درباره شام غریبان
شاعر: عباس براتيپور
ز بس در گلو عقده دارد دلم
به زانوي غم سر گذارد دلم
چنان داغدار توام روز و شب
که خونابه از ديده بارد دلم
تو را اي خدايي ترين آرزو
به دست خدا ميسپارد دلم
تو رفتي ولي ياد تو ماندني است
پس از تو چنين مينگارد دلم
اسيرم اسير غم عشق تو
سر کوي تو خانه دارد دلم