پايتخت بزرگترين دولت جهان
کوفه در آخرالزمان پايتخت دولت كريمه مهدي موعود(ع)
اميرمؤمنان در ضمن يك حديث طولاني ميفرمايد: «آنگاه به سوي كوفه روي ميآورد و اقامتگاهش را در آنجا قرار ميدهد».6و در فراز ديگري از اين حديث ميفرمايد: «او و اهلبيتش در رُحبَه سكونت ميكنند... رُحبه اقامتگاه حضرت نوح(ع) بود. آنجا سرزمين پاكيزهاي است و هرگز هيچيك از آل محمد(ع) جز در يك سرزمين مقدس سكني نميكنند و جز در يك سرزمين پاك و پاكيزه به شهادت نميرسند».7چند ماه بعد از حملة آمريکا به عراق، جمعي از دانشگاهيان عراقي براي بازديد و مذاکرات علمي به تهران آمده بودند. بعضي از استادان دانشگاهي که اشغالگران آمريکايي از آنان بازجويي کرده بودند، تعريف ميکردند: بخشي از سؤالات بازجوها با اين محتوا بوده که گفته شده کوفه و مسجد کوفه پايتخت امام زمان شماست؛ آيا الآن در آنجا دفتر و دستگاهي دارد، ساماندهي نيروهاي او در حال حاضر چگونه پيگيري ميشود و سؤالاتي از اين دست که از وجود اطلاعات جامع و دقيقي دربارة امام عصر(ع) نزد آنان حکايت ميکرد.
گستره مكاني كوفه پس از ظهور
امام صادق(ع) در اين رابطه فرمودند: «چون قائم آلمحمد(ع) قيام كند، در پشت كوفه (نجف اشرف) مسجدي بنا مينهد كه داراي هزار در است و خانههاي اهل كوفه به دو نهر كربلا متصل ميشود».9
وقتي کوفه به صورت پايتخت دولت كريمه درآيد، همة مؤمنان در آن گرد آيند؛ چنانكه در احاديث فراوان به آن تصريح شده است:
«براي مردمان روزي فرا ميرسد كه هيچ مؤمني نباشد، جز اينكه در كوفه باشد و يا دلش به سوي آن پر كشد».10«قيامت برپا نشود جز اينكه همه مؤمنان در كوفه گرد آيند».11اين روايات با توجه به آمار انسانها، طول مدت حكومت حق و گسترة حكومت آن حضرت به شرق و غرب جهان، گرد آمدن همة مؤمنان در پايتخت، از وسعت شكوهمند بينظير شهر كوفه در عصر ظهور حكايت ميكند.از روايات رجعت استفاده ميشود كه پايتخت دولت كريمه خاندان وحي در دوران رجعت نيز شهر كوفه خواهد بود، مفضّل در ضمن يك حديث بسيار طولاني از امام صادق(ع) در زمينة رجعت سالار شهيدان نقل ميكند كه فرمود: «امام حسين(ع) با اين علمها و لشكرها حركت نموده، وارد كوفه ميشود. آن روز بيشتر مردمان در آنجا گرد آمدهاند، پس كوفه را سور دفاعي و مركز فرماندهي خود قرار ميدهد.12در حديث ديگري از رجعتهاي مختلف امير مؤمنان، از جمله در عهد فرمانروايي امام حسين(ع) و ديدارش با اصحاب صفين در همان محل صفين، وحضور يكصد هزار نفر از اصحاب، كه سي هزار نفرشان از كوفه ميباشند، سخن رفته است.13 پايتخت امير مؤمنان(ع) نيز در دوران رجعت، نجف اشرف (ظهر كوفه) خواهد بود.14لازم به ذکر است پيامبران فراواني در نجف و كوفه مدفون هستند، از جمله حضرت آدم و حضرت نوح، كه در داخل ضريح مقدس امير مؤمنان(ع) مدفون ميباشند.15
در پيشگوييهاي پيشوايان معصوم(ع) احاديث فراواني دربارة كوفه در آستانة ظهور آمده است؛ از آن جمله: ـ هنگامي كه شكافي در فرات پديد آيد و آب فرات به كوچههاي كوفه برسد، شيعيان آمادة ظهور باشند.16
ـ اي جابر، چگونه ممكن است ـ امر ظهور ـ واقع شود، در حالي كه كشت و كشتار فراوان در ميان حيره و كوفه رخ نداده است.17
ـ هنگامي كه در حجازتان آتش پديد آمد و آب در نجفتان روان گرديد، ظهور قائم(عج) خود را اميدوار باشيد.18
ـ هنگامي كه اين نجف شما را سيل و باران فرا گيرد و در سنگها و سنگريزهها آتش پديدار گردد، ظهور قائم خود را اميدوار باشيد.19
سپاه سفياني وارد كوفه ميشوند و احدي را فروگذار نميشوند جز اينكه به قتل ميرسانند.20
ـ صد و سي هزار نفر به سوي كوفه گسيل ميدارد، كه در رَوحاء و فاروُق فرود ميآيند، شصت هزار نفر از آنها وارد كوفه شده، در نخيله ـ در كنار قبر حضرت هود ـ مستقر ميشوند و در روز عيد تهاجم ميكنند.21
سفياني و همراهانش خروج كرده، هدفي جز كشتن آل محمد و شيعيان آنها را در سر نميپرورانند. پس لشكري را به سوي كوفه ميفرستد، پس گروهي از شيعيان اهلبيت را به قتل ميرسانند و به دار ميآويزند.22
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 27، ص 262؛ ج 60، ص 212.
2. تاريخ کوفه، ص 63.
3. بحارالانوار، ج 53، ص 11؛ حليـ[الابرار، ج 5، ص 384.
4. الارشاد، ج 2، ص 379.
5. الارشاد، ج 2، ص 380؛ الغيبـ[ طوسي، ص 469.
6. تفسير عياشي، ج 1، ص 165.
7. تفسير عياشي، ج 1، ص 166.
8. بحارالانوار، مجلسي، ج 53، ص 12.
9. الارشاد، مفيد، ج 2، ص 380.
10. رجال کشي، ص 24؛ خصائص الائمه شريف رضي، ص 36.
11. الغيبـ[ طوسي، ص 451.
12. مختصرالبصائر، ص 189؛ بحارالانوار، ج 53، ص 35.
13. بحارالانوار، ج 53، ص 74.
14. مختصر البصائر، ص 190.
15. وسائل الشيعه، ج 14، ص 384؛ ستدرک الوسائل، ج 2، ص 314؛
ج 10، ص 219.
16. الصراط المستقيم، ج 2، ص 258.
17. الارشاد، ج 2، ص 374؛ غيبت طوسي، ص 445؛ بحارالانوار، ج 52، ص 209.
18. الصراط المستقيم، ج 2، ص 258.
19. همان، ص 259.
20. اليقين، ص 423؛ بحارالانوار، ج 52، ص 219.
21. بحارالانوار، ج 52، ص 273؛ ج 53، ص 83.
22. تفسير العياشي، ج 1، ص 163؛ بحارالانوار، ج 52، ص