خیمه درآتش

آنجا که هیچ قطره آبی نمانده بود زخمی ‌ترین کبوتر بی لانه، پر گشود دیگر کسی نبود که دردی دوا کند حتی خبر ز ساقی لب تشنگان نبود
شنبه، 27 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خیمه درآتش

خیمه درآتش

شاعر: مراد علی توکلی


آنجا که هیچ قطره آبی نمانده بود
زخمی ‌ترین کبوتر بی لانه، پر گشود

دیگر کسی نبود که دردی دوا کند
حتی خبر ز ساقی لب تشنگان نبود

دشتی پر از شقایق خونین و یک طرف
آوای کودکان و لب تشنه‌ی کبود

یک دختر غریب، به آهنگ نیزه‌ها
گلواژه‌های سرخ غریبانه می‌سرود

خورشید خون گرفته‌ی او در برابرش
در غربت و غروب و غریبی و غم غنود

آری سکینه بود که از داغ لاله‌ها
می‌زد کنار علقمه فریاد رود رود

درجست‌وجوی گمشده چشمان خسته‌اش
حیرت زده به خیمه آتش گرفته بود



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط