نویسنده: آمارتیا سن
مترجم: وحید محمودی
مترجم: وحید محمودی
به هنگام مواجهه با نابرابری، در ارزیابیهای اقتصادی و اجتماعی، مسائل غامض متعددی پیش میآید. نابرابریهای ذاتی را مشكل است بتوان برحسب الگوهای انصاف (1) تعریف كرد. توجه و علاقه آدام اسمیت به منافع فقرا (و خشم او از تمایل برخی به نادیده گرفتن این منافع) با مفهوم انتزاعی وی از «موضع شاهد بیطرف» (2) پیوندی طبیعی دارد. این شیوه، چشماندازی از پیش نیازهای انصاف و عدالت، در تفاوتهای اجتماعی، به دست میدهد. به طور مشابه ایده جان راولز، عدالت به مثابه انصاف، درك عمیقتری از پیش نیازهای تساوی و برابری به دست میدهد و مؤلفههای ضد نابرابری را كه نمایانگر «اصول عدالت» وی هستند، آشكار میكند. توجیه نابرابریهای آشكار در مناسبات اجتماعی، با توجه به میزان مقبولیت آنها نزد اعضای جامعه، نیز دشوار است. مسلماً نابرابریهای شدید از منظر اجتماعی جلوه خوبی ندارند و از نظر برخی عین بربریت است. علاوه بر این، وجود نابرابری ممكن است همبستگی اجتماعی را تضعیف كند؛ برخی از انواع نابرابریها حتی دسترسی به كارایی را هم با مشكل مواجه میكند.
هنوز، در بسیاری از شرایط، تلاش برای از بین بردن نابرابری به زیان خیلیها، و بعضی مواقع حتی همه، میشود. اینگونه تضادها، بسته به شرایط خاصی، به صورت خفیف یا شدید نمود پیدا میكند. در الگوهای عدالت نظیر ناظر بیطرف یا وضعیت ریشهای (3) یا رد كردن بیدلیل (4) باید چنین ملاحظات مختلفی مورد توجه قرار گیرد.
جای تعجب ندارد كه تضاد بین ملاحظات توزیعی و كلی به طور قابل ملاحظهای تاكنون در میان اقتصاددانان مورد توجه عملی بوده است. اینگونه توجهات به دلیل اهمیت مسأله كاملاً بجا است. بسیاری از فرمولهای مورد توافق برای ارزیابی یافتههای اجتماعی، با در نظر گرفتن همزمان ملاحظات توزیعی و كلی، پیشنهاد شدهاند. یك مثال خوب شاخص «درآمد معادل برابر توزیع شده» اتكینسون است. این شاخص درآمد كل را با كاهش عدد محاسبه شده برحسب دامنه نابرابری در توزیع درآمد با رابطه مبادله اهمیت توزیعی و كلی كه توسط یك پارامتر داده شده كه منعكسكننده قضاوت اخلاقی است، تعدیل میكند.
به هر حال گونههای مختلفی از تضادهای مرتبط با انتخاب «فضا» (5) یا متغیر مركزی برحسب این كه چه نوع نابرابری باید مورد ارزیابی و موشكافی قرار داده شود وجود دارد.
نابرابری درآمدی میتواند اساساً از نابرابری در سایر فضاهای متعدد (برحسب دیگر متغیرهای مربوطه) نظیر تندرستی، آزادی و جنبههای مختلف كیفیت زندگی (شامل سلامتی و طول عمر) متفاوت باشد. حتی یافتههای كلی میتواند اشكال مختلفی به خود بگیرد كه به فضایی كه عمل تركیب یا جمع كردن در آن انجام میشود (برای مثال رتبهبندی جامعه برحسب درآمد متوسط ممكن است از رتبهبندی آن برحسب متوسط وضعیت بهداشتی متفاوت باشد) بستگی دارد.
تقابل بین جنبههای مختلف درآمد و قابلیت، مستقیماً با فضای موردنظری ارتباط دارد كه در آن نابرابری و كارایی مورد ارزیابی قرار میگیرند. برای مثال، فرد با درآمد بالا، اما محروم از مشاركتهای سیاسی، در حالت معمولی فقیر محسوب نمیشود، در حالی كه برحسب یك نوع آزادی مهم، آشكارا فقیر است. فردی كه از دیگران ثروتمندتر است اما از یك بیماری رنج میبرد كه درمان آن خیلی گران است، به طور واضح، از یك منظر فقیر است، حتی اگر در محاسبات معمول توزیع درآمد فقیر محسوب نشود. فردی كه فرصتهای اشتغال را نادیده میگیرد و از دولت بیمه بیكاری دریافت میكند ممكن است در فضای درآمد به طور قابل ملاحظهای فقیر محسوب شود تا برحسب فرصتهای طلایی داشتن یك شغل. از آنجایی كه پدیده بیكاری، مشخصاً در برخی از مناطق دنیا (از جمله اروپای معاصر)، حایز اهمیت است از این منظر نیز ضرورت مبرم بررسی تقابل بین رویكرد درآمد و رویكرد قابلیت در زمینه ارزیابی نابرابری احساس میشود.
پینوشتها
1.Fairness
2.Impartial spectator
3.Original position
4.Not-reasanable-rejection
5.Space
سن، آمارتیا، (1394)، توسعه به مثابه آزادی، ترجمهی وحید محمودی، تهران: دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات، چاپ چهارم