جهانيشدن و سياستهاي فرهنگي جهان سوم
نويسنده: مهران توكلي
تمهید
در اثر اين فرايند است كه امروزه تحليلهاي سياست و قدرت ديگر، در چارچوب دولت ـ ملت كافي نيست. زيرا پديدههاي سابقاً ملي در اثر فرايند جهاني شدن دستخوش تحول معنايي شده وازاین تحول ميتوان تغير پارادايم در جامعه شناسي سياسي نام برد. در اثر همين فرايند فرصتها و چالشهاي جديدي را فراروي ماقرارمی دهد.در اين راستا هدف اصلي اين نوشتار تبيين ماهيت و شيوههاي تأثير فرايند جهاني شدن برسياستهاي فرهنگي جهان سوم است ودراين راستا(بیشتربارویکرد فرهنگی)ميتوان اين سوال مطرح كرد كه جهاني شدن چه فرصتها وچه تهديدهاي فرهنگي را فراروي جهان سوم قرار داده است و جهان سوم در برابر اين موج چه سياستهاي فرهنگي را ميتوانند اتخاذنمايند؟ قبل از همه لازم است که مفاهیم راکلیدی را تعریف کنیم.
جهاني شدن(globalization)
در حاليكه برخي انديشمندان جهاني شدن را به مثابه نتيجه سرَمايه داري توسعه يافته ميدانند (ماركسيستهاي نو) برخي ديگر از آن به مدرنيزاسيون متاخر يا راديكال تعبير نموده كه نهادها و رژيمهاي مدرنيته در آن در حال جهاني شدن هستند (گيدنز وبك)و در نهايت بعضي ديگر جهاني شدن را به مثابه پسامدرنيزاسيون تلقي ميكند و فرهنگ جهاني را فرهنگ پست مدرن محسوب داشتهاند (نش، 1380، 100-80).راجع به پيامدهاي جهاني شدن نيز ديدگاههاي مختلفي وجود دارد كه وجه مشترك آنها اين عقيده است كه پديده مذكور جبري و اجتناب ناپذير است. گرچند انديشمندان، جهاني شدن را فرايندي چند بعدي، ناهمگون و پر از احتمال و عدم قطعيت ميدانند اما در مجموع آن را جرياني اجتناب ناپذير و به سوي تكامل تلقي ميكنند كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است.هرگونه تصور راجع به جهاني شدن وجود داشته باشد آن چه امروزه به عنوان يك واقعيت در حال وقوع است فراملي شدن روابط و پديدههاي غير دولتي و فراگيري قواعد، هنجارها و رژيمهاي فراملي در سطح جهاني است. روز نافراملي شدن روابط و پديدههاي غير دولتي را تكميل كننده روابط بين حكومتها در سطح بين المللي ميداند كه توسط ارتباطات ميان افراد، تشكلها، نهادها و گروهها و سازمانهاي غير دولتي به انجام ميرساند. (ياراترز، 1379، 4-83).واز اواسط دهه 80 شيوع بيشتري پيدا كرد وبمرور زمان درابعاد مختلف به صورت بسيار وسيع وگستر ده خود را نشان داده است بگفته واترز جهاني شدن مفهوم مشهور دهه 1990 وانديشه كليدي است كه بكمك آن انتقال جامعه بشري را به هزاره سوم درك مي كنيم( ري كيلي و فيل مارفليت ص9)در اين كه جهاني شدن چيست تعاريف متعدد ي ارايه شده است كه براي نمونه ميتوان به اين تعريف اشاره كرد.مك گرو مي گويد: « جهاني شدن عبارتست از برقراري روابط متنوع ومتقابل بين دولتها وجوامع كه به ايجاد نظام جهاني كنوني انجاميده است ونيز فرايندي كه از طريق آن، حوادث، تصميمات وفعاليت ها در يك بخش از جهان، ميتواند پيامدهاهي مهمي براي ساير افراد وجوامع در بخش هاي كره زمين داشته باشد(هلد ديويد،مك گرو،آنتونی، 1382 ) درمجموع ميتوان گفت كه براي جهاني شدن، تعاريف متعددي ذكر كرده اند. واقعيت آن است كه شايد نتوان براي اين پديده به دليل تعدد ابعاد آن، يك تعريف واحد ارائه داد، اما آنچه كه بيش از همه به عنوان تعريف اين پديده ذكر شده، آن است كه «جهاني شدن عبارت است از فرآيند فشرده گي فزاينده زمان و فضا كه به واسطه آن، مردم دنيا كم و بيش و به صورتي نسبتاً آگاهانه درجامعه جهاني واحد ادغام مي شوند.» (گل محمدی،1383،ص۱۱)
جهان سوم (third world)
با وجود اين اين اصطلاح بسيار گمراه كننده است و در واقع محملي براي تعريفها وتفسير هاي متفاوت است. واين تنوع وكثرت تعاريف جهان سوم ممكن است اين شائبه را به ذهن متبادر كند كه اين مفهوم از نظر تحليلي يا نظري ديگر چندان سودمندنيست ولی واقعیت خلاف آن رانشان می دهد ومی توان گفت ازنظرتحلیلی ونظری جایگاه رفیع دارد.راجع به جهان سوم برداشت های متفاوتی را می توان ذکر کرد. در برداشت نخست از اصطلاح جهان سوم بیشتر بعد مكاني از اهميت برخوردار است وسرزمين هاي را شامل مي شود كه معمولا آسيايي ؛ آفريقايي وآمريكاي لاتين هستند كه پس از جنگ جهاني دوم به استقلال رسيده بودند ودر ديپلماسي فعال بودند كه خود را در برابر جهان اول ودوم متمايز نشان دهند در اين تقسيم بندي ملاك تمايز بخش، وجود اقشار فقير در اين كشور ها بود که در عمل باعث ناديده گر فتن ثروتمندان وطبقات مرفه اين كشورها مي شد در حال كه در اين دسته از كشورها، بودند كشورهاي كه از آمد سرانه با لاي برخورد ار بودند ولي فقيرودر مقابل كشورهاي بودند كه با در آمد سرانه كم جزء كشورهاي بودند كه فقر در آنها وجود نداشت
به نظر مي رسد كه برداشت ديگري از جهان سوم مناسبتر باشد كه براستثمار وتعدي،فقدان تكنولوژي وتوسعه، توسعه نيافتگي ناشي از استعمار وامپرياليسم، وابستگي به نظام سرمايه داري حاكم ونفوذ خارجي تاكيد مي كند وتفاوتي نمي كند كه اين شرايط در كجاي جهان وجود داشته باشد. برخي از رهبران جهان سوم بودندکه از اين اصطلاح براي عدم تعهد سياسي بلوكي استفاده مي كردند كه در اختلافات جنگ سرد ميان شرق وغرب وجود داشت. فرانتس فانون در كتاب دوزخيان روي زمين نوشته است كه مردم جهان سوم استثمار سرمايه داري دشمن دانسته وبراه غيرسرمايه داري پاي بند است.مائو تسه دونگ با تجديد نظر در نظريه سه جهان طبقه بندي ديگري را ارائه كرد كه برحسب آن ايالت متحده آمريكا امپرياليزم كاپيتالزم و اتحاد جماهير شوري سوسيال امپرياليزم به عنوان دو ابرقدرت در زمره جهان اول ژاپن اروپا وكانادا بهمراه كشورهاي تجديد نظرطلب اروپاي شرقي در زمره جهان دوم وساير كشورهاي آسياسي وتمامي كشورهاي آفريقايي وآمريكاي لاتين در زمره كشورهاي جهان سوم قرار داشتند (ساعي ،1384 صص 22تا 25)
سياست فرهنگي
جهانی شدن یاجهانی سازی؟
جهانی شدن فرهنگ
رویکرد وصف گرايانه (descriptive)به فرهنگ در اين رویکرد بيشتر برعناصر سازه (factorial) فرهنگ تكيه مي شود. رویکرد تاريخ گرايانه كه بيشتر برميراث اجتماعي تاكيد مي كند.رویکرد هنجاري(normative) كه بيشتر برقاعده (rule) وياراه وروش (way)تاکید می کنند.رویکرد روان شناسانه كه در اين رویکرد ها تاكيد بر آموختگي،عادات، وحل مسايل است ورویکردهاي ساختاري در اين رویکرد ها برالگوسازي ويا سازمان فرهنگ تاكيد مي كند ورویکردهای تكويني كه بيشتر بر ايده ها ونمادها تاكيدمي كنند وما صرف نظر از بحث هاي زياد وكلان فرهنگ را مجموعه اي پيچيده اي از دانستي ها، باورها، هنر ها، اخلاق قوانين،آداب ورسوم و گرايش ها، قابليت ها وعادتهاي روزانه كه آدمي در پرتو عضويت در يك اجتماع بد ست مي آورند درنظرمی گیریم به عبارت دیگر،مجموعه عناصرعيني وذهني كه در سازمان هاي اجتماعي جريان مي يابند واز نسلي به نسل ديگر منتقل مي شوند،ميراث اجتماعي يا ميراث فرهنگي ويا فرهنگ می نامیم.( علي بابايي، 1382،) با توجه به برداشت از فرهنگ ميتوان اين سوال را مطرح كردكه مراد از جهاني شدن فرهنگ چيست ؟ در پاسخ ميتوان برداشتهای متفاوتی رامطرح کرد یک برداشت اینست که جهاني شدن فرهنگ به اين معني است كه در اثر رشد بي سابقه رسانه هاي ارتباط جمعي وتكنولوژي اطلاعات؛ يك نوع به هم پيوستگي فزاينده اي فرهنگي در سراسر جهان بوجود آمده است وجوامع نسبت به هويت وفرهنگ وهنجارهاي ديگر بيشتراز هر زمان ديگر دست رسي دارند؛ در مقابل گرايشي هم وجود داردكه درمغايرت كامل با اين نگرش است. در مجموع ميتوان گفت كه سه تفسير از جهاني شدن فرهنگ ارائه کرد:
الف ) استفاده از شبكه هاي اطلاعاتي وفرهنگي براي بين المللي كردن فرهنگ هاي ملي،قومي،ومذهبي ؛ در اين تلقي شبكه هاي اطلاعاتي ابزاري است كه فرهنگ هاي ملي ومحلي را بين المللي كرده وآن را در اختيار جوامع جهاني قرار مي دهد. در اين حالت جهاني شدن فرهنگ به سوي جهان چند فرهنگي حركت مي كند و شرايط بوجود آمده اين فرصت را به فرهنگ هاي ملي ومذهبي وقومي مي دهد كه مخاطبان خود را افزايش دهد.
ب) گسترش جهاني فرهنگ هاي مسلط از طريق بازارهاي جهاني : دراين تفسير جهاني شدن مترادف با امپرياليسم فرهنگي قلمداد شده است. وجهاني شدن فرهنگ به معني حركت بسوي الگوي فرهنگي واحد ويك پارچگي فرهنگي جهان مي باشد.
ج) بين المللي شدن وهمگوني فرهنگي طبق ارزشهاي ملل توسعه يافته. كه در اين برداشت جهاني شدن فرهنگ الزاما بمفهوم گسترش فرهنگ مسلط نيست اما بصورت طبيعي روند ايجاد شده به استيلاي فرهنگي ملل توسعه يافته وعقب نيشيني ديگر فرهنگ هامي انجامد.
در مجموع تعاريف جهاني شدن فرهنگ مانند سايرابعاد جهاني شدن برايندي از دونوع نگاه بد بينانه وخوش بينانه به اين مقوله است در نگاه خوش بينانه جهاني شدن فرهنگ بمعني بين المللي شدن فرهنگ هاي ملي ومحلي است كه معادل كثرت گرايي فرهنگي است در حاليكه در نگاه بد بينانه به جهاني شدن فرهنگ به هژمون شدن واستيلاي فرهنگ جوامع توسعه يافته اشاره مي كند
جهانی شدن تهدیدها وفرصتها
فرصتها: علرغم اینکه جهانی شدن تهدیداتی را متوجه کشورهای جهان سوم نموده است نبایداز قابليت هاي آن غافل شد جهانی شدن ظرفيت هاي را ایجاد کرده است که می توان برای انتقال پیام از آن استفاده کرد. جهانی شدن به نحوی حامل همگرايي، تکثرگرایی و وفاق و ايجاد هويت عام ومشترك هستند که موجب کاهش تنش های قومی، مذهبی ودینی می گردد ودرمواردی باعث شناختن نقاط ضعف وقوت فرهنگی می شود که به تقویت هویت ملی منتهی می شود ودرابعاددیگرنیزمی توان گفت جهانی شدن باعث می شودکه کشورهای جهان سوم از دستاوردهای اقتصادی وسیاسی واجتماعی سایرملل جهان به سود خود استفاده کنند.
نقش جهانی شدن درتوسعه جهان سوم
يكي ليبرالها ونئو ليبرالها معتقدند بازار آزاد مناست ترين سياست براي توسعه وتوسعه جهان سوم است. زيرا بازار آزاد نقش خود تنظيم گردارد اگردولتها در اقتصاد دخالت نكنند بازار گرايش تعادلي وتوسعه بخش خود را به بهترين شكلي انجام مي دهد. براي اين كه بازار نقش خود را بخوبي انجام دهد دولتها بايد خود را از سرراه آن كناربكشد. اما راديكال ها عقيده دارند كه كه بازار آزاد دروغي بيش نيست، بازار آزاد سرمايه داري نه تنها ميل به تعادل ندارد بلكه ما هيتا ميل به بحران دارد ( ساعي /221)
نقش ارتباطات درجهانی شدن فرهنگ
رويكرد مثبت نگر که نقش ارتباطات در جهاني شدن را يك فرصت وزمينه مي داند كه از طريق ارتباطات به شكل گيري پروسه دولت – ملت سازي، استقرار همگرايي بين المللي، ايجاد فرهنگ هاي جهاني وعام ودر نتيجه به كاهش تنش ها ومنازعات قومي كمك مي كند.
رويكردوم رويكرد منفي نگر كه معتقداست ارتباطات به افزايش خود آگاهي قومي وفرهنگي مي انجامد ودرنتيجه واگرايي، تعارض وبرخورد قومي،فرهنگي وتمدني را پديد مي آورد.
رويكردسوم كه يك رويكرد مياني است که معتقداست ارتباطات در جهاني شدن ضمن انيكه زمينه هاي تفاهم،هم سويي وهمگرايي فرهنگ ها را فراهم مي آورد باتشديد آگاهي هاي محلي، قومي، تعارضات وتنش هاي قومي ومحلي را نيز دامن مي زند كه در موارد باعث بحران مي شود
سياستهاي فرهنگي جهان سوم
الف) كشورهاي ايدئولوژيك. اين كشورها معمولا جهانی شدن را یک تهدید بالقوه قلمداد می کنند والویتهای فرهنگی این گونه کشورها حکم می کنند که این کشورها دربرابربسیاری از ارزشهای جهانی ایستادگی ومقاومت کنند
ب) درجهان سوم كشورهاي هم قابل شناسي است كه خواهان پيوستن بي قيد وشرط به فرايند جهاني شدن هستند. این کشورها، کشورهای هستند که به نحوی مفتون ومجذوب ارزشهای غربی هستند وبرای رسیدن به این ارزشها(ازهرطریق ممکن ) تلاش می کنند
ت) كشورهاي نسبتا سوسياليستي كه خواهان بلوك بندي منطقه اي هستند.
منابع
1- كيت نش، محمد تقي دلفروز،تهران انتشارات كوير، چاپ چهارم،1385
2-. سليمي، حسين ( 1384) نظريههاي گوناگون در باره جهاني شدن،تهران سمت.
3-. واتزر،مالكوم (1379) جهاني شدن، اسماعيل ميرداني گيويي وسياوش مرادي،تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي.
4- ري كيلي و فيل مارفليت، مترجمان حسن نورايي بيد خت ومحمد علي شيخ عليان، تهران دفترمطالعات سياسي وبين المللي
5-هلد ديويد،مك گرو،آنتوني/ جهاني شد ومخالفان آن /ترجمه عرفان صابتي ؟تهران چاپ اول ققنوس / 1382 )
6. گل محمدي، احمد (1380) جهاني شدن و هويت خاص گرايي فرهنگي در جهان معاصر، تهران، دانشگاه تهران
7-مهران توكلي استعمار، استعمارگري، استعمارزدايي وجهان سوم، تهران، ني،چاپ اول 1385
8_ ايان مك، حميد احمدي، فرهنگ علوم سياسي آكسفورد،، تهران، ميزان 1381)
9- ساعي، احمد توسعه در مكاتب متعارض، قومس، تهران،چاپ اول، 1384
10-منصوري، جواد ؛ فرهنگ استقلال وتوسعه ؛ وزارت خارجه
11- علي بابايي، غلام رضا، فرهنگ علوم سياسي، تهران، آشيان، 1382
12-مجموعه مقالات جهان شمولی اسلام وجهانی سازی. به اهتمام مجمع تقریب مذاهب
منبع: به سوی عدالت