نقش عدالت در توسعه تمدن اسلامی از منظر قرآن و نهج البلاغه

تمدن اسلامی که پایه و اساس آن بر محور دین قرار دارد، در طول تاریخ یعنی از زمان پیامبر گرامی اسلام تاکنون بارها دچار ضعف و ایستایی شده است و به طور قطع این امر به علت عدم توجه به رهنمودهای قرآنی است که می‌تواند جامعه را
چهارشنبه، 29 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقش عدالت در توسعه تمدن اسلامی از منظر قرآن و نهج البلاغه
 نقش عدالت در توسعه تمدن اسلامی از منظر قرآن و نهج البلاغه

 

نویسندگان: دکتر رضا سعادت نیا (1)
شریفه السادات امام جمعه زاده (2)
سلیمه السادات علوی (3)

چکیده:

تمدن اسلامی که پایه و اساس آن بر محور دین قرار دارد، در طول تاریخ یعنی از زمان پیامبر گرامی اسلام تاکنون بارها دچار ضعف و ایستایی شده است و به طور قطع این امر به علت عدم توجه به رهنمودهای قرآنی است که می‌تواند جامعه را به سمت و سوی پیشرفت و تعالی سوق دهند. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه‌ای ابتدا چیستی تمدن اسلامی و شاخصه‌های آن بیان شده است و سپس با استفاده از آیات قرآن و کلام معصوم شاخصه عدالت گستری که از مهمترین شاخصه‌های یک تمدن اسلامی است مورد واکاوی قرار گرفته است و نتیجه آنکه یک جامعه تا نتواند عدالت را به معنای دقیق آن در بین افراد اجرا کند هرگز به پیشرفت نخواهد رسید.

کلید واژه‌ها:

عدالت- تمدن اسلامی- توسعه و پیشرفت- قرآن کریم

مساله

دین اسلام ضمن تحولی عمیق در جامعه انسانی، تمدنی که شاخصه‌های آن الهی بودن با نگرش توحیدی، اعتقاد به مقام والای انسان، تعقل ورزی، علم اندوزی، بصیرت افزایی، عدالت گستری، اصلاح طلبی، استقلال خواهی و مجموعه‌ای از اندوخته‌های مادی و معنوی برای رسیدن به کمال مطلوب را به بشریت ارائه داده است ولی این شاخصه‌ها در طول تاریخ به دلائل مختلفی ضعیف شده و در نتیجه تمدن اسلامی هم دچار ضعف و ایستایی شده است. هر چند که طی قرون دهم تا سیزدهم هجری در دوره حاکمیت صفویه و عثمانی در جهت احیای تمدن اسلامی گام‌هایی برداشته شد ولی تداوم نیافت و در نهایت جهان اسلام دچار سستی و رکود گردید. کمرنگ شدن شاخصه‌ها و سلطه استعمار و ایجاد حکومت‌های خودکامه در این رکود نقش بسزایی داشتند. به همین خاطر احیاء این شاخصه‌ها و در نتیجه توسعه و پیشرفت تمدن اسلامی در جهت هرچه بهتر کردن شرایط جامعه برای یک زندگی بهتر از جنبه‌های مادی و معنوی لازم و ضروری به نظر می‌رسد. مساله ما در این پژوهش نقش عدالت گستری در توسعه و پیشرفت تمدن اسلامی از نگاه قرآن و نهج البلاغه است که بصورت توصیفی به طرح و بررسی آن پرداخته‌ایم.

معنای لغوی تمدن

از دیدگاه واژه شناسان غرب، واژه مدینه از «مدن بالمکان و مدونا» به معنای اقامت است و ظاهراً شهر را از آن رو مدینه می‌گویند که مردم در آن اقامت دارند، اما تمدن به معنای خروج از جهل و ورود به راه و رسم انسانیت و ترقی است. چنانچه بعضی مدینه را از «دان، یدین» دانسته و میم آن را زاید گرفته‌اند (ابن منظور، محمد بن مکرم (1414ق)،ج13، ص402، فراهیدی، خلیل بن احمد (1409ق)، ج8، ص53، قرشی، علی اکبر (1412ق)، ج6، ص244 ذیل واژگان)
تمدن در لغت به معنای شهرنشینی و تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت، انتظام شهر نمودن و اجتماع اهل حرفه و مجازاً به معنای تربیت و ادب می‌باشد (لغت نامه دهخدا، ذیل واژه تمدن) علاوه بر این، در کتاب التحقیق واژه «مدن «را گرفته شده از لغت عبری و سریانی دانسته و واژه مدین و مدینه را مشتق از ماده «دین» و به معنای پذیرش و خضوع در برابر برنامه‌ها، قوانین و مقررات می‌داند (مصطفوی، سید حسن، 1368ش2، ج11، ص255) به نقل از حکیم (1388)

تعریف تمدن در اصطلاح

تمدن معنای مختلف دارد ولی اصلی‌ترین معنای آن شهرنشین شدن و اقامت در شهر است و بر همین اساس این کلمه معادل واژه شهر آیینی و به معنای حسن معاشرت است (جان احمدی، 1386، ص2)
البته رابطه میان شهر و تمدن، رابطه جزء و کل است نه ظرف و مظروف، بنابراین اگرچه تمدن (civitization) از مدینه به معنای شهر جزء تمدن است (جان برنال، (1354)- ص86) به همین دلیل تمدن به مفهوم خو گرفتن با اخلاق و آداب شهریان آمده است (فرهنگ فارسی معین- (1365)- (6جلدی) بطور کلی تمدن مجموعه پیچیده‌ای از پدیده‌های اجتماعی قابل انتقال، حاوی جهات مذهبی، اخلاقی، زیبا شناختی، فنی یا علمی و مشترک همه اجزای یک جامعه وسیع و یا چندین جامعه مرتبط با یکدیگراست (هاشمی رفسنجانی و همکاران (بی‌تا)، ج8، ص521، به نقل از: فرهنگ علوم اجتماعی، ص47، تمدن.
از این رو تمدن عبارت است از برقراری نظم اجتماعی و جامعه پذیری جهت همکاری و تعاون میان انسان‌ها که زمینه را برای مقبولیت یک فرهنگ فراهم می‌سازد به تعبیر دیگر تمدن زندگی جمعی همراه با پذیرش نظم اجتماعی است که نتیجه آن تحقق خلاقیت فرهنگی می‌باشد. (ویلیام جیمزدرانت (1370) به نقل از: حسینی (1390)

چیستی تمدن اسلامی

تمدن‌ها بر اساس نوع تکوین اشکال مختلفی دارند و هر یک دارای ویژگی‌هایی هستند که می‌توان بوسیله آن تمدن ها را از یکدیگر بازشناخت و تقسیم بندی نمود و تمدن اسلامی از نوع تمدن‌های یکجانشین مبتنی بر حیات دینی و ایدئولوژیک است. از این رو تمدن اسلامی، تمدن دینی است که پایه و اساس آن بر محور دین اسلام قرار دارد و مولفه‌های آن عبارتند از: دین و اصول دینی، اخلاق، علم، عدالت و قواعد و مقررات، به طوری که مدینه النبی بر اساس همین ارکان و مولفه‌ها شکل گرفت، دیگر از آن زمان به بعد نام شهر یثرب به مدینه انتقال یافت و وقتی یک تمدن اسلامی می‌شود که همه افراد آن جامعه خود را ملزم به اجرای این ارکان و مولفه‌ها بدانند.
در نتیجه تمدن اسلامی عبارت است از تمدنی ایدئولوژیک با مجموعه‌ای از ساخته‌ها و اندوخته‌های معنوی و مادی جامعه اسلامی که انسان را به سوی کمال در این دو بعد سوق می‌دهد. (جان احمدی، (1386)- ص52) با عنایت به این، تمدن اسلامی مجموعه دستاوردها و موارث تمدنی است که از یک سو ناشی از فرهنگ اسلامی و از سوی دیگر ناشی از ترکیب دستاوردها و تجربیات سایر ملل در گستره تاریخ و جغرافیای اسلام است و مسلمانان در نوآوری، خلاقیت و رشد آن سهم بسزایی داشتند، می‌توان گفت ریشه‌های تمدن اسلامی هم در تاریخ و هویت تمدن بشری و هم در حیات پرمایه دینی و معنوی اسلام نهفته است.

عدالت بعنوان یکی از شاخصه‌های تمدن اسلامی

برای روشن شدن نقش عدالت در توسعه و پیشرفت یک جامعه اسلامی بهتر آن است که ابتدا مفهوم عدل را از دیدگاه قرآن و روایات که دو منبع اصلی در مفاهیم دینی ماست جویا شویم.

مفهوم شناسی عدل

الف) در مصباح اللغه دو تعریف برای عدل آمده است:
1) العدل: خلاف الجور، مخالف ستم و جور (کریمی، 1367ش، ص133 و جوهری،7 و 14ق، ج5، ص1760)
2) العدل: القصد فی الامور (میانه روی در کارها) (کریمی، پیشین، ص134)
ب) در مقاییس اللغه سه تعریف برای عدل آمده است
1) العدل یفتضی الجور (عدل نقیض ستم می‌باشد (زکریا، 1404ق، ج4، ص247)
2) العدل الحکم بالاستواء (پیشین، ص246)
3) العدل فی الناس العرضی الستوی الطریقه (عادل به کسی گفته می‌شود که شخصیت او مورد پسند بوده و سیره و روش او مستقیم و معتدل باشد.
ج) راغب اصفهانی در المفردات کاربرد (عدل) را در امور معنوی و غیرمحسوس و (عدل) را در امور محسوس و مادی می‌داند (راغب اصفهانی، 1404ق، ص325: «العدل یستعمل فیما یدرک بالبصیره کالاحکام، و علی ذلک قوله (او عدل ذلک صیاما) و العدل و العدیل فیما یدرک بالحاسه»

عدل در قرآن

اصل در ماده عدل میانه‌روی و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط می‌باشد و با توجه به همین مفهوم بر هر یک از موارد ذیل با توجه به قید خاص هر مورد اطلاق می‌شود. این موارد عبارت است از: اقتصاد (میانه‌روی) مساوات، قسط، استواء و استقامت. (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، واژه عدل)
1- عدالت در رأی و نظر و صدور حکم، هنگامی که مطابق حق باشد و از هرگونه انحرافی مصون باشد.
2- عدالت در صفات نفسانی (کردار هنگامی که اخلاق باطنی انسان معتدل و از هرگونه افراط و تفریط دور باشد
3- عدالت در رفتار
4- عدالت در گفتار
عدل از اسماء حسنای الهی است و به معنای اعتدال و میانه‌روی است نه به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود، زیرا عدل بدون توجه به قرار دادن و قرار گرفتن، مورد توجه قرار می‌گیرد و هم در صفات، هم در افعال خدای سبحان عدل وجود دارد.
در آیات الهی قرآن کریم (عدل) در تمام ابعاد شریعت آسمانی وجود دارد: تمام دستورات الهی برای انسان عادلانه بوده و بر محور عدل در جامعه بشری است «ان الله یامر بالعدل و الاحسان (نحل/90) هدف از بعثت پیامبران و بخصوص خاتم آنها حضرت محمد ایجاد عدل در جامعه بشری است «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط (حدید/25) و امرت لاعدل بینکم (شوری/15) در دستگاه قضائی اسلام، به پاداشتن عدل یک اصل اساسی و یک ضرورت است «و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل » (نساء/58) هدف و عنایت به پا داشتن عدل رسیدن به تقوای الهی است: «اعدلوا هو اقرب لتقوی» (مائده/8) در نظام خانواده و در رفتار اجتماعی در عرصه خانواده نیز «عدل» مورد سفارش می‌باشد «فان خفتم الا تعدلوا فواحده (نساء/3) در گفتار نیز مراعات عدل سفارش شده است» و اذا قلتم فاعد و اولو كان ذاقربی) (انعام/152) پیراستن عدل از هرگونه آسیب و ناخالصی «فلا تتبعوا الهوی ان تعولوا (نساء/135) در پیمان‌ها باید عدل مراعات شود: «و لیکتب بینکم کاتب بالعدل (بقره/282) در شاهد گرفتن برای اثبات یک حق، شاهدان باید عادل باشند «اثنان ذو العدل منکم» (مائده/106) در اصلاح ذات البین و رفع اختلافات اجتماعی، با عدل باید پیش رفت «فاصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا»
از بین مصادیق فوق، بعثت انبیاء و اینکه هدف از آن ایجاد عدل در جامعه بشری است و در بحث تمدن اسلامی و راهکارهای توسعه آن، اهمیت پیدا می‌کند. البته اصطلاح عدالت اجتماعی در آیه‌ها و روایت‌ها به طور مستقیم وارد نشده است اما سرچشمه آن در آنها وجود دارد. علامه طباطبائی در تفسیر آیه «ان الله یامر بالعدل و الاحسان (نحل/90) نوشته است: آیه دستور به عدل و داد می‌دهد و عدل مقابل ظلم است عدالت هر چند که به دو قسم منقسم می‌شود یکی عدالت فردی و یکی عدالت اجتماعی و نیز هر چند لفظ عدالت مطلق است و شامل هر دو قسم می‌شود اما ظاهر سیاق آیه این است که مراد از عدالت، عدالت اجتماعی است (طباطبائی، 1374، ج12، ص479)
در آیه 75 همین سوره خداوند می‌فرماید: «هل یستوی هو و من یامر بالعدل و هو علی صراط مستقیم» آیا کسی که سربار صاحبش است با کسی که مرتبا به عدل و داد دعوت می‌کند و بر جاده صاف و راه راست قرار دارد مساوی است؟ (تفسیر نمونه، ج11، ص328) توجه به این دو آیه اهمیت اجرای عدالت در جامعه را نشان می‌دهد.

دیدگاه امام علی در مورد عدالت

از آنجائیکه مدعیان عدالت در طول تاریخ هرکدام مبنایی برای اجرای عدالت داشته‌اند به جاست که دیدگاه امام علی (علیه السلام) بعنوان بزرگترین مدعی و مجری عدالت آن هم در جامعه اسلامی که خود الگوئی برای دیگر جوامع است به خوبی مشخص شود و بر اساس آن بتوان عدالت واقعی را در یک جامعه اجرا کرد با بررسی سخنان ایشان در این خصوص روشن می‌شود که هدف نهائی امام علی از حکومت تربیت انسان الهی است و حتی عدالت هم یک هدف واسطه‌ای و یک ابزار مناسب برای رسیدن به این مهم است. سخنان صریح امام مشخص می‌کند که هدف علی (علیه السلام) برای بسط عدالت، تولید و توزیع عادلانه ثروت است و روش‌های اجرائی ایشان در جامعه امروزی هم قابل اجرا خواهد بود.
بسط و گسترش عدالت یکی از مهمترین اهداف حکومت علوی به شمار می‌آید. هر چند از اهداف واسطه‌ای و میانی، امام علی (علیه السلام) عدالت و داد را ملاک و میزان سیاست و مایه استواری آن می‌دانست از این رو در عرصه سیاست جز به راه عدالت نرفت (دلشاد تهرانی، 1397، 105) در نگاه امام علی (علیه السلام) بهترین ابزار برای رسیدن به اهداف اساسی حکومت الهی عدالت است (خیرالسیاسات العدل: بهترین سیاست‌ها عدالت و دادگری است (خوانساری، 3، 1360/ 420) البته عدالت از دیدگاه امام علی بعنوان هدف نهائی حکومت نیست بلکه عدالت بهترین سیاست و ابزار و روش برای رسیدن به هدف بوده و عدالت هدفی واسطه‌ای تلقی می‌شده و نه هدف غائی و نهایی و با چنین تفسیری از نگاه امام می‌توان روش‌های اجرائی ایشان را در بسط عدل و داد در جامعه مشخص کرده و به کار گرفت.
با توجه به دلائل و قرائن تاریخی، معرفتی و سخنان صریح امام، نتیجه می‌گیریم که روش تولید و توزیع عادلانه ثروت به عنوان روش و بنیان اساسی امام برای عدالت گستری در جامعه بوده است از آنجا که هدف اصلی تربیت انسانهاست. امام به خوبی می‌دانستند اگر فقر گریبانگیر افراد شود هرگز نمی‌توانند راه رسیدن به کمال را طی کنند. «کمبود دارائی و ناداری انسان را در اسارت خود می‌گیرد و به صورت مانعی جدی در تربیت حقیقی عمل می‌نماید (دلشادتهرانی، 1379، 112).
همچنین در اندیشه و سیره امام علی فقر استضعافی و نه ساده زیستی، گزنده‌ترین، زشت‌ترین پدیده اقتصادی و مایه ننگ زندگی است (همو، 1390، 377) امام امیرالمومنین (علیه السلام) می‌فرماید: «الفقر الموت الاکبر، ناداری مرگ بزرگ‌تر است (حکمت163) با توجه به اثرات فقر در پندی به فرزند خود محمد بن حنفیه می‌گویند: «یا بنی، انی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فان الفقر منقصه للدین، مدهشه للعقل، داعیه للمقت» فرزند عزیزم! از ناداری بر تو بیمناکم پس از آن به خدا پناه بر زیرا که فقر سبب نقص در دین است و سرگردانی عقل و عامل دشمنی است (حکمت319)
البته باید توجه داشت که فقر عوامل مختلفی دارد تعدادی از آنها عوامل اختیاری است یعنی آنچه که شخصی بلااختیار خود انجام می‌دهد و گرفتار فقر می‌شود از جمله این عوامل که در روایات هم به آنها اشاره شده است سستی و تنبلی و رعایت نکردن بهداشت و بی‌برنامگی است. و عوامل دیگر که مربوط به شرایط اجتماع است و باید توسط مسئولان حکومتی از بین برود. امام علی در سخنان خود به صراحت سیاست‌های اقتصادی خود و دولتشان را برای بسط عدالت در جامعه بیان می‌دارد. ایشان در نامه به مالک اشتر، مالک را به توسعه معیشت و توزیع عادلانه ثروت در میان مردم امر می‌کند و این سیاست را زمینه ساز هدف نهائی یعنی اصلاح و تربیت می‌داند:
«ثم اسبغ علیهم الارزاق، فان ذلک قوه لهم علی است صلاح انفسهم» پس روزی ایشان را فراخ‌دار که فراخی روزی نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند (نامه53)
امام یکی از وظایف سهم دولت در برابر مردم را رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت مردم بیان می‌دارد و می‌فرماید: «ایها الناس، ان لی علیکم حقا و لکم علی حق، فانما حقکم علی و توفیر و فیئکم علیکم» مردم! مرا بر شما حقی است شما را بر من حقی، اما حق شما بر من ... فراوان کردن دارائی‌ها و درآمدهایتان، و رساندن آن به شماست (همان) هم چنین ایشان در خطبه 15 نهج البلاغه می‌گوید: در عدالت گشایش برای عموم است و آن کسی که عدالت بر او گران آید تحمل ستم برای او سخت‌تر است. ایشان در کلام خود ضمن تعریف عدل در جامعه و ره‌آورد شوم بی‌عدالتی به بیان اقسام عدالت می‌پردازند. عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی و هم چنین علل انحراف از عدالت را مطرح کرده و نقش رهبر در اجرای عدالت را گوشزد می‌شود.
بطورکلی راهکارهای امام علی در اجرای عدالت در جامعه و در پی آن توسعه آن به این صورت می‌باشد که توجه به آنها راهی را به افقی سعادت بازخواهد کرد1- بازپس‌گیری اموال غاصبان 2- احیاء سنت برابری و بهره مندی از بیت المال 3- پیشگیری از پیدایش ثروتهای نامشروع 4- الگو بودن مسئولان حکومت
5- بازرسی، نظارت، حراست و مراقبت دولتی بردارائی کارگزاران 6- بالا بردن میزان آگاهی مردم
7- توجه جدی به گسترش و تثبیت ارزشهای اسلامی در جامعه (ایمان، تقوا، تعهد)
8- فراهم نمودن امکانات مساوی از لحاظ تحصیلات، اشتغال و مسکن)) مطهری (1374) ج1)
برای بسط عدالت در جامعه لازم است به تمامی این راهکارها توجه شود بخصوص تثبیت ارزشهای اسلامی که قطعا ًخود سبب جاری شدن عدالت در جامعه خواهد شد چنانچه قرآن می‌فرماید: «اعدلوا هو اقرب التقوی» عدالت پیشه کنید که آن به تقوا نزدیک‌تر است جامعه‌ای که دلهای افراد متقی باشد از ظلم و ستم مبرا خواهد بود.

راهکارهای قرآن در اهمیت بحث عدالت در جامعه اسلامی

ایمان عمیق قلبی و عملی، اصل عدالت و گام سپردن در شاهراه دادگری در میدان‌های گوناگون زندگی از اساسی‌ترین علل رشد و تکامل جوامع و پیدایش و شکوفایی تمدن‌هاست. به همین دلیل قرآن موضوع حیاتی عدالت و دادگری را طرح نموده و برای تحقق همه جانبه و حقیقی آن در زندگی جوامع، تمدن‌ها و نظام‌ها سخت می‌کوشد و در رابطه با ظلم و ستم، انحراف، انحصار، استبداد، فتنه، تباهی، دین گریزی، سخت هشدار می‌دهد. در اسلام اصل عدالت در نظام آفرینش و جهان بینی، نظام حقوقی و وضع قوانین زندگی، اجرای سیاست و مدیریت، جهانداری و نیز در سیستم اخلاقی و منش انسانی تعریف شده است (علی کرمی فریدنی، (1385)- ص 438)) و بسان روحی در کالبد جوامع و تمدن‌هاست، به طوری که می‌توان گفت عدالت باعث قوام، دوام، اقتدار و پیروزی جامعه و تمدن است.
در نتیجه تاکید ویژه به آزادی، برابری و مساوات از ویژگی‌های اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی است؛ زیرا اسلام همه افراد بشر را برابر دانسته و عواملی مانند رنگ، نژاد، خون، ثروت و زبان که جهات امتیاز طبقاتی و تبعیضات قومی و نژادی در دنیا شناخته می‌شدند را به کلی مردود می‌داند. خداوند در قرآن می‌فرماید:
(یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انئی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر)
از این رو در حوزه وسیع تمدن اسلامی اقوام و ملل مختلف نظیر عرب، ایرانی، ترک، هندی، چینی، مغولی، آفریقایی زندگی می‌کردند. در واقع وعده‌های عدالت و برابری و برادری که در اولین پیام‌های مسلمانان در فتوحات سر داده شده چنان جذابیتی داشت که بسیاری از مردم نواحی مختلف نه تنها جذب اسلام شده بلکه در گسترش فکری، فرهنگی و پیشرفت تمدنی سهم بسزایی داشتند.
هدف از بعثت پیامبران برقراری عدل در بین مردم بوده است و در قرآن در بحث داستان‌های پیامبران به این امر مهم اشاره شده است که توجه به آنها قطعا در برقراری عدالت در جامعه و در پی آن رسیدن به توسعه و پیشرفت مثمرثمر خواهد بود. در این میان داستان حضرت شعیب که در سوره هود آمده است به خوبی نشان می‌دهد که انبیاء در دعوت خود مردم را به رعایت عدالت در اعمال خود سفارش می‌کرده‌اند تا در پرتو آن امنیت بر جامعه حاکم شود. در تفسیر تسنیم از آیت الله جوادی آملی آمده است که حضرت شعیب به قوم خود گفت «کم فروشی را ترک کنید» و این جمله شاید در نگاه اول مربوط به کاسبان و پیشه‌داران باشد ولی در نگاهی عمیق‌ترمشخص می‌شود که این امر اختصاصی به داد و ستد ندارد و تمامی اصناف باید به آن توجه داشته باشند و اینکه در این آیه (سوره هود آیه85) به پیمانه اشاره شده است به این علت بوده که در آن زمان بیشتر خرید و فروشها در مدین (شهر قوم شعیب) با پیمانه و وزن بوده است. ایشان هم چنین اشاره می‌کند که وقتی که گفته می‌شود در ترازو وکیل کم ندهید کنایه مطلق تصرفات و تعهدات است یعنی هر کاری که به عهده شماست از آن ندزدید و مسئولیت خود را به خوبی انجام دهید. این راهکار قرآنی و توجه به مسئولیت‌ها و تعهدها زمینه ساز روابطی درست بین افراد اجتماع است چرا که انسان در جامعه علاوه بر تعهد شخصی خود، تعهد اجتماعی نیز دارد اگر کاسب و کارورز و کارگر اهل پیمان باشند و به تعهدات خود عمل کنند، به پیشرفت جامعه کمک خواهد کرد. حضرت شعیب این پیام را بلند به گوش مردم می‌رساند «و لا تخبسو الناس اشیاءهم...» هیچ چیزی را کم ندهید. با دقت در این آیه در می‌یابیم که اشیاء جمع است و بنابراین شامل هر حقی می‌شود. بعبارتی افراد جامعه در هیچ حقی که نسبت به همنوعان خود دارند جایز نیست کم بگذارند و یا (بخس) بورزند. این سفارشات حضرت شعیب در راستای برقراری امنیت در جامعه بود و محور بعدی صحبت‌های او دعوت شعیب به قسط و عدل است. او در ادامه می‌گوید: «پیمانه شما قسط و عدل است پس کارهایتان را با ترازوی قسط و عدل بسنجید (وزنوا بالقسطاس المستقیم. شعراء-182)
مخاطب این آیه هر انسانی است که در جامعه زندگی می‌کند.
انبیاء آمده‌اند تا زمین را اصلاح کنند و چیزی که باعث اصلاح زمین است قسط و عدل است. برقراری عدل در بین افراد اجتماع فسادها را از بین می‌برد و در صورت نقض پیمان توسط افراد این فساد دامنگیرخواهد شد (ولا تفسروا فی الارض بعد اصلاحها) مطلب شایان توجه در این سوره و در این داستان آن که قسط و عدل را «بقیه الله» معرفی می‌کند و آن را در زمره باقیات الصالحات قرار می‌دهد. حضرت شعیب می‌گوید: «اگر قسط و عدل را رعایت کنید (خود مجری عدل در اعمال خود باشید) در نتیجه آن عدل الهی زنده می‌شود و این برای شما خیراست (یا قوم افوا لمکیال و ...) برقراری عدل الهی مهم‌ترین مولفه برای پیشرفت و توسعه یک جامعه خواهد بود. زیرا در پرتو آن هر چیزی سرجای خود قرار می‌گیرد و آرامش بر جامعه حاکم خواهد شد. اصولا اسماء الحسنی و مظاهر قسط و عدل بقیه الله است و ولی عصر، بهترین مصداق بقیه الله است. (جوادی آملی، تسنیم، ج7)
عدالت از دیرباز مورد توجه جامعه بشری بوده و می‌توان گفت بنیادی‌ترین آرمانهای آدمی است و در صورت وجود در اندیشه و زندگی انسان به او ارزش خواهد داد میل به عدالت و گرایش به عدالت خواهی ریشه در فطرت بشر دارد، عدالت عامل وحدت در یک جامعه خواهد بود و در جامعه‌ای که بر اساس عدالت باشد از فتنه و آشوب خبری نخواهد بود ولی در جامعه‌ای که عدالت مطرح نیست تبعیض سبب پیدایش فسادها و اختلافات خواهد شد و جامعه را نامتعادل می‌کند.
از این رو عدالت تنها در فرهنگ قرآنی مطرح نبوده و فلاسفه نیز به آن اهمیت می‌دهند. آنها عدالت اجتماعی را در گروه اعتدال انسانی می‌دانند و معتقدند انسان باید در رفتار خود معتدل بوده تا بتواند با همنوعانش به عدالت رفتار کند. در نظریه حد وسط ارسطوئی که به نظریه اعتدال طلائی شهرت یافته آمده است: «نفس انسان سه قوه دارد: شهویه، غصبیه، عاقله، هر یک از این سه قوا سه حد دارد افراط، اعتدال و تفریط. عفت حد اعتدال قوه شهویه و شجاعت حد اعتدال قوع غصبیه و حکمت حد اعتدال قوه عاقله است که مجموع این سه عدالت را تشکیل می‌دهند (ارسطو،1387، 1106ب 36 و 1107 الف2)
اما در مقایسه نظریه ارسطو با آموزه‌های قرآنی در می‌یابیم که ارسطو به جنبه‌های معنوی و زندگی اخروی انسان توجه نداشته است در صورتیکه قرآن انسان را دارای دو بعد مادی و معنوی می‌داند و هر دو را در رسیدن به سعادت مهم می‌داند از طرفی ارسطو عقل را برای پی بردن به اهمیت اعتدال کافی می‌داند در صورتیکه قرآن وحی را لازم می‌داند عدالتی که خداوند می‌داند و حد و مرز را می‌شناسد و آن را از طریق پیامبران برای انسانها مطرح کرده است و همانگونه که قبلاً هم گفته شده اجرای اعتدال و رفتارهای بشر و در نتیجه آن اعتدال در جامعه از اهداف بعثت انبیاء بوده است.
به عبارتی شکستن نخل‌ها و زنجیرهای اسارت یا عدالت اجتماعی که در قرآن کریم مطرح شده برای ارسال پیامبران بصورت هدف مطرح شده است. چنانچه از آیه 25 سوره حدید «لیقوم الناس بالقسط» قسط یا عدالت را به صورت هدف و غایت ارسال پیامبران معرفی می‌کند (مکارم شیرازی، 1421: 18، 71)
لام غرض است نه لام عاقبت یعنی غرض از ارسال پیامبران، فرستادن کتاب‌ها و بیان موازین این است که مردم به قسط و عدل قیام کنند. از آنجا که قوام انسان به زندگی اجتماعی است و قوام اجتماع هم به معامله‌هائی است که در بین آنها رواج دارد. بنابراین لازم است که این معامله‌ها به هر صورت ممکن حفظ شود (طباطبائی،1417: 170-19) حفظ این معامله‌ها بوسیله رعایت عدالت و توجه به توازن و برقراری قسط امکان پذیراست. از این‌ها روشن می‌شود که عدالت اقتصادی که زیر مجموعه‌ای از عدالت اجتماعی است در قرآن مورد توجه قرار گرفته و سفارش شده است. از دیگر سفارشات قرآن در این خصوص آیه‌ای است که به اینصورت انسان را به برقراری عدل امر می‌کند یعنی عدل از اوامر الهی است «ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القری... نحل (16)، 90)
«خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می‌دهد...» با توجه به این آیه فرد فرد جامعه و هم چنین حکومت که در رأس آن است ملزم به اجرای عدالت می‌باشند و مراد از عدالت در این آیه، همان عدالت اجتماعی است که توسط فرد تحقق پیدا می‌کند، به اینصورت هرکس در جایگاه خود قرار خواهد گرفت.
بحث انفاق که در قرآن سفارش شده است برای اجرا شدن اعتدال در رفتارهای اقتصادی افراد جامعه است در آیه 60 سوره انفال خداوند به بیشتر کردن توان نظامی اشاره می‌کند که جامعه باید در برابر دشمن مجهز باشد (واعدوا لهم ماستطعتم من قوه و من رباط الخیل ...» و در پایان آیه اشاره به انفاق دارد که آن نیز به تعادل و در نتیجه به پیشرفت جامعه کمک خواهد کرد «یوف الیکم و انتم لاتظلمون» سفارش به انفاق را تا آنجا پیش می‌برد که توجه به آن را از صفات انسان‌های برجسته می‌داند و در سوره فرقان آنجا که خصوصیات عباد الرحمن را مطرح می‌کند یکی از آن صفات را انفاق قرار می‌دهد «و النین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقترفوا و کان بین ذلک قواماً»
با در نظرداشتن اینکه اسلام به تمامی ابعاد زندگی انسان اعم از فردی و اجتماعی توجه داشته، افراد جامعه را ملزم می‌کند که این اوامر را اطاعت کنند رعایت عدالت اقتصادی در بین افراد جامعه که هم به دست حکومت و هم خود فرد جامعه است راهی است که پیشرفت و توسعه آن جامعه را به همراه خواهد داشت.
قرآن برای تحقق عدالت اجتماعی فراگیر، یک نظام سیاسی مقتدر و عدل مدار را طراحی نموده و در رأس آن نظام، انسان‌های صد درصد عادل- که عصمت آنان گویای عدالتشان است را قرار می‌دهد تا بتوانند در فراز و نشیب‌ها و در مصالح فردی و اجتماعی عهده‌دار تحقق عدالت اجتماعی باشند. آیات قرآن به پیامبر دستور داده بر اساس حق و عدل حکم نماید و اطاعت از اولوالامر را همانند اطاعت از پیامبر بدون چون و چرا لازم دانسته است که این امر سبب برقراری عدالت اجتماعی خواهد شد. (حکیم، سید منذر، ادیان و عرفان، شماره20، ص57) فرهنگ سازی قرآن به بهترین شکل صورت گرفته است و مرور برآیات قرآن کریم به ترتیب نزول این فرهنگ سازی را روشن می‌سازد که در عصر پیامبر اجرا شده و در حال حاضر هم قابل اجرا خواهد بود.

نتیجه‌گیری

برآیند مطالب مطروحه آن است که اسلام که دینی جامع و کامل است با طرح افق عدالت و عدالت گستری حضرت مهدی (علیه‌السلام) و راهکارهایی که برای توسعه و پیشرفت تمدن اسلامی بر اساس دو منبع قرآن و روایات ارائه شده نشان می‌دهد که اصل عدالت سبب رشد و تکامل جوامع و پیدایش و شکوفائی تمدن‌ها خواهد بود در میان این راهکارها، عدالت نقش بزرگی را برعهده دارد که هم مردم در ارتباطشان با دیگران و هم حکومت را در برابر مردم ملزم به اجرای عدالت می‌کند. آیات نشان می‌دهد ظلم می‌تواند از پیشرفت آن جلوگیری کرده و آن را از مسیر اصلی خود که همان سعادت انسان است منحرف می‌سازد.

پی‌نوشت‌ها

1- سعادت نیا، استادیار دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان- 09131191241
dr.saaadatinia @ tahoo.com.
2- امام جمعه زاده، دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان، 09132277188
sharifehemam @ gmail.com.
3- علوی ، دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان، 09133021525
salimeh.alavi @ gmail.com.

منابع تحقیق :
- قرآن کریم.
1- بهیانفر احمد رضا، (1391)، شاخصه‌های تمدن اسلامی و انطباق آن با مولفه‌های بیداری اسلامی، پانزده خرداد؛ ش34- 1391ش.
2- حکیم- منذر- (1388) عدل گستری و ستم ستیزی در قرآن کریم- اندیشه تقریب- ش20-1388ش.
3- حسینی- سیدرضا- (1390) مفهوم و ماهیت عدالت اجتمایی با رویکرد اسلامی- اقتصاد اسلامی- ش44- 1390ش.
4- جان احمدی، فاطمه، دفتر نشر معارف، قم، 1386.
5- جرج جرداق- (1386) صدای عدالت انسانی- ترجمه سید هادی خسروشاهی-موسسه انتشاراتی امام عصر- 1386ش.
6- راغب اصفهانی- (1404ق) مفردات غریب القرآن- دفتر نشر الکتاب- چاپ دوم- 1404ق.
7- دشتی- محمد- (1383) ترجمه نهج البلاغه- انتشارات گنجینه ذهنی-1383ش.
8- دهخدا- علی اکبر- لغتنامه.
9- طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن.
10- قرشی- علی اکبر (1371) قاموس القرآن- تهران- دارالکتب الاسلامیه- 1371ش.
11- کرمی- علی- (1385) ظهور و سقوط تمدن ها- قم- نسیم انتظار- 1385ش.
12- مصطفوی- حسن- (1350)- التحقیق فی کلمات القرآن- تهران- بنگاه ترجمه و نشر کتاب-1350ش.
13- مطهری- مرتضی- (1374)- مجموعه اثار انتشارات صدرا- 1374ش.
14- مکارم شیرازی، 1421 ناصر، تفسیر نمونه/ قم- 1421ق.
15- هادوی نیا- علی اصغر- عدل الهی، اعتدال انسانی و عدالت اجتماعی.

منبع مقاله :
مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (1394) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره 53

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.