اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت

و نيز در رؤياي يوحناي لاهوتي آمده است : « آگاه باش ! او از ميان ابرها خواهد آمد، زود است كه هر چشمي او را ببيند، حتي كساني كه در او طعن زدند...» . (2) و نيز فرمود: « آگاه باشيد من آن همان كسي هستم كه با عجله خواهم آمد. خوشا به حال كسي كه گفته هاي نبوي را در اين كتاب حفظ مي كند » . (3) و نيز فرمود : « آگاه باشيد ! من همان كسي هستم كه با عجله مي آيد و همراه من جزايي است كه با آن هر كس را به اندازه ي عملش خواهم داد » .(4
يکشنبه، 6 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت
اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت ( قسمت دوم )
اعتقاد به منجي در آيين مسيحيت

بازگشت حضرت مسيح عليه السلام

موضوع بازگشت حضرت مسيح عليه السلام از آسمان به زمين مسأله اي است كه در عهد جديد و قرآن كريم و روايات فريقين شيعه و سني به آن اشاره شده است.
الف – عهد جديد
در انجيل يوحنا آمده است كه حضرت مسيح عليه السلام به شاگردانش فرمود : « از من شنيديد ، به شما مي گويم : من مي روم و سپس به سوي شما باز مي گردم ...» . (1)
و نيز در رؤياي يوحناي لاهوتي آمده است : « آگاه باش ! او از ميان ابرها خواهد آمد، زود است كه هر چشمي او را ببيند، حتي كساني كه در او طعن زدند...» . (2)
و نيز فرمود: « آگاه باشيد من آن همان كسي هستم كه با عجله خواهم آمد. خوشا به حال كسي كه گفته هاي نبوي را در اين كتاب حفظ مي كند » . (3)
و نيز فرمود : « آگاه باشيد ! من همان كسي هستم كه با عجله مي آيد و همراه من جزايي است كه با آن هر كس را به اندازه ي عملش خواهم داد » .(4)
ب – قرآن كريم
با مراجعه به قرآن كريم پي خواهيم برد كه در اين كتاب مقدس نيز به اين موضوع در آيات متعددي اشاره شده است :
1- خداوند سبحان مي فرمايد : (ويكلم الناس في المهد و كهلا ) ؛ (5) « و با مردم ، در گاهواره و در حالت كهولت ( و ميانسال شدن ) سخن خواهد گفت ...» .
ابن جرير طبري به سندش از ابن زيد در تفسير اين آيه نقل كرده كه گفت : « عيسي در گهواره با آنان سخن گفت ، و زود است كه با آن مردم هنگامي كه دجال كشته شود در حالي كه پير است سخن بگويد » . (6)
2- و نيز مي فرمايد ( اذ قال الله يا عيسي ابن مريم اذكر نعمتي عليك و علي والدتك اذ أيدتك بروح القدس تكلم الناس في المهد و كهلا ) ؛ (7)
« به خاطر بياوريد ) هنگامي را كه خداوند به عيسي بن مريم فرمود : ياد كن نعمتي را كه به تو و مادرت بخشيدم زماني كه تو را به روح القدس تقويت كردم كه در گاهواره و به هنگام بزرگي با مردم سخن مي گفت ... ».
سيوطي بعد از كلمه ي «و كهلا » مي گويد : از اين آيه استفاده مي شود كه حضرت مسيح عليه السلام قبل از قيامت نزول خواهد كرد . (8)
3- و نيز مي فرمايد : ( و ان من أهل الكتاب الا ليؤمنن به قبل موته و يوم القيامه يكون عليهم شهيدا ) (9) ؛ « و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اين كه پيش از مرگش به او ( و حضرت مسيح عليه السلام ) ايمان مي آورد ، و روز قيامت بر آن ها گواه خواهد بود » .
معناي آيه اين است : هيچ يك از اهل كتاب نيست جز آنكه به عيسي ايمان خواهد آورد و اين مسأله هنگام نزول آن حضرت در آخرالزمان است.
ابي هريره از رسول خدا صلي الله عليه و اله نقل كرده كه فرمود : « قسم به كسي كه جانم به دست اوست نزديك است كه در بين شما فرزند مريم به عنوان حكم عدل فرود آيد ، آن گاه صليب را مي شكند و خوك را مي كشد و وضع جزيه مي كند و به حدي مال زياد پخش مي كند كه هيچ كس آن را قبول نمي كند، تا اين كه يك سجده بهتر از دنيا و آنچه در آن است مي باشد . سپس ابوهريره گفت : اگر خواستيد بخوانيد : ( و ان أهل الكتاب الا ليؤمنن به قبل موته )‌. (10)
4- و نيز مي فرمايد : ( و انه لعلم للساعه فلا تمترن بها ) ؛ (11) « و او ( مسيح ) سبب آگاهي در روز قيامت است ، زيرا نزول عيسي گواه نزديكي رستاخيز است ) هرگز در آن ترديد نكنيد ...» .
ابن حبان در صحيح خود عنواني را با اين تعبير آورده است : « ذكر البيان بان نزول عيسي من اعلام للساعه » ، ذكر بيان اين كه نزول عيسي از نشانه هاي قيامت است . آن گاه به سند خود از ابن عباس نقل كرده كه پيامبر صلي الله عليه و اله درباره ي آيه ي ( و انه لعلم للساعه ) فرمود : مقصود به آن نزول عيسي بن مريم قبل از روز قيامت است . (12)
ابوحيان مي گويد : « ظاهر اين است كه ضمير در ( و انه لعلم للساعه ) به عيسي باز مي گردد ؛ زيرا ظاهر در ضمائر سابق آن است كه همگي به او باز مي گردد » . (13)
ج-روايات
بخاري به سند خود از ابي هريره نقل كرده كه پيامبر صلي الله عليه و اله فرمود : « چگونه است شما را هنگامي كه فرزند مريم در ميان شما فرود آمده و حال آن كه امام شما از بين شما است » . (14)
ابوسعيد خدري از رسول خدا صلي الله عليه و اله نقل كرده كه فرمود : « از ماست كسي كه عيسي بن مريم پشت سر او نماز بجاي مي آورد » .(15)
عمران بن حصين از رسول خدا صلي الله عليه و اله نقل كرده كه فرمود : « هميشه طائفه اي از امت من بر حق بوده و بر دشمنان خود غالبند تا آنكه امر خداوند تبارك و تعالي فرا رسد. و در آن هنگام است كه عيسي بن مريم فرود آيد» . (16)
شيخ صدوق ره به سندش از محمد بن مسلم ثقفي نقل كرده كه گفت : از امام ابوجعفر محمد بن علي عليه السلام شنيدم كه فرمود : « القائم منا منصور بالرعب ... و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه » ، (17) « قائم از ما به ترس ياري شده ... و روح خدا عيسي بن مريم فرود مي آيد و در پشت سر او نماز مي گزارد ».
در روايات به محل فرود حضرت مسيح عليه السلام نيز اشاره شده است :
طبراني به سندش از اوس ثقفي نقل كرده كه رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود : « عيسي بن مريم كنار مناره ي سفيد در شرق دمشق فرود خواهد آمد » . (18)
نووي در شرح صحيح مسلم مي گويد : « و مناره الآن در شرق دمشق موجود است و اين از فضائل دمشق به حساب مي آيد » . (19)

منظور از « فرزند انسان » كيست ؟

تعبير به « فرزند انسان » بر زبان حضرت عيسي عليه السلام – بنابر نقل اناجيل – فراوان است . و در اين كه مقصود از آن كيست ، آيا همان مسيح است يا شخص ديگري ، در آن اختلاف است. قدماي مسيحيت معتقد بودند كه مقصود از آن خود حضرت مسيح عليه السلام است. ولي به نظر مي رسد كه با ملاحظه ي موارد مختلف از اين تعبير در اناجيل ، مقصود از « فرزند انسان » شخص ديگري باشد . همان شخصي كه به دنبال مجد و عظمت مسيح عليه السلام است. لذا در انجيل يوحنا از حضرت عيسي نقل كرده كه فرمود : « من به دنبال مجد و عظمت خود نيستم ، بلكه در آنجا كسي است كه عظمت مرا طلب كرده و حكم خواهد كرد» . (20)
از اين عبارت استفاده مي شود كه فرزند انسان كه در تعبيرات حضرت مسيح عليه السلام به آن اشاره شده و از او نيز تمجيد شده است كسي غير از حضرت مسيح عليه السلام است.
در انجيل متي آمده است: « و چون يسوع به نواحي قيصريه رسيد از شاگردانش سؤال كرد : در گفتار مردم « فرزند انسان » چه كسي است ؟ آنان گفتند : برخي مي گويند : او يوحناي معدان است . و برخي ديگر او را همان ايليا مي دانند. و عده اي ديگر او را ارميا يا يكي از انبيا مي دانند . حضرت مسيح عليه السلام رو به شاگردان كرده و فرمود : من در نظر شما چه كسي هستم ؟ پطرس جواب داد: تو مسيح پسر خداي حي مي باشي . آن گاه حضرت فرمود : به حق بر شما مي گويم : از ميان حاضرين در اينجا كساني هستند كه طعم مرگ را نمي چشند تا فرزند انسان را مشاهده كنند كه در ملكوتش مي آيد» . (21)
از اين عبارت استفاده مي شود كه « فرزند انسان » كسي غير از مسيح است . و چون حضرت مسيح عليه السلام از ناحيه ي كاهنان يهود دستگير شد و محكمه ي قضاوت براي او برپا گشت ، بزرگ كاهنان از او سؤال كرد : « آيا تو مسيح پسر مبارك هستي ؟ يسوع فرمود: من همانم ، و در آيند « فرزند انسان » را خواهيد ديد كه در طرف راست قدير ( خداي عزوجل ) نشسته و درميان ابرها مي آيد » . (22)
با اين عبارت انسان اطمينان پيدا مي كند كه « فرزند انسان » شخصي غير از مسيح عليه السلام است و او فردي غير از امام مهدي عليه السلام نيست.
لذا در انجيل متي آمده است : «و همان گونه كه برق از طرف آسمان مشرق خارج مي شود و تا مغرب درخشندگي دارد، همچنين است آمدن فرزند انسان ». (23)
و نيز آمده است : « به همين جهت شما آماده باشيد ؛ زيرا در ساعتي كه توقع آن را نداريد « فرزند انسان » خواهد آمد » . (24)
و در انجيل لوقا آمده است :« بايد كمرهاي شما محكم بسته شده ، و چراغ هاي شما روشن باشد و شما همانند افرادي باشيد كه به انتظار بازگشت بزرگشان از عروسي است تا چون بيايد و درب را بكوبد همان لحظه درب را باز نماييد . خوشا به حال آن خدمت كاراني كه هرگاه بزرگشان آمد آنان را بيدار ببيند ... پس شما نيز آماده باشيد ؛ زيرا در ساعتي كه توقع نداريد فرزند انسان مي آيد » . (25)
در روايات اسلامي نيز به اين موضوع اشاره شده است.
شيخ صدوق رحمه الله به سندش از امام رضا عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل كرده كه به او عرض شد : اي رسول خدا ! چه وقتي قائم از ذريه ي شما خروج خواهد كرد ؟ حضرت فرمود « مثله مثل الساعه لا يجليها لوقتها الا هو ثقلت في السموات و الأرض لا يأتيكم الا بغته» (26) ؛ « مثل او همانند قيامت است به جز او وقتش را آشكار نمي كند. در آسمان ها و زمين سنگين است نمي آيد شما را مگر ناگهاني » .

ظهور منجي در آخرالزمان

از اناجيل استفاده مي شود كه وقت ظهور منجي و به تعبير ديگر وقت حدوث ملكوت الهي و آسماني در روي زمين آخر الزمان است ، بعد از آنكه بشريت مهلت لازم را براي رشد و درك و تكامل به سر آورده است.
حضرت مسيح عليه السلام درباره ي مقدمات قيام ملكوت الهي مي فرمايد : « و زود است كه خبر جنگ ها و شايعه هاي آن را بشنويد ، مبادا از آن ها فزع نماييد، زيرا چاره اي جز تحقق آن ها نيست ، ولي در آن هنگام پايان تاريخ نيست » . (27)
و نيز فرمود : « آن كه تا نهايت و پايان تاريخ باقي مي ماند او خلاصي دهنده است » . (28)
اين مطلب نيز مطابق آن چيزي است كه در مصادر ما از پيامبر صلي الله عليه و اله رسيده است كه وقت ظهور حضرت مهدي عليه السلام و برپايي دولتش را در آخر الزمان معرفي كرده است .
پيامبر صلي الله عليه و اله فرمود: «المهدي يخرج في آخر الزمان» (29)؛ « مهدي در آخر الزمان خروج خواهد كرد » .

جهاني بودن دولت منجي

از اناجيل استفاده مي شود كه دولت و حكومت منجي و موعود الهي ، جهاني است و همه ي امت ها را شامل مي شود.
حضرت مسيح عليه السلام بعد از آنكه فتنه ها و بلاهايي كه بشريت قبل از قيام ملكوت الهي به آن ها مبتلا مي شود را ذكر مي كند ، آن گاه به جهاني بودن اين بشارت اشاره كرد و مي فرمايد : « و واجب است كه قبل از تحقق آن اين بشارت به جميع امت ها اعلان شود» . (30)
و نيز از او نقل شده كه فرمود : « و در آينده ي دور ، مردم از شرق و غرب و شمال و جنوب مي آيند و بر سر سفره در ملكوت خدا مي نشينند» . (31)
و اين ، همان مطلبي است كه در روايات اسلامي نيز به آن اشاره شده است .
از امام باقر عليه السلام درباره ي توسعه ي حكومت حضرت مهدي عليه السلام چنين رسيده كه فرمود : « و يبلغ سلطانه المشرق و المغرب ، و يظهر الله عزوجل به دينه و لو كره المشركون ...» ، (32) « و حكوت او مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت ، و خداوند عزوجل به توسط او دينش را ظاهر خواهد كرد گرچه مشركان كراهت داشته باشند » .
صدوق ره به سندش از پيامبر صلي الله عليه و اله نقل كرده كه فرمود : « ... و لأطهرن الأرض بآخرهم من اعدائي و لأمكنه مشارق الارض و مغاربها ... حتي يعلن دعوتي و يجمع الخلق علي توحيدي » ، (33) « .. و به طور حتم زمين را به توسط آخرين حجت ، از دشمنانم پاك خواهم كرد ، و به طور حتم مشرق ها و مغرب هاي زمين را در اختيار او قرار خواهم داد ... تا دعوت مرا علني كرده و خلق را بر توحيد من جمع نمايد» .
ابوداوود به سندش از ابي هريره نقل كرده كه پيامبر در حديثي فرمود : « و يهلك الله في زمانه الملل كلها الا الاسلام » ؛ (34) « و خداوند در زمان او تمام ملت ها را به جز اسلام هلاك مي كند» .

اوصاف شركت كنندگان در حكومت عدل جهاني

با مراجعه ي به اناجيل پي مي بريم افرادي كه داراي صفات وي‍ژه و خاصي هستند مي توانند درملكوت الهي و حكومت عدل توحيدي مشاركت داشته باشند . اينك به برخي از اين صفات اشاره مي كنيم :
1- اطاعت
در انجيل مرقس آمده است : « به حق بر شما مي گويم : هركس كه ملكوت خدا را همانند طفل قبول نكند داخل در آن نمي شود » . (35)
و در انجيل متي آمده است : « به حق به شما مي گويم : اگر برنگرديد و همانند اطفال نشويد داخل ملكوت آسمان ها نخواهيد شد» . (36)
مي دانيم كه طفل ضرب المثل در اطاعت و گوش فرا دادن است.
2- صدق درايمان
حضرت مسيح به شاگردان خود مي فرمايد : « من به شما مي گويم : اگر نيكي شما بر نيكي كاتبان و فريسيان زياده نگردد داخل ملكوت آسمان ها نخواهيد شد » . (37)
كاتبان و فريسيان همان علماي يهود بودند كه متصدي وضع ديني مردم در بني اسرائيل آن زمان به شمار مي آمدند و صفت ريا و دغلكاري بر آنان غلبه داشت و بدون اين كه از دين و شريعت اطلاعي داشته باشند به آن نسبت هاي بي ربط مي دادند.
3- عمل به احكام
حضرت مسيح عليه السلام به شاگردان خود فرمود : « هر كس كه براي من مي گويد : يا رب ، يا رب ، داخل ملكوت آسمان ها نخواهد شد ، بلكه كسي در آن داخل مي شود كه به خواست پدرم كه در آسمان ها است عمل مي كند » . (38)
4-استضعاف
حضرت مسيح عليه السلام به شاگردان خود فرمود : « خوشا به حال شما اي فقيران !‌زيرا بر شما است ملكوت خدا ، خوشا به حال شما اي گرسنگان در اين زمان كه در آينده سير خواهيد شد، خوشا به حال شما اي گريه كنندگان كه در آينده خندان خواهيد بود » . (39)
5-تقوا
حضرت مسيح عليه السلام به شاگردان خود فرمود : « و مثل ملكوت آسمان ها همانند شبكه و توري است كه در دريا افكنده شده و از هر جنس در خود جاي داده است . و چون پر مي شود صيادان آن را به كنار شط آورده و از آب بيرون مي آورند . آن گاه نشسته و خوب را در تشتي قرار داده و بد را رها مي سازند . اين چنين خواهد بود پايان جهان ؛ زيرا ملائكه مي آيند و بدان را از خوبان جدا مي كنند و در تنور آتش مي اندازند... » . (40)
شبيه اين اوصاف نيز در روايات اسلامي به آن اشاره شده است :
مجلسي ره به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود : « و رجال كأن قلوبهم زبر الحديد لا يشوبها شک في ذات الله ، اشد من الحجر ، لو حملوا علي الجبال لأزالوها .. رجال لا ينامون الليل ، لهم دوي في صلاتهم كدوي النحل ، يبيتون قياما علي اطرافهم ، و يصبحون علي خيولهم ، رهبان بالليل ، ليوث بالنهار ، هم اطوع له من الأمه لسيدها كالمصابيح ، كأن قلوبهم القناديل ، و هم من خشيه الله مشفقون . يدعون بالشهاده و يتمنون ان يقتلوا في سبيل الله ...» ، (41) « و مرداني كه گويا قلب هايشان تكه هاي آهن است ، هرگز شکي در ذات خدا در آنان وارد نمي شود. محكم تر از سنگ است . اگر بر كوه ها سوار شوند آن ها را از جا مي كنند... مرداني كه شب را نمي خوابند ، براي آنان در نمازشان زمزمه هايي همانند زمزمه ي زنبور است . شب را در حال قيام به پهلوهاي خود بيتوته مي كنند و صبح هنگام بر اسبان خود سوارند . آنان راهبان در شب و شيران در روزند . آنان مطيع تر نسبت به مولاي خود از كنيزان نسبت به مولايشان مي باشند . همانند چراغ ها . گويا كه قلب هايشان همانند قنديل است . و آنان از خوف خدا خاشع اند . از خدا تقاضاي شهادت مي كنند و آرزو دارند كه در راه خدا به شهادت برسند...» .

حكومت عدل جهاني ، آرزوي امت ها

ملكوت خداوند و حكومت الهي در روي زمين ، و به تعبيري ديگر حكومت عدل جهاني توحيدي آرزوي هر انسان و مجتمع بشري است ، و لذا انبياي الهي از آن جمله حضرت مسيح عليه السلام به آن اشاره كرده اند :
حضرت مسيح عليه السلام مي فرمايد : « مثل مكوت آسمان ها همانند گنجي است كه در مزرعه ي مدفون شده و شخصي آن را مي يابد ، و سپس آن را دوباره مدفون مي كند . آن گاه از شدت خوشحالي اش مدتي مي گذرد ، بعد تمام ملك خود را مي فروشد و با آن آن مزرعه را مي خرد ... »(42)
و نيز از او نقل شده كه فرمود : « مثل ملكوت آسمان ها همانند تاجري است كه به دنبال لؤلؤ گران بها مي گردد، چون لؤلؤي نفيس مي يابد و تمام اموال و املاك خود را مي فروشد و آن را مي خرد » . (43)

پی نوشت :

1- انجيل يوحنا ، اصحاح 14 ، ص 339 ، رقم 28-30 .
2- رؤياي يوحناي لاهوتي ، 801/1/ 7.
3- همان . 22 /7/831 .
4- همان ، 22 /12/831 .
5- سوره آل عمران ، آيه 46 .
6- جامع البيان ، ج 3 ، ص 371 .
7- سوره مائده ، آيه 110 .
8- تفسير جلالين ، ص 126 .
9- سوره نساء ، آيه 159 .
10- صحيح بخاري ، ج 4 ، ص 143 ، صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 93 .
11- سوره زخرف ، آيه 61 .
12- صحيح ابن حبان ، ج 15 ، ص 228 .
13- البحر المحيط ، ج 9 ، ص 386 .
14- صحيح بخاري ، ج 4 ، ص 143 ، صحيح مسلم ، ج 1 ، ص 94 .
15- كنز العمال ، ج 14 ، ص 266 ، ح 38673 .
16- مسند احمد ، ج 4 ، ص 429 .
17- كمال الدين ، ص 330 ، ح 16 .
18- المعجم الكبير ،‌ج 1 ، ص 217 ، ح 59 ، و ج 19 ، ص 196 .
19- شرح صحيح مسلم ، ج 18 ، ص 67 .
20- انجيل يوحنا ، اصحاح 8 ، ص 317 ، رقم 50 .
21- انجيل متي ، اصحاح 16 ، ص 82-84 ، رقم 13-28 .
22- انجيل مرقس ، 173/14/ 61 -62 .
23- انجيل متي ، اصحاح 24 ، ص 104 ، رقم 27 .
24- همان اصحاح 24 ، ص 105 ، رقم 44 .
25- انجيل لوقا ، اصحاح 12 ، ص 238 ، رقم 35-40 .
26- كمال الدين ، ص 373 ، ح 6 .
27- انجيل يوحنا ، اصحاح 24 ، ص 102 ، رقم 6 .
28- انجيل متي ، اصحاح 24 ، ص 103 ، رقم 13 .
29- غيبت طوسي ، ص 178 .
30- انجيل مرقس ، اصحاح 13 ، ص 166 ، رقم 10 .
31- انجيل لوقا ، اصحاح 13 ، ص 242 ، رقم 29 .
32- بحارالانوار ، ج 52 ، ص 191 ، ح 24 .
33- كمال الدين ، ص 256 ، بحار الانوار ، ج 52 ، ص 312 ، ح 5 .
34- سنن ابي داود ، ج 2 ، ص 319 ، ح 4324 ، مسند احمد ، ج 2 ، ص 406 .
35- انجيل مرقس ،اصحاح 10 ، ص 157 ، رقم 15 .
36- انجيل متي ، اصحاح 18 ، ص 87 ،رقم 3 .
37- انجيل متي ، اصحاح 5، ص 48 ،رقم 20 .
38- همان ، اصحاح 7 ، ص 56 ، رقم 21 .
39- انجيل لوقا ، اصحاح 6 ،‌ص 20 ، رقم 21 .
40- انجيل متي ، اصحاح 13/ 75و 76/ 47/-50.
41- بحارالانوار ، ج 52 ، ص 307 ، ح 82 .
42- انجيل متي ، اصحاح 13 ، ص 75 ،رقم 44.
43- همان ، اصحاح 75 ، ص 45 ، رقم 46 .

منبع: كتاب منجي در ديدگاه اديان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.