مزایا و اهمیت شاهنامه‌ی فردوسی در زبان فارسی

بحث دانشوران درباره‌ی خداینامه و یا خداینامه‌های پهلوی و شاهنامه‌های منظوم، مانند شاهنامهی مسعودی مروزی، و شاهنامه‌های منثور، مثل شاهنامه‌ی ابوالمؤید بلخی و ابوعلی بلخی و شاهنامه‌ی نثر ابومنصورین (ابومنصور محمد بن
شنبه، 13 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مزایا و اهمیت شاهنامه‌ی فردوسی در زبان فارسی
 مزایا و اهمیت شاهنامه‌ی فردوسی در زبان فارسی

 

نویسنده: منوچهر مرتضوی




 

بحث دانشوران درباره‌ی خداینامه و یا خداینامه‌های پهلوی و شاهنامه‌های منظوم، مانند شاهنامهی مسعودی مروزی، و شاهنامه‌های منثور، مثل شاهنامه‌ی ابوالمؤید بلخی و ابوعلی بلخی و شاهنامه‌ی نثر ابومنصورین (ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی و ابومنصور معمری) و دیگر منابع فارسی و عربی چنان مبسوط و گسترده بوده که اذهان خام و غیر مجرب را درباره‌ی ارزش مطلق شاهنامه‌ی فردوسی دچار تردید می‌کند و گاهی چنین به نظر می‌آید که شاهنامه‌ی فردوسی هم یکی از این شاهنامه‌های متعدد بوده، با این تفاوت که بخت بلند داشته و مثل شاهنامه‌های دیگر از بین نرفته است. در این مورد ناچار باید توضیحی داده شود:
اولاً: اگر چنین تصوری معقول باشد لابد، بخت فردوسی علل ماهوی داشته که جاودانگی او و اثرش را تضمین کرده است. خود فردوسی مصرحاً این خلود را می‌دانسته، بلکه می‌دیده و در شاهنامه مکرر ذکر کرده است و چنوئی که در اوج فرزانگی و پختگی بوده، سخن به گزاف نگوید.
ثانیاً: شاهنامه که درک عظمت و بلاغت و فصاحت و تقلید ناپذیری هنری و شعری و حماسی آن نیازی به تحقیق و تدقیق ندارد، گواهی راستین و قاطع است بر اسنثنایی بودن این اثر و امتیاز آن نسبت به شاهنامه‌های منظوم و منثور دیگر، که نمونه‌ی یکی از آنها را در چند بیت باقی مانده از شاهنامه‌ی منظوم مسعودی مروزی می‌بینیم، که البته مشت نمونه‌ی خروار است.
ثالثاً: هنر و اهمیت و عظمت فردوسی در این نبوده که سراینده‌ی تنها شاهنامه ایست که از حوادث روزگار مصون مانده و به سلامت رسته و به ما رسیده است، بلکه عظمت فردوسی در این نکته است که شاهنامه‌ی او یک اثر کاملاً اتفاقی و استثنایی بوده و این سخنور بزرگ و مؤید به تأییدات الهی توانسته است داستان ملی مفصل ایران را به سه ویژگی برای همیشه مخلد سازد.
این سه عبارتست از: نخست، کامل بودن در حد امکان و جامعیت مطالب. دوم، امانت وسواس آمیز در نقل داستانها و روایات. سوم، توانائی و توفیق در آفریدن شیواترین و بلندترین و برجسته‌ترین و شایسته‌ترین و دلنشین‌ترین و زیباترین و تقلیدناپذیرترین منظومه از جنبه‌های زبانی و ادبی و ابداعات حماسی و حکیمانه، چنانکه سزوار و لایق عنوان مطلق «حماسه‌ی ملی ایران» و جامع این همه مزایای بعیدالحصول باشد. مزایای اساسی و منحصر به فرد شاهنامه عبارتند از:
1) تداول و اشتهار و مقبولیت در سراسر ایران زمین و قلمرو زبان فارسی.
2) تأثیر تعیین کننده بر روی زبان فارسی دری و سرنوشت آن.
3) داشتن سهمی بسزا در رفع خطر اضمحلال و انحطاط زبان ملی ایران در شرایط دشوار آن روزگاران.
4) ارزش منحصر به فرد ادبی و هنری در نوع خود.
5) تحرک و تهییج روحیه‌ی افسرده‌ی ایرانی و به قول خود فردوسی «زنده کردن عجم».
6) تضمین بقا و خلود و اعتبار و اشتهار و مقبولیت و محبوبیت روزافزون در طول هزار سال.
7) و بالأخره لازم به ذکر است که اثر ارجمند فردوسی توانسته حامل میراث عظیم اساطیر و تاریخ سنتی و داستان‌های ملی ایران در اکمل صور ممکن و حفظ آنها برای همیشه باشد، یعنی موهبتی که شاهنامه‌های دیگر، هرچه بودند، از آن محروم ماندند و اکنون تنها نام و نشان و اجزایی از آنها را غیرمستقیم می‌شناسیم و شاید مضمون یکی از آنها را (شاهنامه‌ی ابومنصوری) به طور نسبتاً کامل به توسط همین شاهنامه‌ی فردوسی در دست داریم.
مسأله‌ی شناختن ارزش و اهمیت اثر فردوسی آن اندازه مهم است که نمی‌توان از آن سرسری گذشت، بنابراین نکات زیر را نیز در این باره یادآور می‌شویم:
1. شاهنامه‌های منظوم پیش از فردوسی، مثل شاهنامه‌ی مسعودی مروزی و شاهنامه‌ی دقیقی، قطعاً ارزش ادبی و هنری قابل توجهی در مقام مقایسه‌ی با اثر فردوسی نداشته‌اند و این حقیقت از نمونه‌های باقی مانده‌ی از این شاهنامه‌ها قابل درک است (منظومه‌ی مسعودی مروزی را که بر وزن هزج مسدس بوده ثعالبی «مزدوجه» و مقدسی «قصیده‌ی محبره» خوانده است). از سوی دیگر سر بقای شاهنامه‌ی فردوسی و فنای آن شاهنامه‌ها جز این نبوده که آنها نتوانسته‌اند مقامی نزدیک به اثر فردوسی در عرصه‌ی فرهنگی و اجتماعی ایران احراز بکنند.
2. از شاهنامه‌های منثور پیش از فردوسی اعم از خداینامه یا خداینامه‌های پهلوی و شاهنامه‌های فارسی مانند شاهنامه‌های ابوالمؤید و ابوعلی و ابومنصور جز نام و نشان چیزی برجای نمانده است (شاهنامه‌ی ابوالمؤید بلخی به تصریح مجمل التواریخ و تاریخ طبرستان قطعاً به نثر بوده است، از شاهنامه‌ی ابوعلی بلخی شاعر فقط در آثار الباقیه‌ی بیرونی نام برده شده و بعضی آن را منظوم دانستهاند، ولی قرائن کلی حاکی از منثور بودن آنست)؛ همچنین از منابع معتبر و قدیم عربی، که ظاهراً مهمترین آن‎ها سیرالملوک یا خداینامه‌ی ابن مقفع بوده، هیچ یک از آسیب روزگار و گزند حوادث نرسته و به دست ما نرسیده است.
3. شاید از نظر کثرت مواد و مطالب، شاهنامه‌ی فردوسی بزرگترین و مفصلترین نبوده باشد؛ ولی شکی نباید داشت که فردوسی، در حدود منابع خود، با امانت کامل روایتی منسجم ارائه داده و با هنر و نبوغ شاعرانه توانسته است بزرگترین مجموعه‌ی اساطیر و حماسه و تاریخ و داستان ملی ایران را از خطر محو و انقراض نجات دهد و این مجموعه‌ی عظیم را در قالب حماسی بی‌نظیر برای همیشه مخلد سازد.
منبع مقاله :
مرتضوی، منوچهر؛ (1382)، فردوسی و شاهنامه، تهران: توس، چاپ چهارم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط