گل خورشید

سبز شد سری بر نی، رو به روی چشمانش جان گرفته شعری تر، در گلوی چشمانش شیهه‌ای کشید و تاخت، روی شانه‌های دشت ذوالجناح خونین از، جستجوی چشمانش
جمعه، 3 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
گل خورشید

گل خورشید

شاعر: سید مهدی جلیلی


سبز شد سری بر نی، رو به روی چشمانش
جان گرفته شعری تر، در گلوی چشمانش

شیهه‌ای کشید و تاخت، روی شانه‌های دشت
ذوالجناح خونین از، جستجوی چشمانش

تیرخورد مشک و چشم، غنچه غنچه جاری شد
توی دشت‌ها پیچید، عطر و بوی چشمانش

آیه آیه می‌خوانی با لبان خونینت
خطبه خطبه می‌گوید قصه گویی چشمانش

نی ز عشق تو دیریست شروه خوان شیدایی ست
از شکفتنش آن روز رو به روی چشمانش

از بهار داغ توست شعله‌ور گل خورشید
رسم و راه دریاهاست خلق و خوی چشمانش

تا همیشه می‌نوشند با عطش زلالی را
چکه چکه دریاها از سبوی چشمانش



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما