ندامت

شب آرام خروشان می‌گذشت در سیاهی افکار شب گریز جاری بود اما، مردان مرد درفاصله‌ی دو انگشت جهانی دیدند
پنجشنبه، 9 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ندامت

ندامت

شاعر: فروغ حسن پور


شب آرام خروشان می‌گذشت
در سیاهی افکار شب گریز جاری بود
اما، مردان مرد درفاصله‌ی دو انگشت
جهانی دیدند
و فردا، سرهاشان به شوق این دیدار
درکرب و بلا ماند
عطشناک دویدند تا زمزم
هروله تا صفا
قتلگاه
سجود
طواف
اما حرم خونین بود
و حرمت زمین، چاک چاک
از پشت هلهله ندامت، سرک می‌کشید

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما