گفتگو با استاد برجسته هنر كاشيكاري ايران، ماهرالنقش
ماهرالنقش استاد بزرگ و مسلم هنر كاشيكاري جهان امروز است. اين استاد فرهيخته با بيش از هشتاد سال سن پربركت هنوز هم پر جنب و جوش است. هنوز هم بعد از هشتاد سال عمر به دنبال يادگيري و آموختن است.
ماهرالنقش يادگار ارزشمند و ميراث گرانبهاي فرهنگي و هنري كشور ماست هميشه آرزو داشتم تا با استاد ملاقاتي داشته باشم كه با همت يكي از دوستان كه اصرار داشت نامي از او نبرم اين اتفاق فرخنده رخ داد. ما مردم عجيبي هستيم. عدهاي در عين بيهنري و بي دانشي چنان شهره خاص و عام ميشوند كه امر به خودشان هم مشتبه ميشود كه حتماً خبري هست. و عدهاي در كمال علم و هنر چنان در گمنامي به سر ميبرند كه گويي عابري هستند در كوچه پس كوچههاي اين شهر شلوغ.
سعي داريم به سراغ بزرگان اين سرزمين پرگهر برويم و تا جايي كه ميتوانيم قدرشناس آنها باشيم. و استاد ماهرالنقش از افرادي است كه مثل و مانند ندارد.
با او به گفتگو نشستيم و گفتگويي كه آغازش با شوق ديدار همراه بود و پايانش با حكايت دل پرخون استاد. لطفاً مطالعه فرمائيد.
استاد، جنابعالي سابقهاي طولاني در معماري سنتي داريد در سالهاي خيلي دور در مدارس عالي، هنرستانها و دانشگاهها كتابي به قلم جنابعالي تدريس ميشد به نام اصول فني ساختمان كه هنوز اين كتاب به عنوان اولين كتاب از دروس پايه فني در مدارس عالي و دانشگاهها تدريس ميشود البته كتابهاي زيادي از جنابعالي با عناوين خط بنايي، كاشيكاري، مسجد حكيم و دهها اثر ديگر به چاپ رسيده با چنين زمينهاي ميپرسم بهترين كار كاشيكاري كه تخصص شما بيشتر روي آن است در كارهاي دوران گذشته كدام است؟
• در سال 1339 بنا به دعوت دانشگاه علم و صنعت كه در آن روزها به نام انستيتو تكنولوژي تهران بود وارد مرحله درسي شدم. براي تدريس نياز به كتاب يا كتابهايي براي مطالعه بود ولي به هر كتابفروشي كه سر ميزدم اظهار بياطلاعي از وجود چنين كتابهايي ميكردند، بنابراين بر آن شدم كه از هنرستانهاي كشور كمك بگيرم! پس از جستجو، مطلع شدم هنرجويان هنرستانها از جزوه و گفتههاي اساتيد خود استفاده ميكنند. در نتيجه در هر هنرستاني درس فني برابر بود با آنچه استادان رشتههاي درسي براي هنرجويان از دانستههاي خود بيان ميكردند و جزوات با هم تفاوتهايي را داشتند.
هنرجويان هنرستانها بعد از گرفتن ديپلم، محلي براي ادامه تحصيل نداشتند و به نام تكنسين وارد مرحله كار ميشدند.
اگر اشتباه نكنم در سال 1342 دانشگاه علم و صنعت كلاسهايي را براي پيشرفت اين هنرجويان دائر كرد و در دو مرحله روزانه و شبانه دانشجو پذيرفت، بنابراين چون تعداد فارغالتحصيلان هنرستانها زياد بود قرار بر اين شد از آنها امتحان ورودي به عمل آيد. طرح سوالات امتحان ورودي قسمت ساختمان به عهده اينجانب گذاشته شد بعد از يكي دو سال كه امتحانات برگزار شد و هنرجويان فهميدند كه طرح سوالات قسمت ساختمان با من است از گوشه و كنار كشور سوال ميكردند كه چه كتاب يا كتابهايي را مطالعه كنيم و من در جواب عاجز بودم چون كتابي غير از جزوهها نبود. در فكر فرو رفتم يادآور ميشوم كه قبلاً هم به من پيشنهاد براي نوشتن كتاب شده بود ولي خود را لايق چنين كاري نميدانستم بنابراين دست به كار شدم و پس از مطالعه زياد در سال 1344 كتابي به نام اصول عملي ساختمان در دويست صفحه نوشتم و خيلي سعي كردم با درسهاي هنرستانها مطابقت داشته باشد. در آن روزها دانشگاه هيأت علمي داشت كه نوشتههاي وارده را مطالعه و پس از بررسي و اظهار نظر چاپ يا رد ميكردند. با خود گفتم بهتر آن است كه نوشتهها را به هيأت علمي ارايه كنم و اين كار را كردم كه پس از بررسي و مطالعه، با راي مثبت هيأت علمي مواجه شد و همه به من تبريك گفتند و كتاب به چاپ رسيد و مورد استقبال هنرجويان قرار گرفت از اين مسأله خوشحال بودم. نوشتن را ادامه دادم تا سال 1350 كه كتاب اصول فني ساختمان را در 420 صفحه به چاپ رساندم و در سراسر كشور توزيع شد و همه دانشكدههاي معماري و هنرجويان هنرستانها از آن بهره بردند و در سال 1359 با پيروزي انقلاب آموزش فني و حرفهاي كشور از افراد فني براي نوشتن كتابهاي درسي براي همه رشتهها دعوت به عمل آورد تا كتابهاي درس فني هنرستانها را تدوين كنند بنابراين از من هم براي نوشتن كتابهاي درسي رشته ساختمان دعوت شد و در يك گروه سه نفري به اين مهم ادامه داديم تا كتابها نوشته و آماده شد. از سال 1360 هنرستانهاي كشور مانند ديگر مدارس از كتاب بهره ميبردند و كتاب فني در اختيار هنرجويان قرار داده شد و در سال 1379 دفتر فني آموزش و پرورش تجديد نظر در كتابهاي درسي رشته ساختمان را به اينجانب محول كرد (كتاب اصول فني ساختمان پايهگذار كتابهاي درس فني در ايران شد) كتاب اصول فني ساختمان كه از لحاظ فني و پايهگذار براي همه قشرهاي ساختماني مثل دانشجويان، هنرجويان و حتي دستاندركاران ساختمان مانند مهندسين فارغالتحصيل و ديگر قشرهاي ساختماني كاربرد داشت. هر دو يا سه سال يك بار تجديد چاپ ميشد تا در سال 1383 و گذشت بيش از 30 سال و تغيير بعضي از مصالح ساختماني و به كار گرفتن تكنولوژي روز و مطابقت دادن آن با استانداردهاي موجود تجديد نظر در متن آن به عمل آمد و چاپ يازدهم به علاقهمندان تقديم گرديد و اينك منتظر چاپ دوازدهم ميباشيم.
از سالهاي 1348 بررسي و تدوين كتابهاي كاشيكاري ايران را كه سالها در دست مطالعه داشتم شروع كردم و در سالهاي 1361 تا 1365 اين مهم انجام شد. كاشيكاري كه شايد ده قرن اساتيد ورزيدهاي روي آن كار كردهاند و يكي پس از ديگري كارها و دانستههاي خود را سينه به سينه انتقال دادهاند از فوت و فنهاي آن چيزي نميگفتند و راجع به نوشتن كتاب يا كتابهايي كه با آنها صحبت ميشد ميگفتند ممكن نيست بتوان نقش و نگارهاي كاشيكاري را نوشت و اعتقاد آنها بر اين بود كه بايد سينه به سينه آن را انتقال داد. بايد در جواب شما بگويم دوره صفويه اوج كاشيكاري ايران بود و با جرات ميگويم سرمشق كاشيكاري ايران را هنرمندان كاشيكار دوره صفويه نوشتند و درسي را شروع كردند كه صداي آن سالها در گوش هنرمندان كاشيكار باقي خواهد ماند.
ميشودخواهش كنم بفرمائيد كه چند سال داريد؟ با توجه به سپري كردن اين همه سالهاي عمر پربار در زمينه مسير خدمت به هنر اين مرز و بوم كه بارزترين نشانه آن موي سپيدتان است و به زباني سادهتر از متقدمين و متاخرين هنر معماري كشور هستيد و معماري دوران مختلف را درك كردهايد يعني مرحله اول رضا شاهي، مرحله دوم دوران محمدرضا تا شروع انقلاب اسلامي چه نكات شاخصي را ميتوانيد به عنوان شاخصه معماري آن دوران نام ببريد؟
• من در سال 1301 در اصفهان در يك خانواده معمار سنتي به دنيا آمدم و در جواني به اين كار عشق ورزيدم و مطالعات زيادي را انجام دادهام، معماران سنتي و پيشكسوتان هنر معماري از زمانهاي دور براي خود تجربههايي آموخته بودند تا در زمان نياز از آن بهره برند. بايد يادآور شوم كه تا قبل از معماري نو و دانشكدههاي معماري و فني تمام طراحيها يا محاسبات و تزيينات يك ساختمان به عهده معمار بود و كسي به آساني نميتوانست بگويد من معمار هستم. شناخت مردم هم با تجربه معماران همراه بود.
قصور پادشاهان، كاخهاي حكمرانان، خانههاي اشراف و ثروتمندان و اهل ذوق، مساجد، اماكن متبركه و ساختن بناهاي مذهبي كه امروز يكي پس از ديگري از لحاظ معماري، محاسبات، تزيين با نكتههاي زيادي همراه است و قابل يك بررسي كامل ميباشد از گذشتگان به آيندگان به ارث رسيده و امروزه سازماني به نام ميراث فرهنگي بايد از آنها نگهداري و حفاظت كند. اين آثار دسترنج همان معماراني است كه نه دانشگاه و نه دانشكده معماري ديده بودند و با كار و تجربه اندوختن و دود چراغ خوردنها به اين مقام رسيدند.
ضمناً يادآور ميشوم كه در شهريور 1386 كنگرهاي به نام كنگره رياضيات معماري ايران اسلامي توسط خانه رياضيات اصفهان و كشور هلند در اصفهان برگزار ميشود كه مروري بر معماري گذشته و رياضيات معماراني كه توانستهاند محاسبات مسجد جامع، مسجد شيخ لطفاله و مسجد شاه و مشابه آنها را انجام دهند باشد مقالات رسيده اين كنگره چاپ و در اختيار علاقهمندان قرار ميگيرد.
معماران ايراني با شناخت روي آب و هواي هر منطقه و حفر چاههايي (گمانه) به منظور اطلاع پيدا كردن از لايههاي زمين توانستند به فراخور آب و هوا و استحكام زمين بنا بسازند.
معماران به سراي خود اكتفا نكردند و پا را فراتر نهادند و به هر شهر و دياري كه از هنر و هنرمند استقبال ميشد ميرفتند و آثاري زيربنايي با تزيينات خاص خود، كه براي ابد ماندگار باشد ميساختند. در كشور هندوستان قصرهاي بيمانند قلعه سرخ و مشابه را بنا كردند و با انواع هنرها آن را تزيين نمودند در گوشه سقفي ديدم يك بيت شعر را با خط نستعليق فارسي گچبري و نوشته بودند:
«اگر گويي بهشتي در زمين است همين است و همين است و همين است.»
ساختمان زيباي تاج محل كه امروزه مايه افتخار جهانيان است و هرساله ميليونها گردشگر از اين بنا ديدن ميكنند به دست استاد عيسي شيرازي طراحي و ساخته شده است. در مسجد جهانشاه در پاكستان و مسجد وزيرخان در لاهور كه به دست معماران ايراني ساخته شده انواع اشعار فارسي با خط نستعليق با كاشي و حكاكي روي سنگ و گرهسازيهاي معرق و هفت رنگي را بر پيكره بناها ساختهاند كه چشم هر بينندهاي را خيره ميكند. در افغانستان كاشيكاريهاي مزار شريف و مسجد جامع هرات كه ريشه در كاشيكاري ايراني دارد ساخته شده، در كشورهاي شمالي با آجر و كاشي خطوط معقلي و گرهسازي را چنان زينتبخش بنا كردهاند كه پس از سالها هنوز درخشندگي روز اول را داراست.
معماران با آگاهي از آب و هواي متنوع موجود (كويري- سردسيري- مرطوب و گرم) سعي بر آن داشتهاند تا هواي مطبوع را به فضاي داخلي خانه هدايت كنند و امروزه شاهد بسياري از اين بناها هستيم.
پس از گذشت زمان و نسل به نسل گشتن معماري در ايران و رسيدن به دوره فترت و ركود بازار كار كه از زمان حكومت قاجار تا آغاز دولت پهلوي ادامه داشت در گوشه و كنار قصرها يا خانههايي به نام … الدوله … السلطنه يا …. الممالك بدست وارثين معماري ساخته شد.
زمان ميگذشت كشور با اغتشاشاتي همراه بود ناامني و هرج و مرج زياد شده بود مردم به فكر حفظ جان و مال خود بودند و وارثين معماري براي دل مشغولي خود و حفظ دانستههاي خود به مداد و كاغذ روي آورده بودند و هركدام به فراخور حال و كار خود، نقشهايي را در دفترها با كاغذهايي به هم پيوسته كه به نام طومار خوانده ميشد ثبت نمودند تا شايد روزي به كار آيد. با استقرار پهلوي اول و نجات ممالك از هرج و مرج و امن شدن شهرها و شروع احداث بعضي ساختمانها و تغيير نام اداره مضتظرفه به نام صنايع ملي.
و تشكيل كارگاهي در اداره صنايع ملي و جمع كردن اساتيد حرفه و فن و تشكيل كلاسهايي براي آموزش نوجوانان رونق هنر را دو چندان كرد، در دهه دوم تعميرات كلي در مساجدي نظير مسجد شيخ لطف ا…، مسجد جامع، مسجد شاه و مساجدي كه در گذر زمان رو به خرابي رفته بود انجام شد. كاشيكاري قسمتهايي از مسجد سيد اصفهان، استفاده نمودن از اساتيد، احداث موزه ملي، بازگشايي موزههاي متعدد در شهرستانها، تشكيل هنرستان هنرهاي زيبا و دانشكده فني از جمله اقداماتي بود كه براي جوانان راهگشا گرديد و جان تازهاي به معماري و شهر بخشيد. زمان ميگذشت ازدياد جمعيت وسعت شهرها، احداث خيابانهاي جديد و آنهايي كه زمينهايشان در حاشيه خيابان قرار ميگرفت سعي بر آن داشتند كه ساختمانهايي زيبا بسازند.
در اين زمان كاركشتگان معماري از آجر كه از مصالح زيربنايي در ساختمان بود بهره برده و ساختمانهاي زيادي را احداث نمودند كه آثار اين ابنيه را هنوز در خيابانهاي ناصرخسرو و خيابان اميركبير تهران و… ميتوان مشاهده كرد. شهرستانها هم به تبعيت از پايتخت خالي از اين مقوله نبودند. ساختمانهايي بنا شده بود و مردم سعي داشتند با آرامش نسبي كه به وجود آمده به كار خود ادامه دهند، كه با شعلهور شدن آتش جنگ جهاني دوم، ايران هم نتوانست از اين شعلهها جان بدر برد بعد از جنگ و ازدياد جمعيت و ركود بازار تجارت و فقر عمومي تعدادي سودجو به نام معمار در كنار خيابانها خانههايي يك طبقه و دو طبقه در زمينهايي به عرض 5 الي 6 متر با ديوارهاي تيغهاي بنا كردند.
در دهه 30 ورود معماران تحصيل كرده به ميدان رقابت، معماراني كه در خارج از كشور تحصيل كرده بودند و آنهايي كه در دانشكدههاي معماري داخلي از روي كتابهاي خارجي معماري را ياد گرفته بودند بدون اطلاع از زندگي روزمره، آداب و رسوم مردم، هواي چهار فصل كشور و زندگي ملي و مذهبي ساختمانهايي را بنا نهادند كه نه در زمستان توان گرم كردن آن را داشتند و نه در تابستان قادر به خنك كردن آن بودند، اتاقها با پنجرههاي بزرگ شيشهاي، در و پنجرههاي آهني و آلومينيومي بيمحتوا و خلاصه خيلي چيزهاي ديگر كه شرح آن مفصل است.
اوايل دهه چهل با اقتباس از ديگر كشورها كه با ازدياد جمعيت روبرو بودند ساختن شهركهاي اقماري و آپارتمانسازي با آجر در سه و چهار طبقه شروع شد و سپس با ورود تكنولوژي نو يعني ساختمانهاي اسكلت فلزي و بتن و ساختن آپارتمانها در چندين طبقه و كم كم كوتاه شدن دست معماران سنتي و با تجربه از معماري اصيل و به انتها رسيدن عمر يك يك آنها، معماري شكل ديگري به خود گرفت به طوري كه در دهه پنجاه تعداد انگشتشماري از معماران در سنيني بودند كه ديگر قادر به كار نبودند ولي كساني كه به معماري ايران علاقهاي داشتند هنوز در فكر يادگيري و استفاده از آنها بودند.
از دقت نظر جنابعالي در پاسخ به سوالات متشكرم حال ميخواهم بپرسم در دوران جمهوري اسلامي با توجه به گذشت نزديك به سه دهه چه كارهايي را ميتوانيم شاخص بدانيم؟
• پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي و تحت الشعاع قرار گرفتن همه كارها با جنگ تا پيروزي آن با گسترش فضاهاي فرهنگي- مذهبي، اماكن متبركه، مسجدسازي و مصليهايي كه در آن نماز اقامه ميشد از كارهاي مهمي بود كه شروع شد. ساختمانهاي دولتي و نيمهتمام تحت شرايط خاص خود بود مسجدسازي و كارهاي ديني مذهبي و خيريه كه شروع شده بود با توجه به تورم روزافزون و نداشتن بودجههاي آنچناني كه نياز كارهاي هنري بود و صرفهجوييهاي كارفرمايان برآن شدند كه از ارزانترين كارهاي هنري بهره برند بنابراين در كاشيكاري مساجد از آجر و كاشي به شكل گل و بوته معرق توانستند ديوارهها را زينت دهند. در احداث مصليهاي شهرها تا آنجا كه توانستند از هنرمندان استفاده كردند و هنري تازه را پايهگذاري نمودند با عنايت به مركزيت مصليها در جهان اسلام و با توجه به اينكه اين محل جايگاه همه گروههاي هنري و مذهبي بود به هنرهاي به كار رفته در آنها توجه بيشتري شد با وجود تمام تلاشها متاسفانه در اصفهان با آن همه هنر نهفته در ان شهر و نامگذاري آن به نام پايتخت فرهنگي جهان اسلام، شاهد ناهماهنگي گلدستههاي مصلي اصفهان با ساير گلدستههاي شهر اصفهان هستيم.
اماكن متبركه و زيارتگاهها كه با ازدياد جمعيت روزافزوني روبرو بود برنامه تازهاي را طلب ميكرد. نياز به توسعه اين اماكن كاملاً به چشم ميخورد مخصوصاً در حرم حضرت امام رضا (ع) كه زيارتگاه مسلمين جهان ميباشد چشمگير جلوه ميكرد و هر روز كه ميگذشت شاهد فشرده شدن جمعيت در صحنهاي قديمي و بسته شدن راه عبور و مرور بوديم كه متوليان وقت را بر آن داشت تا برنامههايي را تدوين كنند و حريم حرم را گسترش دهند. بنابراين بعد از جلساتي و اتخاذ تصميمات و مشاورههايي گسترش حريم حرم به تصويب و با مشاورين آستان قدس رضوي هماهنگي لازم به عمل آمد. احداث صحنهاي اطراف حرم در آغاز ساخت و سازها از سرعت خوبي برخوردار نبود.
سال 1379 مديريت عامل حريم حرم را به آقاي مهندس عزيزيان سپردند. ايشان با توجه به سوابق كاري و آشنا بودن به تمام جوانب كار و دانستن نكاتي كه هم جنبه اداري داشت و هم جنبه كاري، آغاز به فعاليت كردند. آقاي مهندس عزيزيان جنبههاي كاري مختلف را گسترش داد و با مديريت قاطع كه خاص اوست و مهندسين كار كشته و و كاردان كه هر كدام براي خود مديري لايق بودند و تفكيك كارها به فراخور هر گروه، توانست در جنبههاي مختلف كار پيشرفتي شگرف را به وجود آورد.
تا آنجايي كه ميدانم جنابعالي مباحث مربوط به ميراث فرهنگي را به دليل علاقه و تخصصتان تعقيب ميكنيد اخيراً مهندس عزيزيان در يك مصاحبه اختصاصي پيرامون ساخت و سازهاي بزرگ انجام شده در حريم حرم مطهر حضرت رضا (ع) با نشريه مسافران اعلام كرد كه در فرصتي كمتر از 5 سال بالغ بر 45 هزار مترمربع كاشيكاري انجام داده است به همين دليل ما نيز به عنوان خبرنگار به مجموعه حرم رفته و از نزديك مشاهده كرديم كه كارهاي بزرگي از نظر حجمي و طراحي انجام شده بود و به همين دليل با او به گفتگو نشستيم ميپرسم به اعتقاد شما موارد مورد ادعاي ايشان با توجه به اينكه كار كاشيكاري به دليل ساختارش ظريف، حساس و زمان بر است عملي است؟!
• شما سوال كرديد آيا ممكن است در مدت زماني كوتاه 45 هزار متر مربع كاشيكاري هنري انجام داد با اينكه خودم در كنار آقاي مهندس عزيزيان مشغول و نظارهگر كارها بودهام به جرات به شما ميگويم بله، مجموعه حريم حرم 45 هزار متر مربع كاشيكاري هنري را در مدت كوتاه انجام داده و قراردادها و اسناد مالي آن پرداختيها در حسابداري حريم حرم موجود است و هر متر كاشيكاري مشخص است در كجا و در چه صحني كار شده است.
مهندس عزيزيان در اين مصاحبه مدعي شده كه حركتها و طرحهاي جديد با رنگهاي جديد در اماكن متبركه به غير از آنچه تاكنون در بحث كاشي بوده انجام داده است و همانطور كه خود نيز مشاهده كردهام مشخصاً در كار «معقلي» و «خط بنايي» طرحهاي فوقالعاده زيبا و جديد ديدم كه تا به حال در معماري سنتي تجربه نشده بود آيا به اعتقاد شما كار جديدي انجام شده و ميشود گفت دوران جديدي در معماري سنتي و كهن آغاز گرديده و با توجه به آرايهها و نماسازي حرم مطهر حضرت رضا (ع) آيا اين رويكرد لازمه اين دوران بوده يا خير؟
• بايد توجه شما را به كاشيكاري و معقليها و خط بناييهايي كه در حريم حرم كار شده جلب نمايم كه در نوع خود بينظير و براي اولين بار است كه در حريم حرم به كار گرفته شده است. به گذشته دور برگرديم كه گفتم سرمشق كاشيكاري را هنرمندان صفوي نوشتند. در زمان صفويه انشعاباتي كه از كاشيكاري گرفته شد شامل خط بنايي بود كه به خط بنايي معقلي نيز شهرت داشت و ديگر نقش معقلي كه در همه هنرها ميتوانست كاربرد داشته باشد، بنابراين در حريم حرم تا آنجا كه ميسر بود از نقوش گره و نقوش كاشيكاريهاي معرق و خط بناييها و معقلي استفاده گرديد. نوآوريهايي در كاشيكاريهاي جديد به وجود آمده كه با كاشيكاريهاي قبل از انقلاب در مجموعه حرم تفاوتهايي دارد. بدون اينكه اقتباس و تقليدي از گذشته شده باشد. حريم حرم را مناسب با زمان جمهوري اسلامي ايران و هنر هنرمندان روز را به نمايش گذاشتيم طرح و نقشهها به دست اساتيد پيشكسوت و كساني كه به هنر و كاشيكاري عشق ميورزند سپرده شد و پس از اجرا به دست مجريان مجرب كه از قديم الايام كاشيكاريهاي حرم را در دست اجرا داشتند سپرده شد.
در رنگ و لعاب روي كاشيها تجديد نظري به وجود آمد و آنهايي كه با كاشيكاري سر و كار دارند حتماً اطلاع دارند كه در گذشته و از دوره صفويان در كاشيكاري از رنگهاي سياه، سفيد، لاجورد، فيروزهاي، زرد، قرمز و سبز كه به نام كاشي هفت رنگي مشهور بوده مسجد جامع، مسجد شاه، معرقهاي مسجد شيخ لطفا… و ديگر مساجد و معقليها و بالاخره همه كاشيكاريها از كاشي هفت رنگ بهره ميبرد و گاهي در نقشها شايد جاي رنگها را عوض ميكردند و تنوعي به كاشيكاري ميدادند.
در حريم حرم و لعاب روي كاشيها، كارخانه كاشي سنتي قدس رضوي در لابراتور خود تلاشي را شروع كرد و با تركيب رنگ لعابها توانست حدود هفت نوع رنگ لعاب در طيفهاي مختلف را ارايه دهد بنابراين اساتيد پيشكسوت سعي بر آن داشتند كه به رنگهاي قبلي اكتفا نكرده و در كاشيكاري جديد تا آنجا كه ممكن است از لعابها و يا رنگهاي شاد استفاده كنند. بنابراين سعي بر آن شد كه زوار يا زائرين در بدو ورود با رنگهاي شاد روبرو شوند و هرچه به حرم نزديكتر ميشوند با تغيير رنگها و در نهايت با رنگهاي قديمي مانند لاجوردي و فيروزهاي و… روبرو شوند.
به گفته روانشناسان رنگهاي شاد شادي آفرين است و رنگهاي تيره غم را بر چهره ميكشاند، ما هم سعي بر آن داشتيم كه از رنگهاي شاد استفاده كنيم و مردم را با چهره باز و گشاده خدمت حضرت بفرستيم.
به دستور آقاي مهندس عزيزيان از ميان كارگراني كه دستاندركار هنر بودند و توانايي پيشرفت در آنها مشاهده ميشد و تا آن زمان كسي روي آنها شناختي نداشت، انتخاب و پيشرفت آنها را به دست پيشكسوتان سپردند كه بتوانند خلأ بعضي از هنرمندان را پر كنند. در اين جا يادآور ميشوم كه طراحي، كاشيكاري و آجركاري ايران كه تخصص معماران گذشته است با تحقيقاتي كه روي آنها انجام دادهام، طراحي و نقشهاي جديدي كه ميتوانست ساخت آن با كاشي و آجر ميسر باشد و هنر كاشيكاري و آجركاري را زنده كند با سبك و سياقي جديد در حريم حرم حضرت رضا (ع)، مصلي امام خميني تبريز، دانشگاه اروميه، دانشكده توانبخشي دانشگاه اصفهان، دانشگاه الزهرا تهران و دانشگاههاي ديگر بر پيكره بناها به نمايش درآورم و كتابهايي را در زمينههاي مختلف طراحي، هنري با توضيحات كافي براي آنهايي كه مشتاق هنر ايران هستند به رشته تحرير درآوردهام تا راهگشاي دوستان باشد.
اميد است كه توانسته باشم در زمان جمهوري اسلامي، هنر اسلامي را به هنرمندان و هنر دوستان اسلامي هديه كرده باشم.
براي كساني كه براي هنر كاشيكاري ايران علاقهمند هستند چه فكري كردهايد؟ كتابي يا كتابهايي براي چاپ داريد يا خير؟ اگر داريد در چه مرحلهاي از چاپ ميباشد؟
• با اين سوال شما درددل كهنهي مرا تازه كرديد. باور كنيد كه دلم خون است بارها گفتهام كه كتابهايي كاشيكاري ايران كه 5 جلد آن پيش از اين به چاپ رسيده و در اختيار دانشجويان قرار گرفته است، در ده جلد چاپ خواهد شد. در زمان جنگ تحميلي طرحها، ماكتها و نوشتههاي 5 جلد بعدي ادامه كتابها را آماده كرده بودم و در نايلون بستهبندي شده بود و در مكانهايي پنهان كه مبادا از بين برود يا مبادا خطراتي متوجه آن گردد مخفي كردم بعد از جنگ و به دعوت سازمان ميراث فرهنگي كتابها به كميته كتاب آن سازمان ارايه و تاييد شد و تاكيد شد كه بايد هرچه زودتر چاپ شود. كتابها را از من گرفتند ولي هر روز كار به تعويق افتاد و رييس يا كارمندي عوض شد و مجدداً كتابها را به كميته كتاب ارجاع دادند به جرات ميگويم 3 يا 4 بار اين عمل تكرار و تاييد شد ولي هيچ وقت كتابها چاپ نگرديد و هر روز به نوعي چوب لاي چرخ گذاشتند و بالاخره پس از 7 سال و ناراحتيهاي به وجود آمده با مشكلاتي توانستم كتابها را از ميراث فرهنگي پس بگيرم و بعد از آن با انتشارات سروش موضوع را در ميان گذاشتم كه با استقبال مواجه شد. قراردادي با آنها به امضاء رسيد و كتابها در زمان ويراستاري بود كه سران سروش تغيير كردند. و مجدداً كتابها به دستانداز برخورد كرد و در بايگاني 3 تا 4 سال انتظار كشيد و همچنان كتابها در بايگاني مانده است.
در نامهاي درخواست نمودم كتابها را پس دهيد، گفته شد به هيچ وجه پس داده نميشود خودمان چاپ ميكنيم در سال 1384 دوباره سران سروش تغيير كردند و همچنان كتابها در بايگاني مانده است هرچه اصرار كردم كه عمر من ممكن است كفاف ندهد گفتند زندهاي و چاپ كتابها را خواهي ديد. گفتند سرمايه سنگين ميطلبد با پيدا نمودن شريكي اين اقدام انجام خواهد شد. خودم شريكي برايشان پيدا كردم ولي هنوز اين قضيه به نتيجهاي نرسيده است اميدم اين است كه در زنده بودن من اين كتابها چاپ گردد. بايد يادآور شوم كه هنرستان فني و حرفهاي وزارتخانههاي مختلف، دانشگاهها به دنبال كتاب ميگردند ولي كتابهايي مانند كاشيكاري ايران كه قسمتي از آن چاپ شد، جوابگوي دانشگاهها ميباشد در حال حاضر ناياب و بازار سياه دارد و چاپ قسمت دوم آن با اين مشكلات مواجه گرديده است من نميدانم چرا به فكر ايجاد دموكراسي براي چاپ چنين كتابهايي نيستند كه حداقل پايه و بنيادي باشد و لو اينكه اين سرمايهها از بين برود به عبارتي كتابهايي باقي بماند كه در آينده جوابگوي علاقهمندان به هنر اين مرز و بوم باشد. همه به دنبال سود هستند نه هنر و علم.
نكته آخر همه گله دارند كه اساتيد علم و هنر فوت و فن كارهاي خود را نميگفتند و نميگويند من سالهاست كه فرياد ميزنم آنچه در توان دارم ميگويم ولي گوش شنوايي نيست. بنابراين اساتيد قديمي هم مانند من ممكن است با مشكلاتي اين چنين روبرو بودهاند در خاتمه خدا نيامرزد كسي را كه پس از مرگ من بگويد، ماهرالنقش ميدانست و نگفت و با خود به گور برد. همه بدانند كه براي چاپ كتاب هنر اسلامي به التماس افتادهام.
منبع: سایت مسافران
ماهرالنقش يادگار ارزشمند و ميراث گرانبهاي فرهنگي و هنري كشور ماست هميشه آرزو داشتم تا با استاد ملاقاتي داشته باشم كه با همت يكي از دوستان كه اصرار داشت نامي از او نبرم اين اتفاق فرخنده رخ داد. ما مردم عجيبي هستيم. عدهاي در عين بيهنري و بي دانشي چنان شهره خاص و عام ميشوند كه امر به خودشان هم مشتبه ميشود كه حتماً خبري هست. و عدهاي در كمال علم و هنر چنان در گمنامي به سر ميبرند كه گويي عابري هستند در كوچه پس كوچههاي اين شهر شلوغ.
سعي داريم به سراغ بزرگان اين سرزمين پرگهر برويم و تا جايي كه ميتوانيم قدرشناس آنها باشيم. و استاد ماهرالنقش از افرادي است كه مثل و مانند ندارد.
با او به گفتگو نشستيم و گفتگويي كه آغازش با شوق ديدار همراه بود و پايانش با حكايت دل پرخون استاد. لطفاً مطالعه فرمائيد.
استاد، جنابعالي سابقهاي طولاني در معماري سنتي داريد در سالهاي خيلي دور در مدارس عالي، هنرستانها و دانشگاهها كتابي به قلم جنابعالي تدريس ميشد به نام اصول فني ساختمان كه هنوز اين كتاب به عنوان اولين كتاب از دروس پايه فني در مدارس عالي و دانشگاهها تدريس ميشود البته كتابهاي زيادي از جنابعالي با عناوين خط بنايي، كاشيكاري، مسجد حكيم و دهها اثر ديگر به چاپ رسيده با چنين زمينهاي ميپرسم بهترين كار كاشيكاري كه تخصص شما بيشتر روي آن است در كارهاي دوران گذشته كدام است؟
• در سال 1339 بنا به دعوت دانشگاه علم و صنعت كه در آن روزها به نام انستيتو تكنولوژي تهران بود وارد مرحله درسي شدم. براي تدريس نياز به كتاب يا كتابهايي براي مطالعه بود ولي به هر كتابفروشي كه سر ميزدم اظهار بياطلاعي از وجود چنين كتابهايي ميكردند، بنابراين بر آن شدم كه از هنرستانهاي كشور كمك بگيرم! پس از جستجو، مطلع شدم هنرجويان هنرستانها از جزوه و گفتههاي اساتيد خود استفاده ميكنند. در نتيجه در هر هنرستاني درس فني برابر بود با آنچه استادان رشتههاي درسي براي هنرجويان از دانستههاي خود بيان ميكردند و جزوات با هم تفاوتهايي را داشتند.
هنرجويان هنرستانها بعد از گرفتن ديپلم، محلي براي ادامه تحصيل نداشتند و به نام تكنسين وارد مرحله كار ميشدند.
اگر اشتباه نكنم در سال 1342 دانشگاه علم و صنعت كلاسهايي را براي پيشرفت اين هنرجويان دائر كرد و در دو مرحله روزانه و شبانه دانشجو پذيرفت، بنابراين چون تعداد فارغالتحصيلان هنرستانها زياد بود قرار بر اين شد از آنها امتحان ورودي به عمل آيد. طرح سوالات امتحان ورودي قسمت ساختمان به عهده اينجانب گذاشته شد بعد از يكي دو سال كه امتحانات برگزار شد و هنرجويان فهميدند كه طرح سوالات قسمت ساختمان با من است از گوشه و كنار كشور سوال ميكردند كه چه كتاب يا كتابهايي را مطالعه كنيم و من در جواب عاجز بودم چون كتابي غير از جزوهها نبود. در فكر فرو رفتم يادآور ميشوم كه قبلاً هم به من پيشنهاد براي نوشتن كتاب شده بود ولي خود را لايق چنين كاري نميدانستم بنابراين دست به كار شدم و پس از مطالعه زياد در سال 1344 كتابي به نام اصول عملي ساختمان در دويست صفحه نوشتم و خيلي سعي كردم با درسهاي هنرستانها مطابقت داشته باشد. در آن روزها دانشگاه هيأت علمي داشت كه نوشتههاي وارده را مطالعه و پس از بررسي و اظهار نظر چاپ يا رد ميكردند. با خود گفتم بهتر آن است كه نوشتهها را به هيأت علمي ارايه كنم و اين كار را كردم كه پس از بررسي و مطالعه، با راي مثبت هيأت علمي مواجه شد و همه به من تبريك گفتند و كتاب به چاپ رسيد و مورد استقبال هنرجويان قرار گرفت از اين مسأله خوشحال بودم. نوشتن را ادامه دادم تا سال 1350 كه كتاب اصول فني ساختمان را در 420 صفحه به چاپ رساندم و در سراسر كشور توزيع شد و همه دانشكدههاي معماري و هنرجويان هنرستانها از آن بهره بردند و در سال 1359 با پيروزي انقلاب آموزش فني و حرفهاي كشور از افراد فني براي نوشتن كتابهاي درسي براي همه رشتهها دعوت به عمل آورد تا كتابهاي درس فني هنرستانها را تدوين كنند بنابراين از من هم براي نوشتن كتابهاي درسي رشته ساختمان دعوت شد و در يك گروه سه نفري به اين مهم ادامه داديم تا كتابها نوشته و آماده شد. از سال 1360 هنرستانهاي كشور مانند ديگر مدارس از كتاب بهره ميبردند و كتاب فني در اختيار هنرجويان قرار داده شد و در سال 1379 دفتر فني آموزش و پرورش تجديد نظر در كتابهاي درسي رشته ساختمان را به اينجانب محول كرد (كتاب اصول فني ساختمان پايهگذار كتابهاي درس فني در ايران شد) كتاب اصول فني ساختمان كه از لحاظ فني و پايهگذار براي همه قشرهاي ساختماني مثل دانشجويان، هنرجويان و حتي دستاندركاران ساختمان مانند مهندسين فارغالتحصيل و ديگر قشرهاي ساختماني كاربرد داشت. هر دو يا سه سال يك بار تجديد چاپ ميشد تا در سال 1383 و گذشت بيش از 30 سال و تغيير بعضي از مصالح ساختماني و به كار گرفتن تكنولوژي روز و مطابقت دادن آن با استانداردهاي موجود تجديد نظر در متن آن به عمل آمد و چاپ يازدهم به علاقهمندان تقديم گرديد و اينك منتظر چاپ دوازدهم ميباشيم.
از سالهاي 1348 بررسي و تدوين كتابهاي كاشيكاري ايران را كه سالها در دست مطالعه داشتم شروع كردم و در سالهاي 1361 تا 1365 اين مهم انجام شد. كاشيكاري كه شايد ده قرن اساتيد ورزيدهاي روي آن كار كردهاند و يكي پس از ديگري كارها و دانستههاي خود را سينه به سينه انتقال دادهاند از فوت و فنهاي آن چيزي نميگفتند و راجع به نوشتن كتاب يا كتابهايي كه با آنها صحبت ميشد ميگفتند ممكن نيست بتوان نقش و نگارهاي كاشيكاري را نوشت و اعتقاد آنها بر اين بود كه بايد سينه به سينه آن را انتقال داد. بايد در جواب شما بگويم دوره صفويه اوج كاشيكاري ايران بود و با جرات ميگويم سرمشق كاشيكاري ايران را هنرمندان كاشيكار دوره صفويه نوشتند و درسي را شروع كردند كه صداي آن سالها در گوش هنرمندان كاشيكار باقي خواهد ماند.
ميشودخواهش كنم بفرمائيد كه چند سال داريد؟ با توجه به سپري كردن اين همه سالهاي عمر پربار در زمينه مسير خدمت به هنر اين مرز و بوم كه بارزترين نشانه آن موي سپيدتان است و به زباني سادهتر از متقدمين و متاخرين هنر معماري كشور هستيد و معماري دوران مختلف را درك كردهايد يعني مرحله اول رضا شاهي، مرحله دوم دوران محمدرضا تا شروع انقلاب اسلامي چه نكات شاخصي را ميتوانيد به عنوان شاخصه معماري آن دوران نام ببريد؟
• من در سال 1301 در اصفهان در يك خانواده معمار سنتي به دنيا آمدم و در جواني به اين كار عشق ورزيدم و مطالعات زيادي را انجام دادهام، معماران سنتي و پيشكسوتان هنر معماري از زمانهاي دور براي خود تجربههايي آموخته بودند تا در زمان نياز از آن بهره برند. بايد يادآور شوم كه تا قبل از معماري نو و دانشكدههاي معماري و فني تمام طراحيها يا محاسبات و تزيينات يك ساختمان به عهده معمار بود و كسي به آساني نميتوانست بگويد من معمار هستم. شناخت مردم هم با تجربه معماران همراه بود.
قصور پادشاهان، كاخهاي حكمرانان، خانههاي اشراف و ثروتمندان و اهل ذوق، مساجد، اماكن متبركه و ساختن بناهاي مذهبي كه امروز يكي پس از ديگري از لحاظ معماري، محاسبات، تزيين با نكتههاي زيادي همراه است و قابل يك بررسي كامل ميباشد از گذشتگان به آيندگان به ارث رسيده و امروزه سازماني به نام ميراث فرهنگي بايد از آنها نگهداري و حفاظت كند. اين آثار دسترنج همان معماراني است كه نه دانشگاه و نه دانشكده معماري ديده بودند و با كار و تجربه اندوختن و دود چراغ خوردنها به اين مقام رسيدند.
ضمناً يادآور ميشوم كه در شهريور 1386 كنگرهاي به نام كنگره رياضيات معماري ايران اسلامي توسط خانه رياضيات اصفهان و كشور هلند در اصفهان برگزار ميشود كه مروري بر معماري گذشته و رياضيات معماراني كه توانستهاند محاسبات مسجد جامع، مسجد شيخ لطفاله و مسجد شاه و مشابه آنها را انجام دهند باشد مقالات رسيده اين كنگره چاپ و در اختيار علاقهمندان قرار ميگيرد.
معماران ايراني با شناخت روي آب و هواي هر منطقه و حفر چاههايي (گمانه) به منظور اطلاع پيدا كردن از لايههاي زمين توانستند به فراخور آب و هوا و استحكام زمين بنا بسازند.
معماران به سراي خود اكتفا نكردند و پا را فراتر نهادند و به هر شهر و دياري كه از هنر و هنرمند استقبال ميشد ميرفتند و آثاري زيربنايي با تزيينات خاص خود، كه براي ابد ماندگار باشد ميساختند. در كشور هندوستان قصرهاي بيمانند قلعه سرخ و مشابه را بنا كردند و با انواع هنرها آن را تزيين نمودند در گوشه سقفي ديدم يك بيت شعر را با خط نستعليق فارسي گچبري و نوشته بودند:
«اگر گويي بهشتي در زمين است همين است و همين است و همين است.»
ساختمان زيباي تاج محل كه امروزه مايه افتخار جهانيان است و هرساله ميليونها گردشگر از اين بنا ديدن ميكنند به دست استاد عيسي شيرازي طراحي و ساخته شده است. در مسجد جهانشاه در پاكستان و مسجد وزيرخان در لاهور كه به دست معماران ايراني ساخته شده انواع اشعار فارسي با خط نستعليق با كاشي و حكاكي روي سنگ و گرهسازيهاي معرق و هفت رنگي را بر پيكره بناها ساختهاند كه چشم هر بينندهاي را خيره ميكند. در افغانستان كاشيكاريهاي مزار شريف و مسجد جامع هرات كه ريشه در كاشيكاري ايراني دارد ساخته شده، در كشورهاي شمالي با آجر و كاشي خطوط معقلي و گرهسازي را چنان زينتبخش بنا كردهاند كه پس از سالها هنوز درخشندگي روز اول را داراست.
معماران با آگاهي از آب و هواي متنوع موجود (كويري- سردسيري- مرطوب و گرم) سعي بر آن داشتهاند تا هواي مطبوع را به فضاي داخلي خانه هدايت كنند و امروزه شاهد بسياري از اين بناها هستيم.
پس از گذشت زمان و نسل به نسل گشتن معماري در ايران و رسيدن به دوره فترت و ركود بازار كار كه از زمان حكومت قاجار تا آغاز دولت پهلوي ادامه داشت در گوشه و كنار قصرها يا خانههايي به نام … الدوله … السلطنه يا …. الممالك بدست وارثين معماري ساخته شد.
زمان ميگذشت كشور با اغتشاشاتي همراه بود ناامني و هرج و مرج زياد شده بود مردم به فكر حفظ جان و مال خود بودند و وارثين معماري براي دل مشغولي خود و حفظ دانستههاي خود به مداد و كاغذ روي آورده بودند و هركدام به فراخور حال و كار خود، نقشهايي را در دفترها با كاغذهايي به هم پيوسته كه به نام طومار خوانده ميشد ثبت نمودند تا شايد روزي به كار آيد. با استقرار پهلوي اول و نجات ممالك از هرج و مرج و امن شدن شهرها و شروع احداث بعضي ساختمانها و تغيير نام اداره مضتظرفه به نام صنايع ملي.
و تشكيل كارگاهي در اداره صنايع ملي و جمع كردن اساتيد حرفه و فن و تشكيل كلاسهايي براي آموزش نوجوانان رونق هنر را دو چندان كرد، در دهه دوم تعميرات كلي در مساجدي نظير مسجد شيخ لطف ا…، مسجد جامع، مسجد شاه و مساجدي كه در گذر زمان رو به خرابي رفته بود انجام شد. كاشيكاري قسمتهايي از مسجد سيد اصفهان، استفاده نمودن از اساتيد، احداث موزه ملي، بازگشايي موزههاي متعدد در شهرستانها، تشكيل هنرستان هنرهاي زيبا و دانشكده فني از جمله اقداماتي بود كه براي جوانان راهگشا گرديد و جان تازهاي به معماري و شهر بخشيد. زمان ميگذشت ازدياد جمعيت وسعت شهرها، احداث خيابانهاي جديد و آنهايي كه زمينهايشان در حاشيه خيابان قرار ميگرفت سعي بر آن داشتند كه ساختمانهايي زيبا بسازند.
در اين زمان كاركشتگان معماري از آجر كه از مصالح زيربنايي در ساختمان بود بهره برده و ساختمانهاي زيادي را احداث نمودند كه آثار اين ابنيه را هنوز در خيابانهاي ناصرخسرو و خيابان اميركبير تهران و… ميتوان مشاهده كرد. شهرستانها هم به تبعيت از پايتخت خالي از اين مقوله نبودند. ساختمانهايي بنا شده بود و مردم سعي داشتند با آرامش نسبي كه به وجود آمده به كار خود ادامه دهند، كه با شعلهور شدن آتش جنگ جهاني دوم، ايران هم نتوانست از اين شعلهها جان بدر برد بعد از جنگ و ازدياد جمعيت و ركود بازار تجارت و فقر عمومي تعدادي سودجو به نام معمار در كنار خيابانها خانههايي يك طبقه و دو طبقه در زمينهايي به عرض 5 الي 6 متر با ديوارهاي تيغهاي بنا كردند.
در دهه 30 ورود معماران تحصيل كرده به ميدان رقابت، معماراني كه در خارج از كشور تحصيل كرده بودند و آنهايي كه در دانشكدههاي معماري داخلي از روي كتابهاي خارجي معماري را ياد گرفته بودند بدون اطلاع از زندگي روزمره، آداب و رسوم مردم، هواي چهار فصل كشور و زندگي ملي و مذهبي ساختمانهايي را بنا نهادند كه نه در زمستان توان گرم كردن آن را داشتند و نه در تابستان قادر به خنك كردن آن بودند، اتاقها با پنجرههاي بزرگ شيشهاي، در و پنجرههاي آهني و آلومينيومي بيمحتوا و خلاصه خيلي چيزهاي ديگر كه شرح آن مفصل است.
اوايل دهه چهل با اقتباس از ديگر كشورها كه با ازدياد جمعيت روبرو بودند ساختن شهركهاي اقماري و آپارتمانسازي با آجر در سه و چهار طبقه شروع شد و سپس با ورود تكنولوژي نو يعني ساختمانهاي اسكلت فلزي و بتن و ساختن آپارتمانها در چندين طبقه و كم كم كوتاه شدن دست معماران سنتي و با تجربه از معماري اصيل و به انتها رسيدن عمر يك يك آنها، معماري شكل ديگري به خود گرفت به طوري كه در دهه پنجاه تعداد انگشتشماري از معماران در سنيني بودند كه ديگر قادر به كار نبودند ولي كساني كه به معماري ايران علاقهاي داشتند هنوز در فكر يادگيري و استفاده از آنها بودند.
از دقت نظر جنابعالي در پاسخ به سوالات متشكرم حال ميخواهم بپرسم در دوران جمهوري اسلامي با توجه به گذشت نزديك به سه دهه چه كارهايي را ميتوانيم شاخص بدانيم؟
• پيروزي انقلاب اسلامي و شروع جنگ تحميلي و تحت الشعاع قرار گرفتن همه كارها با جنگ تا پيروزي آن با گسترش فضاهاي فرهنگي- مذهبي، اماكن متبركه، مسجدسازي و مصليهايي كه در آن نماز اقامه ميشد از كارهاي مهمي بود كه شروع شد. ساختمانهاي دولتي و نيمهتمام تحت شرايط خاص خود بود مسجدسازي و كارهاي ديني مذهبي و خيريه كه شروع شده بود با توجه به تورم روزافزون و نداشتن بودجههاي آنچناني كه نياز كارهاي هنري بود و صرفهجوييهاي كارفرمايان برآن شدند كه از ارزانترين كارهاي هنري بهره برند بنابراين در كاشيكاري مساجد از آجر و كاشي به شكل گل و بوته معرق توانستند ديوارهها را زينت دهند. در احداث مصليهاي شهرها تا آنجا كه توانستند از هنرمندان استفاده كردند و هنري تازه را پايهگذاري نمودند با عنايت به مركزيت مصليها در جهان اسلام و با توجه به اينكه اين محل جايگاه همه گروههاي هنري و مذهبي بود به هنرهاي به كار رفته در آنها توجه بيشتري شد با وجود تمام تلاشها متاسفانه در اصفهان با آن همه هنر نهفته در ان شهر و نامگذاري آن به نام پايتخت فرهنگي جهان اسلام، شاهد ناهماهنگي گلدستههاي مصلي اصفهان با ساير گلدستههاي شهر اصفهان هستيم.
اماكن متبركه و زيارتگاهها كه با ازدياد جمعيت روزافزوني روبرو بود برنامه تازهاي را طلب ميكرد. نياز به توسعه اين اماكن كاملاً به چشم ميخورد مخصوصاً در حرم حضرت امام رضا (ع) كه زيارتگاه مسلمين جهان ميباشد چشمگير جلوه ميكرد و هر روز كه ميگذشت شاهد فشرده شدن جمعيت در صحنهاي قديمي و بسته شدن راه عبور و مرور بوديم كه متوليان وقت را بر آن داشت تا برنامههايي را تدوين كنند و حريم حرم را گسترش دهند. بنابراين بعد از جلساتي و اتخاذ تصميمات و مشاورههايي گسترش حريم حرم به تصويب و با مشاورين آستان قدس رضوي هماهنگي لازم به عمل آمد. احداث صحنهاي اطراف حرم در آغاز ساخت و سازها از سرعت خوبي برخوردار نبود.
سال 1379 مديريت عامل حريم حرم را به آقاي مهندس عزيزيان سپردند. ايشان با توجه به سوابق كاري و آشنا بودن به تمام جوانب كار و دانستن نكاتي كه هم جنبه اداري داشت و هم جنبه كاري، آغاز به فعاليت كردند. آقاي مهندس عزيزيان جنبههاي كاري مختلف را گسترش داد و با مديريت قاطع كه خاص اوست و مهندسين كار كشته و و كاردان كه هر كدام براي خود مديري لايق بودند و تفكيك كارها به فراخور هر گروه، توانست در جنبههاي مختلف كار پيشرفتي شگرف را به وجود آورد.
تا آنجايي كه ميدانم جنابعالي مباحث مربوط به ميراث فرهنگي را به دليل علاقه و تخصصتان تعقيب ميكنيد اخيراً مهندس عزيزيان در يك مصاحبه اختصاصي پيرامون ساخت و سازهاي بزرگ انجام شده در حريم حرم مطهر حضرت رضا (ع) با نشريه مسافران اعلام كرد كه در فرصتي كمتر از 5 سال بالغ بر 45 هزار مترمربع كاشيكاري انجام داده است به همين دليل ما نيز به عنوان خبرنگار به مجموعه حرم رفته و از نزديك مشاهده كرديم كه كارهاي بزرگي از نظر حجمي و طراحي انجام شده بود و به همين دليل با او به گفتگو نشستيم ميپرسم به اعتقاد شما موارد مورد ادعاي ايشان با توجه به اينكه كار كاشيكاري به دليل ساختارش ظريف، حساس و زمان بر است عملي است؟!
• شما سوال كرديد آيا ممكن است در مدت زماني كوتاه 45 هزار متر مربع كاشيكاري هنري انجام داد با اينكه خودم در كنار آقاي مهندس عزيزيان مشغول و نظارهگر كارها بودهام به جرات به شما ميگويم بله، مجموعه حريم حرم 45 هزار متر مربع كاشيكاري هنري را در مدت كوتاه انجام داده و قراردادها و اسناد مالي آن پرداختيها در حسابداري حريم حرم موجود است و هر متر كاشيكاري مشخص است در كجا و در چه صحني كار شده است.
مهندس عزيزيان در اين مصاحبه مدعي شده كه حركتها و طرحهاي جديد با رنگهاي جديد در اماكن متبركه به غير از آنچه تاكنون در بحث كاشي بوده انجام داده است و همانطور كه خود نيز مشاهده كردهام مشخصاً در كار «معقلي» و «خط بنايي» طرحهاي فوقالعاده زيبا و جديد ديدم كه تا به حال در معماري سنتي تجربه نشده بود آيا به اعتقاد شما كار جديدي انجام شده و ميشود گفت دوران جديدي در معماري سنتي و كهن آغاز گرديده و با توجه به آرايهها و نماسازي حرم مطهر حضرت رضا (ع) آيا اين رويكرد لازمه اين دوران بوده يا خير؟
• بايد توجه شما را به كاشيكاري و معقليها و خط بناييهايي كه در حريم حرم كار شده جلب نمايم كه در نوع خود بينظير و براي اولين بار است كه در حريم حرم به كار گرفته شده است. به گذشته دور برگرديم كه گفتم سرمشق كاشيكاري را هنرمندان صفوي نوشتند. در زمان صفويه انشعاباتي كه از كاشيكاري گرفته شد شامل خط بنايي بود كه به خط بنايي معقلي نيز شهرت داشت و ديگر نقش معقلي كه در همه هنرها ميتوانست كاربرد داشته باشد، بنابراين در حريم حرم تا آنجا كه ميسر بود از نقوش گره و نقوش كاشيكاريهاي معرق و خط بناييها و معقلي استفاده گرديد. نوآوريهايي در كاشيكاريهاي جديد به وجود آمده كه با كاشيكاريهاي قبل از انقلاب در مجموعه حرم تفاوتهايي دارد. بدون اينكه اقتباس و تقليدي از گذشته شده باشد. حريم حرم را مناسب با زمان جمهوري اسلامي ايران و هنر هنرمندان روز را به نمايش گذاشتيم طرح و نقشهها به دست اساتيد پيشكسوت و كساني كه به هنر و كاشيكاري عشق ميورزند سپرده شد و پس از اجرا به دست مجريان مجرب كه از قديم الايام كاشيكاريهاي حرم را در دست اجرا داشتند سپرده شد.
در رنگ و لعاب روي كاشيها تجديد نظري به وجود آمد و آنهايي كه با كاشيكاري سر و كار دارند حتماً اطلاع دارند كه در گذشته و از دوره صفويان در كاشيكاري از رنگهاي سياه، سفيد، لاجورد، فيروزهاي، زرد، قرمز و سبز كه به نام كاشي هفت رنگي مشهور بوده مسجد جامع، مسجد شاه، معرقهاي مسجد شيخ لطفا… و ديگر مساجد و معقليها و بالاخره همه كاشيكاريها از كاشي هفت رنگ بهره ميبرد و گاهي در نقشها شايد جاي رنگها را عوض ميكردند و تنوعي به كاشيكاري ميدادند.
در حريم حرم و لعاب روي كاشيها، كارخانه كاشي سنتي قدس رضوي در لابراتور خود تلاشي را شروع كرد و با تركيب رنگ لعابها توانست حدود هفت نوع رنگ لعاب در طيفهاي مختلف را ارايه دهد بنابراين اساتيد پيشكسوت سعي بر آن داشتند كه به رنگهاي قبلي اكتفا نكرده و در كاشيكاري جديد تا آنجا كه ممكن است از لعابها و يا رنگهاي شاد استفاده كنند. بنابراين سعي بر آن شد كه زوار يا زائرين در بدو ورود با رنگهاي شاد روبرو شوند و هرچه به حرم نزديكتر ميشوند با تغيير رنگها و در نهايت با رنگهاي قديمي مانند لاجوردي و فيروزهاي و… روبرو شوند.
به گفته روانشناسان رنگهاي شاد شادي آفرين است و رنگهاي تيره غم را بر چهره ميكشاند، ما هم سعي بر آن داشتيم كه از رنگهاي شاد استفاده كنيم و مردم را با چهره باز و گشاده خدمت حضرت بفرستيم.
به دستور آقاي مهندس عزيزيان از ميان كارگراني كه دستاندركار هنر بودند و توانايي پيشرفت در آنها مشاهده ميشد و تا آن زمان كسي روي آنها شناختي نداشت، انتخاب و پيشرفت آنها را به دست پيشكسوتان سپردند كه بتوانند خلأ بعضي از هنرمندان را پر كنند. در اين جا يادآور ميشوم كه طراحي، كاشيكاري و آجركاري ايران كه تخصص معماران گذشته است با تحقيقاتي كه روي آنها انجام دادهام، طراحي و نقشهاي جديدي كه ميتوانست ساخت آن با كاشي و آجر ميسر باشد و هنر كاشيكاري و آجركاري را زنده كند با سبك و سياقي جديد در حريم حرم حضرت رضا (ع)، مصلي امام خميني تبريز، دانشگاه اروميه، دانشكده توانبخشي دانشگاه اصفهان، دانشگاه الزهرا تهران و دانشگاههاي ديگر بر پيكره بناها به نمايش درآورم و كتابهايي را در زمينههاي مختلف طراحي، هنري با توضيحات كافي براي آنهايي كه مشتاق هنر ايران هستند به رشته تحرير درآوردهام تا راهگشاي دوستان باشد.
اميد است كه توانسته باشم در زمان جمهوري اسلامي، هنر اسلامي را به هنرمندان و هنر دوستان اسلامي هديه كرده باشم.
براي كساني كه براي هنر كاشيكاري ايران علاقهمند هستند چه فكري كردهايد؟ كتابي يا كتابهايي براي چاپ داريد يا خير؟ اگر داريد در چه مرحلهاي از چاپ ميباشد؟
• با اين سوال شما درددل كهنهي مرا تازه كرديد. باور كنيد كه دلم خون است بارها گفتهام كه كتابهايي كاشيكاري ايران كه 5 جلد آن پيش از اين به چاپ رسيده و در اختيار دانشجويان قرار گرفته است، در ده جلد چاپ خواهد شد. در زمان جنگ تحميلي طرحها، ماكتها و نوشتههاي 5 جلد بعدي ادامه كتابها را آماده كرده بودم و در نايلون بستهبندي شده بود و در مكانهايي پنهان كه مبادا از بين برود يا مبادا خطراتي متوجه آن گردد مخفي كردم بعد از جنگ و به دعوت سازمان ميراث فرهنگي كتابها به كميته كتاب آن سازمان ارايه و تاييد شد و تاكيد شد كه بايد هرچه زودتر چاپ شود. كتابها را از من گرفتند ولي هر روز كار به تعويق افتاد و رييس يا كارمندي عوض شد و مجدداً كتابها را به كميته كتاب ارجاع دادند به جرات ميگويم 3 يا 4 بار اين عمل تكرار و تاييد شد ولي هيچ وقت كتابها چاپ نگرديد و هر روز به نوعي چوب لاي چرخ گذاشتند و بالاخره پس از 7 سال و ناراحتيهاي به وجود آمده با مشكلاتي توانستم كتابها را از ميراث فرهنگي پس بگيرم و بعد از آن با انتشارات سروش موضوع را در ميان گذاشتم كه با استقبال مواجه شد. قراردادي با آنها به امضاء رسيد و كتابها در زمان ويراستاري بود كه سران سروش تغيير كردند. و مجدداً كتابها به دستانداز برخورد كرد و در بايگاني 3 تا 4 سال انتظار كشيد و همچنان كتابها در بايگاني مانده است.
در نامهاي درخواست نمودم كتابها را پس دهيد، گفته شد به هيچ وجه پس داده نميشود خودمان چاپ ميكنيم در سال 1384 دوباره سران سروش تغيير كردند و همچنان كتابها در بايگاني مانده است هرچه اصرار كردم كه عمر من ممكن است كفاف ندهد گفتند زندهاي و چاپ كتابها را خواهي ديد. گفتند سرمايه سنگين ميطلبد با پيدا نمودن شريكي اين اقدام انجام خواهد شد. خودم شريكي برايشان پيدا كردم ولي هنوز اين قضيه به نتيجهاي نرسيده است اميدم اين است كه در زنده بودن من اين كتابها چاپ گردد. بايد يادآور شوم كه هنرستان فني و حرفهاي وزارتخانههاي مختلف، دانشگاهها به دنبال كتاب ميگردند ولي كتابهايي مانند كاشيكاري ايران كه قسمتي از آن چاپ شد، جوابگوي دانشگاهها ميباشد در حال حاضر ناياب و بازار سياه دارد و چاپ قسمت دوم آن با اين مشكلات مواجه گرديده است من نميدانم چرا به فكر ايجاد دموكراسي براي چاپ چنين كتابهايي نيستند كه حداقل پايه و بنيادي باشد و لو اينكه اين سرمايهها از بين برود به عبارتي كتابهايي باقي بماند كه در آينده جوابگوي علاقهمندان به هنر اين مرز و بوم باشد. همه به دنبال سود هستند نه هنر و علم.
نكته آخر همه گله دارند كه اساتيد علم و هنر فوت و فن كارهاي خود را نميگفتند و نميگويند من سالهاست كه فرياد ميزنم آنچه در توان دارم ميگويم ولي گوش شنوايي نيست. بنابراين اساتيد قديمي هم مانند من ممكن است با مشكلاتي اين چنين روبرو بودهاند در خاتمه خدا نيامرزد كسي را كه پس از مرگ من بگويد، ماهرالنقش ميدانست و نگفت و با خود به گور برد. همه بدانند كه براي چاپ كتاب هنر اسلامي به التماس افتادهام.
منبع: سایت مسافران