نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)
Anagnorisis
معادلهای دیگر: تعرف، کشف، کشف و وقوفبازشناخت، اصطلاحی ادبی است که اولینبار در ارسطو در کتاب بوطیقای شعر در تبیین طرح داستان تراژدی یا کمدی بیان کرد. معادل یونانی بازشناخت، anagnorisis و معادل انگلیسی آن recognition است.
بازشناخت، لحظهی بسیار مهمی است که شخصیت اصلی نمایش به حقیقت پی میبرد. در این زمان همهی پردهها کنار میرود، گره داستانی گشوده میشود و نظمی جدید به وجود میآید. در کمدی، پس از بازشناخت، مشکلات حل میشود و همه چیز به خوبی و خوشی پایان مییابد.
ارسطو برای بازشناخت شخصیتها چندین تمهید را مطرح میکند: وجود چند نشانه یا علامت برای شخصیت نمایش، زنده شدن خاطره در ذهن یا به کار بردن عمدی استدلال نادرست برای رسیدن به نتیجهای دست. به گفتهی ارسطو بهترین شیوه، رشد منطقی رویدادهاست. در بسیاری از کمدیها، افشای هویت واقعی شخصیت نمایش به شادی میانجامد. مانند موقعی که بردهای متوجه میشود آزاد است و میتواند با معشوقهاش ازدواج کند.
در کمدی شب دوازدهم ویلیام شکسپیر، لحظهی بازشناخت زمانی است که در پایان، سزاریو به دوک ثابت میکند ویولا است.
منبع مقاله :
اصلانی، محمدرضا؛ (1394)، فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز همراه با نمونههای متعدد برای مدخلها، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول