فلسفه عزاداري

حوادث گذشته هر جامعه مي‌تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع ديگر آثار عظيمي داشته باشد. اگر حادثه، حادثه مفيدي و در جاي خود داراي آثار و برکاتي بوده است، بازنگري، بازسازي و زنده نگه داشتن آن مي‌تواند آثار و برکات زيادي داشته باشد و فراموش کردن آن ممكن است موجب خسارت‌هاي جبران ناپذيري براي جامعه بشري باشد؛ زيرا حوادث مهمي که در تاريخ ملت‌ها به وجود مي‌آيند هزينه‌هاي زيادي را چه مادي و چه معنوي براي ملت‌ها به همراه دارد؛ نظير از دست دادن انسان‌هاي
چهارشنبه، 30 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه عزاداري
فلسفه عزاداري
فلسفه عزاداري

● نويسنده: زهرا - حسيني / يزدان - نصر هرندي

حوادث گذشته هر جامعه مي‌تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع ديگر آثار عظيمي داشته باشد. اگر حادثه، حادثه مفيدي و در جاي خود داراي آثار و برکاتي بوده است، بازنگري، بازسازي و زنده نگه داشتن آن مي‌تواند آثار و برکات زيادي داشته باشد و فراموش کردن آن ممكن است موجب خسارت‌هاي جبران ناپذيري براي جامعه بشري باشد؛ زيرا حوادث مهمي که در تاريخ ملت‌ها به وجود مي‌آيند هزينه‌هاي زيادي را چه مادي و چه معنوي براي ملت‌ها به همراه دارد؛ نظير از دست دادن انسان‌هاي بزرگ، رنج و مشقت، و محروميت‌هاي يک ملت و غيره. بنابراين اين حوادث بزرگ و درس‌ها و تجربه‌هايي که انسان‌ها بايد از آن بياموزند از سرمايه‌هاي عظيم هر ملت، بلکه تمام بشريت است و عقل حکم مي‌کند چنين سرمايه‌هايي حفظ و احيا شده و مورد بهره برداري قرارگيرند.
بدون شک حادثه ي عظيم عاشورا که داري ابعاد متعددي است، يکي از حوادث پرهزينه براي بشريت بوده است؛ چرا که با هزينه‌اي چون شهادت امام معصوم (علیهم السلام) كه يك انسان کامل است و ياران با وفاي آن حضرت و رنج و سختي کشيدن خانواده و اطفال آن حضرت و غيره به دست آمده است. از طرف ديگر، اين حادثه يک حادثه و واقعه شخصي، يعني براي منافع شخصي و گروهي و طايفه‌اي نبوده است؛ بلکه واقعه کربلا و شهادت امام حسين (علیه السلام) و ياران با وفايش يک مکتب است که داراي درس‌ها و اهداف و عبرت‌هايي همچون توحيد، امامت، امر به معروف و نهي از منکر، حقيقت‌خواهي، ظلم‌ستيزي، کرامت نفس، عزت، به پا داشتن نماز اول وقت و غيره مي‌باشد. اگر اين مکتب انسان‌ساز نسل به نسل بين انسان‌ها منتقل شود، بشريت مي‌تواند به ازاي هزينه‌اي که براي آن متحمل شده است، از آن سود برده و حداکثر بهره‌برداري را بنمايد. ولي اگر خداي ناخواسته اين حادثه فراموش شده يا تحريف شود، بيشترين ضرر متوجه جامعه بشري و مخصوصا جامعه دين‌داران مي‌شود و اگر مي‌بينيم در کلمات ائمه معصومين (علیهم السلام) (1) بر عزاداري و برپايي مجالس عزاي آن حضرت اين‌قدر تاکيد شده است، از آن جهت است که مکتب انسان‌ساز آن حضرت همواره زنده و پويا باقي بماند و تجربه پيروزي خون بر شمشير و حقيقت‌خواهي بر حق‌ستيزي براي هميشه همچون مشعلي فروزان، روشن‌گر راه انسان‌ها باشد. به عنوان مثال امام رضا (علیه السلام) در خيابان به دعبل بن خزاعي فرمود «شنيده‌ام براي جد ما حسين مرثيه‌سرايي مي‌كني؟» عرض كرد «بلي.» فرمود «براي ما هم بخوان.» عرض كرد «كجا؟» فرمود «همين جا». دعبل خواند و امام آن‌قدر گريست تا اشك از محاسن بلندش چكيد. امام مي‌دانست كه اين‌جا خيابان است، اما مي‌خواست بدين شكل عزاداري براي امام حسين (علیه السلام) را به صورت سنت و فرهنگ درآورد.
اين تاکيدات حضرات معصومين (علیهم السلام) باعث شده است تا مجالس عزاداري امام حسين (علیه السلام) از زمان شهادت آن حضرت تا به امروز به صورت يک جريان زنده و فعال و انقلابي درآيد و هزاران شاعر و نويسنده و خطيب، در اين باره مطلب ارايه کنند. هر چند دشمنان، تلاش‌هاي گسترده‌اي در جهت تحريف اين واقعيت عظيم نموده‌اند ولي همين مجالس عزاداري باعث شده است، اسلام براي هميشه زنده بماند و مبارزه با ظلم و ستم و تجاوزگري به عنوان يکي از شعارهاي امام حسين (علیه السلام) در سراسر جهان طنين‌انداز شود. بسياري از جنبش‌ها و انقلاب‌ها مانند انقلاب اسلامي ايران و يا جنبش حزب‌الله لبنان برگرفته از تاريخ عاشورا هستند.
همان‌گونه که بيان شد، حفظ و حراست و زنده نگه داشتن وقايع عاشورا مساله‌اي است که عقل به روشني بر آن دلالت دارد و سيره و روش حضرات معصومين (علیهم السلام) بر زنده نگه داشتن چنين مراسم و مجالسي بوده است. امام رضا (علیه السلام) مي فرمايد «روش هميشگي پدرم اين بود که هرگاه محرم فرا مي رسيد، روز گريه و مصيبت او بود و خنده‌اي در چهره نداشت تا ماه سپري شود، به خصوص روز عاشورا روز گريه و سوگواري و مصيبت او بود.» (2) و نيز علقمه بن محمد حضرمي مي گويد: «امام باقر (علیه السلام) براي امام حسين (علیه السلام) گريه مي کرد و ناله سر مي‌داد و به هر کس در خانه‌اش بود دستور مي‌داد گريه کند و در منزل آن حضرت، مجلس سوگواري و عزاداري تشکيل مي‌شد و آن مصيبت را به يك‌ديگر تسليت مي‌گفتند.» (3)
بايد دانست که حضرت حسين بن علي (علیهماالسلام) با آن مقام و مرتبه‌اي که در پيشگاه خداوند متعال دارد، نيازي به چنين مراسم عزاداري ندارد و تاکيد ائمه اطهار (علیهم السلام) بر برپايي چنين مجالسي، به خاطر آثار و برکات اين مجالس است که بعضي از آن‌ها عبارتند از: (4)
1- ايجاد وحدت و يکپارچگي در بين صفوف پراکنده پيروان حضرت اباعبدالله (علیه السلام): همان طوري که مراسم حج، وحدت و همدلي را در بين مذاهب و فرق اسلامي ايجاد مي‌کند، اين مجالس وحدت و همبستگي و اتحاد را در بين شيعيان و علاقه‌مندان آن حضرت مستحکم مي‌سازد.
2- آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه دين: زيرا اين مجالس بهترين مجال و بهترين فرصت براي بيان سيره و اهداف آن بزرگواران است و کساني که در اين گونه مجالس شرکت مي‌کنند با آن حالت رقت قلب، بيشترين آمادگي را براي دريافت چنين مطالبي دارند.
3- ايجاد پيوند قلبي با حجج الهي و بهره‌مند شدن از عنايات خاصه آن بزرگواران: زيرا در کلام ائمه (علیهم السلام) سفارش زيادي به برپايي چنين مجالسي شده است و برپايي اين‌گونه مجالس در حقيقت ارج نهادن و اطاعت کردن از دستورات امامان معصوم (علیهم السلام) است و بديهي است که اين اطاعت امر از جانب آن بزرگواران بي‌پاسخ نخواهد بود.
4- وقتي در بيان واقعه عاشورا ظلم‌ها و انحرافات و منکرات دشمنان اسلام بيان و چهره واقعي مدعيان خلافت اسلامي بر ملا مي‌شود، اذهان مخاطبان و شنوندگان به انحرافات موجود در جامعه خودشان معطوف مي‌شود و درصدد اصلاح جامعه خويش با دوري کردن از يزيد زمان و اطاعت از حسين زمان خويش بر مي‌آيند و در مي‌يابند که ظلم‌ها اختصاص به زمان گذشته نداشته و در هر زمان ممکن است جامعه به چنين حوادثي دچار شود. به عبارت ديگر اين مجالس، موجب بصيرت و آگاهي انسان‌ها نسبت به زمان خويش مي‌شود و در اين مجالس انسان ها نسبت به وظايف خود بيشتر آگاه مي‌شوند.
اين‌ها بخشي از آثار و برکات مجالس عزاداري حضرت اباعبدالله الحسين (علیه السلام) مي‌باشد که در صورت تعطيل شدن چنين مجالسي، جامعه از آن محروم خواهد بود. نکته قابل توجه اين است که بزرگداشت واقعه عظيم عاشورا بايد به بهترين وجه ممکن صورت بگيرد. ممکن است بتوان با برگزاري سمينار علمي يا ساختن فيلم و نوشتن کتاب و رمان، ياد و خاطره آن واقعه را زنده نگه داشت، اما هيچ‌کدام از اين‌ها نمي‌تواند بهترين روش باشد؛ زيرا انسان مجموعه‌اي است از ابعاد مختلف معرفتي، اجتماعي، غريزي، احساسي و عاطفي و ... و اگر ما بخواهيم حادثه و واقعه مهم و با ارزشي همچون واقعه کربلا را به نحو احسن زنده نگاه داشته، بشريت را از مواهب آن بهره‌مند سازيم، بايد تعظيم و بزرگ‌داشت آن به نحوي باشد که همه اين ابعاد وجود انساني در زنده نگه داشتن آن نقش داشته باشند. بنابراين، مجالس عزاداري امام حسين(علیه السلام) به نحو مرسوم از زمان ائمه طاهرين (علیهم السلام) تا امروز که هميشه با اندوه و اشک و بيان مصائب همراه بوده به نحوي که احساسات و عواطف انسان‌ها را برانگيزد، بهترين شيوه براي زنده نگاه داشتن اين مجالس است؛ زيرا در اين روش علاوه بر اينکه جزئيات اين واقعه مورد شناخت و معرفت قرار مي‌گيرد، با عمق جان حاضران پيوند مي‌خورد و از اين جهت همه خود را در برپايي چنين مجالسي موظف مي‌دانند و سعي مي‌کنند با امکانات موجود (مال، علم، قلم، بيان و ...) اين مجالس را برپاسازند. بسيارند انسان‌هايي كه در لحظه به درد آمدن دل و ريختن اشك بر سالار شهيدان تصميمات بزرگي در زندگي در راستاي تاديب و تهذيب نفس خود مي‌گيرند و البته بهتر است اين روش با ساير روش‌هاي ذكر شده در كنار يك‌ديگر به احياي واقعه عظيم عاشورا بپردازند و نيز بايد همواره متوجه انحرافات و کج‌روي‌هايي بود که ائمه (علیه السلام) و رهبران ديني پيوسته به ما هشدار داده‌اند.
شكر خدا از آنجايي که حسين بن علي (علیهماالسلام) شهيد راه انسانيت و ارزش‌هاي بشري است، تمام نسل‌ها به حکم فطرت انساني و حس حق‌شناسي بر خود لازم مي‌دانند که از جان‌فشاني‌ها و فداکاري‌هاي آن حضرت و يارانش در قالب برگزاري چنين مجالسي تقدير و تشکر نمايند و با آن حضرت در مصايب وارد شده بر ايشان و اهل بيت مكرمشان اظهار همدردي نمايند.
بنابر آنچه گفته شد، اين بشريت است که براي حفظ و پاسداري از ارزش‌هاي انساني و حرکت به سوي آن‌ها نيازمند است تا نام و ياد و خاطره آن حضرت را هميشه زنده نگاه دارد و اگر روزي نام حسين بن علي (علیهماالسلام) و خاطره رشادت‌ها و ارزش‌ها و آرمان‌هاي آن حضرت فراموش شود، اين جامعه بشري است که ضرر خواهد نمود.
اين مطلب مورد تاييد و تاکيد قرآن مجيد نيز مي‌باشد و خداوند در قرآن در سوره ابراهيم به حضرت موسي (علیه السلام) دستور مي‌دهد که ايام الله را به مردم يادآوري نمايد. (5)
وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ
روزهاي خداوند را به مردم متذکر شو، زيرا در اين روزها نشانه‌هايي براي انسان هاي صبور و شکرگزار است.
استاد علامه طباطبايي (ره) در تفسير اين آيه مي فرمايد «به طور مسلم، منظور از ايام الله، آن زمان‌هايي است که امر خدا و وحدانيت او و سلطنت او ظاهر شده و يا ظاهر مي‌شود ... و نيز ايامي که رحمت الهي به ظهور مي‌رسد. البته آن ايامي که نعمت‌هاي الهي آن چنان ظاهر شده‌اند که در ديگر ايام به آن روشني نبوده است ...» (6)
با اين تفسير روز عاشورا مي‌توان جزو روزي دانست كه در آن امر و فرمان خدا ظاهرا شده است. زيرا در حديث است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به امام حسين (علیه السلام) فرمود: (7)
اِنَّ اللهَ شاءَ اَنْ يَراكَ قَتيلًا
خداوند خواسته كه تو را كشته ببيند.
و نيز استاد ديگر آيت‌الله مكارم شيرازي (حف) مي‌فرمايد: « ايام الله تمام روزهايي است كه داراي عظمتي در تاريخ زندگي بشر است. هر روزي كه در آن يكي از فرمان‌هاي خدا چنان درخشيده كه بقيه امور را تحت الشعاع خود قرار داده، از ايام الله است.» (8)
و نيز در آيه ديگري مي‌فرمايد:
... وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَي الْقُلُوبِ
و هر كس شعائر الهي را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواي دل‌ها است. (9)
عارف بزرگ ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي (ره) در بحث مربوط به شب زفاف سيده نساء عالميان (سلام الله علیها) و مولاي متقيان (علیه السلام) (شب 21 محرم) و بزرگ‌داشت چنين شبي اين آيه را بيان مي‌كند و مي‌فرمايد:
«اميد چنان است كه آن كس كه مراقب بزرگ شمردن و محترم دانستن اين روزها (شعائر الهي) باشد، داخل در آن دسته‌اي شود كه خدا آن‌ها را در كتاب كريم خود به تقواي دل توصيف فرموده است.» (10) در جايي كه اين عارف سترگ شب زفاف فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و علي (علیه السلام) را جزو شعائر الهي مي‌داند و بزرگ‌داشت آن را توصيه مي‌كند، ناگفته پيداست كه ايام شهادت مظلومانه فرزند آن دو بزرگوار نيز بدون شك جزو شعائر الهي خواهد بود.
البته اين‌گونه نبود كه امام (علیه السلام) از اين واقعه ناراحت باشد، چرا كه خود به استقبال شهادت رفته بود؛ اما اين مساله چيزي را از ارزش و اهميت عزاداري براي او كم نمي‌كند. ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي (ره) در اين باره مي‌فرمايد:
«به حسين (علیه السلام) هرچند در ظاهر امر صدماتي رسيد كه به هيچ كس در دنيا به آن اندازه نرسيد، با اين همه آن‌چه به روح او از تجليات انوار و شوق وصال مي‌رسيد، تمام اين شدايد را آسان و بلكه به لذت تبديل مي‌نمود. چنان‌كه برخي از يارانش خبر داده‌اند كه هرگاه امر بر آن حضرت سخت مي‌شد، رنگش سرخ‌تر و خرسندي حالش بيشتر مي‌شد. اما مصيبات وارده بر بدن مبارك او و دل‌هاي اهل بيت او و هتك حرمت‌ها ارواح را مي‌زدايد. لذا آن كس كه خود را از دوستان او مي‌داند بايد اظهار اندوه نمايد (اندوه خود را ظاهر سازد) و ناله‌اش به حدي برسد كه با اين مصيبت عظيم متناسب و چنين باشد كه گويي آن مصيبات بر خودش و اهل و عيالش وارد آمده است و حرمت امام را از حرمت جان و خاندان خود پست‌تر نشمارد و دوستي نسبت به جان و اهل و عيال خود را از دوستي پروردگار و پيغمبرش و امامش بيشتر نداند كه خداي تعالي فرمود: (11)
قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّي يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ
بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما و اموالي كه به دست آورده‌ايد و تجارتي كه از كساد شدنش مي‌ترسيد و خانه‌هايي كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوب‌تر است، در انتظار باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند و خداوند جمعيت نافرمانبردار را هدايت نمي‌كند.
و نيز بايد بداند كه اين حسين (علیه السلام) است كه قبول اين مصيبات فرمود و جان گرامي خود را (به عنوان رهبر شيعيان) فدا ساخت تا آنان را از عذاب دردناك رهايي بخشد و اولاد و عزيزان خود را يتيم ساخت و به اسير شدن زنان و ذبح فرزندان و برادران و عترت خويش راضي شد، تا مردم را از گمراهي و پيروي گمراه‌كنندگان و هلاكت به دست هلاك‌كنندگان رهايي بخشد؛ تا به شكنجه آتش گرفتار نشوند و از گناهان بزرگ نجات يابند و اين تشنگي عظيم را تحمل فرمود تا شيعيان خود را از عطش روز واپسين با آب گواراي رحيق سيراب نمايد. (در واقع اين كه اكنون ما مسلمانيم و اسلام بدون تحريف به دست ما رسيده است، مرهون جان‌فشاني حسين (علیه السلام) است؛ همان‌گونه كه ابو الحب، شاعر كربلايي، بيت زير را به عنوان زبان حال امام (علیه السلام) سروده است:
اِنْ كانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ اِلّا بِقَتْلي فَياسُيوفُ خُذيني
اگر دين محمد (صلی الله علیه و آله) تنها با كشته شدن من پابرجا مي‌ماند، پس اي شمشيرها مرا در برگيريد. (12) پس بر پيروان او نيز واجب است كه آنان نيز آن‌چه را آن بزرگوار براي آن‌ها بذل كرده بذل كنند (كه نمي‌توانند در چنان حدي بذل نمايند) و اگر (هم به فرض) چنين كنند هنوز حق آن بزرگ‌وار را نتوانسته‌اند به جاي آورند، چرا كه نفس شريف او را با ديگران نتوان مقايسه كرد. او به منزله نفس پيامبر و حبيب خدا و حبيب حبيب خداست.» (13)
بر اين اساس مي‌توان گفت كه امر به احياء عاشورا به نوعي در قرآن نيز آمده است و اين واقعه و بقا و حيات اسلام با حزن حسين بن علي (علیهماالسلام) و يارانش، از مصاديق ايام الله و شعائر الله است و همه ما مامور به يادآوري و تعظيم و بزرگ‌داشت آن هستيم.
و اما مطلب ديگر ثواب بسيار زيادي است كه در اخبار و احاديث براي گريه بر سيد الشهداء (علیه السلام) بر شمرده شده است. خبرگزاري شبستان که از خبرگزاري‌هاي معتبر اسلامي است روايتي را از تشرف سيدمحمدمهدي بحرالعلوم (متوفي 1212ق) خدمت امام عصر -روحي و ارواح العالمين له الفداء- در اين رابطه بيان کرده که اصل مطلب را مي‌توانيد در آدرس زير ببينيد:
http://www.shabestan.ir/newsdetail.asp?msg=succ&newsID=86102613552924
و اما خلاصه جريان اين تشرف به قرار زير است:
سيد بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا به راه افتاد. در بين راه به اين مساله که گريه بر امام حسين (علیه السلام) گناهان را مي‌آمرزد، فکر مي کرد که شخص عربي سوار بر اسب به او رسيد و سلام کرد و پرسيد: درباره چه چيز به فکر فرو رفته‌اي؟ عرض کرد: در اين باره که چطور مي‌شود خداي تعالي اين همه ثواب به زايرين و گريه‌کنندگان بر سيد الشهداء مي‌دهد؟ فرمود: «تعجب نکن! من براي شما مثالي مي‌آورم. سلطاني به همراه درباريان خود به شکار رفت. در شکارگاه از لشگريانش دور شد و به سختي فوق العاده‌اي افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه‌اي را ديد و وارد آن شد. در آن جا پيرزني را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را مي‌گرداندند. وقتي سلطان وارد شد، او را نشناختند؛ ولي به خاطر پذيرايي از ميهمان آن بز را سر بريده و کباب کردند؛ زيرا چيز ديگري براي پذيرايي نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از آن‌ها جدا شد و خود را به درباريان رسانيد و جريان را براي آن‌ها نقل کرد. در نهايت از آن‌ها سوال کرد اگر من بخواهم پاداش ميهمان‌نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه کنم؟ يکي گفت: به او صد گوسفند بدهيد. ديگري گفت: صد گوسفند و صد اشرفي بدهيد، ... سلطان گفت: هر چه بدهم کم است؛ زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت، مقابله به مثل کرده‌ام. چون آن‌ها هر چه داشتند به من دادند. من هم بايد هر چه که دارم به آن‌ها بدهم تا سر به سر شود. حال سيدالشهداء هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و دختر و خواهر و سر و پيکر داشت همه را در راه خدا داد. پس اگر خداوند به زايرين و گريه‌کنندگان آن حضرت اين همه ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود. زيرا خدا که خداييش را نمي‌تواند به سيد الشهداء بدهد؛ پس هر کاري که مي‌تواند، آن را انجام مي‌دهد. يعني با صرف نظر از مقامات عالي خود امام حسين (علیه السلام)، به زوار و گريه‌کنندگان آن حضرت نيز درجات بالايي عنايت مي‌کند.» چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
اين مطلب صرف نظر از صحت و سقم آن، حاوي نکات دقيق عقلاني و منطقي است که حتي اگر بر فرض از زبان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) نيز بيان نشده باشد، به دليل تطابق آن با عقل و منطق قابل قبول است. بنابراين اگر گريه بر امام حسين (علیه السلام) اين قدر ثواب داشته باشد و يا حتي اگر احتمال برود كه داراي چنين اجري باشد، به علت كثرت بيش از حد ثواب به حكم عقل به جا است كه انسان خود را از اين فيض عظيم و اجر جزيل محروم نسازد.

پي‌نوشت‌ها
(1) به عنوان مثال بحارالانوار، ج44، ص292؛ وسائل‌الشيعه، ج3، ص282
(2) وسائل‌الشيعه، ج10، ص394
(3) وسائل الشيعه، ج10، ص398
(4) براي آگاهي بيشتر، نک: نمايه گريه زايران بقيع
(5) سوره ابراهيم، آيه 4.
(6) ترجمه تفسير الميزان، ج2، ص23
(7) بحارالانوار، ج 44، ص364؛ لهوف، ص63
(8) تفسير نمونه، ج10، ص272
(9) حج/32
(10) ترجمه المراقبات، ص59
(11) سوره توبه، آيه 24
(12) تراث كربلا، ص86؛ صحيفه نور، ج13، ص158
(13) ترجمه المراقبات، ص49 تا 52، با اندكي تصرف و تخليص، عبارات داخل پرانتز توسط نگارنده افزوده شده است

 

 


● منبع: سایت - باشگاه اندیشه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط