نویسنده: محمدحسن قدردان قراملكی
ادله خداشناسی و نقد شبهات منكران
این برهان برهان معقولیت یا دفع خطر احتمالی است كه در غرب به «شرط پاسكال» معروف است. حاصل آن این است كه اگر فرضاً براهین اثبات خدا از جهت منطقی اعتبار لازم را نداشته باشند، ما دربارهی باور و ایمان به خداوند و رستاخیز دو گزینه در پیش روی خود داریم:
گزینه اول عدم اعتنا به اخبار و گزارشهای صدها بل هزاران انسان راستگو و سلیم النفس در طول تاریخ بشریت به نام «پیامبران» است كه از وجود خدا و رستاخیز خبر موثق و متواتر دادهاند، اگر به اخبار و پیامهای آنان اعتنا نكنیم ممكن است گزارههای وجود «خدا» و «قیامت» صادق و در آینده متحقق گردند، در این صورت منكران آنها دچار خسران عظیم و گرفتار عذاب ابدی خواهند شد.
گزینه دوم، اعتنا و ایمان به گزارههای وجود خدا و آخرت است، در این صورت نه تنها انسان متضرر نمیشود، بلكه از نعمتهای جاودان سرای آخرت نیز برخوردار خواهد بود. با وجود این دو گزینه این سؤال سبز میشود كه انسان عاقل، كدام گزینه را انتخاب میكند، آیا به حساب این كه ادله خدا مثلاً بنابر فرض منطقی نیست، پیام وجدان و فطرت خود را نادیده انگارد و منكر دین گردد یا این كه پیام وجدان و فطرت خویش را ارج نهاده و با حساب عاقلانه هم كه شده پیام انسانهای راستگو و نیك را گوش جان بسپارد؟
شك نیست كه عقل به انتخاب گزینه دوم رأی میدهد.
البته این احتمال را اخبار صدها بلكه هزاران انسان شریف و راستگو به نام پیامبران- كه تاریخ در شرافت و صادق بودن آنان تردیدی نمیكند- تقویت میكند، مضافاً بر این كه عقل بر وجود عالم دیگر برای دفاع از مظلومان و تقاص از ظالمان حكم میكند. با این حساب احتمال پنجاه درصد بلكه بالای آن بر سعادت انسانهای مؤمن و عذاب كفار وجود دارد، و عقل به این صورت به وجود قیامت اعتنا میكند. اما این كه هیچ اطلاعی از سرنوشت انسانها در آخرت نداریم، هر چند به صورت اطلاع احتمالی و از روی اخبار راستگویان؛ این پاك كردن صورت برهان است، زیرا برهان از روی شواهد ذكر شده بر سعادت مؤمنان و عذاب كفار تأكید میكند، اما دو صورت دیگر، یعنی سعادت كفار و بالعكس یعنی عذاب مؤمنان و سعادت كفار اصلاً در قلمرو احتمال (حتی یك درصد) نیست كه مستشكل آن را مطرح میكند، این دو فرض خود به خود از حساب احتمالات منفصل است و یگانه فرض باقی مانده سعادت مؤمنان و عذاب كفار است.
این شبهه را مستشكل به صرف احتمال مطرح كرده بود و خودش نیز اذعان میكند كه چون اتفاقی نیست، آن را حذف میكند. (2)
پس اصرار مستشكل مبنی بر این كه ما از كجا به وجود قیامت و سعادت مؤمنان اطمینان داریم، خروج از قلمرو برهان است. نكته استدلال برهان، صرف احتمال است كه عقل نیز با این احتمال به باورهای دینی ملتزم می شود.
كاركردهای مثبت دین در عرصههای معرفت شناسی، زندگی دنیوی، عدالت و امنیت اجتماعی بیش از آن است كه در این مقال به استقصای آن بپردازیم. (4)
پیروی از انسانهای آزاده، راستگو و شریف مانند پیامبران و امامان، خود آزادگی و تأمین سعادت دنیوی و اخروی خویش است، قوانین ادیان خصوصاً آیین مقدس اسلام قوانینی مترقی و عقلانی است، اگر دین برای انسان در بعضی موارد محدودیتهایی قایل شده، مثل ممنوعیت قمار، شراب، معامله ربوی و ارتباط های جنسی نامشروع، هر چند در ظاهر ممكن است با ذوق انسان مخصوصاً جوانان خوشایند نباشد، اما وقتی فلسفه آن احكام را كالبدشكافی كنیم، روشن میشود كه همگی آنها به نفع و مصلحت خود انسان است. اما محدودیتهای جزئی كه در ادیان وجود دارد، عقل آنها را به تن میگیرد، چرا كه در مقابل آن سعادت ابدی خویش را تأمین میكند.
حاصل آنكه تدین به دینی مثل اسلام، نه تنها هیچ خسران و ضرری را متوجه انسان در دنیا نمیكند، بلكه موجب تأمین سعادت دنیوی و اخروی وی نیز میباشد. و عقل با حساب سرانگشتی به انتخاب چنین دینی حكم میكند.
علاوه بر اینكه احتمال سعادت مؤمنان و هلاكت كفار با ادعای انسانهای صدیق، شریف و وجدان و فطرت انسان هماهنگ و متلایم است و این مرجح احتمال دینداران میشود.
مستشكل فوق بعضی شبهات و احتمالات دیگری را مطرح كرده است كه به دلیل سستی بیش از حد از نقل و نقد آنها صرف نظر میشود.
1.www.Kaafar.netfims.com/baad/dafe-khatar.htm.p.2
منبع مقاله :
قدردان قراملكی، محمدحسن، (1393)، پاسخ به شبهات كلامی، دفتر اول: خداشناسی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم
این برهان برهان معقولیت یا دفع خطر احتمالی است كه در غرب به «شرط پاسكال» معروف است. حاصل آن این است كه اگر فرضاً براهین اثبات خدا از جهت منطقی اعتبار لازم را نداشته باشند، ما دربارهی باور و ایمان به خداوند و رستاخیز دو گزینه در پیش روی خود داریم:
گزینه اول عدم اعتنا به اخبار و گزارشهای صدها بل هزاران انسان راستگو و سلیم النفس در طول تاریخ بشریت به نام «پیامبران» است كه از وجود خدا و رستاخیز خبر موثق و متواتر دادهاند، اگر به اخبار و پیامهای آنان اعتنا نكنیم ممكن است گزارههای وجود «خدا» و «قیامت» صادق و در آینده متحقق گردند، در این صورت منكران آنها دچار خسران عظیم و گرفتار عذاب ابدی خواهند شد.
گزینه دوم، اعتنا و ایمان به گزارههای وجود خدا و آخرت است، در این صورت نه تنها انسان متضرر نمیشود، بلكه از نعمتهای جاودان سرای آخرت نیز برخوردار خواهد بود. با وجود این دو گزینه این سؤال سبز میشود كه انسان عاقل، كدام گزینه را انتخاب میكند، آیا به حساب این كه ادله خدا مثلاً بنابر فرض منطقی نیست، پیام وجدان و فطرت خود را نادیده انگارد و منكر دین گردد یا این كه پیام وجدان و فطرت خویش را ارج نهاده و با حساب عاقلانه هم كه شده پیام انسانهای راستگو و نیك را گوش جان بسپارد؟
شك نیست كه عقل به انتخاب گزینه دوم رأی میدهد.
پاسخ چند شبهه
استدلال فوق از جهت منطقی استدلال تام و ریاضی است و مورد اذعان ملحدان نیز قرار گرفته و آن را به «عقل محض» و «ساختار جالب» وصف میكنند (1)، با این وجود ملحدان كوشیدهاند شبهههایی را بر آن وارد كنند كه این جا به نقل و نقد آنها میپردازیم.شبهه اول: عدم اطلاع از وضعیت آخرت
برهان درصدد این نكته بود كه در آخرت انسانهای مؤمن سعادتمند و انسانهای كافر مبتلا به عذاب خواهند شد، اما در واقع ما چنین علمی از سرنوشت انسانها نداریم، وانگهی ممكن است انسانهای كافر نیز سعادتمند شوند و چه بسا انسانهای مؤمن در عذاب سرمدی به سر برند.تحلیل و بررسی
مستشكل در این اشكال درصدد مغالطه برآمده است، چون اولاً اصل برهان مدعی نیست كه سرنوشت انسانهای مؤمن و كافر قطعی است، بلكه آن را به صرف احتمال بیان میكند و مقوم برهان نیز- همان طوری كه از اسمش «احتمالات» برمیآید- همان احتمال است.البته این احتمال را اخبار صدها بلكه هزاران انسان شریف و راستگو به نام پیامبران- كه تاریخ در شرافت و صادق بودن آنان تردیدی نمیكند- تقویت میكند، مضافاً بر این كه عقل بر وجود عالم دیگر برای دفاع از مظلومان و تقاص از ظالمان حكم میكند. با این حساب احتمال پنجاه درصد بلكه بالای آن بر سعادت انسانهای مؤمن و عذاب كفار وجود دارد، و عقل به این صورت به وجود قیامت اعتنا میكند. اما این كه هیچ اطلاعی از سرنوشت انسانها در آخرت نداریم، هر چند به صورت اطلاع احتمالی و از روی اخبار راستگویان؛ این پاك كردن صورت برهان است، زیرا برهان از روی شواهد ذكر شده بر سعادت مؤمنان و عذاب كفار تأكید میكند، اما دو صورت دیگر، یعنی سعادت كفار و بالعكس یعنی عذاب مؤمنان و سعادت كفار اصلاً در قلمرو احتمال (حتی یك درصد) نیست كه مستشكل آن را مطرح میكند، این دو فرض خود به خود از حساب احتمالات منفصل است و یگانه فرض باقی مانده سعادت مؤمنان و عذاب كفار است.
این شبهه را مستشكل به صرف احتمال مطرح كرده بود و خودش نیز اذعان میكند كه چون اتفاقی نیست، آن را حذف میكند. (2)
پس اصرار مستشكل مبنی بر این كه ما از كجا به وجود قیامت و سعادت مؤمنان اطمینان داریم، خروج از قلمرو برهان است. نكته استدلال برهان، صرف احتمال است كه عقل نیز با این احتمال به باورهای دینی ملتزم می شود.
شبهه دوم؛ دفع خطر احتمالی با خطر قطعی
برهان معقولیت برای دیندار شدن به خطر احتمالی در قیامت تأكید میكرد، اما دیندار شدن خود موجب افتادن در انبوه خطرات و مشكلات در دنیا خواهد شد، با دینداری انسان از انواع لذایذ دنیوی محروم میشود، باید مطیع شخصیتهای دینی مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) گردد و این سلب آزادی انسان است، مستشكل مثال میزند كه اگر شما در اتاقی باشید و فرد ناآشنایی به شما خبر دهد كه اتاق شما در محاصره قاتلانی است كه با شكنجه طولانی شما را خواهند كشت، آیا شما خودتان را از پنجره بیرون پرت میكنید؟ (3)تحلیل و بررسی
دینداری نه تنها در دنیا موجب سلب آرامش و سعادت انسان نمیشود. دین در تأمین نیازهای مادی و روانی انسان از پیشینه و تجربه موفقی برخوردار است. انسان متدین حتی اگر در این دنیا در فقر مالی و درد و رنج جسمانی به سر برد، با تكیه بر آموزههای خداوند و اعتقاد به معاد كه سعادت ابدی و اخروی وی را تأمین خواهد كرد، از آرامش و اطمینان قلبی برخوردار خواهد بود یا اگر ظالمی حق وی را چپاول كند به دلیل ایمان به روز رستاخیز كه روز ستاندن داد مظلوم از ظالم است، اندوه مظلومیت و غم از دست دادن حق خویش را نمیخورد.كاركردهای مثبت دین در عرصههای معرفت شناسی، زندگی دنیوی، عدالت و امنیت اجتماعی بیش از آن است كه در این مقال به استقصای آن بپردازیم. (4)
پیروی از انسانهای آزاده، راستگو و شریف مانند پیامبران و امامان، خود آزادگی و تأمین سعادت دنیوی و اخروی خویش است، قوانین ادیان خصوصاً آیین مقدس اسلام قوانینی مترقی و عقلانی است، اگر دین برای انسان در بعضی موارد محدودیتهایی قایل شده، مثل ممنوعیت قمار، شراب، معامله ربوی و ارتباط های جنسی نامشروع، هر چند در ظاهر ممكن است با ذوق انسان مخصوصاً جوانان خوشایند نباشد، اما وقتی فلسفه آن احكام را كالبدشكافی كنیم، روشن میشود كه همگی آنها به نفع و مصلحت خود انسان است. اما محدودیتهای جزئی كه در ادیان وجود دارد، عقل آنها را به تن میگیرد، چرا كه در مقابل آن سعادت ابدی خویش را تأمین میكند.
حاصل آنكه تدین به دینی مثل اسلام، نه تنها هیچ خسران و ضرری را متوجه انسان در دنیا نمیكند، بلكه موجب تأمین سعادت دنیوی و اخروی وی نیز میباشد. و عقل با حساب سرانگشتی به انتخاب چنین دینی حكم میكند.
شبهه سوم: تكافی احتمال خطر كفار با احتمال خطر مؤمنان
از شبهات بسیار سست و ضعیف این است كه بعضی مدعی شدند كه احتمال خطر و عذاب برای كفار در آخرت با احتمال پاداش برای بیدینها برابری و تعارض میكند و در نتیجه متكافی و از اعتبار ساقط می شوند و نباید به هیچ كدام اعتنا كرد. (5)تحلیل و بررسی
این شبهه به قدری سست و بیپایه است كه به پاسخ تفصیلی نیازی نیست، چرا كه احتمالی قابل بحث و اعتناست كه از معقولیتی برخوردار باشد، احتمال خطر و عذاب كفار به دلیل كفر و انكار آفتاب حقیقت دین و وجود الاهی و همچنین اعمال زشت و ناشایسته در دنیا است، اما احتمال پاداش ملحدان و عذاب مؤمنان هیچ توجیهی ندارد، صاحب قیامت به چه دلیل مؤمنان و پیروان خود را عذاب میدهد و منكرانش- آنانی كه در دنیا مرتكب انواع اعمال زشت و قبیح شدهاند- را نعمت می بخشد؟!علاوه بر اینكه احتمال سعادت مؤمنان و هلاكت كفار با ادعای انسانهای صدیق، شریف و وجدان و فطرت انسان هماهنگ و متلایم است و این مرجح احتمال دینداران میشود.
مستشكل فوق بعضی شبهات و احتمالات دیگری را مطرح كرده است كه به دلیل سستی بیش از حد از نقل و نقد آنها صرف نظر میشود.
پینوشتها:
1.www.Kaafar.netfims.com/baad/dafe-khatar.htm.p.2
2.Ibid
3.Ibid,p.3
4.برای توضیح آن ر.ك. نگارنده، دین خاتم، فصل كاركرد نبوت و پیامبران.
5.Ibid,p.3,4
منبع مقاله : قدردان قراملكی، محمدحسن، (1393)، پاسخ به شبهات كلامی، دفتر اول: خداشناسی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم