شرحی که در روزنامه اطلاعات در 14مرداد ماه 1336 نشر شد.

آیا ایران به مشروطه رسیده است؟

چون دوره سالیانه‌ی مشروطیت یعنی سر سال پنجاه و یکم از تأسیس آن در 14 میزان سنه 1285 هجری شمسی نزدیک است ما بخیال افتادیم که مطالعه‌ای در سیر مشروطیت در این نیم قرن گذشته بکنیم و بهتر از این ندانستیم بآراء و
جمعه، 8 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آیا ایران به مشروطه رسیده است؟
آیا ایران به مشروطه رسیده است؟

 



 

 شرحی که در روزنامه اطلاعات در 14مرداد ماه 1336 نشر شد.
سیدحسن تقی‌زاده از جمله رجال سیاسی تاریخ ایران است که فراز و فرودهای زیادی در زندگی شخصی و سیاسی او وجود دارد. تقی‌زاده بر جدایی دین از سیاست تأکید می‌کرد تا حدی که گروهی از علمای نجف از جمله آیت‌الله عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی فتوا به «فساد مسلک سیاسی» وی دادند. تقی‌زاده در سال 1325ه. ق عضو «لژ بیداری ایران» شد. وی پس از مدتی به بالاترین مقام فراماسونری؛ یعنی استاد اعظم می‌رسد. شاید برای شناخت تقی‌زاده هیچ‌چیز بهتر از سرمقاله‌ی خود او در شروع دوره‌ی جدید مجله‌ی کاوه در تاریخ 22ژانویه1920 نباشد. او می‌نویسد: «امروز چیزی که به حدّ اعلا برای ایران لازم است و همه‌ی وطن‌دوستان ایران با تمام قوی باید در آن راه بکوشند و آن را بر هر چیز مقدم دارند سه چیز است که هرچه درباره شدت لزوم آنها مبالغه شود کمتر از حقیقت گفته شده: نخست قبول و ترویج تمدن اروپا بلاشرط و قید و تسلیم مطلق شدن به اروپا و اخذ آداب و عادات و رسوم و ترتیب و علوم و صنایع و زندگی و کلّ اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا... این است عقیده‌ی نگارنده‌ی این سطور در خط خدمت به ایران: ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگی مآب شود و بس». سایت راسخون تصمیم دارد در راستای وظیفه‌ی اطلاع‌رسانی خود، تعداد محدودی از نوشته‌های وی را در موضوعات مختلف که دارای نکات قابل توجهی است و می‌تواند مورد استفاده‌ی محققان قرار بگیرد، منتشر کند. مقاله‌ی ذیل یکی از مقالات این مجموعه است.
***
چون دوره سالیانه‌ی مشروطیت یعنی سر سال پنجاه و یکم از تأسیس آن در 14 میزان سنه 1285 هجری شمسی نزدیک است ما بخیال افتادیم که مطالعه‌ای در سیر مشروطیت در این نیم قرن گذشته بکنیم و بهتر از این ندانستیم بآراء و عقاید بعضی رجال صدر مشروطیت که هنوز در قید حیات هستند مراجعه نموده و نظر آنانرا در این باب و قیاس وضع کنونی با ادوار گذشته و کیفیت تکامل مشروطیت استفسار کنیم. آقای سید حسن تقی‌زاده که از اولین دوره‌ی مجلس شورای ملی (27 میزان 1285- اول سرطان 1287شمسی) متوالیاً در هر دوره‌ی مجلس شوری (باستثنای روزهائی که انتخاب آزاد ملی موقوف بود.) تا تشکیل مجلس سنا سمت وکالت ملت در مجلس داشته و از تأسیس مجلس سنا تاحال عضو این مجلس بود، از قدمای عهد مشروطیت و صاحب تجربه بود. یکی از اشخاصی بود که ما بآنها در این باب مراجعه و سئوالاتی کردیم مشارالیه تقاضای مخبر اطلاعات را اجابت نموده بسئوالات ما که ذیلاً بنظر خوانندگان میرسد جواب مختصری دادند که درج میشود. ما سئوالات را مختصر و کوتاه قرار دادیم که باعث زحمت زیاد برای آقای تقی‌زاده که در جناح حرکت بیک مسافرت چند ماهه بودند نشویم. اینان سئوالات:
س- آیا ایران بمشروطه رسیده است؟
ج- از همان اول اعلان مشروطیت در 51 سال قبل شکل حکومت ملی رسماً همیشه در ایران مستقر بود و هست (باستثنای دوره‌ی استبداد صغیر که قریب 14 ماه دوام کرد و دوره‌ی انفصال مجلس بر اثر اولتیماتوم روس تا تاجگذاری احمد شاه که تسلط عظیم دول خارجه انعقاد مجلس را در آن سه سال غیرممکن ساخته بود). بعد از انقلاب روسیه بسیاری از موانع برطرف شد و باز حکومت ملی با لوازم آن براه افتاد. پس از آن تاریخ تا امروز اگرچه مشروطیت و مجلس ملی گاهی (قریب ده دوازده سال) خیلی ضعیف و بلکه بی‌اثر بود معذلک صورتاً محفوظ ماند. اسم حکومت از این بابت همیشه مشروطه بود ولی البته شدت و ضعف داشت و گاهی کم رنگ و گاهی پررنگ بود و برحسب ظواهر در رسمی شدن قوانین مملکت و حل و عقد امور رأی تصویب اعضای مجلس یا مجلسین و قیام و قعود آنان شرط ظاهری یا حقیقی بوده است چه آن رأی موافق از روی اعتقاد خالصانه به صحت و فایده‌ی امور مصوبه بود یا اختیار کامل برای رأی دهندگان حاصل نبوده است و در هر دو صورت شکل حکومت رسماً و اسماً و صورتاً مشروطه بوده و هست و بدلیل اینکه آزادی کامل که شرط صحنت کامل عمل مجالس تقنینیه است در بعضی ادوار موجود نبود. اسم و صفت رسمی مشروطیت بکلی منتفی نمیشود چنانکه هم اکنون در بعضی ممالک شرقی (با آنکه همه اسم حکومت مشروطه یا جمهوری دارند) این کم رنگی و پررنگی و کاملتر بودن یا نیمه کاره بودن حکومت ملی مشهود است و در این صفت همه یکسان نیستند ظاهراً بالنسبه کاملترین مشروطیت در مشرق در هند است و در سایر کشورهای شرقی مخصوصاً ممالک اسلامی متفاوت است. یك نکته هم باید گفته شود و آن اینست که تکامل آزادی و حقوق ملی متناسب با رشد ملت است و اگر این رشد وجود داشته باشد در زمانی که مشروطیت بالنسبه کاملی با آزادی بیشتر در یک نقطه پیدا میشود آن آزاد و حق حاکمیت ملی باعتدال بکار میبرند و افراط و زیاده‌روی نمی‌کنند و بنابراین دوام و بقای آزادی و مشروطیت کاملتر بسته بحفظ موازنه آزادی با امنیت و مصالح عمومی و روش عاقلانه و هرجا این رشد و عقل و اعتدال موجود نبود با وجود نیل آزادی کامل بتدریج موازنه لازم بین آزادی و امنیت عمومی و عقل و پختگی از میان رفته و کفه افراط در خودسری و سوداهای خام و فقدان متانت و اعتدال چربید. و کار بدست جمعی نادان خوش نیت و وطن دوست ناپخته افتاده جریان امور منتهی باختلال امور و ناراحتی گردید. و بمقتضای طبیعت ناچار حکومت زورمندان پیش می‌آید. و آزادی محدود میگردد. پس اگر وقتی در یکی از ادوار این نوع غلبه نوعی از استبداد بر ضد آزادی ملت (تا حدی) پیدا شود مسئولیت آن تنها بر مباشرین حکومت ظالمانه و خودکام نیست بلکه ملامت کلی متوجه متصدیان امور سابق نادان و مدعیان آزادی طلبی هم هست که با سوء استعمال آزادی و انحراف از صراط اعتدال موجب شکست آزادی و سلطه‌ی قهری دشمنان آزاده خوش نیت یا بد نیت و نفع شخصی پرست شده‌اند.
بهرحال جواب سئوال شما اینست که ایران بمشروطیت رسیده ولی بمشروطیتی که متناسب با رشد اهالی خود و آنچه مردم آن مستحق آن بوده‌اند. با وجود این امید قوی برآنست که در قوس نزول نباشیم و بتدریج مشروطیت خواهد یافت چه حکومت ملی (دمکراسی) اگر هم جنبه‌های نقص و معایبی هم داشته باشد که قطعاً دارد و فعلاً تنها راه اصلاح و بقای استقلال ملی است و شق دیگر که البته موقتی خواهد بود وگرنه مملکت را بزوال میکشاند.
س- مشروطه ما چه نقائصی دارد و چگونه باید جبران کنیم؟
ج- نقائص مشروطیت ما همان کمی رشد اجتماعی و ضعف قوه‌ی جامعه در بین تربیت یافتگان است که نتوانسته‌اند تشکیلانی با ایمان و شوق و شور از اشخاص با علاقه‌ی حقیقی باصلاح و آزادی بوسیله اتصال آنگونه بهمدیگر بوجود بیاورند. چنانکه اثر این نقص در نبودن احزاب سیاسی در این مملکت نمایان است که نه تنها هیچ نوع حزبی «حقیقی» بسائقه عقیده و ایمان سیاسی قلبی وجود ندارد و بنا بر ظواهر امید بوجود آمدن آن در پنجاه سال آینده هم ضعیف است و فقط افراطیون تابع مربی خارجی توانسته‌اند حزب سیاسی مرتب و متشکل و دارای عقیده‌ی واقعی تشکیل بدهند. جماعات دیگر که دسته‌ی رفقا و خواجه‌باشان‌اند مستحق اسم حزب نیستند بلکه دسته‌ای نوکر و غلام یا دوندگان بی‌منافع شخصی خواهند بود و بس.
جبران این نقص در عامل اصلی حکومت ملی جز با تزاید اشخاص مستقل الفکر و قائم بالذات و دارای ایمان و پاکباز و فداکار ممکن نیست و حصول این منظور فقط منوط به نزهت اخلاقی مشتغلین بامور عامه است و اگر پاکی اخلاقی مجزا از سیاست فرض شود در این مملکت بجائی نمیرسیم و با اشخاص بی‌صفت و نوکر خصلت و بی‌عزم و طماع و محب افراطی جاه و مال نمی‌توان تشکیلاتی شایسته و جدی و مبارز و فداکار بوجود آورد و تا چنین تشکیلاتی (البته غیر افراطی) که عامل اساسی حکومت ملی حقیقی است پیدا نشود مشروطیت جز صورتی و سایه‌ای نخواهد بود.
راه وصول بمقصد و حصول مطلوب منحصر به پیدا شدن سیاسیون پاک اخلاق و با ایمان و با قوت نفس و غیر تابع به زورمندان و ایجاد حلقه‌ی اتصال بین افراد دارای این صفات است و بس.
منبع مقاله:
افشار، ایرج؛ (1386)، مقالات تقی‌زاده (جلد یکم) مشروطیت، تهران: توس، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط