نویسنده: فرجالله میرعرب
در کلامی منسوب به امیرمؤمنان (علیهالسلام) آیات الهی به سه دسته تقسیم شدهاند: 1. قسمی که عالم و جاهل میفهمند؛ 2. قسمی که صاحبان ذهن پاکیزه، حس لطیف و سلامت در تشخیص و جداسازی درست از نادرست، یعنی سینه فراخان و دارندگان شرح صدر میفهمند؛ 3. قسمی که جز خدا و ملائکه و راسخان در علم، از آن آگاه نیستند. (1)
دلیل وجود قسم سوم که در واقع همان متشابهاتاند، چنین آمده:
«و إنما فَعل ذلک لِئلّا یدّعِی أهلُ الباطلِ المُستولِین عَلی میِراث رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) مِن عِلمِ الکتابِ ما لم یجعله اللهُ لَهم و لیِقودَهُم الإضطِرارُ إلی الإئتِمامِ بِمَن ولّی أمرَهُم فَاستکبروا عَن طاعَتِه»: (2) و به یقین، خداوند چنین کرد تا اهل باطل که بر میراث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چیره شدهاند، مدعی علم به آن بخش از کتاب خدا (فهم متشابهات و بطون آیات) نشوند که برای آنها قرار داده نشده و ناچاری [و نیاز به فهم این بخش]، آنان را به پیروی از کسانی رهنمون شود که خدا ولایت امرش را به آنان داده و این [میراثخواران غاصب] از اطاعت آنان استکبار ورزیدند.
اگر این بیان از نظر اِسناد دست باشد، باید مورد دقت دلالتی قرار گیرد. امام بر ناتوانی اهل باطل - مادامی که اهل باطلاند - در فهم متشابهات تصریح میکنند. اگر همینها از طریق باطل بازگردند و از ادامهی غصب مناصب الهی دست بردارند، عنوان مقابل را خواهند داشت. پس متشابه قرار دادن بخشی از آیات، برخاسته از حکمت الهی است. خدا اراده کرده بخشهایی از معارف عالی را برای بشر ارسال کند و توضیح مفصل ندهد تا اهل بطالت و ستمگران غاصب حاکمیت نگویند این چه کتابی است که ما نیز همهی آن را میفهمیم. چنین حالتی نشان دهندهی سطح بسیار پایین کتاب خدا خواهد بود. آخرین کتاب خدا که عالی ترین معارف را آورده، نمیتواند چنین کتابی باشد. این بخش از معارف، دلی پاکیزه و صفاتی الهی میخواهد که چنین افرادی ندارند.
آیت الله جوادی آملی معنای حدیث را عام گرفته و در توضیح حدیث فرموده:
روایت ... دربارهی اشتمال قرآن بر متشابهات و علت آن آمده است که فهم متشابهات قرآن که باید به محکمات بازگردانده شوند، بی راهنمایی معلم، امکانپذیر نیست و معلم نیز جز انبیا و ائمه (علیهمالسلام) کسی نمیتواند باشد و خداوند برای آنکه مردم را به ائمه (علیهمالسلام) نیازمند سازد، «متشابه» را نازل کرده است و صدر آن، دلالت میکند که بخشی از آن را جز خدا و انبیای الهی و راسخان در علم نمیدانند. این روایت به آیاتی اشاره دارد که مردم برای ادراک آن به ائمه (علیهمالسلام) نیازمندند و ایشان نیز آن آیات را به مردم آموختهاند. (3)
قید اهل باطل در کلام حضرت، این عمومیت را برنمیتابد.
پینوشتها:
1. إن الله قسم کلامه ثلاثة أقسام: فجعل قسما منه یعرفه العالم و الجاهل و قسما لا یعرفه إلا من صفا ذهنه و لطف حسه و صح تمییزه، ممن شرح الله صدره للإسلام و قسما لا یعلمه إلا الله و ملائکته و الراسخون فی العلم ... .
2. حر عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج 27، ص 194، ح 44.
3. عبدالله جوادی آملی؛ تسنیم؛ ج 13، ص 221-222.
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول