. از اين رو مقدمات استقلال قسمت پاكستان شرقي فراهم شد، اما اين امر با مخالفت پاكستان غربي روبرو گرديد. با اين حال، رهبران پاكستان شرقي اعلام استقلال كردند و كشور جديدالاستقلال خود را بنگلادش به معني ملت بنگال، خواندند. اما دولت پاكستان، استقلال پاكستان شرقي را به رسميت نشناخت و در ماه مارس 1971م، با دخالت نظامي و اعمال قوه قهريه درصدد جلوگيري از تحقق يافتن استقلال اين كشور برآمد. دخالت نظامي پاكستان، به مهاجرت ميليون‏ها نفر از اهالي پاكستان شرقي به هند انجاميد و دولت هند براي متوقف ساختن سيل مهاجران، از پاكستان خواست كه نيروهاي نظامي خود را از بنگلادش بيرون ببرد و استقلال اين كشور را به رسميت بشناسد. پاكستان زير بار نرفت و هند و پاكستان در روز سوم دسامبر سال 1971م وارد جنگ شدند. دومين جنگ هند و پاكستان نيز مانند جنگ اولِ اين دو كشور كه در سال 1965م بر سر كشمير روي داد، به شكست نيروهاي پاكستان از ارتش هند، كه قوي‏تر و مجهزتر بود، انجاميد. نيروهاي پاكستان در بخش شرقي پس از ده روز جنگ، دست از مقاومت برداشتند و در نهايت پس از آن كه جنگ در 20 دسامبر 1971م به پايان رسيد، دولت پاكستان نيز به ناچار استقلال بنگلادش را به رسميت شناخت.

16) حمله نظامي نيروهاي امريكا به كشور "پاناما" (1989م)
يكي از تهاجمات نظامي امريكا كه در جهت اجراي سياست مداخله جويانه اين كشور با هدف تثبيت و تحكيم سلطه خود بر مناطق استراتژيك جهان صورت گرفت حمله نظامي به پاناما عليه حكومت مانوئل نورْيِه‏گا بود. ژنرال نوريگا كه از سال 1981م رهبري و فرماندهي گارد ملي پاناما را برعهده داشت، درصدد بود تا بر كانال پاناما كه در اختيار امريكا بود، تسلط يابد. از اين‏رو پس از به دست گرفتن قدرت، با سياست‏هاي امريكا مخالفت نمود و از تمديد قرار داد واگذاري كانال پاناما به امريكا كه مدت آن در سال 1999م به پايان مي‏رسيد، خودداري كرد. در سپتامبر 1987م، امريكايى‏ها به منظور تضعيف نوريگا وي را متهم به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر كردند. اين اتهام موجب بروز يك جنگ تبليغاتي شديد ميان نوريگا و امريكايى‏ها شد. سه هفته پس از اين اتهام، رئيس جمهور وقت پاناما طي حكمي نوريگا را از سمت فرماندهي گارد ملي بركنار كرد. رئيس جمهور كه بدون ارزيابي قدرت و نفوذ نظاميان چنين حكمي را صادر كرده بود، چند ساعت پس از صدور اين حكم در يك كودتا به وسيله نوريگا بركنار گرديد و مخفي شد. در اين زمان، امريكايى‏ها پاناما را مورد محاصره اقتصادي قرار دادند و دارايى‏هاي اين كشور را در بانك‏هايشان بلوكه كردند. در اين اوضاع و احوال، نوريگا انتخابات رياست جمهوري ماه مه 1989م پاناما را كه احتمال پيروزي مخالفان در آن زياد بود، پيش از اعلام نتايج قطعي انتخابات، باطل اعلام كرد. بحران روابط امريكا و پاناما در اين هنگام به وضعي خطرناك رسيد تا اينكه در بيستم دسامبر 1989م جنگ ايالات متحده امريكا عليه كشور كوچك پاناما و بدون اطلاع قبلي آغاز شد. اين جنگ نابرابر كه برخلاف تصور امريكايى‏ها پيروزي سريع چند ساعته به همراه نداشت، با مقاومت دليرانه ارتش كوچك و مردم پاناما، دو هفته به طول انجاميد و با بمباران مناطق غيرنظامي توسط نظاميان امريكايى، خسارات بسيار سنگيني بر كشور پاناما و به ويژه پايتخت آن وارد آمد. در اين تهاجم نظامي كه بعد از جنگ ويتنام، بزرگ‏ترين عمليات نظامي امريكا تا آن زمان محسوب مي‏شد 26 هزار سرباز تفنگ‏دار امريكايى شركت كردند و بين چهار تا ده هزار نفر از مردم پاناما به قتل رسيدند. پس از دو هفته جنگ، نوريگا به سفارت واتيكان در پاناما پناهنده شد اما با خيانت آشكار واتيكان، وي به سربازان امريكايى تحويل گرديد. تجاوز امريكا به پاناما و دخالت در امور داخلي اين كشور، باعث خشم مردم پاناما و اعتراض گسترده جهاني عليه واشينگتن شد. با وجود اين، امريكا، مانوئل نوريگا را در يك دادگاه امريكايى به اتهام قاچاق مواد مخدر محاكمه و در سال 1993 وي را به چهل سال زندان محكوم نمود. هرچند ميزان تلفات سنگين نيروهاي امريكايي و مردم پاناما هيچ‏گاه به صورت دقيق منتشر نشد اما در جريان بمباران مناطق غيرنظامي پاناما توسط امريكا، خسارات فراواني بالغ بر يك ميليارد دلار بر پاناما وارد آمد. لازم به ذكر است كه امريكا در حمله نظامي به پاناما از هيچ مرجع بين المللي مجوز اخذ نكرد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.