الطاف خفیه الهی
این طور قضایا (1) مهم نیست خیلی، پیش میآید. برای همه مردم پیش میآید. و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد ظاهر و الطافِ خفیه. یک الطاف خفیهای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در این طور اموری که پیش میآید جزع و فزع میکنیم، صبر نمیکنیم. این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی. اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیهای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و «إنَّهُ لَطِیفٌ عَلی عِبَادِهِ» (2) و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در این طور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست این قدر بیطاقت نبودیم؛ میفهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است، یک تربیتهایی در کار است. (3)بیست دقیقه اشک میریختند
حجتالاسلام و المسلمین واعظ طبسی:
پس از ماجرای پانزده خرداد، خدمت امام مشرف شدم. حدود 35 دقیقه خدمت ایشان صحبت کردم. حادثه پانزده خرداد را برای امام توضیح دادم. و امام حدود بیست دقیقه اشک ریختند. (4)این را که شنیدند خیلی گریه کردند
حجتالاسلام و المسلمین فرقانی:
اوایلی که امام به نجف وارد شدند یک روز مرد با تقوایی خدمت ایشان رسید. فردای آن روز که من در اندرونی کار داشتم دیدم خانم امام خیلی ناراحت است. ایشان میگفت آن مرد چیزی برای امام نقل کرده که آقا از فرط ناراحتی 24 ساعت است غذا نخوردهاند. حتی چای هم نخوردهاند. بعد معلوم شد آن مرد از حوادث تظاهرات قم و کشتار مردم برای امام تعریف کرده و از جمله گفته بود که من در قم بودم و در خیابان دیدم که زنی بچه چندماههای را که پیراهن سفید به تن او کرده بود در بغل داشت و شعار میداد. یکی از گاردیها با ضربه قنداق تفنگ محکم به شانه این خانم زد که بچه از دست او افتاد و سر بچه به جدول کنار خیابان خورد. امام این را که شنیدند خیلی گریه کردند و اشک ریختند و 24 ساعت از فرط ناراحتی غذا نخوردند. (5)خیلی متأثر شدند
حجتالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی:
امام شخص صبوری است و به این زودیها احساسات خودشان را بروز نمیدهند امام در موقعی که مثلاً برادران سپاه شهید میشوند ایشان خیلی متأثر میشوند. همین گونه هم برادران ارتشی و بسیجی و سایر برادران. من این را از یاد نمیبرم بار اولی که تعدادی از برادران سپاه مورد حمله گروهک دمکرات قرار گرفتند و شهید شدند ایشان خیلی متأثر شدند و حتی اشک در چشمانشان پدیدار گشت. (6)دیگر نگو
سید رحیم میریان (از اعضای بیت امام):
پس از فاجعه خونین مکه خدمت امام مشرف شدم. سلام کردم. آقا فرمودند: «تو در جریان مکه بودی؟» گفتم بله. فرمودند: «پس بنشین اینجا». نشستم و شروع کردم به تعریف ماجرا تا رسیدم به این نکته که یک عده پیرمرد و پیرزن داخل یک ماشین بلندگودار بودند و شعار میدادند. پلیس سعودی آمد و ماشین آنها را گرفت و یکی یکی اینها را از ماشین بیرون میکشید و با چماق محکم به سر آنها میزد و آنها هم در جا نقش زمین میشدند و تعدادی همانجا شهید شدند. تا این را گفتم آقا خیلی ناراحت شدند و گفتند: «دیگر نگو». (7)زیاد گریه کردند
فرزند آیتالله شهید محلاتی:
خانم امام که تشریف آورده بودند منزل ما، گفتند من دیدم که امام برای دو شهید زیاد گریه کردند، یکی شهید مطهری بود که امام خیلی از شهادت ایشان متأثر شدند. دومین شهید، شهید محلاتی بود. (8)آقای مطهری چه کرده بود؟!
اینهایی که مثل آقای مطهری، که اذیّتش به یک مور نرسیده است من قریب بیست سال این مرد را میشناسم یک آدم به آن سالمی، یک آدم به آن ادب، به آن انسانیّت، این را محکوم به قتلش میکنند. چرا؟ چه کرد آقای مطهری؟ کی را کشته است؟ چه کرده؟ این بشر نیست؟! این انسان فیلسوف، عالم، فقیه، این بشر نیست؟! این بشر را اینطور میکشند بدون اینکه یک جرمی داشته باشد. جرم آقای مطهری چه بود؟ چه کرده بود؟ جرم «قرنی» (9) چه بود؟ آخر چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند؟ حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عدهای. خیال میکنند که با کشتن آقای مطهری، یا با کشتن امثال آقای مطهری، این نهضت خاموش میشود و دوباره حقوق ملت ما پایمال میشود، و دوباره خوب، راجع به آقای مطهری این حقوق بشریها یک کلمه ننوشتهاند، نگفتهاند؛ ما که نشنیدهایم که بگویند. این بشر نیست؟! اعتراض نکردند، نگفتند، محکوم نکردهاند؟ حالا اگر ما قاتل آقای مطهری را پیدا بکنیم و او را مجازات بدهیم، قصاص بکنیم، آن وقت صدایشان در میآید که خشونت است! این خشونت نیست که بدون جهت [آدمی را بکشند؟] آخر، یکوقت یک آدمی بود که کاری کرده بود؛ جز تعلیم و تعلم این مرد کاری نداشت. یک آدمی که من قریب به بیست سال او را میشناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و میدانم که اذیّت به کسی نکرده، یک آدمی که زحمت برای این ملت کشیده است، یک آدمی که کتابنویس بوده، یک آدمی که فیلسوف و متفکر بوده، مستحق قتل است. [که] او را کشتند؟ این جمعیت حقوق بشر کجا هستند که یک کلمه نمیگویند؟ حالا ما اگر آن کسی که او را کشته است پیدا کنیم و بکشیم، یکدفعه سر قلم «حقوق بشر» باز میشود و شروع میکنند به نوشتن و [تبلیغ] کردن که خشونت است. ایران خشونت است، حقوق بشر را ملاحظه نمیکند، اینها چه جمعیتی هستند! من نمیدانم چه تربیتی اینها دارند؛ چه حیواناتی اینها هستند؟! (10)حاصل عمرم محسوب میشد
بسمالله الرحمن الرحیمانالله و انا الیه راجعون
اینجانب به اسلام و اولیای عظیمالشأن آن و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ضایعه أسفانگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری قدسسره را تسلیت و تبریک عرض میکنم. تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه کرد، تسلیت در شهادت مردی که در اسلامشناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کریم کمنظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب میشد. در اسلام عزیز با شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمهای وارد شد که هیچچیز جایگزین آن نیست. و تبریک در داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوه خود نورافشانی کرده و میکنند. من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات میبخشند و به ظلمتها نور میافشانند، به اسلام بزرگ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک میگویم. من گرچه فرزند عزیزی را که پاره تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد. مطهری که در طهارت روح و قوّت ایمان و قدرت بیان کمنظیر بود، رفت و به ملأ اعلی پیوست، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیاش نمیرود.
تروریستها نمیتوانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر میشوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشههای گندیده رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمینشیند. اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان رشد نمود. برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادت توأم با شهامت بوده. قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامههای اسلام است. «وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ» (11).
اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیرانسانی میخواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در اسلام را بترسانند، بد گمان کردهاند. از هر موی شهیدی از ما و از هر قطره خونی که به زمین میریزد، انسانهای مصمم و مبارزی به وجود میآید. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والّا ترور فرد هر چه بزرگ باشد، برای اعاده چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام بپا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمیکند. ما برای فداکاری حاضر و برای شهادت در راه خدا مهیا هستیم.
اینجانب روز پنجشنبه سیزده اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت، عزای عمومی اعلام میکنم و خودم در مدرسه فیضیه روز پنجشنبه و جمعه به سوگ مینشینم. از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت مینمایم. سلام بر شهدای راه حق و آزادی.
روحالله الموسوی الخمینی (12)
سفارش جوانان به استفاده از آثار شهید مطهری
بسمالله الرحمن الرحیمگرچه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند متعال به پیروزی رسید و نهادهای اسلامی انقلابی یکی پس از دیگری در ظرف تقریباً یک سال با آرامش و موفقیت انجام گرفت، لکن بر ملت ما و به حوزههای اسلامی و علمی خسارتهای جبران ناپذیر نیز به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد؛ همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلامشناس عظیمالشأن حجتالاسلام آقای حاج شیخ مرتضی شهید مطهری رحمةالله علیه.
اینجانب نمیتوانم در این حال احساسات و عواطف خود را نسبت به این شخصیت عزیز ابراز کنم. آنچه باید عرض کنم درباره او آن است که او خدمتهای ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تأسف بسیار است که دست خیانتکار، این درخت ثمربخش را از حوزههای علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن، محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانهای محکم برای حوزههای دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید. اکنون شنیده میشود که مخالفین اسلام و گروههای ضدانقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلامشکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه میکنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود.
از خداوند متعال توفیق همگان را خواهانم. والسلام علی عبادالله الصالحین.
27 اسفند ماه 58 – 29 ربیعالثانی 1400
روحالله الموسوی الخمینی (13)
تجلیل از شخصیت شهید مطهری و خدمات و آثار علمی وی
بسمالله الرحمن الرحیمسالروز شهادت شهیدی مطهر است که در عمر کوتاه خود اثرات جاویدی به یادگار گذاشت که پرتوی از وجدان بیدار و روح سرشار از عشق به مکتب بود. او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی، با زبان مردم و بیقلق (14) و اضطراب، به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بیاستثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأت میگرفت، برای عارف و عامی سودمند و فرحزا است امید آن بود که از این درخت پرثمر، میوههای علم و ایمان بیش از آنچه به جا مانده، چیده شود و دانشمندانی پربها تسلیم جامعه گردد معالأسف دست جنایتکاران مهلت نداد (15) و جوانان عزیز ما را از ثمره طیبه این درخت برومند محروم نمود، و خدای را شکر که آنچه از این استاد شهید باقی است، با محتوای غنی خود مربی و معلم است. مرحوم شهید استاد مرتضی مطهری به ابدیت پیوست، خدایش با رحمت خود با موالیانش محشور فرماید.
روحالله الموسوی الخمینی (16)
بیاستثناء همهی آثارش خوب است
مرحوم آقای مطهری یک فرد بود، جنبههای مختلف در او جمع شده بود و خدمتی که به نسل جوان و دیگران مرحوم مطهری کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بیاستثناء، همه آثارش خوب است. و من کسی، دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم بیاستثناء آثارش خوب است. ایشان بیاستثناء آثارش خوب است، انسانساز است؛ برای کشور خدمت کرده، در آن حال خفقان خدمتهای بزرگ کرده است این مرد عالیقدر. خداوند به حق رسول اکرم او را با رسول اکرم محشور بفرماید. (17)به منزله ابوذر و زبانش چون شمشیر مالک بود
بسمالله الرحمن الرحیمانالله و انا الیه راجعون
19 شهریور 58 – 18 شوال 99
«فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ». (18) عمر طولانی این عیب را دارد که هر روز عزیزی را از دست میدهد و به سوگ شخصیتی مینشیند و در غم برادری فرو میرود. مجاهد عظیمالشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجتالاسلام و المسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلی با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار، سعادت و راحت و برای ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه.
آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذارند. او یک شخصیتی بود که از حبسی به حبس و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچگاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پرارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ برنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت میدهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حق. والسلام علی عبادالله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی (19)
آقای طالقانی مستقیم بود
انّا لله؛ ما از خداییم؛ مال خداییم، ما چیزی نداریم خودمان، هر چه هست از اوست، و به سوی او میرویم. و باید ببینیم چطور از آنجا آمدیم و چطور در اینجا هستیم و چطور به آنجا میرویم. آیا در اینجا که هستیم، در خدمت حقتعالی و خدمت خلقیم، مجاهده میکنیم در راه خدا، به صراط مستقیم ربوبیت مشی میکنیم یا انحراف داریم؟ اگر انحراف داشته باشیم، چه به چپ و چه به راست، چه طرف چپ که تعبیر به مغضوب علیهم شده است و چه طرف راست که تعبیر به ضالین شده است در مقابل طریق مستقیم و صراط مستقیم اگر از این راه مستقیم رفتیم، از اینجا که حرکت کردیم راه مستقیم باشد، منحرف نباشد، شرقی نباشیم غربی نباشیم، مستقیم باشیم، یمین و شمال نباشد در کار، مستقیم حرکت کنیم از اینجا به لانهایت، سعادتمندیم و ملتی را سعادتمند کردیم. و اگر چنانچه خدای نخواسته انحراف به چپ، انحراف به راست، انحراف به یمین، انحراف به یسار باشد، منحرف هستیم. و اگر چنانچه در بین ملت یک مقامی داشته باشیم، ملتی را منحرف میکنیم. مرحوم آقای طالقانی مستقیم بود، مستقیم فکر میکرد؛ مستقیم عمل میکرد. انحراف به چپ و راست نداشت. نه غربزده بود و نه شرقزده، اسلامزده بود، دنبال تعلیمات اسلام بود و برای یک ملت مفید بود، و رفتنش ضایعه است، لکن او پیوست به آنجایی که برای او تهیه شده است؛ مقامی که برای او تهیه شده است. (20)ادامه دارد ....
پینوشتها
1. اشاره به شهادت آقای سید مصطفی خمینی، فرزند امام خمینی.
2. اقتباس از آیه 19 سوره شوری.
3. صحیفه امام، ج 3، ص 234 – 235.
4. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 182.
5. همان، ص 224.
6. همان، ص 225.
7. همان، ص 218.
8. همان، ص 225.
9. شهید ولیالله قرنی، نخستین رئیس ستاد ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
10.صحیفه امام، ج 7، ص 312 و 313.
11. سوره نساء، آیه 75؛ «چرا در راه خدا و به خاطر مردان و زنان و کودکان ناتوان نمیجنگید؟»
12. صحیفه امام، ج 7، ص 178 و 179.
13.همان، ج 12، ص 187 و 188.
14. قلق: ناآرام و بیقرار «زبان بی قلق: گفتار آرام و آرامش بخش».
15.آقای مرتضی مطهری، فیلسوف و متفکر بزرگ و عضو شورای انقلاب، در 11 اردیبهشت سال 1358 به دست گروهک تروریستی فرقان به شهادت رسید.
16. صحیفه امام، ج 14، ص 325.
17. همان، ج 16، ص 242.
18. سوره احزاب، آیه 23: «بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند».
19. صحیفه امام، ج 9، ص 486.
20. همان، ص 513 و 514.
سعادتمند، رسول؛ (1389)، درسهایی از امام: یاد یاران؛ قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول