نویسنده: محمدحسن قدردان قراملكی
چهار رویكرد ذیل دربارهی امكان اثبات عقلی وجود خداوند و عدم آن وجود دارد:
1. اثبات شده
این رهیافت بر این باور است كه ادله اقامه شده بر اثبات وجود خداوند متقن و از اعتبار عقلی برخوردار است.2. اثبات شدنی
این دیدگاه مدعی است كه براهین اقامه شده از سوی متألهان منطقاً مستلزم اثبات خدا نیست، از سوی دیگر وجود خدا نیز نفی نشده بلكه امكان اثبات عقلی آن وجود دارد كه ممكن است در آینده به منصهی اثبات برسد. این رهیافت نه تنها مورد اختیار بعض فلاسفهی غرب و برخی از طیفهای به اصطلاح روشنفكر قرار گرفته است (1) بلكه مدعی شدند امروز نه از عقلانیت بلكه از معقولیت باید سخن گفت و قواعد سنتی كلامی و فلسفی خداشناسی اعتبار خود را از دست دادهاند. (2)روشن است كه جرح و نقد دلایل اثبات خدا با خدا مساوی و ملازم نیست؛ چرا كه ممكن است یك نظریه و مدعا صادق و مطابق با واقعیت باشد، اما طرفداران آن نتوانند دلایل متقن و غیرقابل جرح برای مدعای خود عرضه نمایند، لذا جرح دلایل آنان، تنها جرح دلایل است و نه اصل مدعا.
بر این اساس، اگر بر فرض محال پذیرفتیم كه دلایل اثبات خدا ناقص و غیرمتقن و قابل جرح از سوی ملحدان است، از آن برنمیآید كه خداوند وجودی ندارد، تنها خصم دلایل نظریه اثبات خدا را جرح كرده است. برای اثبات عدم وجود خدا باید خود، دلایل غیرقابل جرح ارائه دهد كه آن تا به امروز صورت نگرفته است.
3. اثبات ناپذیر
سومین رهیافت بر این باور است كه نمیتوان دلایل عقلی و فلسفی بر وجود خداوند اقامه كرد و راه عقل و استدلال بر آن بسته است؛ لذا خدا را نه از طریق عقل بلكه از طریق دل و وجدان باید شناخت.میرزا آقاخان كرمانی (1270-1314ق) در این باره میگوید:
«وجود ذات باری را نمیتوان به برهان عقلی اثبات نمود و اعتقاد به حق از چون و چرا منزه است.» (3)
از فلاسفه منتقد غرب، كانت نیز بر این اعتقاد بود، او با تأثر از هیوم اعتبار براهین فلسفی اثبات خدا را منكر شد و تنها وجدان اخلاقی را مثبت وجود خدا میدانست.
4. اثبات عدم
چهارمین رهیافت دربارهی خداوند، رهیافت آتهئیست و الحاد است كه مدعی است وجود خداوند عقلاً و منطقاً اثبات پذیر نیست.مدعیان كفر و الحاد برای اثبات مدعای خود باید اثبات كنند كه وجود خداوند یا مفهوم آن تناقضآمیز و پارادوكس است كه چنین نتیجهای تاكنون مثمر ثمر واقع نشده است، فلاسفه نامی ملحد مانند برتراند راسل نیز بر آن معترفاند. (4)
بر این اساس بنابر رهیافت اول وجود خدا و اعتقاد به آن عقلی و بنابر رهیافت دوم اعتقاد به خدا عقلانی خواهد بود، رهیافت سوم وجود خدا را باور دارد اما منكر دلیل عقلی آن بود و چون رهیافت ثابت نشده به هیچ وجه نمیتوان وجود خدا و اعتقاد به آن را غیرعقلی و اثبات نشدنی و متناقض توصیف كرد.
پینوشتها:
1. ر.ك: سروش، درسهایی در فلسفهی علم اجتماع، ص408 و 409.
2. ر.ك: مجتهد شبستری، هرمنوتیك، كتاب و سنت، ص172.
3. ر.ك: فریدون آدمیت، اندیشههای میرزا آقاخان كرمانی، ص101.
4. راسل در پاسخ سؤال وایت مبنی بر این كه «آیا شما فكر میكنید كه به طور قطع چیزی به عنوان خدا وجود ندارد» میگوید: «من فكر نمیكنم كه به طور قطع چیزی به عنوان خدا وجود ندارد، من نمیتوانم اثبات كنم آنها وجود ندارند.» (نقل از توضیح و بررسی مصاحبه راسل- وایت، ص145).
منبع مقاله : قدردان قراملكی، محمدحسن، (1393)، پاسخ به شبهات كلامی، دفتر اول: خداشناسی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم