امام باقر عليه السلام مرزبان علوم نبوى
امام محمد باقر عليه السلام در يك نگاه
آن حضرت داراى دو همسر; ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر (مادر امام صادق عليه السلام و عبدالله بن محمد) و ام حكيم دختر اسيد بن ثقفى (مادر ابراهيم و عبدالله) بود و دو ام ولد هم داشت . على، زينب و ام سلمه نام ديگر فرزندان آن حضرت است . (5)
آن حضرت بعد از شهادت پدرش امام سجاد عليه السلام در سال 95 ه . ، كشتى هدايت امت را در ميان طوفانهاى حوادث راهبرى كرد و به مدت 19 سال پيشوايى شيعيان را عهدهدار شد . (محرم 95 تا ذىحجه 114) .
اوضاع علمى عصر امام عليه السلام
در اين دوره اساسا فقه نزد اهل سنت وارد مرحله تدوين خود شد . فروكش كردن تنشهاى سياسى پس از حادثه كربلا و شكست ابن زبير و يك پارچه شدن حاكميتبنى اميه بسيارى از علماء را از صحنه سياست دور كرد و آنان به حوزههاى ديگر مانند درس و حديث روى آوردند . فرمان تدوين حديث توسط عمر بن عبدالعزيز، در سال 100 ه . ق به ابوبكر بن حزم، (7) بهترين شاهد بر تكاپوى فرهنگى اهل سنت در آغاز قرن دوم، مقارن با دوران امامت امام باقر عليه السلام است . پيش از آن، فقه و حديث در جامعه مورد بىاعتنايى كامل قرار گرفته بود و بىخبرى مردم زمانى به اوج خود رسيد كه فتوحات اسلامى آغاز شد . در طول نيمه دوم قرن اول هجرى، حتى مردم كيفيت اقامه نماز و حج را نيز نمىدانستند . (8)
اقدامات امام باقر عليه السلام
1 . ايجاد جنبش علمى شيعى در فقه، تفسير، حديث، اخلاق و ... .
2 . تلاش براى زدودن تحريفهاى ناشى از اقدامات علمى اهل سنت . (9)
درخشش امام عليه السلام در هر دو جبهه احياى ارزشهاى نبوى، به گونهاى بود كه عبدالله بن عطاء مكى مىگفت: «ما رايت العلماء عند احد قط اصغر منهم عند ابى جعفر ولقد رايت الحكم بن عيينة مع جلالته فى القوم بين يديه كانه صبى بين يدى معلمه; (10) علماء را در محضر هيچ كس كوچكتر از آنها در حضور ابوجعفر عليه السلام نديدم . حكم بن عيينه با تمام عظمت علمىاش در ميان مردم، در برابر او، مانند بچهاى مقابل معلم خود بود .»
و ابوزهره مىنويسد: «امام باقر عليه السلام وارث امام سجاد عليه السلام در امامت و هدايت مردم بود . از اينرو علماى تمام بلاد اسلامى از هر سو به محضر او مىشتافتند و كسى از مدينه ديدن نمىكرد، مگر اينكه به خدمت او شرفياب شده و از علوم بىپايانش بهرهها مىگرفت .» (11)
الف) ايجاد جنبش علمى
در مورد ايجاد جنبش عظيم علمى امام، همين قدر كافى است كه بدانيم امام باقر عليه السلام و فرزندش امام صادق عليه السلام در سايه بحرانهاى درونى نظام اموى كه آنها را مشغول خود ساخته بود، به تاسيس حوزههاى بزرگ درسى و علمى موفق شدند و بيشترين آراى فقهى، تفسيرى و اخلاقى را از خود در كتب مربوطه به جاى گذاشتند، به گونهاى كه تنها يكى از شاگردان امام باقر عليه السلام يعنى محمد بن مسلم، 30 هزار روايت از حضرت نقل مىكند و شخصى مانند جابر جعفى هفتاد هزار روايت و شيخ طوسى شاگردان حضرت را 462 نفر مىداند . (12)
ب) مبارزه با انحرافات
براى روشن شدن مبارزه حضرت با انحرافات علمى و فقهى بوجود آمده در آن عصر تنها به بيان نمونه هايى از اين مبارزات بسنده مىكنيم .
1 . مبارزه با انديشه خوارج
سخن در فضائل على عليه السلام به حديث خيبر رسيد كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به فردى خواهم داد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند . بر دشمن مىتازد و هرگز از ميدان نبرد نمىگريزد ...» امام باقر عليه السلام فرمود: درباره اين حديث چه مىگويى؟ گفت: حديث درست است ولى كفر على بعد از اين بود . امام فرمودند: آيا آن روز كه خدا على را دوست مىداشت، مىدانست كه او در آينده اهل نهروان را خواهد كشتيا نه؟ مرد گفت: اگر بگويم نمىدانست كافر مىشوم، پس مىدانست . حضرت فرمودند: آيا محبتخدا به على عليه السلام از آن جهتبود كه وى در خط اطاعتخدا حركت مىكرد يا به خاطر عصيان بود؟ مرد گفت: روشن است كه دوستى خدا به خاطر بندگى و اطاعت على بود . امام باقر عليه السلام فرمودند: اكنون تو در ميدان مناظره مغلوب شدى، از جاى برخيز و مجلس را ترك كن . زيرا محبتخدا به على نشان مىدهد كه على تا پايان عمر در راه اطاعتخدا گام برمىدارد و از مسير رضاى او خارج نمىشود و آنچه كرده طبق وظيفه الهىاش بوده است .»
مرداز جاى برخاست و گفت: «الله اعلم حيثيجعل رسالته; (13) خدا داناتر است كه رسالتخويش را در كجا قرار دهد .»
2 . مبارزه با دروغ پردازان و غاليان
وى به الوهيت امام على و حسن و حسين عليهم السلام و محمد بن حنفيه و ابوهاشم (فرزند محمد بن حنفيه) قائل بود و خود را مصداق آيه «هذا بيان للناس» مىدانست . (17)
ابومنصور عجلى، از ديگر غاليان بود كه پيروانى گردآورد و امام باقر عليه السلام به طور رسمى او را طرد كرد . پيروان او با نام «منصوريه» يا «كسفيه» مشهور شدند . پس از وفات آن حضرت، وى ادعا كرد امامتبه او منتقل شده است . (18)
3 . مبارزه با بدعت گذاران
جواز يا حرمت متعه
عبدالله معمر ليثى به امام باقر عليه السلام گفت: شنيدهام متعه را جايز مىدانيد . امام فرمودند: بلى! خداوند آن را جايز شمرده و سنت رسول خدا هم بر آن بوده و اصحاب هم عمل مىكردند . عبدالله گفت: ولى عمربن خطاب آن را ممنوع كرد . حضرت فرمودند: بنابراين تو بر سخن رفيقتباش، من هم بر سخن و راى رسول خدا صلى الله عليه و آله استوار خواهم ماند .
عبدالله گفت: آيا شما خشنود مىشوى وقتى ببينى شخصى با زنى از بستگان و خانواده شما چنين عملى را انجام دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: اى بىخرد! چرا سخن از زنان به ميان مىآورى؟ آن خدايى كه ازدواج موقت را حلال كرد، از تو و همه كسانى كه به تكلف و اجبار متعه را حرام شمردهاند، غيرتمندتر است . آيا دوست دارى كه زنى از خانواده تو به همسرى مردى درآيد كه تهيدست است؟ ...
عبدالله گفت: خير .
امام عليه السلام فرمودند: چرا تو حلال خدا را حرام مىشمارى؟
عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نمىشمارم، ولى معتقدم مرد فقير و بافنده تهيدست كفو و هم سطح ما نيست .
امام عليه السلام فرمودند: ولى برنامه خدا غير از اين است، زيرا اعمال نيك همين مرد را مىپذيرد و حوريان بهشتى را به ازدواج او در مىآورد، ولى تو از روى كبر و نخوت از خويشاوندى با مؤمنى كه شايسته همسرى حوريان بهشتى است، ناخشنود هستى .
عبدالله تسليم شد و خنديد و گفت: به راستى كه سينههاى شما محل رويش درختان تناور دانش است . ميوههاى درخت دانش از آن شماست و برگهايش در اختيار مردم . (20)
4 . مبارزه با انحرافات علماء
از جمله درباره اهل قياس به زراره فرمودند: «يا زرارة اياك واصحاب القياس فى الدين فانهم تركوا علم ما وكلوا به وتكلفوا ما قد كفوه يتاولون الاخبار ويكذبون على الله عزوجل; (22)
اى زراره! از كسانى كه در كار دين قياس مىكنند، بپرهيز; زيرا آنان علمى را كه مكلف به آن بودند كنار گذاشته و به چيزى پرداختهاند كه به آنها سپرده نشده است . خبرها را [به ذوق خود] تفسير كرده و بر خداى بزرگ دروغ مىبندند .
محمد بن طيار از اصحاب امام باقر عليه السلام مىگويد: امام باقر عليه السلام به من فرمودند: آيا با مردم بحث مىكنى؟ گفتم: آرى . فرمودند: آيا هرچه مىپرسند تو به هر حال پاسخى مىدهى؟ گفتم آرى! فرمودند: پس در چه زمينه سكوت كرده و علم و دانش واقعى را به اهلش ارجاع مىدهى؟
امام عليه السلام با اين سؤال به او فهماند كه نحوه پاسخگويى او به پرسشهاى مردم غلط است و در مسائل دينى بايد به مرجع اصلى آن كه ائمه اطهار عليهم السلام هستند مراجعه كرد .
همچنين ابوحمزه ثمالى از گفتگوى امام با قتاده چنين ياد مىكند: امام رو به آن مرد كرد و پرسيد: تو كيستى؟ گفت: قتادة بن دعامه بصرى . فرمود: تو فقيه اهل بصرهاى؟ گفت: آرى . فرمود: واى بر تو اى قتاده! خداوند بندگان شايستهاى را آفريده است تا حجتبر ديگران باشند . آنان اوتاد زمين و برپادارنده امر الهى و نخبگان علم خدايند، آنان را قبل از آفرينش ديگر بندگان برگزيده است .
قتاده پس از سكوتى طولانى گفت: به خدا سوگند من تا كنون در برابر فقيهان بسيار و نيز پيش روى ابن عباس نشستهام ولى آن گونه كه در برابر شما مضطرب شدهام، در مقابل هيچ يك از آنان، اضطراب مرا فرا نگرفت . امام فرمود: تو مىدانى كجا نشستهاى؟ در مقابل خاندانى هستى كه خدا دربارهاش فرموده است: «فى بيوت اذنالله ان ترفع ويذكر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدو والآصال» (23) و فرموده است «رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله واقام الصلاة وايتاء الزكاة» (24) پس جايگاه تو آن جاست كه خود مىدانى و ما آن خاندانيم كه خدا توصيف كرده است . (25)
5 . پاسخ به پرسشها و شبهات
× از امام باقر عليه السلام سؤال شد: آيا درست است واژه شىء برخدا اطلاق شود؟ فرمودند: بلى! اطلاق لفظ شىء بر خدا درست است، چون اين اطلاق او را از حد تعطيل و تشبيه بيرون مىآورد . (26) (يعنى واژه شىء بر هر چيزى اطلاق مىشود كه وجود دارد و اگر اين واژه را به كار نبريم، لازم مىآيد دربارهاش هميشه سكوت كنيم و راه انديشه را تعطيل كنيم).
فردى به امام باقر عليه السلام گفت: خدا از چه زمانى وجود داشت؟ آن حضرت فرمودند: واى بر تو! زمان براى موجودى است كه سابقه نيستى دارد، اما خدا داراى وجود هميشگى است . (27)
از آن حضرت درباره تفسير آيه «يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقتبيدى» (28) سؤال شد . آن حضرت فرمودند: «يد» در كلام عرب به معناى قوت و عظمت است . خداوند مىفرمايد: «والسماء بنيناها بايد» (29) ; آسمان را با قدرت و نيرو افراشتيم .»
مردى از خوارج به امام باقر عليه السلام گفت: چه چيز را مىپرستى؟ فرمود: خداى متعال را . گفت: آيا او را ديدهاى؟ فرمود: «چشمها با مشاهده حسى او را نديدهاند، ولى قلبها به حقيقت ايمان خدا را يافتهاند . خدا را به وسيله مقايسه نمىتوان شناخت و با حواس نمىتوان درك كرد و شباهتى با آدميان ندارد . خدا به وسيله نشانهها و آياتش، وصف و شناخته مىشود و در حكم و داورىاش هرگز ستم نمىكند . اين همان خدايى است كه جز او معبودى نيست . (30)
پی نوشت ها
1) اعلام الورى، ص264; مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص227 . در سال تولد حضرت چهار نظريه وجود دارد: سال 56 و 57 (اصول كافى، ج2، ص372 و . .). ، سال 58 (اثبات الوصية، ص150 - 153)، سال 59 (بحارالانوار، ج46، ص217)، و سال 57 كه با رواياتى كه حضور امام را در سه سالگى در كربلا نشان مىدهد، سازگارتر است .
در ماه تولد هم 4 نظر وجود دارد: سوم و پنجم صفر، جمعه اول رجب; دوشنبه يا شنبه اول رجب .
2) اصول كافى، ج2، ص372 .
3) دلايل الامامة، ص940; تاج المواليد، ص39; كشف الغمه، ج2، ص318; تذكرة الخواص، ج5، ص302; احقاق الحق، ج12، ص165; تاريخ يعقوبى، ج2، ص302 .
4) سير اعلام النبلاء، ج4، ص401 .
5) فصول المهمه، ص221; ارشاد مفيد، ج2، ص172; طبقات ابن سعد، ج5، ص236; تذكرة الخواص، ص306 . برخى زينب و ام سلمه را نام يك نفر مىدانند (اعلام الورى، ص265)
6) كافى، الروضه، ص77 .
7) المصنف، عبدالرزاق، ج9، ص337 .
8) كشف القناع عن حجية الاجماع، ص56، ضحى الاسلام، ج1، ص386 .
9) ر . ك . به: حيات فكرى و سياسى امامان شيعه، رسول جعفريان، ص208 تا 214 .
10) ارشاد مفيد، ص280 .
11) الامام الصادق، ابوزهره، ص22 .
12) ائمتنا، ج1، ص332 .
13) كافى، ج8، ص349; بحارالانوار، ج21، ص26 .
14) اختيار معرفة الرجال، جزء 4، ص302، ح543 .
15) اعراف/175; بحارالانوار، ج46، ص322 . (ترجمه آيه: آن كسى كه آيات خود را به او داديم; ولى خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد .»
16) اختيار معرفة الرجال، ص301 .
17) طبرى، ج5، ص457; الكامل فى التاريخ، ج4، ص209 .
18) فرق الشيعه، ص38 .
19) بحارالانوار، ج72، ص222 .
20) كشف الغمه، ج2، ص362; بحارالانوار، ج46، ص356 .
21) المجالس المفيدة، ص39; وسايل الشيعه، ج18، ص39 .
22) بحارالانوار، ج2، ص304 و 308; وسائل الشيعه، ج27، ص59 و امالى مفيد، ص51 .
23) نور/36 . «[اين چراغ پرفروغ] در خانههايى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده آن را بالا برند; خانه هايى كه نام خدا در آنها برده مىشود و صبح و شام در آنها تسبيح او مىگويند .»
24) نور/37 . «مردانى كه نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمىكند .»
25) اصول كافى، ج6، ص256; بحارالانوار، ج46، ص358 .
26) اصول كافى، باب اطلاق القول بانه شىء، ج7 .
27) همان، باب الكون والمكان، ج3 .
28) ص/75 . «اى ابليس! چه چيزى تو را مانع شده است از اينكه براى آنچه با دستخود آفريدم، سجده كنى؟»
29) سيرة الائمة الاثنى عشر، ج3، ص213 .
30) الاحتجاج، ص321 .