برخی فضائل امام علی (ع)

ای علی، همانا خدای عزوجل به دنیا نگریست و مرا بر مردان جهان برگزید، دیگر بار نگریست و تو را بر همه‌ی مردان جهان برگزید، سوم بار نگریست و امامان از فرزندان تو را پس از تو بر همه‌ی مردان جهان برگزید، سپس بار چهارم
پنجشنبه، 28 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
برخی فضائل امام علی (ع)
برخی فضائل امام علی (ع)

 

نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی

 
یا عَلیُّ اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ أشرَفَ عَلَی الدُّنیا فَاختارَنی مِنها عَلی رِجالِ العَالَمینَ ثُمَّ أطَّلَعَ الثَّانِیَةَ فُاختارَکَ عَلی رِجالِ العَالَمینَ ثُمَّ أطَّلَعَ الثّالِثَةَ فَاختارَ الأئِمَّةَ مِن وُلدِکَ عَلی رِجالِ العَالِمینَ. ثُمَّ أطَّلَعَ الرّابِعَةَ فَاختارَ فَاطِمَةَ عَلی نِساءِ العَالَمِینَ.
ای علی، همانا خدای عزوجل به دنیا نگریست و مرا بر مردان جهان برگزید، دیگر بار نگریست و تو را بر همه‌ی مردان جهان برگزید، سوم بار نگریست و امامان از فرزندان تو را پس از تو بر همه‌ی مردان جهان برگزید، سپس بار چهارم نگریست و فاطمه را بر زنان جهان برگزید.
بحارالانوار، ج 77، ص 60

نور هدایت

درباره‌ی امام علی (علیه السلام) هر چه بنویسند و هر چه بگویند باز نتوان به عمق فضایلش پی برد، از جمله فضایلی که برای ایشان بیان شده، عدالت حضرت است که در اینجا فقط به رفتار امام با فرزندش امام حسن (علیه السلام) و برادرش عقیل و نیز رفتار با پسر عمویش ابن عبّاس (1) بسنده می‌کنیم.

توبیخ فرزند

در مناقب آمده است که روزی برای حضرت امام حسن (علیه السلام) میهمان آمد، حضرت برای پذیرایی از میهمانش یک رطل از عسلی که از یمن برای بیت المال آمده بود از قنبر، غلام پدرش، قرض گرفت و از میهمانش پذیرایی کرد.
هنگامی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواست عسل‌ها را تقسیم کند، فرمود:‌ ای قنبر در این ظرف عسل دست برده شده!
قنبر عرض کرد: درست می‌فرمایید و آن‌گاه ماجرای امام حسن (علیه السلام) را به اطّلاع حضرت رساند. امام غضبناک شد و به فرزندش فرمود چرا پیش از تقسیم بیت المال از آن برداشتی؟
عرض کرد: پدرم، ما هم در آن حقّی داریم، هر وقت سهم ما را دادی آن را باز می‌گردانیم.
امام فرمود: پدرت به فدایت، اگر چه تو در آن حق داری امّا نباید پیش از سایر مسلمین از حقّت استفاده کنی. اگر ندیده بودم که رسول خدا تو را می‌بوسید تو را می‌زدم، بعد درهمی به قنبر داد و فرمود: بهترین عسل را تهیّه کن و به بیت المال برگردان.
راوی می‌گوید: به دست علی و دهانه‌ی خیک عسل می‌نگریستم که قنبر آن را جابه جا می‌کرد و بعد آن را بست، مثل این است که علی می‌گفت: «اللَّهُمَّ اغفِر لِلحَسَنِ فَإِنَّهُ لایَعرِفُ؛ خدایا، حسن را ببخش زیرا او نمی دانست». (2)

تهدید برادرش عقیل

عقیل در روزگاری که در شام با معاویه روبه رو شد، معاویه (روی هر قصدی که داشت) به عقیل گفت که داستان آهن داغ را برایم نقل کن. عقیل گفت: زندگی بر من سخت شده بود، فرزندان را جمع کردم و به نزد برادرم علی (علیه السلام) بردم.
گرسنگی در چهره‌ی فرزندانم آشکار بود. حضرت فرمود: شب بیا تا چیزی به تو بدهم. شب یکی از فرزندانم دست مرا گرفت و نزد او برد. پس از آنکه نشستم به پسرم دستور داد خارج شود. بعد به من فرمود: بگیر. من خیال کردم کیسه‌ای از طلاست، با حرص و ولع دستم را دراز کردم که ناگهان آهن داغی در دستم گذاشت، به محض آنکه آهن را گرفتم افکندم و ناله‌ام بلند شد. فرمود: مادرت به عزایت گریه کند، این آهنی است که آتش دنیا آن را داغ کرده، من و تو چه خواهیم کرد آن‌گاه که به زنجیرهای جهنّم کشیده شویم؟ بعد آیه‌ای از قرآن قرائت کرد.‌ ای معاویه، پس از آن به من فرمود: «بیش از آنچه خداوند برای تو قرار داده است نزد من نیست».
عقیل گوید: پس از نقل جریان، معاویه در شگفتی فرو رفت و گفت: «هَیهاتَ، هَیهاتَ، عَقِمَتِ النِّساءُ أن یَلِدنَ مِثلَهُ؛ هیهات هیهات دیگر زنان، همانند علی نخواهند زایید». (3)
آیا مساوات و برابری و عدالت در اجرای قانون که در این داستان دیدیم بهتر و دقیق‌تر در تمام جهان خلقت بعد از پیامبر اسلام سراغ داریم؟

توبیخ ابن عبّاس

نامه‌ی اوّل امام علی (علیه السلام) به ابن عبّاس:

«امّا بعد، درباره‌ی تو به من گزارش شده است که اگر انجام داده باشی، پروردگارت را به خشم آورده‌ای و امام خود را عصیان کرده‌ای و امانت (فرمانداری) خود را به رسوایی کشانده‌ای. به من خبر رسیده که تو زمین‌های آباد را ویران و آنچه توانسته‌ای تصاحب کرده‌ای و از بیت المال که زیر دست تو بوده است به خیانت خورده‌ای. فوراً حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خداوند از حساب مردم سخت‌تر است». (4)

نامه‌ی دوم به ابن عبّاس:

«امّا بعد، من تو را شریک در امانتم (حکومت) قرار دادم و تو را صاحب اسرار خود ساختم. من از میان خاندان و خویشاوندانم مطمئن‌تر از تو نیافتم به خاطر مساوات و یاری و اداء امانتی که در تو سراغ داشتم، امّا تو همین که دیدی زمان بر پسر عمویت سخت گرفته و دشمن در نبرد محکم ایستاده، امانت در میان مردم خوار و بی مقدار شده و این امّت اختیار را از دست داده و حمایت کننده‌ای نمی‌یابد پیمانت را نسبت به پسرعمویت دگرگون ساختی و همراه دیگران مفارقت جستی، با کسانی که دست از یاریش کشیدند همصدا شدی و با خائنان نسبت به او خیانت ورزیدی.
نه پسرعمویت را یاری کردی و نه حقّ امانت را ادا کردی، گویا تو جهاد خود را به خاطر خدا انجام نداده‌ای. گویا حجّت و بیّنه‌ای از طرف پروردگارت دریافت نداشته‌ای. و گویا تو با این امّت برای تجاوز و غصب دنیایشان، حیله و نیرنگ به کار می‌بردی و مقصدت این بود که اینها را بفریبی و غنایمشان را در اختیار گیری. پس آن‌گاه که امکان تشدید خیانت به امّت را پیدا کردی تسریع کردی و با عجله به جان بیت المال آنها افتادی و آنچه در قدرت داشتی از اموالشان که برای زنان بیوه و ایتامشان نگهداری می‌شد ربودی، همانند گرگ گرسنه‌ای که گوسفند زخمی و استخوان شکسته‌ای را برباید. سپس آن را با سینه‌ای گشاده و دلی خوش به سوی حجاز حمل کردی، بی آنکه در این کار احساس گناه کنی، بی پدر باد دشمنت گویا میراث پدر و مادرت را به سرعت به خانه‌ی خود حمل می‌کردی. سبحان الله، آیا به معاد ایمان نداری؟ از بررسی دقیق و سختگیری حساب در روز قیامت نمی‌ترسی؟ ‌ای کسی که در پیش ما از خردمندان به شمار می‌آمدی، چگونه خوردنی و آشامیدنی را در دهان فرو می‌بردی در حالی که می‌دانی حرام می‌خوری و حرام می‌آشامی؟ چگونه با اموال ایتام و مساکین و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، کنیز می‌خری و زنان را به همسری می‌گیری؟ (در حالی که می‌دانی) این اموال را خداوند به آنان اختصاص داده و با آن، مجاهدان بلاد اسلام را نگهداری و حفظ می‌کنند، از خدا بترس و اموال اینها را به خودشان بازگردان که اگر این کار را نکنی و خداوند به من امکان دهد وظیفه‌ام را در برابر خدا درباره‌ی تو انجام خواهم داد و با این شمشیر که هیچ کس را با آن نزدم، مگر اینکه داخل دوزخ شد، بر تو خواهم زد... .
به خدا سوگند، اگر حسن و حسین این کار را کرده بودند هیچ پشتیبانی و هواخواهی از ناحیه‌ی من دریافت نمی‌کردند و در اراده‌ی من اثر نمی‌گذاردند تا آن‌گاه که حق را از آنها بستانم و ستم‌های ناروایی را که انجام داده‌اند دور سازم. به خداوندی که پروردگار جهانیان است سوگند، اگر (فرضاً) آنچه تو گرفته‌ای برای من حلال بود، خوشایندم نبود که آن را برای بازماندگانم به میراث بگذارم. بنابراین دست نگه‌دار و اندکی بیندیش، فکر کن به مرحله‌ی آخر زندگی رسیده‌ای، در زیر خاک مدفون گشته‌ای و اعمالت به تو عرضه شده، در جایی که ستمگر با صدای بلند ندای حسرت را سر می‌دهد.
و کسی که عمر خود را ضایع ساخته، درخواست بازگشت می‌کند، ولی راه فرار و چاره مسدود است. (5)
از رفتار حضرت در این نامه با پسرعمویش که قانون شکنی کرده و به بیت المال خیانت، کاملاً فهمیده می‌شود که همه برای امام علی (علیه السلام) در برابر قانون مساوی بوده‌اند و حتّی پسرعمویش را چنان توبیخ می‌کند که گویی او بیگانه است.

پی‌نوشت‌ها:

1. در میان شارحان نهج البلاغه درباره‌ی مخاطب نامه اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفته‌اند: مراد عبیدالله بن عباس است که از طرف امام فرماندار یمن بود و سرانجام به معاویه ملحق شد. برخی دیگر گفته‌اند: منظور عبدالله بن عبّاس است که از طرف امام فرماندار بصره و اهواز و فارس بود. برخی عبارت‌های نامه گواه این احتمال است.
2. ابن شهرآشوب، مناقب، ج 1، ص 375.
3. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 11، ص 253.
4. نهج البلاغه، نامه‌ی 40.
5. نهج البلاغه، نامه‌ی 41.

منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط