چکیده
اسلام همانند سایر ادیان الهی دارای جهانبینی و نظام اعتقادی خاص خود است. اسلام دینی است که تنها به حوزههای فردی محصور نمیشود، بلکه سیستم منسجمی برای زندگی انسان در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و تمام جنبههای مهم و تأثیرگذار بر زندگی انسان عرضه میکند. بنابراین برای مسلمانان،جدایی دانش- که با نوع و سبک زندگی انسان عجین است- از رهنمودهای مذهبی نارواست؛ چرا که منجر به رفتار غیراسلامی در جریان پیشرفت دانش و به کارگیری آن میشود. بسیاری از اندیشمندان مسلمان عقیده دارند که نظام حسابداری که خود جزئی از دانش بشری است باید به آموزههای دین اسلام متصل گردد و این چیزی است که حسابداری اسلامی نامیده میشود.از آنجا که بسیاری از جنبههای اقتصاد اسلامی تا حد زیادی با اقتصاد غربی متفاوت است، تکنیکهای حسابداری انگلیسی- آمریکایی که براساس اقتصاد غربی و همراستا با نیازهای تئوریک آنها بنا شده، نمیتواند به آسانی در محیطی با اقتصاد اسلامی به کار گرفته شود. بنابراین استانداردهای حسابداری بینالمللی که بر چنین تکنیکهایی بنا شدهاند مشکلاتی را برای مسلمانان در سراسر جهان به وجود خواهد آورد؛ از این رو برای مسلمانان مهم و ضروری است که حسابداران آنها با توجه خاص به نیازهای اسلامی جوامع آنها، آن گونه استانداردهای حسابداری را تدوین نموده و توسعه دهند که با نیازهای جوامع آنها و نظریههای اقتصاد اسلامی و فرهنگ جوامع مزبور سازگار باشد.
طرح مسئله
در سالهای اخیر در دنیای حسابداری تأکید بر توسعه استانداردهای بینالمللی حسابداری در پاسخ به جهانیسازی فزایندهی بازارها و اقتصادها بوده است. برخی استدلال کردند که استانداردهای بینالمللی حسابداری قابلیت مقایسه و درک صورتهای مالی را افزایش میدهد؛ موجب صرفهجویی در وقت و منابع مالی میشود؛ تفسیر را آسان میسازد و قابلیت اعتماد حرفه و فرایند گزارشگری مالی را بهبود میبخشد. (choi&Mueller,1992)اما قلمرو تدوین استانداردهای بینالمللی حسابداری تحت نفوذ تفکر حسابداری انگلیسی - آمریکای است. مضافاً اینکه اکثر استانداردهای حسابداری از روش تئوریک ایالات متحدهی آمریکا پیروی میکنند. این روش برای اهداف اسلامی نامناسب است؛ زیرا اقتصاد اسلامی بر مبنا و ملاحظاتی کاملاً متفاوت با اقتصاد غربی بنا شده است.بسیاری از جنبههای اقتصاد اسلامی تا حد زیادی با اقتصاد غربی متفاوت است. تکنیکهای حسابداری انگلیسی - آمریکایی نمیتوانند به آسانی در اقتصاد اسلامی به کارگرفته شوند و اهداف آن را تأمین کنند. بنابراین استانداردهای حسابداری بینالمللی بنا شده بر چنین تکنیکهایی، مشکلاتی را برای مسلمانان در سراسر جهان ایجاد خواهد کرد. به این دلیل، برای حسابداران مسلمان مهم است که استانداردهای حسابداری را توسعه دهند که به طور خاص، مناسب نیازهای اساسیشان باشد.
هر استاندارد حسابداری بر پایهی یک چارچوب نظری و تئوری بنا نهاده شده است تا به ایجاد وحدت و گرایش، و جلوگیری از پراکندگی و نابسامانی در استانداردهای حسابداری کمک نماید. پس برای تدوین استانداردهای حسابداری اسلامی نیاز به اصول پذیرفته شده اسلامی است که بر مبنای چارچوب نظری اسلامی و همچنین تئوری بنیادی اسلامی شکل گرفته باشد. بر این اساس، برای تدوین یک استاندارد حسابداری که بتواند نیازهای اساسی حسابداران مسلمان را تامین کند نیازمند یک فرایند دقیق همسانسازی و هماهنگسازی از تئوری حسابداری تا به استانداردهای حسابداری خواهد بود.
اکنون این سؤالات مطرح میشود:
1. شرایط فرهنگی - اعتقادی چه تأثیری برروی حسابداری خواهد داشت؟
2. تأثیر تئوری حسابداری بر روی سایر بخشهای حسابداری از جمله چارچوب نظری، اصول پذیرفته شدهی حسابداری، و استانداردهای حسابداری به چه نحوی است؟
3. عوامل مؤثر بر تئوری حسابداری چه متغیرهایی میتواند باشد؟
4. آیا حسابداری مرسوم در ایران که مورد تأکید و تأیید بسیار میباشد، دارای تئوری بنیادی است؟
5. اگر حسابداری مرسوم دارای تئوری بنیادی است، آیا تئوری بنیادی آن با فرهنگ، عقاید، نظام ارزشی و ایدئولوژی اسلامی - ایرانی همخوانی دارد؟
6. عدم هماهنگی میان تئوری حسابداری، چارچوب نظری، و استانداردهای حسابداری در سیستم حسابداری مرسوم چه نتایجی را دربرداشته و خواهد داشت؟
7. تفاوت تئوری حسابداری اسلامی با تئوری حسابداری مرسوم از بعد هدف و کاربرد و نتایج چگونه است؟
روش تحقیق
تحقیق حاضر از لحاظ هدف، از جنس تحقیقات علمی است. این تحقیقات میکوشند تا دانش و آگاهی جدیدی را به وجود آورند و از آن استفاده نمایند. این تحقیق در حسابداری با هدف خلق الگوها و ساختارهای جدید در مواجهه با مشکلات و مسائل حسابداری در محیط اسلامی پیش رفته تا بتواند از طریق ایجاد ساختار حسابداری سازگار با محیط ایران اسلامی (حسابداری اسلامی) با مشکلاتی که حسابداری مرسوم در این محیط با آن مواجه است، مقابله کند. اکنون این نکته حائز اهمیت است که ایجاد ساختار جدید و سازگار از طریق ایجاد تئوری و پارادایمی جدید، برای ایجاد استانداردهای حسابداری است و این موجب تغییری زیربنایی در حسابداری مرسوم میشود و به همین سبب چارچوب حسابداری دیگر با ساختارهای فعلی متفاوت خواهد شد.تحقیق حاضر از لحاظ نوع تحقیق، جزء تحقیقات کاربردی است؛ زیرا با بررسی و چگونگی استفاده از دانش موجود، به حال مسائل و مشکلات جاری پرداخته و درصدد جلوگیری از آن برآمده است.
روش مورد استفاده برای تحقیق و بیان این مقاله، روش توصیفی است، که از آن برای گردآوری اطلاعات محدود برای توصیف یک مطلب که موضوع تحقیق است استفاده میشود.
در بیان مدل عملکرد این تحقیق، از میان دو روش قیاسی و استقرایی که خود دو رکن مهم اثبات و استنتاج علمی هستند، روش قیاسی برای استدلال و تدوین استانداردهای حسابداری برگزیده شده است؛ چرا که یکی از دقیقترین روشهای علمی تدوین و اثبات است، به همکین سبب فرایند جاری بررسی در کل این تحقیق تحت نگرش قیاسی بنا نهاده شده است هر چند که نسبت به استقرار با تمثیل ممکن است بسیار حساستر و در بعضی جهات خطرناکتر باشد، ولی به جهت بالا و عملکرد بهتر، بیشتر مورد تأکید و توجه است.
& پیشینهی تحقیق
در رابطه با مقالهی حاضر تحقیقات اندکی در داخل و خارج از کشور تحقق گرفته است که از تحقیقات خارجی میتوان تحقیقات حمید شاقول (2) شادیه رحمان (3)، ریاض یایا (4) را نام برد.
این تحقیقات در مسیری قرار دارند که بیشتر در محیطی اسلامی - سنی کاربرد داشته و بیشتر مواقع مشاهده شده است که از مسیر اصلی خود خارج شده و دیدگاه غالب در این تحقیقات به جای حسابداری اسلامی، دیدگاه مالیهی اسلامی است. در داخل کشور نیز مقالاتی توسط دکتر موسی بزرگ اصل، دکتر امید پورحیدری، و سیدحسن صالحنژاد ترجمه شده است که در مقالات مذکور فقط به بیان نظرات محققان خارجی پرداخته شده است.
تحقیقات داخلی در این باب منوط به چند پایاننامه کارشناسی ارشد که توسط علیرضا زند بابارئیسی، محمد نظامی و مسعود معدنچی به راهنمایی دکتر کامبیز فرقان دوست حقیقی انجام شده، میباشد. این تحقیقات به بررسی تدوین چارچوب حسابداری در محیطی اسلامی - ایرانی پرداختهاند که در سطح خوب علمی قرارداشته و پاسخگوی مقداری از نیازهای تحقیقهای آتی نز خواهند بود.
سرانجام اولین و تنها سمینار حسابداری اسلامی، توسط نویسندهی این مقاله، نادر نوروزی و اکبر جوادیان در سالن شمارهی یک مصلی (نمایشگاه قرآن) و با حضور کلیهی اساتید مقید به حسابداری اسلامی (دکتر کامبیز فرقاندوست حقیقی، دکتر زهرا لشکری، دکتر علی شکری، و دکتر ارسلان شاهبایی) و کلیهی محققان داخلی حسابداری اسلامی که در بالا تحقیقاتشان نام برده شد و تعدادی دیگر از اعضای این کارگروه برگزار گردید که دارای سطح علمی نسبتاً مطلوبی نیز بود.
چارچوب نظری
اگر ریشهی علم در ثریا باشد مردانی از پارس به آن دست خواهند یافت. (رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)) در بین بسیاری از تحقیقاتی که در زمینهی گزارشگری مالی و رویههای حسابداری در جوامع مختلف انجام شده است، دستهای از این تحقیقات به ارائه چارچوبها و مدلهایی جهت بررسی تأثیر فرهنگ و عقاید بر حسابداری پرداختهاند؛ به گونهای که طبق مطالعات تطبیقی جالبی که در عرصه حسابداری و عوامل محیطی تأثیرگذار بر آن در جهان صورت گرفته است همگی مؤید تعامل حسابداری و محیط بر یکدیگر هستند. (5)نتایج این تحقیقات که براساس دو رویکرد قیاسی و استقرایی (6) صورت گرفته، حاکی از این مهم است که توسعه و تکامل حسابداری تحت تأثیر عوامل محیطی مختلفی قرار دارد که یکی از مهمترین این عوامل فرهنگ و عقاید میباشد.
گری (7) با کمک تحقیقات انجام شدهی پیش از خود توسط هوفستد (8) و واروبورگ (9) توانست به ارائهی مدلی که نحوه ارتباط بین ارزشهای فرهنگی- اعتقادی و حسابداری را به خوبی مشخص کند، دست یابد. (Gray,1988:6) مدل گری مبنای مناسبی برای انجام تحقیقات میانفرهنگی و نیز درونفرهنگی در رشتهی حسابداری بود که تمامی این تحقیقات رابطهی میان فرهنگ، اعتقادات و حسابداری را تأکید کردند؛ هر چند که توانستند الگوی مشابهای برای تمام کشورها ارائه کنند. (10)
بنابراین، این مطلب نشاندهندهی آن است که ساختار حسابداری هر کشوری میبایست بر مبنای فرهنگ و عقاید آن کشور باشد و علاوه بر اینکه این روابط دو طرفه، میان فرهنگ، عقاید و حسابداری برقرار باشد، باید برای هر کشور رابطه و مدلی را متناسب با فرهنگ و عقایدش برقرار کرد و چیدمان ساختار حسابداری را بر پایههای آن بنا نهاد.
حسابداری یا حسابداری اسلامی؟
پیش از اینکه مبحثی پیرامون چگونگی حسابداری اسلامی مطرح شود، مسئلهی مهم، چرایی حسابداری اسلامی است. در ایجاد یک روشی نوین در علمی که در حال حاضر به نقطهی کاربردی رسیده است دو روند مطرح میشود؛ نخستین روند آن است که علم حاضر را به کار گرفته و نقاطی که در آن دارای مشکلاتی من جمله عدم هماهنگی با مطالب مورد نظر میباشد را تغییر داده و اصلاح نموده و به کار برد که در این سبک، هرگز نمیتوان نام را تغییرداد؛ چرا که فقط تعدیلاتی در نحوهی کاربرد آن ایجاد شده است. اما در روند دوم این مسئله پیش میآید که کلیهی ساختارها را باید دوباره چیدمان کرد، آن هم براساس مطالب مورد نظر و در نهایت براساس آن ساختارها علم را در محیط جاری کاربردی نمود که در این نحوه از عمل به دلیل اینکه ساختار و تئوری از بنا تغییر کرده است توانایی تغییر نام را نیز خواهد داشت.حسابداری اسلامی از روند دوم پیروی کرده و به تغییر تئوری بنیادی میپردازد؛ به نحوی که تئوری زیربنایی حسابداری مرسوم را که بر پایهی دیدگاههای کاپیتالیسمی است، به چالش میکشد و این تئوری را با نظریهی اسلامی که براساس منافع اجتماعی و دیدگاه ارزشمحور است، جایگزین میکند و این خود موجب تغییراتی گسترده در نحوهی به کارگیری استانداردها و نیز شرایط به کارگیری آن و در اکثر مواقع تغییر و حذف استانداردها میشود. به طور مثال، تغییر کلی و در حدود 98% استاندارد اشخاص وابسته به دلیل اینکه نحوهی روابط اجتماعی در غرب که دیدگاه سرمایهداری را یدک میکشد بسیار با روابط اجتماعی در محیط ایرانی و اسلامی که بر پایهی برادری و برابر است، تناقض خواهد داشت؛ حال اینکه استاندارد ذکر شده در هر دو جامعه یکسان است (به دلیل ترجمه محض) (11) و حذف استاندارد مربوط به تجدید ارزیابی که بر پایهی به استثمار کشیدن جوامع جهان سوم است، به طوری که کشورهای غربی فقط در زمان مطالعهی حسابداری بینالمللی با این مطلب آشنا میشوند و بعد از چندین بار به کارگیری این استاندارد در کشورهای خود و به وجودآمدن بحرانهای اقتصادی همانند بحران 1990 آمریکا و تقلب شرکت «انرون» دیگر این استاندارد را به کار نمیگیرند؛ حال آنکه در کشور ما این استاندارد به کارگرفته میشود و موجبات خروج سرمایهی کشور از طریق موج پونزی را ایجاد میکند و بسیاری از استانداردهای دیگر از این دست و حتی چارچوب نظری حسابداری ایران که در نشریهی 160 سازمان حسابرسی تحت عنوان «استانداردهای حسابداری ایران» مطرح و عمومگرایی شده است.
تئوری حسابداری -چارچوب نظری- استانداردهای حسابداری
نگرش نو به مفاهیم حسابداری و در نظرگرفتن ابعاد گستردهای در تحلیل روند تاریخی آن، منجر به شکلگیری دیدگاههای مختلف در ارزیابی گذشتهی آن و دستیابی به راهحلهای نوین در حل مسائل موجود خواهد شد. انگیزهی اصلی این تلاشها بیشتر در این رویکرد خلاصه میشود که پرداختن به «چرایی» حسابداری در مقایسه با «چگونگی» و تکنیکها و روشهای متأثر از شرایط خاص و عمدهی غیرمستمر، از اولویت بیشتر و بالاتری برخوردار میباشد. به میزانی که آشنایی کاربران این علم از جایگاه تئوری و گستردگی تحقیقات به عمل آمده بیشتر شده، ضرورت و اهمیت آن بهتر آشکار گشته و این علم از پایداری و ثبات افزونتری برخوردار شده است.تئوری حسابداری مجموعهای از فرضیات مبنا، (12) تعاریف (13)، اصول (14) و مفاهیم (15) و نحوهی استنتاج آنهاست که زیربنای تدوین استانداردهای حسابداری توسط مراجع مربوط و همچنین شالودهی گزارش اطلاعات حسابداری را تشکیل میدهد. (شباهنگ، 1386 :20)
با توجه به تعریف تئوری حسابداری، تهیهی چارچوب نظری که راهنمای تدوین قواعد و استانداردهای حسابداری است نیز در قلمرو حسابداری قرار میگیرد. همچنین تجزیه و تحلیل قواعد حسابداری به منظور سنجش هماهنگی آنها با چارچوب نظری حسابداری یا سایر اصول راهنما نیز در حیطهی تئوری حسابداری قرار میگیرد. از دیدگاه عملی نیز میتوان این مطلب را اظهار داشت که تئوری حسابداری به بهبود حسابداری و مطلوبیت ارائهی صورتهای مالی کمک میکند؛ چرا که تئوری حسابداری علاوه بر چارچوب نظری و نحوهی تدوین استانداردهای حسابداری شامل مفاهیم مربوط نظیر تحقق درآمد، عینیت، و مدلهای ارزشیابی و ...می باشد، و از این نفوذ و تأثیر میتواند در دستیابی به فاکتورهای مهمی همچون بهبود حسابداری و مطلوبیت در ارائه صورتهای مالی استفاده کند.
شکل1: شمهای کلی از تعامل محیط و کاربرد حسابداری
همانطور که در شکل 2 مشاهده میشود،
فرایند تدوین استانداردهای حسابداری، فرایندی مرحلهای است که دارای نظم خاصی میباشد که اولین سطح آن تئوری حسابداری و سطح نهایی آن اجرای استانداردهای حسابداری است.
تئوری حسابداری بالاترین سطح در تدوین استانداردهای حسابداری است که بر روی تمامی عوامل مهم حسابداری تأثیر میگذارد و خود از عواملی تأثیر میگیرد. تئوری حسابداری در یک کشور براساس شرایط محیطی آن کشور تعریف و برنامهریزی میشود به طوری که اهداف حسابداری، مفروضات بنیادی و در نتیجه چارچوب حسابداری، اصول و استانداردهای حسابداری را همراستا با آرمانهای کشور و هماهنگ با یکدیگر قرار دهد و نیز بر روی همان شرایط محیطی موثر خواهد بود. شرایط محیطی را میتوان عواملی همچون وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی و نظامهای ارزشی و فکری و ایدئولوژی یا به طور کل عوامل کلان کشوری دانست که هر یک از این عوامل به نوبهی خود در تدوین تئوری حائز اهمیت است و متناسب با خصوصیات هر کشور و متمایز از دیگر کشورها میباشد.
شکل2: فرایند تدوین قیاسی استانداردهای حسابداری از عوامل محیطی تا کاربرد (شباهنک، 1370: 101)
فرضیات مبنای حسابداری که به عنوان مطالب بدیهی و آشکار در فرایند قیاس مورد استفاده قرار میگیرد.
محدودیتهای استفادهکنندگان که عواملی همانند اهمیت ثبات رویه، و به موقع بودن هستند که اگر در فرایند قیاس و استنتاج اصول ملحوظ نشود امکان داد اصول مزبور به آسانی توسط جامعه حسابداری پذیرفته نشود یا نیازمندیهای استفادهکنندگان را تامین نکند.
چارچوب تدوین اصول حسابداری را میتوان براساس مشخصاتی مانند هدفهای حسابداری، مفروضات مبنا و محدودیتهای مربوط استنتاج کرد که این خود زیربنای تئوریک تعاریف، اصول و استانداردهای حسابداری و عامل هماهنگی آن میباشد. چارچوب نظری هنگامی که در یک فرایند یکپارچه و هماهنگ تدوین شود، میتواند به حل مشکلات استانداردهای حسابداری در مواقع عدم توانایی تحلیل رویداد و یا وجود تناقضات در میان استانداردهای حسابداری بپردازد، و همانند یک قانون پایه برای آن عمل کند.
تعاریف حسابداری مفاهیم مشترکی برای تمام دستاندرکاران حسابداری و استفادهکنندگان صورتهای مالی است که اقدامی خواهد بود که میبایست پیش از تدوین اصول حسابداری تحقق یابد.
اصول بنیادی حسابداری یا اصول زیربنایی حسابداری (اصول پذیرفته شدهی حسابداری) مبنای استنتاج سایر اصول و در نتیجه روشها و استانداردهای حسابداری است و یکی از مهمترین بخشها در تدوین استانداردهای حسابداری است.
سرانجام، استانداردهای حسابداری که همان روشها و رویههای حسابداری است، که بخش کاربردی حسابداری میباشد و در تمام ثبتهای حسابداری، جاری و قابل رؤیت است.
همانطور که ملاحظه میشود تمام استانداردهای حسابداری براساس اصول بنیادی حسابداری و چارچوب نظری بیان شده است که این اصول و چارچوب حسابداری جزء شاخصههای یک کشور و فرهنگ و عقاید و به طور کلی نظام ارزشی، فکری و ایدئولوژی آن کشور است. این چارچوب نظری با تئوری حسابداری مرتبط است و از طریق آن با ویژگیهای محیطی ارتباط برقرار کرده و هماهنگ میشود.
از طریق این زنجیره عطف استانداردهای حسابداری در جریانی همراستای عمل محیطی یک کشور قرار خواهد گرفت و موجب جلوگیری از ناهماهنگی در اجرای این استانداردهای حسابداری میشود؛ چرا که یکی از عوامل مهم دخیل در عدم اجرای صحیح استانداردهای حسابداری، وجود تناقضات در بین استانداردها، نارسایی و ناتوانی آنها، و نیز قوانین حکومتی است آن هم در مواقعی که این استانداردهای حسابداری براساس چارچوب نظری و تئوری یک کشور بنا نهاده نشده باشد که موجب ناهماهنگی و ناسازگاری بین این دو مهم میشود.
چارچوب نظری و استانداردهای حسابداری ایران
سابقهی بحث و توضیح استانداردهای حسابداری در ایران به اوایل دهه 1340 شمسی برمیگردد که در کتابهای حسابداری منتشر شده، اصول عمومی حسابداری به عنوان اصول این رشته از دانش و به اتکای منابع خارجی بیان شده بود. در مقررات مربوط به حسابداران رسمی مندرج در قانون مالیاتهای مستقیم 1345 و اساسنامهی کانون حسابداران رسمی مصوب 1351 تدوین موازین فنی و اخلاقی حرفهی حسابداری مقرر شده بود اما هیچ اقدام مؤثری در این زمینه به عمل نیامد. با این حال، در حرفهی حسابداری و در گزارشگری مالی سالیانه، رعایت اصول پذیرفته شده یا متداول حسابداری مطرح و معمولاً غرض از آن تبعیت از استانداردهای کشور انگلیس و در مواردی آمریکا با اتکای سوابق تحصیلی یا تجربی و یا وابستگیهای حرفهای حسابدار یا مؤسسهی حسابرسی گزارش کننده بود. به دنبال لغو موادی از قانون مالیاتهای مستقیم 1345 و مقررات مربوط به حسابداران رسمی در سال 1359 چند موسسهی حسابرسی در بخش عمومی ایجاد شد که از جملهی آنها مؤسسهی حسابرسی سازمان صنایع ملی بود. این مؤسسه با تشکیل مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی، کار ترجمه و انتشار استانداردهای بینالمللی حسابداری و برخی از استانداردهای حسابداری آمریکا را شروع و با توضیح نحوهی اجرای استانداردهای حسابداری در کتابها، استاندارد وضع کرد. استانداردهای حسابداری که در حال حاضر جنبهی اجرایی دارند، حاصل تجدیدنظرهای متعدد در استانداردهای حسابداری وضع شدهی قبلی است؛ به طوری که هیئت تاکنون 25 استاندارد از استانداردهای حسابداری وضعشدهی ملی را نسخ و استاندارد اصلاح شدهی جدیدی را جایگزین آنها کرده است. جریان تدوین و اصلاح استانداردهای بینالمللی حسابداری همچنان ادامه دارد و به ارائهی 32 استاندارد انجامیده است و فقط از بخشهای قبلی، چارچوب نظری برگرفته شده از کشور انگلیس به همراه استانداردهای بینالمللی حسابداری که همچنان در حال ترجمه (علی مدد، 1382: 18) و اصلاح است، وجود دارد و برقرار است.مشکلاتی که حسابداری مرسوم با آن مواجه است
دخالت سلیقهها و عدول از برخی از مفاهیم غنی و انسانساز فرهنگی و دینی از طریق پذیرش برخی چارچوبهای دیکته شده توسط کشورها، هیئتها، و استانداردهای بینالمللی باعث شده است که رویکرد قیاسی-استقراری به کار رفته در تدوین استانداردهای حسابداری ایران در بسیاری از موارد منبعث از نظریات گروهی فدراسیون حسابداران بینالمللی متشکل از شش کشور باشد. هر چند که هیئت (15)AAA یک مجمع کاملاً دانشگاهی است و FASB (16) نیز حاصل سالها تلاش و زحمت حسابداران و تکامل این حرفه در سالیان متمادی است، لیکن پذیرش تمامی دیدگاههای آنها بدون توجه به برخی تفاوتهای موجود در ایدئولوژی و مفاهیم دینی و فرهنگی و اعتقادی هر کشور که تئوریساز نظام فکری آن کشور است، صحیح نمیباشد.پس با این تفاسیر هنگامی که ایران، کشوری با فرهنگ و اعتقاداتی متفاوت از چارچوب نظری حسابداری کشور انگلیس، که مبتنی بر فرهنگ و اعتقادات و حتی سیاستهای آن کشور است و همچنین استانداردهای بینالمللی حسابداری که حتی کشورهای پایهگذار آن نیز به این استانداردهای حسابداری مقید نیستند و حتی میتوان گفت که ایران جزء برترین و بنامترین کشورهای پذیرنده و پیرو آن است، استفاده کند، چه مشکلاتی پیش روی سیستم حسابداری و اقتصادی ایران خواهد بود. برخی از اصول و مفاهیم مبتلا به آن به شرح زیر است:
1. نداشتن یک حوزهی تعریف کامل و جامع در مورد چگونگی کاربرد رویکرد قضاوتی حاکم بر گزارشگری و اصل اهمیت. قضاوت در افشای اطلاعات منوط به میزان اهمیت آن است که این قضاوت در زمینهی اهمیت یک قلم و رقم بستگی به دیدگاه حسابدار با توجه به چارچوب نظری حسابداری است که حسابدار در محیط آن پرورش مییابد؛ به طوری که در دیدگاه کاپیتالیسمی اهمیت بیشتر حول محور منافع شرکتی خواهد بود به گونهای که منافع سهامداران و سرمایهگذاران را در بیشتر مواقع، فدای منافع شرکت مینماید. درحالی که با توجه به دیدگاه اسلامی، ارائهی اطلاعات صحیح و مفید که استفاده کننده براساس آن دچار اشتباه نشود مدنظر است، که این مطلب با مطلب حقالناس هم راستا شده که از گناهان غیرقابل بخشش در اسلام به حساب میآید و موجب دگرگونی در نوع گزارشگری و نحوهی گزارشگری خواهد شد.
2. نادیده گرفتن محیطهای سیاسی و اقتصادی ایران در تدوین استانداردهای حسابداری.
در این راستا میتوان به مبحث تحریمها و نحوهی عملکرد شرکتهای چند ملیتی اشاره کرد که در اکثر شرکتهای چندملّیتی دنیا برای ارائهی اطلاعات در بخش داخلی، از استانداردهای حسابداری داخلی و برای گزارشگری خارجی از استانداردهای بینالمللی استفاده میکنند. درحالی که در ایران به این بخش توجه میشود که استانداردهای داخلی را به استانداردهای بینالمللی نزدیک کنند و مسئلهی مهمتر این است که استانداردهای بینالمللی ابزاری برای تسلط غرب بر کشورهای در حال توسعه همانند ایران است؛ چرا که این استانداردها توسط کشورهای استعمارگری چون انگلیس و فرانسه و ... تهیه شده تا افکار آنان را بر تفکر کشورهای دیگر غالب کند در حالی که خود از آن پیروی نمیکنند و هماکنون این مسیر به سوی هماهنگی این استانداردها با استانداردهای آمریکا (از طریق کمیسیونهای مشترک بین این دو) برای القای افکار آمریکایی و سیاستهای آنها پیش میرود در حالی که بدون توجه به هدف استانداردهای بینالمللی حسابداری سازمان حسابرسی به دنبال ترجمه محض آن است.
3. بیتوجهی به تناقضات موجود بین استانداردهای حسابداری موجود و قوانین مالیاتی. من جمله هزینههای مورد قبولم الیاتی و اولویتدهی کامل به قوانین آمره و تحت الشعاع قرارگرفتن استانداردهای حسابداری؛ در حالی که در متن چارچوب نظری استانداردهای حسابداری ایران این مسئله به طور عکس ذکر شده و مورد تأکید قرارگرفته است. در اینجا باید بر این مطلب تأکید نمود که در متن چارچوب نظری استانداردهای حسابداری ایران (نشریه 160 سازمان حسابرسی) این مطلب ذکر شده است که قوانین حسابداری براساس قوانین حاکم در کشور نوشته میشود به گونهای که اختلاف در بین آن دو نباشد و در صورت اختلاف، استانداردهای حسابداری بر قوانین ارحجیت دارد در حالی که بسیاری از هزینهها که توسط استانداردهای حسابداری ثبت میشود مورد قبول اداره نبوده و تحت اصطلاح غیرقابل قبول مالیاتی مطرح میشود که این خود تناقض است.
4. استفاده از استانداردهای حسابداری ناهماهنگ با محیط اجتماعی من جمله اشخاص وابسته، با توجه به تفاوت اجتماعات غربی و ایران خصوصاً در باب روابط اجتماعی، به این معنا که استاندارد افشای معاملات با اشخاص وابسته در استانداردهای حسابداری ایران ترجمه شده متن این استاندارد در استانداردهای بینالمللی حسابداری است؛ در حالی که واضح و مبرهن است که فرهنگهای اجتماعی و نوع روابط کاری و خانوادگی در دو محیط متفاوت و در برخی موارد متضاد است حال آنکه در هر دو محیط یک نوع استاندارد به کار گرفته شده است.
5. استفاده از برخی استانداردهای حسابداری کنار گذاشته شده بدون هیچ تئوری فکری همانند تجدید ارزیابی؛ چرا که این استاندارد فقط برای کشورهای در حال توسعه و برای جلوگیری از پیشرفت آنها در استانداردهای حسابداری بینالمللی گنجانده شده است و ما بدون توجه به علت آن، به ترجمه و اجرای آن مبادرت میکنیم. در اینجا ذکر این نکته حائز اهمیت است که این استاندارد چندین بار در آمریکا به اجرا درآمد و هر بار موجب مشکلات اقتصادی و بحرانهای مالی شد و بسیاری از شرکتها، نظیر مؤسسهی انرون، از این استاندارد به عنوان ابزاری برای عملکردهای تقلبگونه استفاده میکردند و از سال 1990، دیگر اجازهی به کارگیری آن داده نشد و از این استاندارد به عنوان ابزاری برای ایجاد تورم مازاد برای کشورهایی که خود دارای تورم هستند استفاده شد و حسابداران آمریکا تنها در بخش حسابداری بینالملل با این مبحث آشنا میشدند و در مباحث مربوط با استانداردهای داخلی با این مبحث برخوردی نمیکردند. اگر این استاندارد هنگامی که بدون آگاهی در جوامع دارای تورم استفاده شود، به دلیل ایجاد موج پونزی، باعث از ارزش افتادن واحد پول آن کشور شده و زمینه را برای سرمایهگذاری ارزی و خروج پول از کشور فراهم میکند. ما هماکنون در ایران با این مشکل مواجه هستیم.
6. عدم کارایی چارچوب نظری در حل مشکلاتی که استانداردهای حسابداری با آن مواجهاند و نقش حضور بدون کاربرد آن چارچوب نظری حسابداری هر کشور چون مبنایی برای تدوین استانداردهای حسابداری آن کشور است، موجب میشود که در مواقعی که استانداردهای حسابداری در حل یک مبحث مالی مسکوت مانده یا به بن بست میرسد با رجوع به چارچوب نظری، به حل این مشکل اقدام شود؛ در حالی که در استانداردهای حسابداری ایران به علت متفاوت بودن این دو (چارچوب نظری برگرفته شده از چارچوب نظری کشور انگلیس است در حالی که استانداردها برگرفته شده از استانداردهای بینالمللی) این توانایی از چارچوب نظری به طور کلی گرفته شده و فقط در حکم یک بخش بدون کاربرد باقی میماند.
7. بیتوجهی به دستورات اقتصادی اسلام در جنبههای مختلف از جمله حسابرسی و نحوهی گزارشگری مالی به طوری که مفاهیم مهم حسابخواهی و حسابدهی و ارائه اطلاعات سالم و مفید در آن نادیده گرفته شده است. که در این میان میتوان به نحوهی گزارشگری مالی که همراه با هموارسازی سود است و نیز خرید اظهارنظر اشاره کرد. در حالی که ارائه اطلاعات مفید در رویدادهای مالی از احکام اصلی شریعت اسلامی است؛ به طوری که غش در معاملات موجب ابطال معاملات میگردد و نیز به مبحث حسابدهی و حسابخواهی در اسلام تأکید شده است به طوری که خداوند در متن قرآن حتی روز آخرت را با یوم الحساب معرفی نمودهاند. در حالی که این مبحث در حسابداری ایران مسئلهای فرعی و بدون کنترل دقیق و بی اهمیت جلوهگر شده و مطرح شده است و باید یک مبحث تئوریک بسیار مهم قلمداد شود.
8. بیتوجهی به لزوم مشروع بودن شناسایی داراییها و درآمدها و هزینهها به طوری که همچنان در تعاریف و استانداردهای حسابداری در نظرگرفته نشده است، به گونهای که در تعریف داراییها و درآمدها هرگز مبحث مشروع بودن معاملات مطرح نشده و با توجه به رؤیت سیر چاپهای استانداردهای حسابداری ایران فقط در سال اخیر، کلمهی مشروع بودن را افزودهاند که باز خود نشان دهندهی کاربرد کورکورانهی آن است.
9. وجود ایدئولوژی سرمایهداری در استانداردهای حسابداری؛ چرا که ترجمهای محض از استانداردهای بینالمللی است که با توجه به محیط اسلامی حاضر میتوان دریافت که با هم متناقض هستند. به عنوان مثال استفادهی فراوان از واژهی بهره و هزینهی بهره در تدوین استانداردهای حسابداری با توجه به حرمت بهره و ربا در اسلام و ایران چرایی این مسئله قابل تأمل خواهد بود.
و بسیاری از این دست موارد که همه و همه جزء کوچکی از مشکلات بسیار حسابداری و استانداردهای حسابداری در ایران با شیوهی کنونی تدوین آن و ناسازگاری با محیط اسلامی - ایرانی است.
حسابداری جزئی جداییناپذیر و مهم از اقتصاد یک کشور است. به همین خاطر هنگامی که با ایدئولوژی و تئوری یک کشور همراستا نباشد، میتواند نظام اقتصادی را به چالشها و انحرافات بزرگی بکشد که هرگز با هیچ هزینهای قابل پوشش و جبران نخواهد بود و به همین سبب نیازمند دقت بسیار در تدوین استانداردهای حسابداری میباشد.
تفاوت حسابداری اسلامی با حسابداری مرسوم
محققان بر این عقیدهاند که زیربنای اقتصاد اسلامی با زیربنای اقتصاد غربی کاملاً متفاوت است. (17)در این باره چنین استدلال شده است:
اولاً:
اقتصاد غربی بر پایهی اصول حاکمیت فردی و حقوق مالکیت خصوصی استوار است. در حالی که اقتصاد اسلامی بر مبنای اصول مالکیت چندگانه است. درجامعهی سرمایهداری، مالکیت عمومی تنها وقتی به رسمیت شناخته میشود که ضرورت اجتماعی وجود داشته باشد؛ در حالی که قانون اسلام مالکیت فردی و مالکیت عمومی را به دنبال این اصل که همه چیز متعلق به خداوند است و اموال در دست انسان امانتی است که باید در قبال آن پاسخگو باشد (خلیفه الله بودن انسان)، به رسمیت میشناسد. (Taheri,1999:5) اقتصاد اسلامی مبتنی بر شریعت است. قانون اسلامی بر فعالیت دنیوی نیز همانند فعالیت مذهبی حاکم است. هدف اساسی شریعت این است که به بشریت نوید زندگی بهتر و عدالت اجتماعی-اقتصادی بدهد. این دین میآموزد که ثروت به خداوند تعلق دارد و انسان صرفاً امانتدار این ثروت است تا با استفاده از این امانت اهداف مذکور را تحقق بخشد.سیستم اقتصادی اسلامی مبتنی بر این آموزه است که هیچ فردی نباید آنچه اساساً خلقت خداوند است یا محصول تلاش و مهارتهای انسان دیگری است، برای خودش بخواهد. (Haqiqi&Pomeranz,1987:15)این سیستم تا حد زیادی بر پایهی عدالت اجتماعی شکل گرفته است. این تفاوتی اساسی بین اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی است.
ثانیاً:
حسابداری مرسوم بر پایهی جهانبینی فلسفی، و عقلانیت اقتصادی است که شامل مبانی فردگرایی، نفع شخصی، بنای شایستهترین و حداکثرسازی سود است در حالی که جهانبینی فلسفی اسلامی بر مبنای یگانی خداوند و دربرگیرندهی اصول منافع اجتماعی، انصاف (برابری) و سود منطقی است. (Taheri,1999,Baydoun &willent,2000) به طور کلی در اقتصادهای مادهگرای غربی، انسان حق نامحدود و مطلق بر ثروت دارد و به او اجازه داده میشود هرگونه که میخواهد از آن استفاده کند. (Shafe,1979:22) هدف اصلی فرد این است که این ثروت را حداکثر سازد و هدف مؤسسه انتفاعی غربی حداکثر کردن سود و حداقل کردن زیان است. در حالی که در اقتصاد اسلامی، افراد حق مطلق بر ثروت خود ندارند. اگرچه مالکیت بر ثروت به آنها اهدا شده است اما این مالکیت فقط به عنوان امانت است و آنها باید فقط مطابق دستورات داده شده از طرف خداوند آن ثروت را مورد استفاده قرار دهند. آنها نباید به طور مسرفانه و تبذیرگونه ثروت خودشان را مصرف کنند و باید از آن برای ادای دین خودشان به دیگران بدهند. برای دیگران نیز حقی در ثروت فرد است. (Rahman,2000:4) قرآن کریم میفرماید: در ثروتهایشان یک حق مسلم است برای کسانی که در جست و جوی آن هستند و نیاز به آن دارند. بنابراین حداکثرکردن ثروت هدف اصلی اقتصاد در اسلام نیست.تفاوت به طرز خوبی توسط گرن بیان شده است:«اقتصاددانان غربی عموماً نمیتوانند هر معیاری را که ورای دنیای مادی توسعه یابد درک کنند؛ در حالی که مسلمانان عموماً نمیتوانند هر معیاری که غیر از آن باشد را درک کنند» (Garen,1981:32 )
یکی از هدفهای اساسی اقتصاد اسلامی این است که ثروت به جای اینکه در دستان یک عده محدودی متمرکز شود، باید در جامعه تا آن سطح و گسترهای که ممکن است، گردش کند تا اینکه تفاوت بین غنی و فقیر تا حد ممکن کم شود؛ حدی که طبیعی و عملی باشد. (Shafi,1979:23)
بر این اساس که شرایط محیطی در حسابداری مرسوم و حسابداری اسلامی متفاوت است، اهداف حسابداری در جوامع غربی با اهداف حسابداری در جوامع اسلامی نیز متفاوت میباشد.
حسابداری مرسوم مبتنی بر اصول و اهداف زیر است:
الف. تفکیک کامل اقتصاد از مذهب؛
ب. ارجحیت رضایت فردی؛
ج. بیشینهسازی سود به عنوان معیار سنجش عملکرد؛
د. پذیرش قاعدهی تنازع بقا به عنوان بهترین راهبرد؛
هـ. تأکید بر نتیجه فرایند بدون توجه به آثار گستردهی آن بر محیط. (Baydoun & Willet,2000:13)
این در حالی است که برای حسابداری اسلامی اهداف متفاوتی همانند سودمندی برای تصمیمگیری به نحوی که جریان به سوی منافع جمعی پیش رود، وظیفهی مباشرت پاسخگویی اسلامی (حسابخواهی و حسابدهی) و پاسخگویی از طریق زکات ذکر شده است.
در شرح مختصر هر یک میتوان بیان کرد که سودمندی برای تصمیمگیری به این مفهوم است که گزارشهای مالی برای کمک به استفادهکنندگان این گزارشهای مالی اطلاعات سودمندی را ارائه کند که این اطلاعات شامل موارد زیر است:
1. اطلاعات مربوط به رعایت شریعت توسط بانکها:
2. اطلاعات مربوط به منابع اقتصادی و تعهدات و آثار رویدادها؛
3. اطلاعات لازم برای تعیین زکات؛
4. اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی؛
5. اطلاعات لازم برای ارزیابی مسئولیتهای امانی بانکها برای حفاظت منابع و سرمایهگذاریهای آن؛
6. اطلاعات مربوط به ایفای مسئولیت اجتماعی بانک. (Yaya&Hamreed,2002:7)
وظیفه مباشرت و پاسخگویی اسلامی که ریشه در مفهوم خلیفهالله بودن انسان دارد که انسان خلیفه خداست و امانت بزرگی به او سپرده شده است که هیچ مخلوقی توان پذیرش آن را نداشته است - که این مفهوم دو مفهوم گستردهتر پاسخخواهی و پاسخگویی (حسابخواهی و حسابدهی) را که به مفهوم حسابدهی کامل افراد در مقابل وظایف سپرده شده به آنها و حسابخواهی سایرین نسبت به امانات خود میباشد، دربرمیگیرد.
و سرانجام پاسخگویی از طریق زکات به این نکته توجه دارد که تمام گزارشگری مالی میبایست بر مبنای معیار زکات قرارگیرد و زکات یک جایگزین در مقابل مالیاتها باشد تا هدف از افزایش مالیات به افزایش زکات حرکت نماید.
البته بیان این مطلب ضروری است که توجه به برداشتهای متفاوت شیعه و سنی در این میان حائز اهمیت است؛ چرا که نحوهی بیان زکات در مذهب شیعی مختص به اشخاص حقیقی خواهد بود؛ در حالی که در مذهب سنی اشخاص حقوقی را نیز دربرگرفته و توانایی جایگزینی مالیات را خواهد داشت و به همین سبب حتی میتوان اختلافاتی را بین تئوریهای این دو مذهب لحاظ نمود.
طراحی الگوی اسلامی - ایرانی تدوین استانداردهای حسابداری
هر چند این مطلب مهم است که اهدافی برای حسابداری اسلامی در کشورهای مسلمان بیان شده است؛ ولی دقت در صحت آن برای تدوین تئوری و چارچوب نظری بسیار مهمتر خواهد بود. در میان تمام اهداف قیدشده توسط محققان سنی (سودمندی برای تصمیمگیری، پاسخگویی از طریق زکات، و مباشرت) میتوان بیان کرد که مورد اول دارای مفهوم جالبی است و اگرچه در فهرست اهداف با جوهرهی اسلامی مشاهده میشود اما چارچوب نظری یادشده بیشتر با حسابداری مرسوم همجهت است و دارای این اهمیت بنیادی نیست که به عنوان هدف برای حسباداری اسلامی استفاده شود؛ چرا که بدون استفاده از واژهی اسلامی، در استانداردهای غربی به راحتی میتوان مواردی از هدف ذکرشده را مشاهد کرد؛ زیرا یکی از مسائل مهم در حسابداری مرسوم با همان حسابداری با دیدگاه غربی، سودمندی گزارشگری مالی برای تصمیمگیری استفادهکنندگان از صورتهای مالی است. بنابراین شناسایی این هدف برای حسابداری اسلامی چیزی به جز تغییر نام حسابداری، به حسابداری اسلامی نیست، آن هم بدون توجه به عدم تغییر مفاهیم بنیادی آن و همچنین چارچوبهای متفاوت در دیدگاههایشان.در مورد دوم که پاسخگویی از طریق زکات است، توجه به تفاوتهای مذاهب اسلامی از نظر شیعی و سنی است. دیدگاه زکات در این دو فرقه از نظر مفهوم تفاوتهایی دارد؛ به طوری که در فرقه اهل سنت آن هم در بعضی از فرق آن، بر اشخاص حقوقی زکات تعلق میگیرد، ولی در مذهب شیعی زکات فقط مختص به اشخاص حقیقی است. نکاتی در اینجا حائز اهمیت است: اول اینکه زکات امری شخصی است و هیچ انسان دیگری حق دخول به این حیطهی شخصی را ندارد. دیگر نکتهی بعد، مواردی است که به آن زکات تعلق میگیرد؛ از جمله شتر، گاو، گوسفند، خرما، جو، کشمش، طلا و نقره که استفاده از آن نمیتواند در جامعهی امروزی و با سیستم اقتصادی و صنعتی فعلی به صورت صددرصد و با همان حکمهای اولیه پاسخگو باشد. به همین سبب از این فاکتور نیز به عنوان هدف در تئوریسازی حسابداری در ایران نمیتوان استفاده کرد.
اما مورد سوم که وظیفهی مباشرت و پاسخگویی است، هر چند بر این هدف ایراداتی سطحی گرفته میشود- از جمله اینکه اگر این هدف حسابداری اسلامی باشد میبایست حسابداری مسیحی و یهودی نیز وجود داشته باشد- اما دارای اهمیت زیادی در تدوین تئوری حسابداری و بیان هدف است؛ چرا که این هدف در قرآن بسیار مورد تأکید است و رکن رکین اسلام قرارگرفته است و یا اعتقادات شیعی همراستا، و دارای همخوانی بسیار میباشد که میتوان به آیات زیر در این باب اشاره نمود: آیه 62 سوره مبارکهی انعام، آیهی 38 سوره مبارکهی روم، آیهی 6 و 7 سوره مبارکهی الزلزله، آیه 262 سورهی مبارکهی بقره، آیهی 11 سوره مبارکهی حدید، آیهی 30 سوره مبارکهی اسراء، آیهی 32 سورهی مبارکهی زخرف، آیهی 19 و 20 سورهی مبارکهی الحاقه، آیهی 10 سورهی مبارکه صف، آیهی 17 سورهی مبارکهی مؤمن، و آیهی 22 سورهی مبارکهی جاثیه.
با توجه به این تفاسیر، ملاحظه میشود که هدف سوم بهترین هدف در میان اهداف ذکر شده توسط محققان سنی برای حسابداری اسلامی در ایران و سازگار با این محیط خواهد بود.
خارج از این مبحث، میتوان اهداف دیگری به جز اهداف ذکرشده را برای حسابداری اسلامی تعریف نمود که این خود نیازمند ممارستها و تلاشهای بیشتر در این بخش میباشد، در صورتی که این هدف به عنوان هدف حسابداری اسلامی در ایران قرارگیرد، میتوان توسط تئوریسازی بنیادی با توجه به عوامل مختلف ایدئولوژیکی، اقتصادی، سیاسی آن را چارچوببندی و مورد چکشکاری قرار داد که این مهمترین گام در تدوین استانداردهای حسابداری اسلامی خواهد بود. مراحل بعدی تدوین استانداردهای حسابداری اسلامی با توجه به بنیادی محکم و اسلامی - ایرانی میتواند در جریانی که بیان شده، از طریق قیاس تدوین گردد و به نتایجی بسیار قابل قبولتر نیست به حسابداری مرسوم برسد؛ به طوری که موجب استقلال سیستم حسابداری ایران شده و از ایجاد بحرانهای تورمی در نتیجه استفاده از تئوری تجربی جلوگیری کرد.
به عنوان مثال هدف حسابداری هنگامی که براساس مباشرت و حسابخواهی و حسابدهی قرار گیرد میتواند تمام امور حسابداری من جمله چارچوب نظری، اصول و استانداردهای حسابداری حتی از ثبت حسابداری تا گزارشگری مالی را تحتتأثیر قرار دهد؛ به طوری که در همهی این اوصاف، انسان، هم میتواند جریان تمام امور را در مسیر الهی ببیند و هم اینکه بهترین منافع را برای جامعهی اسلامی به ارمغان آورد به صورتی که حتی اخلاق حرفهای را در حسابداری تحت تأثیر میگذارد و آرمانهای دستنیافتنی را دست یافتنیتر میکند.
اما بیان یک هدف برای حسابداری اسلامی امری سطحی خواهد بود؛ چرا که باید تمام جهات مورد نیاز از لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی در نظرگرفته شود. در بالا مواردی که به صورت اجمالی و خلاصه مورد بررسی قرارگرفت، اهداف حسابداری اسلامی (سودمندی برای تصمیمگیری، پاسخگویی از طریق زکات، و مباشرت) از دید سنی بوده است، ولی برای حسابداری اسلامی با دیدگاه شیعی میتوان اهداف زیر را درنظر گرفت:
1. ارائه اطلاعات در باب مشروعیت درآمدها و داراییها و سایر اقلام معاملاتی:
2. ارائهی اطلاعات در رابطه با منابع موجود و مصارف آنها در راستای تحقق اهداف جمعی و حسابخواهی و حسابدهی بیتالمال (مباشرت)؛
3. برقراری مفهوم زکات بر اشخاص حقیقی از طریق حسابهای سپردهی اشخاص حقیقی و از طریق اطلاعات و گزارشدهی جریانهای نقدی جاری در میان اشخاص؛
4. به جریان نهادن مسئلهی خمس اموال و به روز نمودن مسئلهی زکات از طریق احکام ثانویه؛
5. ارائهی اطلاعات در رابطه با مسئولیتهای امانی و حفظ منابع طبیعی و سرمایههای ملی؛
6. ارائهی اطلاعات در رابطه با ایفای تعهدات اجتماعی و حرکت در جریان مسئولیتهای محوله؛
7. ارائهی گزارشهای مالی به نحوی که تمامی تصمیمگیرندگان براساس مدل تصمیمگیری واحدی مجبور به تصمیمگیری نشوند، و از این طریق مدیریت سازمان نتواند افکار خود را بر تصمیم گیرندگان القا کند.
در برخی از همایشها و اجتماعات صحبت از اخلاق حرفهای است و آن جریانی توانا برای غلبه بر ناتوانیهای فعلی حسابداری در ایران میدانند. البته این نکته حائز اهمیت است که اخلاق حرفهای به تنهایی نمیتواند حسابداری و حرفه را از گرداب ناتوانیها نجات دهد؛ چرا که هنگامی که حرفه جریان صحیحی را طی نمیکند هرچه به این حرفه با دقت عمل کنیم و اخلاق حرفهای را رعایت کنیم تأثیر در جهت جریان آن نخواهیم داشت و تنها زمانی اخلاق حرفهای کارایی مناسب خواهد داشت که تئوری زیربنایی حرفهی اصلاح شده باشد و در این حالت است که اخلاق حرفهای اسلامی در محیط حسابداری اسلامی میتواند ناهنجاری را به هنجارهایی نیکو تبدیل کند.
اما در این میان نوع کار گروه انتخابی که میبایست از تخصصهای مختلفی تشکیل گردد، بسیار مهم و حائز اهمیت خواهد بود، این تخصصها را میتوان به سه دسته اصلی تقسیم نمود: دستهی اول حسابداران هستند که خود شامل دو زیرمجموعه اساتید دانشگاه و افراد مشغول به کار حسابداری و آشنا به کاربرد آن خواهند بود. دستهی دوم اقتصاددانان هستند که نیاز به افراد خبره و تئوریسینهای خاص این رشته در اینجا بسیار احساس میگردد. دستهی سوم که مهمترین بخش و حساسترین بخش است، شامل اساتید فقه و حوزه میشوند که باید با اقتصاد و حسابداری آشنایی مقدماتی داشته باشند. با کمک این سه تخصص میتوان به جمعبندی کامل و کاربردی در مسیر تدوین استانداردها و استقلال در این زمینه دست یافت.
نتیجهگیری
مطلب حائز اهمیت این است که ما به رابطهی فرهنگ، اعتقادات و شرایط محیطی با حسابداری اعتقاد داشته باشیم و از این طریق با مشکلاتی که یک حسابدار غربی میتواند در محیط ایرانی - اسلامی ایجاد کند روبهرو شویم. برای تدوین و ایجاد استانداردهای مناسب برای حسابداری احتیاج به یک جریان قیاسی است که خود احتیاج به تئوری محکم و همراستا با شرایطی محیطی دارد که بهترین تئوری، آن است که براساس شرایط محیطی تعریف شود؛ یعنی در محیطی اسلامی و ایرانی. حال آنکه این تئوری در محیطهای اسلامی نیز میتواند براساس نوع گرایش و فرقه تفاوتهایی داشته و میتواند در نوع نگرش تغییر ایجاد کند. بهترین هدف در محیط اسلامی- ایرانی در حال حاضر و با توجه به تأکیدات بسیار بر روی آن در قرآن، استفاده از تئوری بر مبنای مباشرت و حسابخواهی و حسابدهی است که میتواند به راحتی با فرهنگ ایرانی همراستا و زمینهساز چارچوب نظری منطقی و در نتیجه استانداردهای هماهنگ باشد؛ تئوریای که با توجه به مفهوم خلیفةالله بودن انسان بنا شده و انسان را موظف به پاسخگویی در مقابل مسئولیتهای خود میکند و از ثبت حسابها تا گزارشگری را دربرمیگیرد.پینوشتها:
1-کارشناسی ارشد حسابداری و مدرس دانشگاه.
2-Hamid
3-Rahman
4-Yaya
5- برای نمونه ر.ک:
(Muller,1967;Nobes,1984;Hofsted,1987;schreuder,1987;Belkaoui;1984-1985-1988;1989;perer&Mathewes1987)
6-در رویکرد قیاسی، ابتدا محققان عوامل محیطی را که به نظر میرسد مربوطتر از بقیه هستند، شناسایی و بعد از طریق مرتبط ساختن این عوامل با عملکرد حسابداری به تشریح و طبقهبندی سیستمهای مختلف حسابداری میپردازند (Muller,1967-1968:Nobes,1983-1984) اما در رویکرد استقرایی، ابتدا نحوهی عملکرد و الگوهای توسعه و تکامل حسابداری در جوامع مختلف مشخص و بعد نتایج حاصله به عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در آن جوامع ارتباط داده میشود. (Frank,1979:Nair&Frank,1980)
7-Gray
8-Hofsted
9-Warovorg
10-wagdy,1999;McAurthur,1999;Jeffrey &Mary Archambault,1999;Michell&Williams,1999Naciri&Hoarau,2001;Liming,Guan,pourjalali,Sengupta &Genny2002;verma,2000;Oriol,Amat,Black,wraith&oliveras,1996;suderman&Fagarty1996;pourjlali&Meek,1995-1996
11-فرقاندوست حقیقی، نشریه حسابدار، سال هشتم؛ همو، فصلنامهی بررسیهای حسابداری، سال اول.
12-Basic assumptions
13-Definitions
14-Principles
15-Concepts
16- American accounting association انجمن حسابداری آمریکا.
17-Financial Accounting Standards Board هیئت استانداردهای حسابداری مالی
18-برای نمونه ر.ک: (Taheri,1999;Rahman,1999;Baydoun&willett,2000)
الف. منابع فارسی
1. رضازاده، جواد. (1381).«رابطه فرهنگ با ارزشهای حسابداری (محافظهکاری و پنهانکاری)». پایاننامهی دکتری حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی.
2. ریاض یایا، شاهول. (1384). «اهداف و خصوصیات حسابداری اسلامی». ترجمهی موسی بزرگ اصل. نشریهی حسابرس. شمارهی 31.
3. سازمان حسابداری و حسابرسی مؤسسات مالی اسلامی. (1999). استانداردهای حسابداری مؤسسات مالی اسلامی». ترجمهی علی اکبر جابری. سازمان حسابرسی. نشریهی 164.
4. سیواکومار. (1383). «حسابداری اسلامی و حسابداری مرسوم ناسازگار یا مکمل»، ترجمهی امید پورحیدری، نشریهی حسابرس. شمارهی 26.
5. شباهنگ، رضا. (1366). حسابداری مالی. ج1. تهران. مرکز تحقیقات حسابداری. سازمان حسابرسی.
6. ــــ . (1368). حسابداری مالی. ج2. مرکز تحقیقات حسابداری. سازمان حسابرسی.
7. ــــ . (1370). «تدوین اصول پذیرفته شده حسابداری به روش قیاسی- استقرایی یا قیاسی - دستوری». نشریهی اقتصاد و مدیریت.
8. ــــ . (1386). «تئوری حسابداری». سازمان حسابرسی. نشریهی 157.
9. علی مدد، مصظفی. (1382). «استانداردهای حسابداری و نقد حسابداری و گزارشگری مالی در بانکهای ایران». نشریهی حسابرسی. شمارهی 21.
10. کمیتهی فنی سازمان حسابرسی. (1381). استانداردهای حسابداری. سازمان حسابرسی.
11. نوروش، ایرج. (1381). «بررسی ارزشهای فرهنگی در ایران و امکان دستیابی به هدف ارائه به نحو مطلوب استانداردهای بینالمللی حسابداری» فصلنامهی علمی- پژوهشی بررسیهای حسابداری و حسابرسی. انتشارات دانشکدهی مدیریت دانشگاه تهران. سال نهم. شمارهی 30.
منابع لاتین:
1. Baydoun, N. and Willet, R. (2000). Islamic Corporate reports Abacus. 36(1)
2. Belkaoui, Ahmad, (a) (1984). Public Policy and Problems and Practices of Accounting. Westport. CT. Greenwood Press
3. . (a) (1985). International Accounting. Westport, CT.
Green wood Press
4. . (a) (1988). The New Environment in International
Accounting. Westport, Ct. Quorum Book
5. • - ; (a) (1989). International Accounting tehor.
Westport. CT. Green Wood Press
6. Choi, F.D.S. and Mueller, G.G. (1992). International Accounting. 2nd. Ed. Prentice-Hall: new jersey
7. Hendricksen, E.s. Accounting theory. (Richard D. Irwin, Homewood, III, 1965)
8. Hofsted, G.1987. The Cultural Context of Accounting, Accounting and Culture. Edited by Cusing, Barry E. (Sarasota, FI. American Accounting Association)
9. Jeffrey, J. Archambault & Marie, E. Archambault, (1999). "A
Cross-National test of Determinants of Inflation Accounting Practices". The International Journal of Accounting. Vol.34. No.2
10. Liminig, guan and Hamid Pourjalali. (2002). Partha Sengupta Jenny, Teruya. Effect of Cultural Environmental and Accounting Regulation on Eminga Manipulation: A Five Asian- Pacific Country Analysis. Unpublished paper
11. McArthur, J.B. (1999). "The Impact of Cultural Factors on the Libbying of Intemation Accounting Standards Committee on E. 32, Comparability of Financial Statements: An Extension of Mac Arthur to Accounting Member Bodies". Journal of International Accounting. Auditing & Taxation 8(2)
12. Mitchell, Williams, S. (1999). "Voluntary Environmental and Social Accounting Disclosure Practices in the Asia Pacific Region: An International Empirical test of Political Economy Theory". The International Journal of Accounting 34. No. 2
13. Muller, Gerhard, G. (1967). International Accounting. New York. Macmillan
14. Naciri, Ahmed & Cristian Hoarau. (2001). "A Comparative Analysis of American and French Financial Reporting Philosophies: The Case for International Standards". Advances in International Accounting. Vol. 14
15. Nobes, C.W. (1984). International Classification of Financial Reporting. Croom Helm
16. Oriol, Amat, and et.al. (1996). Dimension of National Culture
and the Accounting Environment: The Spanish Case. Unpublished Working Paper
17. Pburplall H k meek. G. (1995). "Accounting and Culture; The Case ot Iran". Research in Accounting in Emerging Economies. Vol . 3
l&Suderwan. M. and Timothy. ). Fogarty. (1996)- Culture and Accounting In Indonesia: An Empirical Examination. The International Journal of Accounting. Vol. 31. No. 4
19. Taheri, M. (1999). "The basic principles of Islamic Economy and their Effects on Accounting Standard Setting". »««. islamic-fuufxv.net
20. Vaiayvtham. & (2004). Islamic Accounting and Convention Accounting: Incompatible or Complimentary Conference Paper
21. Verau. S (2000). The Influence of Culture and politics on the promulgation of The Companies Act. 1996 in Indian
22. Wagdy. Abdallah. (1999). The Effect of Cultural and Religious Values on Accounting System and Practices of Developing Countries
23. Yaya, R and S. Hamced. (2004). Objectives and Characteristics of Islamic Accounting: Perceptions of Muslim Accounting Academicians In Yogyakarta. Indonesia. Conference paper
24. Zaid. OA. (1997). Accounting books and reports in the Islamic state proceedings of the International conference I: Accounting Commerce and Finance. The Islamic Perspective.
Sydney. Australia
25. Taheri, M. (1999). The basic principles of Islamic Economy and their Effects on Accounting Standard Setting, www. islamic-finance.net
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان مقاله در نخستین همایش؛ (1392)، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول