غلو و غاليان
نويسنده:على ربانى گلپايگانى
در دنياى اسلام فرقههايى پديد آمدهاند كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يا ائمه اهل بيت عليهم السلام راه غلو را پيموده و علماى اسلامى- اعم از شيعه و اهل سنت- آنان را مرتد و كافر دانستهاند. مؤلف كتاب «الفرق بين الفرق» باب جداگانهاى از كتاب خود را به غاليان اختصاص داده و گفته است: «باب چهارم از ابواب اين كتاب در بيان فرقههايى است كه به اسلام نسبت داده شدهاند، ولى در واقع از امت اسلامى نيستند» ، آنگاه بيست فرقه از آنان را نام برده است. (1) اسفرايينى نيز باب سيزدهم از كتاب خود را به ذكر فرقههاى غلات اختصاص داده است. (2)
فرقههايى كه در اين دو كتاب، و نظاير آن آمده، منقرض شدهاند، و بيان تاريخ و سرگذشت آنان فايده چندانى نخواهد داشت، ولى لازم است ويژگىهاى كلى غلو و غاليان و موضع ائمه اهل بيت عليهم السلام و علماى شيعه را درباره آنها يادآور شويم، آنگاه به معرفى برخى از فرقههايى كه هم اكنون در جهان اسلام يا ممالك ديگر وجود دارند و از غلات به شمار مىروند بپردازيم.
«غلو در لغت گذشتن از حد و خارج شدن از اعتدال است. خداوند متعال نصارى را از غلو درباره حضرت مسيح نهى كرده و مىفرمايد:
«يا اهل الكتاب لا تغلوا فى دينكم و لا تقولوا على الله الا الحق» . (3)
آنگاه درباره غلات و مفوضه چنين گفته است:
«غلات گروهى از متظاهرين به اسلامند كه امير المؤمنين و امامان و فرزندان او را به الوهيت و نبوت توصيف كردند، و در حق آنان از حد اعتدال تجاوز كردند، و مفوضه عدهاى از غلاتاند، و تفاوت آنها با غلات در اين است كه ائمه را حادث و مخلوق دانسته و گفتهاند خداوند آنان را آفريده و امر خلق را به آنها تفويض كرده است» . (4)
علامه مجلسى مظاهر غلو را در اعتقاد به امور زير برشمرده است:
1- الوهيت پيامبر و ائمه طاهرين عليهم السلام.
2- در معبوديتيا خالقيت و رازقيتشريك خدايند.
3- حلول خداوند در آنها يا اتحاد خداوند با آنان.
4- آنان بدون وحى و الهام الهى، از غيب آگاهند.
5- نبوت درباره ائمه طاهرين عليهم السلام.
6- تناسخ ارواح ائمه در بدنهاى يكديگر.
7- با معرفت آنان، اطاعتخداوند و ترك معصيت الهى لازم نيست. (5)
الف: امام على عليهالسلام فرموده است:
«اللهم انى برىء من الغلاة كبراءة عيسى بن مريم من النصارى، اللهم اخذلهم ابدا و لا تنصر منهم احدا» . (6)
خداوندا: من از غلات بيزارى مىجويم، همان گونه كه عيسى بن مريم از نصارى بيزارى جست. خدايا آنان را خوار گردان، واحدى از آنها را يارى مكن.
ب: امام صادق عليهالسلام فرموده است:
«احذروا على شبابكم الغلاة لا يفسدوهم فان الغلاة شر خلق الله، يصغرون عظمة الله و يدعون الربوبية لعباد الله» . (7)
بر جوانان خود از خطر غلات بر حذر باشيد، مبادا عقيده آنان را تباه سازند، زيرا غلات بدترين خلق خدايند، عظمتخدا را كوچك نشان داده و براى بندگان خدا دعوى ربوبيت مىكنند.
ج: در جاى ديگر از معاشرت با غلات نهى كرده و فرموده است:
«لا تقاعدوهم و لا تؤاكلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تؤارثوهم» . (8)
«اعتقاد ما درباره غلات و مفوضه اين است كه آنها كافرند، و بدتر از يهود و نصارى و مجوس و قدريه و حروريه و ديگر فرقههاى گمراهند» . (9)
شيخ مفيد نيز آنان را گمراه و كافر دانسته و تاكيد كرده است كه ائمه اهل بيت عليهم السلام به كفر و خروج آنها از اسلام حكم كردهاند. (10)
علامه مجلسى پس از ذكر اقسام و مظاهر غلو، گفته است:
«اعتقاد به هر يك از آنها سبب الحاد و كفر و خروج از دين است، چنانكه ادله عقليه و آيات و اخبار بر آن دلالت مىكند، و اگر احيانا در روايات، حديثى يافتشود كه موهم يكى از اقسام غلو باشد، بايد تاويل شود، و اگر قابل تاويل نباشد، از افترائات غاليان است. (11)
اين عقيده هيچ گونه دليل عقلى و نقلى ندارد، بلكه اصول عقلى و نصوص دينى بر خلاف آن دلالت مىكند. و لذا علماى اسلامى- اعم از شيعى و سنى- براى اولياى الهى به كرامت و علم غيب و مانند آن عقيده داشتهاند. در صحيح بخارى و مسلم از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايتشده كه بر محدث بودن عدهاى از انسانها كه پيامبر نبودهاند تصريح كرده است. (12)
سعد الدين تفتازانى پس از بيان اينكه ظهور كارهاى خارق العاده از اولياى خداوند از نظر عقلى ممكن است، به آنچه در قرآن كريم درباره حضرت مريم و آصف بن برخيا وارد شده و نيز آنچه درباره كرامات صحابه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خصوصا على عليهالسلام نقل شده، بر وقوع آن استدلال كرده و گفته است:
«ظهور كرامات اوليا از نظر وضوح، به سان ظهور معجزات پيامبران است» . (13)
بدين جهت، شيخ مفيد، كسانى را كه علم غيب را درباره ائمه اهل بيت عليهم السلام انكار كرده و گمان كردهاند كه آنان در احكام دينى به راى و ظن خويش عمل مىكردهاند، مورد انتقاد قرار داده و اين عقيده را تقصيرى آشكار در حق آنان دانسته است. (14)
بنابر اين مقتضاى ايمان و انصاف اين است كه آنچه را از فضايل و كمالات و معجزات درباره ائمه طاهرين عليهم السلام نقل شده است- جز آنچه با ضروريات دين و براهين قطعى و محكمات قرآن و احاديث مسلم اسلامى منافات دارد- پذيرا شويم. (15)
فرقههايى كه در اين دو كتاب، و نظاير آن آمده، منقرض شدهاند، و بيان تاريخ و سرگذشت آنان فايده چندانى نخواهد داشت، ولى لازم است ويژگىهاى كلى غلو و غاليان و موضع ائمه اهل بيت عليهم السلام و علماى شيعه را درباره آنها يادآور شويم، آنگاه به معرفى برخى از فرقههايى كه هم اكنون در جهان اسلام يا ممالك ديگر وجود دارند و از غلات به شمار مىروند بپردازيم.
غلو چيست؟
«غلو در لغت گذشتن از حد و خارج شدن از اعتدال است. خداوند متعال نصارى را از غلو درباره حضرت مسيح نهى كرده و مىفرمايد:
«يا اهل الكتاب لا تغلوا فى دينكم و لا تقولوا على الله الا الحق» . (3)
آنگاه درباره غلات و مفوضه چنين گفته است:
«غلات گروهى از متظاهرين به اسلامند كه امير المؤمنين و امامان و فرزندان او را به الوهيت و نبوت توصيف كردند، و در حق آنان از حد اعتدال تجاوز كردند، و مفوضه عدهاى از غلاتاند، و تفاوت آنها با غلات در اين است كه ائمه را حادث و مخلوق دانسته و گفتهاند خداوند آنان را آفريده و امر خلق را به آنها تفويض كرده است» . (4)
علامه مجلسى مظاهر غلو را در اعتقاد به امور زير برشمرده است:
1- الوهيت پيامبر و ائمه طاهرين عليهم السلام.
2- در معبوديتيا خالقيت و رازقيتشريك خدايند.
3- حلول خداوند در آنها يا اتحاد خداوند با آنان.
4- آنان بدون وحى و الهام الهى، از غيب آگاهند.
5- نبوت درباره ائمه طاهرين عليهم السلام.
6- تناسخ ارواح ائمه در بدنهاى يكديگر.
7- با معرفت آنان، اطاعتخداوند و ترك معصيت الهى لازم نيست. (5)
موضع ائمه اهل بيت درباره غاليان
الف: امام على عليهالسلام فرموده است:
«اللهم انى برىء من الغلاة كبراءة عيسى بن مريم من النصارى، اللهم اخذلهم ابدا و لا تنصر منهم احدا» . (6)
خداوندا: من از غلات بيزارى مىجويم، همان گونه كه عيسى بن مريم از نصارى بيزارى جست. خدايا آنان را خوار گردان، واحدى از آنها را يارى مكن.
ب: امام صادق عليهالسلام فرموده است:
«احذروا على شبابكم الغلاة لا يفسدوهم فان الغلاة شر خلق الله، يصغرون عظمة الله و يدعون الربوبية لعباد الله» . (7)
بر جوانان خود از خطر غلات بر حذر باشيد، مبادا عقيده آنان را تباه سازند، زيرا غلات بدترين خلق خدايند، عظمتخدا را كوچك نشان داده و براى بندگان خدا دعوى ربوبيت مىكنند.
ج: در جاى ديگر از معاشرت با غلات نهى كرده و فرموده است:
«لا تقاعدوهم و لا تؤاكلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تؤارثوهم» . (8)
علماى اماميه و تكفير غلات
«اعتقاد ما درباره غلات و مفوضه اين است كه آنها كافرند، و بدتر از يهود و نصارى و مجوس و قدريه و حروريه و ديگر فرقههاى گمراهند» . (9)
شيخ مفيد نيز آنان را گمراه و كافر دانسته و تاكيد كرده است كه ائمه اهل بيت عليهم السلام به كفر و خروج آنها از اسلام حكم كردهاند. (10)
علامه مجلسى پس از ذكر اقسام و مظاهر غلو، گفته است:
«اعتقاد به هر يك از آنها سبب الحاد و كفر و خروج از دين است، چنانكه ادله عقليه و آيات و اخبار بر آن دلالت مىكند، و اگر احيانا در روايات، حديثى يافتشود كه موهم يكى از اقسام غلو باشد، بايد تاويل شود، و اگر قابل تاويل نباشد، از افترائات غاليان است. (11)
اصل اعتدال را رعايت كنيم
اين عقيده هيچ گونه دليل عقلى و نقلى ندارد، بلكه اصول عقلى و نصوص دينى بر خلاف آن دلالت مىكند. و لذا علماى اسلامى- اعم از شيعى و سنى- براى اولياى الهى به كرامت و علم غيب و مانند آن عقيده داشتهاند. در صحيح بخارى و مسلم از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايتشده كه بر محدث بودن عدهاى از انسانها كه پيامبر نبودهاند تصريح كرده است. (12)
سعد الدين تفتازانى پس از بيان اينكه ظهور كارهاى خارق العاده از اولياى خداوند از نظر عقلى ممكن است، به آنچه در قرآن كريم درباره حضرت مريم و آصف بن برخيا وارد شده و نيز آنچه درباره كرامات صحابه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خصوصا على عليهالسلام نقل شده، بر وقوع آن استدلال كرده و گفته است:
«ظهور كرامات اوليا از نظر وضوح، به سان ظهور معجزات پيامبران است» . (13)
بدين جهت، شيخ مفيد، كسانى را كه علم غيب را درباره ائمه اهل بيت عليهم السلام انكار كرده و گمان كردهاند كه آنان در احكام دينى به راى و ظن خويش عمل مىكردهاند، مورد انتقاد قرار داده و اين عقيده را تقصيرى آشكار در حق آنان دانسته است. (14)
بنابر اين مقتضاى ايمان و انصاف اين است كه آنچه را از فضايل و كمالات و معجزات درباره ائمه طاهرين عليهم السلام نقل شده است- جز آنچه با ضروريات دين و براهين قطعى و محكمات قرآن و احاديث مسلم اسلامى منافات دارد- پذيرا شويم. (15)
پى نوشت ها:
1- الفرق بين الفرق، ص 230- 233.
2- التبصير فى الدين، ص 123.
3- نساء / 171.
4- تصحيح الاعتقاد، ص 109.
5- بحار الانوار، ج 25، ص 346.
6- همان، ص 365.
7- همان. ص 296.
8- همان، ص 296.
9- الاعتقادات فى دين الامامية، ص 71.
10- تصحيح الاعتقاد، ص 109.
11- بحار الانوار، ج 25، ص 346.
12- صحيح بخارى، ج 3، ص 295، صحيح مسلم، ج 4، ص 1864، كتاب فضائل الصحابة.
13- شرح المقاصد، ج 5، ص 74- 75.
14- تصحيح الاعتقاد، ص 109.
15- بحار الانوار، ج 25، ص 347.