ماجرای تعطیلی دانشگاهها در سال 1359
نويسنده:ناهید روشن نهاد
چکیده:
پس از پیروزی انقلاب، نهادهای جدیدی به وجودآمدند و بسیاری ازنهادهای سابق در جهت انقلاب تغییر رویه دادند. با این همه، یك سری ازسازمانها و نهادها علیرغم تغییرات روبنایی، همچنان بدون تغیر باقیماندند كه مقولهی آموزش و آموزش عالی درایران از جملهی این موارداست. در حقیقت، دانشگاه در ایران كه سالها انواع تجربهها، الگوها وآموزشهای بیگانه را به خود دیده ـ ثمرهی چندانی هم برایش به ارمغاننیاورده بود ـ با پیروزی انقلاب اسلامی، دیگر قادر به ادامهی حیات خودنبوددر هر انقلاب ریشهدار، بسیاری از نهادهای جامعه دگرگون شده ونظامهای مترقیتر و تكامل یافتهتر جایگزین آن میشوند. انقلاباسلامی ایران نیز با همهی ویژگیهای خاص خود بویژه شیوههایتكوینی آن نمیتواند از این قاعده مستثنا باشد.
پس از پیروزی انقلاب، نهادهای جدیدی به وجودآمدند و بسیاری ازنهادهای سابق در جهت انقلاب تغییر رویه دادند. با این همه، یك سری ازسازمانها و نهادها علیرغم تغییرات روبنایی، همچنان بدون تغیر باقیماندند كه مقولهی آموزش و آموزش عالی درایران از جملهی این موارداست. در حقیقت، دانشگاه در ایران كه سالها انواع تجربهها، الگوها وآموزشهای بیگانه را به خود دیده ـ ثمرهی چندانی هم برایش به ارمغاننیاورده بود ـ با پیروزی انقلاب اسلامی، دیگر قادر به ادامهی حیات خودنبود.
الف ـ وضعیت اركان تشكیل دهندهی دانشگاههای ایران درسالهای 1357 و 1358
در واقع، دانشگاههای ایران از نوعی آزادی عمل و خودمختاری كه درتاریخ این مؤسسات بینظیر بود، بهره میبردند و در اكثر دانشگاهها،گروههای سیاسی دانشجویی، اغلب با سازمانهای سیاسی خارج ازدانشگاه، همكاری میكردند و به فعالیتهایی میپرداختند كه ارتباطی بهرسالت دانشگاهی نداشت.
توصیف سرپرست شورای مدیریت دانشگاه تهران از وضعیتدانشگاه تهران در آن برهه از زمان، شاید بتواند تصویر گویایی از آنشرایط را ارائه دهد. او میگوید:
«پس از پیروزی انقلاب، چون در انتخاب مسئولان سازمانهاضابطهی مكتبی وجود نداشت، افرادی با بینشهای گوناگون از انقلاب واسلام، امور كشور را دردست گرفتند و هركس آنچنان عمل كرد كه ازانقلاب و اسلام درك میكرد و مدیریت موقت دانشگاه تهران نیز از اینقاعده مستثنا نبود. ما هنگامی كه به اصرار مهندس بازرگان، این مسئولیترا پذیرفتیم ـ 13 اسفند 1357 ـ دانشگاه مثل غالب سازمانهای مملكتی،وضع كاملاً استثنایی داشت و در اختیار گروههای سیاسی بود. چند تانكعظیم چیفتن در محوطهی دانشگاه پارك شده بود و دو سازمان چریكیمجاهدین خلق و فداییان خلق یكی در دانشكدهی علوم و دیگری دردانشكدهی فنی به مردم تعلیمات نظامی میدادند و مسجد دانشگاه،مركز كمیته وانبار اسلحه و وسایلی بود كه از خانهی طاغوتیان به دستمردم فتح میگردید و به آنجا آورده میشد. در چنین شرایطی ما مجبوربودیم طبق فرمان امام، كلاسها را هرچه زودتر دایركنیم و دانشگاه را بهوضع عادی برگردانیم ودر این كار موفق شدیم.»
پس از تشكیل كلاسهای درس، كارگزاران انقلابی نظام سعی داشتنددانشگاهها را در مسیر اسلامی پیش ببرند و چیزی كه در ابتدای امرمدنظر بود، نحوهی مدیریت و ادارهی امور دانشگاهها، گزینش استاد،دانشجو و كاركنان دانشگاه و جو حاكم بر فضای دانشگاهی بود.
البته در همین ایام ـ با وجود وقوع انقلاب و تغییر نظام در ایران ـ عدهیدانشجویان ایرانی در آمریكا روبه افزایش بوده است. به گزارش«یونایتدپرس» به قلم «پیتر كاستا» آمدهبود كه در آن زمان ـ آبان 1358ـ 60هزار ایرانی با ویزای تحصیل در دانشگاههای دیگر و هزار تن نیز باویزاهای دیگر به درس خواندن مشغول بودند.
علاوه بر نارساییهای مذكور، دانشجویان به درس خواندن علاقهای نشان نمیدادند و در گذراندن واحد درسیآزاد بودند. برای مثال در دانشگاه علم و صنعت، در ترم اول سال1357ـ1358 از تعداد 5490 دانشجوی ثبت نام شده، تنها 2866 نفربیشتر از 11 واحد درس گذراندند؛ یعنی تمام امكانات از قبیل استاد،كلاس، كادر دانشگاه و بودجه فراهم شده بود، ولی دانشجویان از آنبهرهبرداری نكردند و به فعالیتهای دیگر غیر از آموزشمیپرداختند.
پس از سال تحصیلی 1357ـ 1358 بحثها و خبرهایی پیرامونتعطیل شدن دانشگاهها و شركت دانشجویان در جهاد سازندگی به گوشمیرسید. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز طی اطلاعیهای از دولتو دانشجویان خواسته بود تا ترم نخست دانشگاهها در سال تحصیلیجدید به منظور انجام فعالیتهای جهاد سازندگی تعطیل شود، ولی وزیرفرهنگ و آموزش عالی خبر از گشوده شدن دانشگاهها در مهرماه رامیدهد و اذعان میكند كه به دلیل عدم شركت همهی دانشجویان درجهاد سازندگی، كلاسهای درس، روند طبیعی كار خود را ادامهمیدهند.
در هر صورت، وجود مسایل و معضلات مذكور در دانشگاهها وتلاش كارگزاران برای رفع آنها، نشان از لزوم انجام دگرگونی و تغییراتیاساسی در دانشگاهها داشت كه به مرور ایام باید به انجام میرسید. درواقع هر گروه و حزبی با دیدگاههای گوناگون سعی داشت تا تغییراتبنیادی ایجاد نماید، ولی اختلاف نظرها، یكی نبودن آرا و انتقاد گروهها ازعملكرد یكدیگر موجب میگشت تا كارها و اقدامات اصلاحی به تعویقافتد. علاوه بر این معضلات و علل فرهنگی موجود، سیاسی شدن بیشاز حد دانشگاهها، كشیده شدن حل و فصل اختلافات سیاسی و حزبی بهمركزیت دانشگاهها و مداخلهی امور سیاسی در جزییات حیاتدانشگاهی باعث شد پدیدهای تحت عنوان انقلاب فرهنگی ـ دگرگونیدر آموزش عالی ـ رخ دهد؛ البته به منظور درك بهتر این مسأله باید عللیرا كه منجر به ایجاد این پدیده شد، در دل وقایع جستوجو كرد.
از بدو شروع كلاسها در سال 1357، بحثهای مسلكی،ایدئولوژیك و سیاسی در كلاسها و محوطههای دانشگاهها، میاندانشجویان، كادر آموزشی و مدیریت در جریان بود. اجتماعات وسخنرانیهای مختلف تشكیل میشد. گروههای سیاسی دفاتر خود را دردانشگاهها مستقر كرده بودند. به طور كلی همهی اختلافات و مجادلات وتعارضهای سیاسی پس از انقلاب ـ مسایل كردستان، مطالبات قومی ودیگر خواستهها مانند آزادی مبارزه با امپریالیسم و سرمایه داری،مشاركت سیاسی گروهها در رهبری نظام و...ـ بیشتر از هرجای دیگر درمحوطهی دانشگاهها منعكس میشد. در نتیجه همهی اینها مباحث وچالشهایی را دامن میزد كه باعث میشد فعالیت سیاسی بر فعالیتعلمی، تحقیقاتی و دانشگاهی غلبه داشتهباشد.
در سال 1358، نیروهای وفادار به نظام و رهبری در مقابله بافعالیتهای مخالف فرهنگی و سیاسی در دانشگاهها فعال شدند. ایننیروها چه در سطح مسئولان ـ شورای انقلاب و نهادهای انقلابی ـ چه درقالب گروههایی مانند حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدینانقلاب اسلامی، چه در قالب انجمنهای اسلامی دانشجویی،میكوشیدند كه ابتكار عمل سیاسی و فرهنگی جامعه و دانشگاه دردست نیروهای اسلامی ـ انقلابی وفادار به نظام و رهبری قرار بگیرد. ازبارزترین نمودهای عملیاتی این رویكرد، تصرف سفارت آمریكا در 13آبان ماه 1358 توسط كسانی بود كه به عنوان دانشجویان مسلمان پیروخط امام به یكی از جریانهای مطرح سیاسی در جامعه و دانشگاه تبدیلشدند و درست یك روز بعد از اقدام آنها، مهندس مهدی بازرگان، رییسدولت موقت استعفا كرد. بدین ترتیب، آن عده از دست اندركاران انقلابو نظام كه به روشهای انقلابی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی در سیاستخارجی و داخلی و برخوردهای قاطع با مسایل معتقد بودند، یكی ازموانع پیشبرد اهداف مبارزاتی خود را از سر راه برداشتند. از سویدیگر، اختلافات عقیدتی و احیاناً برخوردهای فیزیكی در محیطدانشگاهها موجب گشت تا آنها توجهها را به خود جلب كنند. بدینسبب در اواخر شهریور 1358، مسئولان عالی رتبهی دولتی و دانشگاهیدر حضور رهبر انقلاب به بررسی این مسأله پرداختند و بر لزوم ایجادمحیطی امن و آرام در دانشگاهها تأكید كردند؛ ولی در اوایل اسفندهمان سال، برگزاری تظاهرات سیاسی در محیط دانشگاهها ممنوع شد،زیرا با فرارسیدن موعد انتخابات مجلس، احزاب مختلف فعالیتبیشتری از خود بروز دادند. بدین سبب معاون سیاسی ـ اجتماعی وقتوزارت كشور با مشاورهی ریاست دانشگاه، مقرر كردند به جهت دورنگهداشتن محیط دانشگاه از جنجالهای سیاسی، مراسم مربوط بهگروهها و احزاب سیاسی به محلی دیگر انتقال یابد؛ اما دفاتر احزابسیاسی همچنان در دانشگاهها مستقر بودند و دانشگاه نه تنها از داخل درحال اضمحلال بود، بلكه از خارج نیز تهدید میشد، به نحوی كه دانشگاهتهران مورد حملات متوالی قرارگرفت و در این میان، عواملی چونبلاتكلیفی در امر ادارهی دانشگاه، فقدان امنیت و منزلت دانشگاه ونارساییهای موجود میان استادان، دانشجویان و كارمندان موجبات وقوعچنین رویدادهایی را فراهم آورد. به همین دلیل، رییس وقت شورایانقلاب برای جلوگیری از ادامهی چنین وقایعی، اختیارات تام دانشگاهیرا طبق مقررات در اختیار هیأت مدیریت دانشگاه تهران قرارداد تا بدینوسیله بتوانند اوضاع آشفتهی این مراكز علمی را آرام ساخته و آنها رااداره كنند.
در هر حال، گروههای سیاسی، عقیدتی و دینی مخالف و موافق،همدیگر را تحمل نمیكردند و روز به روز اوضاع دانشگاهها متشنجترمیشد و كاركردهای آموزشی و پرورشی و فعالیت تحصیلی، علمی، فنیو حرفهای در دانشگاهها تحت الشعاع اختلافات سیاسی وعقیدتیقرارمیگرفت. در این راستا مخالفان، خواستار آزادی و برابری و مبارزه باامپریالیسم و سهیم شدن خود در قدرت بودند و موافقان نیز به حاكمیتارزشهای اسلامی بر جامعه و دانشگاه و حذف عناصر غربزده وشرِق زده تأكید میكردند.
ب ـ تحولات دانشگاهها از ابتدای سال 1359 تا اعلام انقلابفرهنگی
در این ایام، سه وزیر دولت موقت ـ وزیر مشاور در سازمان برنامه،وزیر فرهنگ و آموزش عالی و رییس سازمان برنامه و بودجه ـ وظایفهیأت امنای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را بر عهده گرفتند.
لازم به ذكر است كه بعد از تأسیس وزارت علوم و آموزش عالی درسال 1346 و رشد اندیشهی استقلال دانشگاهها، سرانجام قانون«هیأتهای امنای مؤسسات عالی علمی دولتی» در اسفندماه 1350 بهتصویب رسید، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به موجب مادهیواحدهی شورای انقلاب، تمامی هیأتهای امنای دانشگاهها و مؤسساتآموزش عالی و پژوهشی، اعم از دولتی و غیر دولتی منحل شدند ووظیفهی آن به عهدهی سه وزیر یاد شده قرار گرفت.
«این هیأت بعدها، عنوان «هیأت سه نفری جانشین هیأتهای امنا» رابه خودگرفت و تا سال 1369 باقی ماند تا آنكه قانون تشكیل هیأتهایامنای دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی، طی جلسات181 و 183 مورخ 9 و 23/12/1367 شورای عالی انقلاب فرهنگی بهتصویب رسید و نهال نورستهی هیأت امنا تقویت گردید.»
به هر صورت، انتصاب این سه تن به جای هیأت امنا در آن برهه اززمان برای رفع مضیقهی مالی این دانشگاهها و به تعویق نیفتادن كار آنهابوده است.
در نیمهی دوم فروردین 1359 به دنبال تعطیلات نوروزی و آغاز كاردانشگاهها و مطبوعات، حمایت بیشتر گروهها و شخصیتها و تودههایمردم از قطع رابطه با آمریكا به دنبال گروگانگیری، در روزنامهها منعكسمیشد؛ اما وزارت كشور طی بخشنامهای به مسئولان دانشگاه مقرر كردكه از اجازه دادن به گروههای سیاسی به هر عنوان جهت برگزاری مراسمسخنرانی و تبلیغات سیاسی خودداری كنند.
لازم به ذكر است كه به دنبال وقایع دانشگاهها در سال 1358، امامخمینی(ره) در پیام نوروزی خود اعلام فرمودند: «باید انقلابی اساسی درتمام دانشگاههای ایران به وجود آید تا اساتیدی كه در ارتباط با شرِق و یاغرب هستند، تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریسعلوم عالی اسلامی.» به این ترتیب حركتهایی در قبال این سخنان دردانشگاهها به وقوع پیوست.
در همین اوان، آقای هاشمی رفسنجانی ـ عضو شورای انقلاب و عضوشورای مركزی حزب جمهوری اسلامی ـ در روز 26 فروردین 1359 درتالار اجتماعات دانشكدهی پزشكی تبریز سخنرانی كرد كه با سؤالاتدانشجویان و پاسخ ایشان، اجتماع دانشجویان به تشنج كشیده شد. سپسبر اثر اعتراض گروههای مخالف، جلسه شكلی آشفته به خود گرفت وآقای هاشمی رفسنجانی بدون شركت در جلسهی سخنرانی بعدی،دانشگاه تبریز را ترك كرد. در پی این واقعه، دانشجویان مسلمان پیرو خطامام در تبریز، ضمن بیرون كردن مسئولان و كاركنان ساختمان مركزی،آنجا را به تصرف خود درآورده و اعلام كردند تا تكمیل انقلاب فرهنگیو پاكسازی در سطوح دانشجویی و هیأت علمی و كارمندان، مركز مذكوررا ترك نمیكنند.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ـ اشغال كنندهی ساختمان مركزی ـاعلام كردند: «ما در اجرای پیامهای پاییزی و نوروزی امام امت خمینیبزرگ قدم برمیداریم و پاكسازی دانشگاه از عوامل مضر و ضد انقلابو انحلال سیستم فعلی دانشگاه از سیستم امپریالیستی و ایجاد سیستماسلامی از لحاظ اداری و آموزشی از هدفهای نخستین ماست.»
مسئول روابط عمومی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در این زمینهگفت: « به دستور امام خمینی قراربود تحول اساسی در سطح فرهنگی بهعمل آید كه متأسفانه این عمل در دانشگاه تبریز عملی نگردید و متشنجشدن جلسهی سخنرانی امروز به وسیلهی گروههای مخالف، انگیزهایبرای به تصرف درآوردن آن توسط ماست... مااز اول انقلاب، كاركردهایمخالف را زیرنظر داشتیم و آنها هركاری كه میخواستند، میكردند، امابه خاطر رعایت دموكراسی حرف نمیزدیم...» در هر صورت،دانشجویانِ مذكور به دلیل عدم اقدامِ شورای تزكیه دراین مورد دست بهچنین اقدامی زدند.
دكتر باهنر در ارتباط با این مسأله اظهار داشت: «گزارشهای رسیدهنشان میدهد كه مردم شهر تبریز این اقدام دانشجویان را تأیید كردهاند وخواستار عملی شدن درخواستهای دانشجویان مسلمان ـ دگرگونیبنیادی دانشگاهها و تعویض سیستم آن ـ هستند.»
با انتشار خبر تصرف دانشگاه تبریز، بسیاری از دانشگاهها ومؤسسات آموزش عالی دیگر هم تحت تأثیر این واقعه قرارگرفت. البته درمقابل این موج تصرف، گروههای دیگری از دانشجویان دست به مقاومتزده و با تحصن و حفاظت از محیط دانشگاه در مقابل تصرف دانشگاهها ومؤسسات آموزش عالی، مقاومت نشان دادند و در روزهای 29 و 30فروردین ماه، زد و خوردهای بسیاری میان موافقان و مخالفان روی داد.
انجمنهای اسلامی و سازمان دانشجویان مسلمان، هدف خود را ازابتدا تغییر نظام آموزش عالی عنوان كردند، البته گروههای دیگردانشجویی نیز با تغییر نظام آموزش عالی موافق بوده، ولی با شیوهیتصرف دانشگاه مخالفت میكردند.
پس از درگیریها و برخوردهای بسیاری كه در دانشگاهها روی داد،شورای انقلاب تصمیمات مهمی را دربارهی دانشگاههاـ در خلال بیانیهی29/1/1359ـ بدین مضمون اعلام كرد: امتحانات دانشگاهها و مدارسعالی باید تا 14 خرداد پایان یابد و از 15 خرداد دانشگاهها تعطیل شود.همچنین به گروهها، برای برچیدن ستادهای عملیاتی و دفترهای فعالیتیدر دانشگاهها سه روز مهلت داد و درخواست دانشگاهیان و دانشجویانمسلمان مبنی بر تغییر بنیادی نظام آموزشی را تأیید كرد.
بهطور كلی در آن ایام، اختلاف نظرهایی پیرامون تعطیلی دانشگاههاوجود داشت؛ البته در این مورد اطلاع رسمی در دست نبود، امازمزمههایی مبنی براینكه گروههای اسلامی دانشگاهها معتقدند این مكانباید با نیازهای انقلاب اسلامی تغییر كند، وجودداشت؛ زیرا در این مدتتغییر چشمگیری در سیستم دانشگاهها داده نشده بود.
لازم به ذكر است كه در زمینهی تغییر نظام دانشگاهها نیز دو نظریهوجود داشت؛ یكی اینكه دانشگاهها همچنان به راه خود ادامه بدهند وبرنامهریزیهای تازه به تدریج انجام شود و كادرهای مناسب انتخابگردند. در واقع این روش نوعی رفورم دانشگاهی محسوب میشد و نیازبه زمانی طولانی داشت، اما طبق نظریهی دوم، دانشگاهها برای مدتیتعطیل میشد و دانشجویان به فعالیتهای انقلابی از جمله شركت درنهضت سوادآموزی، جهاد سازندگی و... میپرداختند. در فاصلهای كهحدود یكسال به طول میانجامید، فراغی بهوجود میآمد تادستاندركاران بتوانند برنامهی دقیقی برای تغییرات اساسی دردانشگاهها پیادهكنند.
در 29 فروردین، اعلامیهای از سوی شورای انقلاب منتشر شد كه درآن بر مسألهی خروج ستادهای عملیاتی گوناگون از دانشگاهها و دگرگونیبنیادی در نظام آموزش عالی تأكید شده بود.
به دنبال صدور اعلامیهی فوق ِالذكر، شورای انقلاب، برنامهای را كهبه تصویب رهبر معظم انقلاب نیز رسیده بود، به مرحلهی عمل درآورد.متن اعلامیه بهطور خلاصه به شرح زیر است:
1ـ ستادهای عملیاتی گروههای گوناگون، دفتر فعالیت و نظایر اینهاكه در دانشگاهها و دانشكدهها و مؤسسات آموزش عالی مستقر شدهاند،در ظرف سه روز برچیده شود. چنانچه تأسیسات مذكور تا پایان اینمهلت برچیده نشوند، شورای انقلاب قسم میخورد كه همه باهم ـ رییسجمهوری و اعضای شوراـ مردم را فراخوانده و همراه با آنان دردانشگاهها حاضر شوند و این كانونهای اختلاف را برچینند.
2ـ دانشگاهها و مدارس عالی باید ترتیبی بدهند كه امتحانات تا 14خرداد پایان یابد، چون از 15 خرداد سال 1359 دانشگاهها تعطیلخواهدشد تا فرصت كافی برای تهیهی برنامه و نظام آموزشی برپایهیمعیارهای انقلابی وجود داشته باشد. در ضمن، پذیرش دانشجو در سالآتی بر اساس موازین جدید انجام خواهد یافت.
3ـ هرگونه استخدام در دانشگاهها باید هم اكنون متوقف شود و...
البته بنی صدر در یك مصاحبهی رادیو و تلویزیونی اعلام كرد كهگروههای سیاسی، بیرون از محیط دانشگاه میتوانند ستاد تشكیل دهند.همچنینن براین امر تأكید نمود كه: «ما نمیخواهیم آزادی هیچ گروهی رادر دانشگاه سلب كنیم، اما دانشگاه نمیتواند در حكم ستاد باشد،دانشگاه جای بحث آزاد است.» این درحالی بود كه در درگیریهایدانشگاه تربیت معلم یك دانشجو كشته، 25 دانشجو زخمی و در دانشگاهشیراز نیز 30 نفر مجروح شدند.
به هر صورت برای تغییر نظام آموزشی مقرر شد كه در آن برهه اززمان، آن مسایل و حوادث رخ بنماید؛ البته ماجرای اشغال دانشگاههاباعث شد تا رسیدگی و توجه به تغییر نظام آموزشی كه شاید دلیلی بركوتاهی وزارت آموزش عالی بود، تسریع شود. در نتیجه برای تعیینتكلیف دانشگاهها و دفع درگیریهای نامعقول دانشجویان، در روز اولاردیبهشت 1359، به دعوت انجمنهای اسلامی دانشگاهها، دهها هزارتن از طبقات مختلف مردم و هزاران تن از دانشآموزان و دانشجویان ازمقابل حسینیهی ارشاد، به طرف اقامتگاه امام خمینی(ره) حركت كردند ودر آنجا توقف نمودند.
رهبر انقلاب دراین اجتماع، عبارت مشهور خود را مبنی براینكه«دانشگاه باید تغییر بنیادی كند و از نو ساخته شود» بیان داشتند.
در طول مدتی كه مسألهی تغییر بنیادی دانشگاهها سرزبانها بود،نظرات متفاوتی دربارهی اصلاح مؤسسات آموزش عالی در محافلگوناگونِ فكری ابراز میشد. در این میان، برداشت بسیاری از افراد ازصحبتهای امام مبنی بر اسلامی كردن دانشگاهها این بود كه ایشان تمامعلوم رابه دو قسمت اسلامی و غیر اسلامی تقسیم كردهاند و اینكه دردانشگاهها علم فقه، تفسیر و اصول باید جانشین علوم دیگر شود.درحالی كه منظور ایشان از ایجاد دانشگاه اسلامی، رهانیدن این مراكز ازوابستگی به استعمار بوده كه 50 سال بر كشور سایه گسترده و بهرهیچندانی برای ملت و كشور نداشته است. از نظر ایشان، چون جواناندانش آموخته، فاقد اخلاِ اسلامی بوده و دانشگاه را به میدان جنگتبلیغاتی تبدیل كرده بودند، دانشگاهها باید تغییر بنیادی میكرد.
به موازات راهپیمایی مذكور، راهپیمایی دیگری متشكل ازدانشآموزان و طبقات مختلف مردم به سمت دانشگاه تهران روبهگسترش بود. این گروه كه به نفع نظام جمهوری اسلامی شعار میدادند تاساعت 2 بعد از ظهر به صورت آرام به تبادل نظر پرداختند، ولی بعداًعدهای از راهپیمایان با استفاده از فرصت از روی میلهها وارد محوطهیدانشگاه شده و قصد داشتند دانشجویانی را كه هنوز دفاتر خود را تركنكرده بودند، بیرون كنند. این امر موجب بروز برخوردهای خونینسیاسی در داخل محوطهی دانشگاه تهران شد و این درگیری درمحوطهی دانشگاه موجب شد تا گروههای سیاسی مستقر در خیابان 16آذر و انقلاب به جمع آوری سلاح بپردازند و به جان یكدیگر بیفتند؛ ایندرگیریها تا ساعت 7 روز یكم اردیبهشت ماه كه پیام امام از رادیوهاپخش شد، به صورت گسترده جریان داشت. البته پس از اتمام سخنانامام، برخوردها مجدداً آغاز شد و تا ساعت 30:8 دقیقه شب، تلاشپلیس برای متفرِق كردن اجتماع كنندگان به جایی نرسید. در ساعت 10شب ـ اول اردیبهشت ماه 1359ـ حدود 150 نفر مجروح به بیمارستانامام خمینی(ره) منتقل شدند كه از میان آنان دو نفر جان به جان آفرینتسلیم نمودند. لازم به یادآوری است درساعت 2 بعدازظهر كه ایندرگیریها آغاز شد، قرار بود دانشجویان با مسئولان دانشگاه تماسبگیرند و به مذاكره بپردازند، ولی به دلیل حوادث مذكور، موفق به انجاماین كار نشدند.
از سوی دیگر، در پی تعیین مهلت سه روزهی ـ31 فروردین تا 2اردیبهشت 1359ـ شورای انقلاب مبنی بر تخلیهی دانشگاه و نزدیكبودن اتمام وقت معهود ـ البته بیشتر گروهها دفاتر خود را از دانشگاهبرچیدند، ولی برخی از آنها مثل گروه پیشگام، سعی در مقاومت تاآخرین لحظه را داشتند ـ گروههایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وكمیتههای منطقهی 8، برای اجرای عملیات تخلیهی دانشگاهها و پایاندادن به درگیریهای خارج از دانشگاه تهران، در خیابانهای 16 آذر ودیگر خیابانهای اطراف حضور یافتند و در ساعت یك بامداد روز دوماردیبهشت ماه 1359، موفق شدند غایله را خوابانده و جمعیت اطرافدانشگاه را متفرِ سازند. سرانجام ماجرای تصرف، مقاومت وزدوخوردهای دانشگاهها تا ساعت 5 صبح روز سه شنبه باتخلیهیدانشگاه توسط سازمان دانشجویان پیشگام پایان پذیرفت.
پس از اعلام موضع شورای انقلاب، انجمنهای دانشجویان مسلماندانشگاهها اعلام كردند: به دلیل قبول مسئولیت اشغال دانشگاهها ازسوی شورای انقلاب و جلوگیری از ایجاد هرگونه درگیری، دانشگاهها راترك میگویند و دفاتر خود را تحویل میدهند. به این ترتیب سازماندانشجویان مسلمان نیز به طور پراكنده از روز یكشنبه شروع به تخلیهیدانشگاههای محل تصرف كردند و آخرین گروه نیز گروه دانشجویانپیشگام بودند.
با صدور پیام رهبر انقلاب و تخلیهی دانشگاهها از گروههای سیاسی،انقلاب فرهنگی یا به تعبیری دیگر، انقلاب آموزشی یا دگرگونی درآموزش عالی از دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی شروع شد.
منبع: www.irdc.ir