مترجم: حجت الاسلام غلامرضا متقى
برخورد ارزشها
متن ذیل که از نامهاى شخصى اقتباس شده، پیچیدگى مشکلى را که ما در حوزه آموزش جنسى با آن مواجهیم، به صورت خلاصه بیان مىکند:«...اما در میان کشورهاى اروپایى غربى، انگلستان محافظه کارترین کشور در این زمینه است. به عنوان مثال، اگر در گفتوگو با یک شهروند هلندى، مخالفت خود را با آموزش جنسى در مدارس ابراز کنید، چنان خیره و متعجبانه شما را مىنگرد که گویى با آموزش درس جغرافیا مخالفت کردهاید. هلند کشورى است که دریاى آن ساحل ندارد. اطلاعیههاى روسپى گرى بر روى صفحه تلویزیون، حتى براى کودکان، در طول روز نمایش داده مىشود. در پروژههاى درسى، از دانشآموزان کم سن و سال مىخواهند به عنوان یک کار هنرى، عضو ویژه بدن انسان را ترسیم کنند. براستى آیا مىتوانید تأثیر این کار، بر کودکى در این سن که در کلاس نشسته و تمام همکلاسىهاى او در حال نقاشى کردن اعضاى خاص بدن هستند را تصور کنید؟ هفتصد و پنجاه هزار نفر مسلمان در هلند زندگى مىکنند، اما اجازه ندارند با معلم خصوصى در خانهها تحصیل کنند. علاوه بر این، اجازه کنارهگیرى از برنامههاى آموزش جنسى نیز به آنها داده نمىشود. یادآور مىشود که در هلند مدرسه متوسطه اسلامى وجود ندارد.»(36)
هر چند وضعیت، در غالب مدارس بریتانیا از هلند بهتر است، اما این امر در بریتانیا موجب تضاد ارزشها شده است. «نگاه خیره و متعجبانه» هلندى، یا حاکى از نادیده گرفتن سایر فرهنگهاست و یا حاکى از این انتظار نامعقول است که همگان باید خود را با ارزشهاى اکثریت تطبیق دهند و نمایش تبلیغات مبتذل در تلویزیون، حاکى از این امر است که احساس شرم در آن جامعه، با آنچه از جامعه مبتنى بر ارزشهاى دینى انتظار مىرود، متفاوت است. نقاشى کردن عضو خاص انسان و تلقى آن به عنوان امرى آموزشى، رفتارى غیر اخلاقى است، اما به نظر مسئولان هلندى، کار هنرى است.
هر چند ممکن است بریتانیا در مقایسه با برخى همسایههاى اروپایى خود محافظه کارتر باشد، اما این بدان معنا نیست که از شرارتهایى که سایر کشورها رنج مىبرند، کاملاً در امان است. مثلاً نود و سومین مقاله «رمز هدایت»(37) که توسط کمیسیون استاندارهاى برون مرزى (ژوئن 1998) منتشر شده است، درباره ابتذال برهنگى نوشت: برهنگى(38) به انسان، آرامش بیشترى مىدهد. عریان کردن بدن، تأثیرى معقول وهیجانانگیز بر جاى مىگذارد، با این شرط که از برهنگى سوء استفاده جنسى نشود. توجیه این امر، از مقصد و شایستگى برنامههاى فردى ناشى مىشود.
وظیفه کمیسیون استاندارهاى برون مرزى رادیو و تلویزیون، ترسیم این خطمشىهاست؛ زیرا مردم بریتانیا، عموما «درباره نمایشهاى جنسى، آزادمنشانه و راحتتر عمل مىکنند.» از این گفته، به سؤال مهمترى دست مىیابیم و آن این است که: چگونه مىتوان درباره «شایستگى» یک برنامه منحصر به فرد، داورى کرد؟
منشاء ارزشهایى که تصاویر بدن برهنه انسان را توجیه مىکند کدام است؟ غیر از تحریک جنسى انسانها، پخش تصاویر هیجانانگیز چه تأثیر دیگرى بر جاى مىگذارد؟ از دیدگاه اسلام، این امر، نفرتانگیز و از جهت اخلاقى کارى پست است. ارزشهاى مبتنى بر آزادى(39)، روح حاکم برنامههاى آموزش جنسى فعلى است، اما سؤال این است که آیا این دسته ارزشها ذاتا خوب است؟ اگر ارزشها ناشى از اصول و باورهاى بنیادى است، پس باید ارزشهاى مثبت و منفى را از یکدیگر تفکیک کرد. مقصود از ارزشهاى مثبت، ارزشهایى است که دین و احساس اخلاقى، آنها را ذاتا خوب مىداند و از جهت معنوى سودمند است؛ در برابر، ارزشهایى وجود دارد که از جهت دینى و اخلاقى نارواست و خسارات معنوى به بار مىآورد. ارزشهاى مثبت، کمک مىکند انسانها استعداد کامل خود را بشناسد و از طریق درک واقعیات برتر، به موفقیت هایى نایل آیند. ارزشهاى منفى، با رها کردن هیجانها و امیال افسار گسیخته، انسانیت انسان را تخریب مىکند. به فرموده قرآن کریم، خداى متعال انسان را به بهترین سرشت(40)، یعنى با بهترین و خالصترین سرشت آفریده است که با پرورش ارزشهاى مثبت، مىتوان از آن حراست کرد. از طرف دیگر، ارزشهاى منفى، آدمى را از خداى متعال دور کرده و او را تا دَرَک اسفل تنزل خواهد داد.(41)
عقیده به مثبت یا منفى بودن ارزشها، نسبت به مناطق جغرافیایى متفاوت است. ارزشهایى که در یک منطقه مثبت است، ممکن است در منطقه دیگر منفى باشد. مثلاً، تمجید از دختر جوانى که لباسهاى فاخر به تن کرده ممکن است در یک جامعه ارزش به حساب آید، اما در جامعه دیگر، شدیدا نکوهیده باشد یا مثلاً در فرهنگ خاصى، بسته به شرایط، یک ارزش گاهى مثبت و زمانى منفى باشد. دروغ گفتن، یک ارزش منفى است، اما همین عمل، براى نجات جان یک انسان، ارزش مثبت دارد.
برخورد ارزشها را مىتوان به برخورد باورهاى دینى معنا کرد. امروزه در بریتانیا افراد مختلف و رفتارهاى جنسى متنوعى وجود دارد، اما آیا مىتوان تمام این رفتارها را لزوما خوب دانست؟ آیا مىتوان دانشآموزان را بدون هیچ مدافعى در این شرایط، بىپناه رها کرد؟ مخصوصا این سؤال مطرح است که چه نوع ارزشهایى باید مبناى آموزش جنسى قرار گیرد؟ جواب تمام این سؤالها از دیدگاه اسلام، از برخى جملات فوق روشن مىشود، اما مجموعه ارزشهایى که دانشآموزان در مدارس بریتانیا با آن مواجهند، با ارزشهاى دینى تفاوت زیاد دارد و احتمالاً از جهت ارزشى نیز تداخلهایى وجود دارد. مثلاً این واقعیت که خویشتن دارى(42) براى جوانان مجرد امنترین رویکرد به امور جنسى است، در مدارس ترویج نمىشود، بلکه از آنها انتظار دارند ارزشهاى شخصى خود را تغییر داده و به شیوهاى مسئولانه عمل کنند.
اندیشه رایج در این باب که دانشآموزان باید ارزشهاى اخلاقى و شخصى خود را، نه تنها در امور جنسى، بلکه در تمام جنبههاى زندگى توسعه دهند، نیاز به بررسى دقیق دارد. ما در شرایطى زندگى مىکنیم که تجارب جنسى، بخشى از زندگى نوجوانان را تشکیل مىدهد. رسانههاى گروهى، جامعه و همچنین مدارس نیز، نوجوانان را به همین جهت سوق مىدهد. ارزشهاى اخلاقى را در خلاء نمىتوان توسعه داد. به تعبیر دیگر، کسى قادر نیست ارزشهاى اخلاقى خود را بدون اتخاذ از یک منبع، توسعه دهد. در شرایط فعلى، ارزشهاى اخلاقى، هماهنگ با جامعهاى که روابط آزاد جنسى بر آن حاکم است، توسعه مىیابد. پذیرش نوع ارزشها، بستگى به عرضه آنها دارد. به علاوه، ارزشها تا زمانى که با درون سازى(43) و عمل کردن به آن سروکار داشته باشد، امورى شخصى است، اما تا جایى که به ذات ارزشها مربوط است، آرمانهایى را تعیین مىکنند که انسانها به اندازه توانایى خود آنها را دنبال کنند.
در اینباره، معلمان رهنمودهاى چندانى به دانشآموزان نمىدهند و بلکه بر عکس، از ارزشهاى جامعه بزرگتر حمایت مىکنند. یکى از ادلّه این موضوع، پذیرش این فلسفه است که معلمان وظیفه ندارند ارزشها را بر دانشآموزان تحمیل کنند و تنها وظیفه آنها ارایه شناخت است. این خود دانشآموز است که باید با تعمّق، تصمیم آگاهانه بگیرد. علاوه بر این، معلمان غالب اوقات آمادگى ندارند دانشآموزان را هدایت کنند، زیرا خود آنها نیز محصول جامعهاى هستند که یک سلسله ارزشها در آن رواج دارد و هیچ هدایت مستقیم اخلاقى از آن دریافت نکردهاند.
ترویج رفتار جنسى مسئولانه نیز با مشکلاتى مواجه است، زیرا برخى مردم در محدوده خاصى از ارزشها احساس مسئولیت مىکنند. به عنوان مثال، در جامعه سکولاریستى، مرز احساس مسئولیت، آزردن جسمانى یا روانى افراد است. آنها نسبت به تأثیرات طولانى مدت روابط جنسى آگاهى دارند و جنبههاى دینى، یعنى شرم و حیا و بکارت قبل از ازدواج و پذیرش اصول معنوى و اخلاقى، در این دیدگاه جایگاهى ندارد.
استفاده از ابزار جلوگیرى، ممکن است از حاملگى جلوگیرى کند، اما راه اقدامات جنسى غیر اخلاقى با تمام پیامدهایى که براى فرد و جامعه دارد را باز مىکند.
قرآن کریم، مسلمانان را تشویق مىکند که دیگران را به خوبىها دعوت و از بدىها منع کنند.(44) در این تشویق، مفهوم درست و نادرست نهفته است. رفتارى از جهت اخلاقى درست است که در دراز مدت از جهت معنوى مفید باشد. بر عکس، امرى از جهت اخلاقى نادرست است که از جهت معنوى مخرّب باشد. امروزه در آموزش جنسى این موضوع آموخته نمىشود که ارضاى جنسى بیرون از مرز ازدواج، به دلیل خسارتهاى معنوى و اجتماعى زیان بار است، بلکه برعکس مربیان آموزشى به نوعى خنثىگرایى اعتقاد پیدا کردهاند که دانشآموزان را تشویق مىکنند فعالیتهایى را بپذیرند که لزوما مورد تأیید دیدگاه دینى نبوده و به سرشت انسان توجهى ندارد.
دیدگاهى که فاقد سوگیرى ارزشى(45) است، ممکن است درباره تمام ارزشهاى اخلاقى سکوت اختیار کند یا تمام ارزشها را آموزش دهد و انتخاب را به خود دانشآموزان واگذار کند. همان گونه که قبلاً بیان شد، از یک طرف نمىتوان نسبت به ارزشها بى تفاوت ماند و از طرف دیگر، عرضه کردن تمام ارزشها به دانشآموزان، بدون راهنمایى آنها به ارزش خاصى نیز ممکن است نقش تخریبى داشته باشد. از طرف دیگر، سخن گفتن معلمان در کلاس درباره برخى ارزشهاى خاص، ممکن است براى آنان، مشکل آفرین باشد. به عنوان مثال، حضور دانشآموزان تک والدینى(46) در کلاس، تحلیل نقادانه روابط نامشروع یا نامطلوبیت این روابط از دیدگاه دینى را مشکل مىکند. امکان دارد معلمان نسبت به صحت یا عدم صحت نوع خاصى از روابط جنسى سکوت اختیار کنند، اما این سکوت نیز، خود تأییدى بر این اقدامات است.
به نظر مىرسد انگلستان کشورى دینى باشد، اما برخى قوانینى که مجلس، در حوزه امور جنسى تصویب کرده، صددرصد غیر دینى و ضد آیین مسیحیت است. تضعیف عقیده به مسیحیت در انگلستان، نه تنها قلمرو آموزش جنسى، بلکه تمام قلمروهاى زندگى را صحنه تاخت و تاز ارزشهاى ضد دینى قرارداده است. اگر باورهاى دینى مردم قوى بود، امکان نداشت چنین قوانینى در مجلس به تصویب برسد. این وضعیت ناشى از کاهش تدریجى حساسیتهاى دینى مردم بوده و به آن دلیل است که اهمیت و نیاز قطعى به پیروى از یک دین، چندان براى آنها روشن نشده است. در واقع، در جوامع سکولاریستى، مانند جامعه امروز انگلستان، حتى کسانى که خود را مذهبى مىپندارند، تمایل دارند مذهب را به گونهاى تفسیر کنند که با نوع سنّتى آن بسیار تفاوت دارد. این نگرش آزاد منشانه به دین، پذیرش تفسیر قطعى از دین را بسیار دشوار مىسازد. از طرف دیگر، کسانى که مایلند از شیوه زندگى، آن گونه که دین خواسته، حمایت کنند، کمال و معناى زندگى را در پذیرش قطعى اصول عقایدى مىدانند که مبناى اندیشههاى آنها به حساب مىآید. امکان ندارد که آنها بر سر این اصول، مصالحه کنند؛ زیرا بین مصالحه بر سر این اصول و طرد باورهاى دینى، فاصله چندانى وجود ندارد.
عوامل تأثیر گذار بر نگرش دانشآموزان
دانشآموزان فقط از راه آموزش جنسى به این گونه اطلاعات دست پیدا نمىکنند، بلکه این شیوه، تنها یکى از راههاى کسب اطلاعات درباره ارزشهاى جنسى بزرگسالان است. کودکان، ناخودآگاه ارزشهاى جامعه را مىپذیرند، چون والدین بر ارزشهاى اجتماعى کنترلى ندارند و تنها مىتوانند کودکان خود را به اطلاعاتى مجهز کنند که با آنچه از جامعه دریافت مىکنند مقابله نمایند. این سخن، به آن معناست که والدین مجبورند درباره مطالبى سخن بگویند که دوست دارند از آن پرهیز کنند.تربیت کودکان در جامعه مدرن، وظیفه بسیار سنگینى است. در چنین جوامعى، عوامل بسیارى در شکلگیرى شخصیت آدمیان دخالت مىکند. والدین مسلمان، نگران تربیت اخلاقى کودکان خویشند، زیرا نیروهاى فراوانى دستاندرکارند که احتمالاً وابستگى آنها به خانواده و ارزشهاى دینى را تضعیف مىکند. برخى از این عوامل عبارتند از:
1. تأثیر نظام تعلیم و تربیت سکولاریستى
تعلیم و تربیت سکولاریستى، فلسفه و نظام اخلاقى خاص خود را دارد؛ نظامى اخلاقى که قواعد مطلق را نمىپذیرد. نسبیّت اخلاقى بر تمام مجموعه تعلیم و تربیت سایه گستر شده است. این اندیشه، به دانشآموزان کمک نمىکند معناى درست و نادرست را بدانند، بلکه چنین القا مىکند که منشاء ارزشها، ساختار اجتماعى است و بنابراین، هر تصمیم اخلاقى، موضوع یک اندیشه است. محدودیت این اندیشه، این است که ایمان انسانها به قواعد مطلق اخلاقى را تضعیف مىکند. در اندیشه سکولاریستى، نظام اخلاقى و معنوى قابل تفکیک است، اما از دیدگاه اسلام، نظام اخلاقى، معنویت و تدین، تحت اصول الهى وحدت یافته و به تربیت مجموعه شخصیت کودک کمک مىکند.2. فشار گسترده اجتماعى
فشار همتایان و نفوذ تلویزیون و رسانههاى گروهى، چنان قدرتمند است که اجازه نمىدهد جوانان از الگوهاى سنتى زندگى پیروى کنند. نفوذ جامعه و ارزشهاى آن، چنان قوى است که حتى بزرگسالان را تحت تأثیر قرار مىدهد. تعامل فرهنگى، پدیدهاى اجتنابناپذیر است که این فرصت را فراهم مىآورد تا مردم با فرهنگ یک دیگر آشنا شوند و غناى فرهنگى خود را بهتر کشف کنند؛ اما در این فرآیند امکان دارد بخشى از ارزشهاى فرهنگ خودى را نیز از دست بدهند.3. فقدان اطلاعات نسبت به جامعه غرب
ماهیت جوامع مدرن، بسیار پیچیده است؛ اما بسیارى از والدین نسبت به پیچیدگى آن اطلاع کافى نداشته و براى برخورد با این مسایل آمادگى ندارند. برخى والدین لازم نمىدانند جزییات جوامع غربى را بدانند و آن را به عنوان فرایندى که موجب سکولاریزه کردن افراد مىشود تلقى کنند؛ اما حتى اگر کسى درباره وضعیت آن اطلاعات جزیى هم داشته باشد، قدرت ایستادگى در برابر آن را ندارد. در عین حال، شناختن جوامع غربى به والدین کمک مىکند ارزشهاى مثبت و منفى غرب را دانسته و به صورت روشن درباره آن قضاوت کنند.4. فقدان توازن در کنترل والدینى
دین اسلام به مردم توصیه مىکند در تمام امور دینى راه میانه را در پیش گیرند. باید اسلام را به کودکان به شیوهاى صمیمانه و خوشایند آموزش داد تا نسبت به آن بىعلاقه نشوند.5. ناکامىدر معرفى مدل جهت ایفاى نقش کودکان
کودکان، والدین و بزرگسالان از جمله معلمان را الگوى خود مىدانند. اگر والدین، کودک را به اسلام دعوت کنند، اما خود به آن عمل نکنند، نتیجه آن بر عکس خواهد بود.6. دارا بودن اولویتهاى متفاوت
احتمالاً گروه اندکى از والدین، نسبت به بسیارى از اعضاى جامعه، اولویتهاى متفاوتى دارند. زمانى که والدین چنان به کار روزانه اشتغال دارند که نمىتوانند اندکى از وقت خود را با کودکان باشند، نتیجه این است که کودکان به حال خود رها شده و به آسانى تحت تأثیر محیط اجتماعى قرار گیرند.7. کاهش حساسیت نسبت به ارزشها
قرآن، احادیث و کتب فقهى، سرشار از ذکر هنجارهاى رفتار جنسى، آداب و موازین اخلاقى (Etiquette) است و صریحا درباره انواع متصور انحرافات جنسى سخن گفته است. هر چند مسلمانان در اصالت و صحت این منابع تردید ندارند و از ارزشها و تعالیم این منابع توشه هدایت بر مىگیرند، اما دانشآموزان مسلمان که به صورت مستمر در معرض تعالیم غیر دینى یا ضد دینى قرار مىگیرند، احتمالاً حساسیتشان نسبت به این ارزشها فروکش خواهد کرد. براى مواجهه با ارزشهاى نامطلوب، باید توانایى تأمل نقادانه را در دانشآموزان ایجاد کرد، اما این تأمل نقادانه، نیازمند ارزشهایى است که مبناى این تأمل را فراهم آورد.سلسله فعالیتهاى مسلمانان
ایجاد تحول اساسى در برنامه آموزش جنسى، چالشى هولناک است. در حالى که تصور مىشود نیروهاى لیبرال درصد زیادى از جمعیت را تشکل مىدهند، طبیعى است که در مواجهه با این چالش، احساس یأس کرده و آن را تنها راه بدانیم. کسانى که به فکر سعادت انسانیت، مخصوصا نسل جوان هستند، باید مبارزه بر ضد فرامین الهى را که نقش تخریبى دارد، جدّى بگیرند. ضرورت ایجاب مىکند که درباره شرایط بیاندیشیم، آن را ارزیابى کرده و تلاش کنیم در سایه میراث مشترک سه دین ابراهیمى، یعنى اسلام، مسیحیت و یهودیت، فرا گیریم که چگونه خود را از شرّ حامیان آموزش جنسى برهانیم.قدم اول در این راه، تغییر تدریجى در گرایش فعلى جامعه، جهت جایگزین کردن ارزشهاى آن با ارزشهاى دینى است. البته این وظیفه سنگینى است.
قید و بندهاى دینى مجموعه جامعه در چند دهه اخیر، به صورت جدى آسیب دیده است و ما اکنون در عصرى زندگى مىکنیم که هنجارهاى دینى و موازین رفتارى خاصى بر آن حاکم نیست، بلکه مجموعهاى از ارزشهاى ذاتا سکولاریستى بر آن حاکم است. تا زمانى که فلسفه انسان گرایانه سکولاریستى بر سراسر جامعه حاکم باشد، تحول در برنامه آموزش جنسى امکان ندارد. این مشکل با این حقیقت همراه است که هر تلاشى براى محافظت از ابعاد دینى، دخالت در استقلال انسانها و تحمیل یا تلفیق دانسته شده و در مقابل، طرفدارى از دیدگاه سکولاریستى، رها سازى ذهن انسان از خرافه یا جزمیات تلقى مىشود. ذهن انسان با طرد هنجارهاى الهى، هر چه بیشتر در قید و بند بوالهوسى خویشتن گرفتار آمده و آرزوهاى او مورد بى توجهى قرار گرفته است. تقدس زدایى از ارزشها، ریشه تمام مشکلات است.
بى تردید، تحول در این حوزه را باید از برنامه آموزش جنسى مدارس آغاز کرد. مذاکره و مصالحه بین فلسفههاى متضاد، ممکن است مطلوب باشد، اما باید با این مبانى آموزش جنسى به خاطر حفاظت از نسل جوان مبارزه کرد.
با توجه به این حقیقت که مسلمانان قادر نیستند در برنامه موجود و عملکردها تحول چندانى ایجاد کنند، باید فرزندان خود را از شرّ این مفاسد نجات دهند. برخى از راهکارهایى که مسلمانان براى حفاظت از ارزشهاى دینى خود در پیش گرفتهاند، عبارتند از:
1. توصیه به کنارهگیرى کودکان از درسهاى آموزش جنسى
به عنوان اقدامى افراطى، والدین غالبا فرزندان خود را از درسهاى آموزش جنسى برحذر مىدارند. بى تردید، والدین مىدانند در حالى که موضوع آموزش جنسى در تمام دروس اعم از هنر، تئاتر، ادبیات، تاریخ و غیره مطرح مىشود، ممکن نیست بتوان کودکان را به طور کامل از این گونه آموزشها ایمن کرد. برخى والدین با کنارهگیرى کودکان از کلاسهاى آموزش جنسى موافق نیستند، اما این امر، به غلط، به عنوان موافقت با این کلاسها تلقى شده است. در واقع، این اندیشه، عکس العملى در مقابل وضعیت کاملاً مأیوس کننده است. آنها با وجود عدم میل قلبى، به کودکان خود اجازه مىدهند در کلاسهاى آموزش جنسى از نوع سکولار آن شرکت کنند، اما تلاش مىکنند به وسیله آموزش خانگى یا فرستادن آنها به مسجد، تأثیر این کلاسها را کاهش دهند. درست است که جلوگیرى از ورود به کلاسهاى آموزش جنسىنمى تواند کاملاً کودکان را از تماس با ارزشهاى نامطلوب باز دارد، اما تا این حد به والدین اطمینان مىدهد که از طریق دروس رسمى با این گونه ارزشها آشنا نشدهاند.2. نظارت اجتماعى بر کودکان
با ایجاد محدودیت در برقرارى تماس با کسانى که تأثیر غیر اسلامى بر کودکان مىگذارند، مىتوان این وظیفه را انجام داد. باید کودکان را تشویق کرد که در گزینش دوستان با احتیاط عمل کنند؛ زیرا فشار همتایان تا حدى مؤثر است که گاهى آدمى را با وجود عدم میل قلبى، به برخى کارها وادار مىکند، اما امکان دارد سختگیرى بیش از حد والدین، نتیجه معکوس در بر داشته باشد.3. جلوگیرى از تماس با جنس مخالف
مسلمانان، مخصوصا نگران رفت و آمد کودکان خود با دوستانى از جنس مخالفند. رفاقت با دوستانى از جنس مخالف، امکان دارد به رابطه جنسى، یعنى کارى که اسلام آن را شدیدا منع کرده است، بیانجامد.4. تشویق کودکان به فعالیتهاى فوق برنامه
باید کودکان را به شرکت در فعالیتهایى از قبیل مقاله نویسى، ورزش، هنر، طراحى و انجام وظایف اسلامى و گردهمایىها تشویق کرد. این گردهمایىها فرصتهایى است که براى دختران و پسران مسلمان فراهم آمده است. در همین اجتماعات است که آنها احساس تعلق، همبستگى و وحدت مىکنند.5. فرستادن کودکان به مسجد
کودکان در مسجد ارزشهاى اسلامى و قرآنى را مىآموزند. مسجد، فقط جاى فراگیرى احکام الهى نیست، بلکه فضایى اسلامى ایجاد مىکند که مىتوانند در آن فضا با کسانى که علایق مشترک دارند رابطه برقرار کنند. مساجدى که در آنها وظیفه تدریس انجام مىگیرد، این ویژگى را دارد که به دانشآموزان کمک مىکند ارزشهاى اسلامى را فراگیرند و در متن جامعه فاسد غرب، آنها را به سوى اسلام راهنمایى مىکند.6ـ آموزش ارزشهاى اسلامى در خانه
خانواده تأثیر مهمى بر تربیت کودکان دارد. شالوده ارزشها در خانواده ریخته مىشود؛ به تعبیر دیگر، کودکان از محیط خانواده که دوران کودکى خویش را به همراه والدین و سایر بستگان، در آن سپرى کردهاند، مسایل بسیارى مىآموزند. والدین تا حد امکان، اسلام، رفتار و مقررات اسلامى را به آنها مىآموزند؛ به گونهاى که همراه با پذیرش ارزشهاى اسلامى رشد مىکنند. دختران و پسران مسلمان، که باید مؤدّب و عفیف باشند، نیاز به رفتار مسئولانه و حفظ عفت دارند و باید به پدر و مادر و بزرگسالان خویش احترام بگذارند.این جوانان باید درک مناسبى از روابط جنسى داشته باشند و بدانند که اسلام، دوست پسر یا دختر داشتن و روابط قبل از ازدواج براى شناخت یکدیگر را تحریم کرده است.
به هر حال، این اقدامات به خودى خود تضمین نمىکند که کودکان، دیگر تحت تأثیر فرهنگ مخرّب غربى قرار نگیرند، اما این امید را زنده مىکند که با ایجاد محیطى صمیمى و آموزشهاى اولیه اسلامى، در برابر انحرافات مقاومت کرده و انسانهایى شایسته بار آیند.
والدین مسلمان که نگران تدین کودکان خود هستند، باید بدانند که از دیدگاه اسلام مسئولیت نهایى پرورش کودکان بر عهده آنهاست. آنها باید تمام راههایى را که به غیر اسلامى یا ضد اسلامى شدن کودکان مىانجامد، مسدود کنند و در حالى که حداکثر استفاده را از حق قانونى خود مىکنند، باید تلاش کنند قانون را با مفیدترین شیوه تغییر دهند. اما مسئله مهم این است که باید آموزشهاى اسلامى در خانه و مسجد را تقویت کنند. در این مکان هاست که کودکان مىتوانند دیدگاه اسلامى مناسب با زندگى در جوامع غربى را در خود ایجاد کنند. در جامعهاى که از جهت مادى پیشرفت کرده و از جهت معنوى عقب مانده و دین به امرى شخصى تبدیل شده است، بدون برنامه جامع مسجد محور، در دراز مدت نمىتوان دین را حفظ کرد. تنها در صورتى که دید روشنى از دین داشته باشیم، در این جامعه چند فرهنگى و چند دینى، مىتوان به حفظ دین و زندگى مسالمتآمیز با سایر ادیان امیدوار بود.
آموزش جنسى در مدارس مسلمانان
هر جامعهاى الگوى خاصى از روابط جنسى دارد که حاکى از ارزشهاى آن جامعه و میل آن به بهبود شرایط اخلاقى افراد و خانوادهها، احساس مسئولیت، تعهد و میزان توجه به دیگران است. اعتقادات اسلامى هر چه بیشتر در مدارس رواج داشته باشد، مسلمانان براى فرستادن کودکان خود به آن مدارس بیشتر احساس آرامش مىکنند و اگر مدارس اسلامى وجود نداشته باشند، ترجیح مىدهند به مدارسى بفرستند که نوعى مذهب در آن رواج داشته باشد. بین درسهاى آموزش جنسى در مدارس اسلامى و مدارس ایالتى، هم از جهت محتوا و هم روش تدریس، تفاوتهاى اساسى وجود دارد. آموزش جنسى در این مدارس، در محدوده مقررات اسلام تدریس مىشود.در مدارس مسلمانان، تأکید بر تدریس محتواهاى ذیل است: 1ـ سلامت و بهداشت جنسى 2ـ اهمیت و طهارت جنسى 3ـ اهمیت ازدواج و ارزشهاى خانوادگى 4ـ نقش مرد و زن در خانه و مدرسه 5ـ تصمیمگیرى درباره امور جنسى 6ـ رعایت نزاکت و مقررات اسلامى 7ـ تعامل با جنس مخالف در تمام ابعاد زندگى 8ـ رابطه با مردم مخصوصا جنس مخالف 9ـ اهمیت اصل پوشش و شرم و حیا 10ـ اصول اخلاقى اسلام. این عناوین مشتمل بر بررسى جزییات مسایل اجتماعى و اخلاقى، از قبیل رابطه قبل از ازدواج، انتخاب شریک زندگى، رشد جمعیت، سقط جنین و راههاى جلوگیرى از حاملگى با توجه به فرامین اسلام است.
در مدارس مسلمانان، آموزش جنسى در چهارچوب روشن اخلاق اسلامى که به عفاف و بکارت قبل از ازدواج و وفادارى در دوران ازدواج توصیه مىکند، صورت مىگیرد. در اخلاق اسلامى، رابطه زوجیت، عشق و مسئولیتشناسى محترم شمرده شده و احترام به والدین و اطاعت از آنها تلقین شده و نظر قرآن درباره رابطه دو جنس مخالف، رابطه همسر و شوهر، قاعدگى، زایمان، ازدواج، انحراف جنسى و همجنسبازى، بیان مىشود. در این درس، دانشآموزان مىآموزند که تمام روابط جنسى، باید در محدوده ازدواج، زندگى خانوادگى، عفت ذاتى و مقررات اخلاقى انجام گیرد و همجنسبازى، رفتارى انحرافى و به طور کلى ممنوع است. خود ارضایى نیز به عنوان رفتارى که موجب محرومیت آدمى از فعالیت جنسى مىشود تلقى مىشود و انواع متفاوت رابطه انحرافى تحریم شده است. علاوه بر تمام اینها، دانشآموزان درباره اهمیت ارزشهاى خانوادگى و نحوه رابطه میان اعضاى خانواده، مسایلى را فرامىگیرند.
هر موضوعى که دانشآموزان در حوزه آموزش جنسى و براى زندگى در این جامعه به آن نیازمندند، باید در همین کلاسها آموزش داده شود. امر زیستى مربوط به تولیدمثل، در درس علوم، به عنوان نیاز برنامه آموزش عمومى(47) تدریس مىشود. موضوعاتى که بیان آن بسیار مبتذل است، در پرده بیان شده و آموزش جنسى تنها در کلاسهاى غیر مختلط ارایه مىشود.
در قوانین اسلام، ازدواج نامشروع(48) و ارضاى جنسى قبل از ازدواج و همچنین رابطه آزاد میان جنس مخالف ممنوع شده است؛ اما وضعیت مسلمانانى که در جوامع غربى زندگى مىکنند، متفاوت است. در آن جوامع، اطلاعاتى درباره راههاى جلوگیرى از حاملگى ارایه مىشود و چیزى در پرده ابهام باقى نمانده و به گونهاى روشن و عملى بیان مىشود. نامطلوب بودن شیوههاى جلوگیرى از حاملگى به عنوان راهى براى تجربه جنسى جوانان، بدون ترس از حاملگى ناخواسته، مورد بررسى قرار گرفته و بر پرهیز از ارضاى جنسى، به جاى اقدامات احتیاطآمیز قبل از مجامعت، در دختران مجرد تأکید مىکند.
در آموزشهاى اسلامى، از فیلمهاى ویدیویى و داستانهایى که مسئله را به صورت روشن بیان کرده، استفاده نخواهد شد و از دانشآموزان نیز نمىخواهند که عکسهاى مبتذل ترسیم کنند. در تمام موارد فوق، مصلحت دانشآموز و رشد کامل شخصیت او مورد توجه قرار مىگیرد. براى تقویت ادله اسلامى و بررسى ادله مشترک اسلام با سایر مذاهب، در این گونه آموزشها، به توصیههاى قرآن و احادیث پیامبراکرم صلىاللهعلیهوآله اشاره خواهد شد.
مبحث روابط جنسى، در برنامههاى آموزشى جایگاه برجستهاى دارد. تفکیک سختگیرانه دو جنس از یکدیگر در این جامعه، کار بسیار دشوارى است. ارزشهاى جامعه غرب، جایى که مهارت رفاقت با جنس مخالف مانند دوستى با هم جنس، ارزش حساب مىشود، معناى رابطه را براى بزرگسالانى که در جامعه غربى زندگى مىکنند، تحت تأثیر قرار مىدهد. در شرایطى که دختران و پسران مسلمانان، به عنوان موضوعى رایج در مدارس و کالجها، با جوانانى که از جنس آنها نیستند پیوسته مواجهند، باید بدانند، چگونه عفت خود را حفظ کرده و در محدوده قلمرو دینى رفتار کنند.
از طریق مذاکره با کودکان، مىتوان ارزشها را تبیین کرد، اما این امر تنها با توجه به سن و همچنین رسش کودکان محقق خواهد شد. هیچ محدودیتى در باب مذاکره صریح درباره موضوعات مربوط به دین وجود ندارد، اما در مقام گفتگو درباره امور جنسى، باید احساس شرم به عنوان جزیى از ایمان، بر وجود مسلمان سایه گستر باشد. به تعبیر دیگر، این سخن پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله که «حیا از ایمان است»، به هنگام گفتوگو در این رابطه، پیوسته باید مورد توجه مسلمانان باشد.
آموزش جنسى و مدارس مشترک
در حال حاضر، احتمال این که در مدارس مشترک(49) دیدگاه دینى نسبت به آموزش جنسى، مورد قبول واقع شود ضعیف است. براى مسلمانان نیز امکان ندارد که در سراسر جهان براى فرزندان خود مدارس اختصاصى داشته باشند، بنابراین غالب دانشآموزان به مدارس ایالتى مىروند.مسلمانان با این موضوع موافق نیستند که اطلاعات جنسى صریحا در اختیار فرزندان نابالغ آنها قرار گیرد. دلیل عدم موافقت آنها به قرار ذیل است:
اولاً: اطلاعاتى که به آنها عرضه مىشود، برتر از توانایى فهم و احساس آنهاست.
ثانیا: در اختیار گذاردن اطلاعات جنسى، دانشآموزان را به تجربه جنسى ترغیب مىکند.
ثالثا: طرح این مسایل، با کودکانى در این سنین، با شرم و حیاى اسلامى سازگار نیست. حتى اگر دیدگاه سکولاریستى و دینى نسبت به آموزش جنسى و مسایل آن، به گونهاى متوازن عرضه شود، خطر تهدید کننده این است که دانشآموزان به صورت غیر ضرور در معرض اطلاعات جنسى با تمام مشکلات آن قرار گیرند. علاوه بر این، آنچه در مقام آموزش جنسى به نام عینیت(50) مشهور است، در واقع سوگیرى شدیدى به جانب دیدگاه سکولاریستى دارد. غالبا چنین گفته مىشود که اگر کودکان را به چنین اطلاعاتى مجهز نکنیم، نمىتوانند در برابر سوء استفاده جنسى مقاومت کنند. ما نیز با این ادعا مخالفتى نداریم، اما اطلاعاتى که در این زمینه به آنها عرضه مىشود، بسیار بیش از نیاز آنهاست.
اقلیتهاى دینى، به عنوان یک حق انسانى، در کشورهاى آزاد، لیبرال و دمکراتیک باید بتوانند بر اساس ایمان خود عمل کنند، اما اگر قرار باشد بین منافع اقلیتها، برخورد واقعى صورت گیرد، آنها هستند که در این میان زیان مىبینند؛ در صورتى که مسئولان به جاى پذیرش و سازگارى با اقلیتهاى دینى، سختگیرى کنند، شرایط بدتر از این هم خواهد شد. هر چند امکان دارد اقلیتهاى دینى در ادعاهاى خود صادق باشند، اما بدون تأیید اکثریت، امکان ندارد بتوانند نقطه نظرات خود را به اجرا درآورند. به هر حال، براى پرهیز از نارضایتى و تضاد یا کاهش آن، پیشنهادهاى ذیل باید مورد توجه قرار گیرد. مسایل مذکور نباید در مدارس خاصى به اجرا درآید، آن گونه که برخى مدارس هم اکنون به گروههاى اقلیت به توافقى دو جانبه رسیده و احتمال بهبود بیشتر را بررسى کردهاند. مجددا یادآور مىشود که توصیههاى ذیل، راه حل اسلامى نیست، اما ممکن است در یک جامعه چند دینى و چند فرهنگى، به عنوان بهترین گزینه مطرح باشد. پیشنهادهاى مذکور بدین شرح است:
1. اگر والدین به حقوق قانونى خود آگاه باشند، مىتوانند از این حق قانونى براى تأثیر گذارى بر برنامههاى آموزش جنسى استفاده کنند. اگر آنها قادر باشند بر ادعاى خود دلیل اقامه کنند، احتمال این که دیدگاه آنها مورد توجه قرار گیرد فراوان است. در واقع اگر والدین و دانشآموزان بخواهند، بسیارى از مشکلات مدارس قابل حل است.
2. در مصوبه 94/5 چنین آمده که متون درسى باید «به گونهاى عینى، متوازن و دقیق و در محدوده روشن ارزشى ارایه شود». جملاتى از این قبیل را به صورتهاى متفاوت مىتوان تفسیر کرد و والدین مىتوانند درباره محدوده ارزشهاى مورد توافق، با مدارس به مذاکره بنشینند. این امر، محال نیست، زیرا باید نظر والدین درباره محتوا و نحوه ارایه درس مورد توجه قرار گیرد. این مسئولیتى است بر گردن والدین که دیدگاههاى خود را نسبت به آموزش جنسى بیان کنند. بخشنامه 1986 مىگوید که ارایه آموزش جنسى باید دانشآموزان را ترغیب کند ملاحظات اخلاقى و ارزشهاى خانوادگى را مد نظر قرار دهند. مدارس باید دیدگاه والدین نسبت به مقررات اخلاقى و زندگى خانوادگى را مورد توجه قرار دهند. یک دیدگاه متوازن و تربیت منصفانه در یک کشور چند فرهنگى، باید همان گونه که دیدگاه سکولاریستى را مورد توجه قرار مىدهد، به دیدگاه دینى نیز توجه کند. سزاوار نیست مدارس، دیدگاه دین را نسبت به مسایل مهم اخلاقى نادیده گرفته و تنها به دیدگاه سکولاریستى توجه کنند. اگر هدف تعلیم و تربیت، توسعه معنویت، اخلاق، فرهنگ و رشد جسمانى و روانى دانشآموزان است، باید تضمین کنند که چنین موقعیتى را براى تمام دانشآموزان با مذاهب مختلف فراهم خواهند آورد.
طبق مصوبه 94/5 نسبت به هر دین یا فرهنگى که درباره مسایل جنسى سخن مىگوید، همچنین نسبت به آرزوهاى والدین و میزان صراحت مفاهیم و نحوه ارایه آن، باید توجه خاصى مبذول داشت؛ چون مدارس در موقعیتى قرار دارند که باید موقعیت دینى والدین درباره آموزش جنسى را مورد توجه قرار دهند. مدیران و معلمان مدارس باید اطلاعات خود را نسبت به اقلیتهاى فرهنگى و ارزشى افزایش دهند. ملاقات والدین با معلمان و مدیران، این امکان را براى والدین فراهم مىآورد که محتوا و شیوه ارایه آموزش جنسى را بررسى کنند. به صورت ویژه، نکات ذیل را باید با والدین درمیان گذاشت:
الف) والدین مىخواهند فرزندانشان تا چه اندازه درباره امور جنسى بدانند. مطمئنا والدین راضى نیستند فرزندان در این رابطه اطلاعات غیر ضرورى کسب کنند.
ب) والدین چه نوع محتوا یا فیلم هایى را براى استفاده کودکان مىپسندند، زیرا یکى از نگرانىهاى والدین، نمایش عکسها و فیلمهاى صریح به کودکان است.
ت) معلمان چگونه باید این درس را آموزش دهند. به عنوان مثال، والدین علاقهمندند این محتواى درسى در کلاسهاى غیر مختلط تدریس شود.
3 ـ خط مشى آموزش جنسى مدارس و محتواى درسى مورد استفاده را باید به آسانى در دسترس والدین قرار داد. مدارس باید قبل از سال تحصیلى، به والدین نامه نوشته و محتویات آموزش جنسى آن سال تحصیلى را توضیح دهند.
4 ـ مدارس نمایندگانى را از نهادها دعوت نموده و درباره ابعاد متفاوت آموزش جنسى با آنان به گفتوگو بنشینند. در این گفت وگو باید از اقلیتهاى دینى نیز براى بیان نظرات خود دعوت نمایند.
5 ـ آموزش جنسى را مانند سایر درسهاى مدرسه، نمىتوان به انتقال اطلاعات صرفا علمى و مکانیکى منحصر کرد. ارزشها به صورتى اجتنابناپذیر منتقل مىشوند. کرامت و شرافت معلمان بسیار مهم است، زیرا آنچه را که دانشآموزان از معلمان مىآموزند، به عنوان واقعیت تلقى مىکنند. معلمان باید یقین داشته باشند آنچه را به دانشآموزان مىآموزند با باورهاى دینى آنان منافاتى ندارد.
6ـ والدین مىتوانند با استفاده از اعضاى جامعه یا رهبران دینى، ادله خود را اقامه کنند یا رهبران دینى مىتوانند، با ابتکار خود در پستهاى مدیریتى مدارس راه یابند؛ زیرا مدیران مدارس موظفند هر پیشنهادى را از جانب هر کس، مخصوصا از جانب گروههاى دینى یا اقلیتهاى اجتماعى بپذیرند. سازمانهاى اسلامى در کشور انگلستان، مىتوانند در قالب قوانین موجود اعمال فشار کرده و خواستههاى خود را اعلام کنند.
7 ـ تمام مکاتب بزرگ درباره مسایل مهمى از قبیل عفاف، بکارت و وفادارى حین ازدواج اتفاق نظر دارند، و لذا توسعه و ترویج این امر ضرورى است.
8 ـ ماهیت کلى آموزش جنسى اقتضا مىکند موضوعاتى که احتمالاً در آموزش جنسى مىگنجد، مورد دقت قرار گیرد. حتى تربیت جسمانى را نمىتوان آزاد از ارزش دانست. براى دانشآموز مسلمان، مشکل است که خود را با برخى رفتارها در مدارس سازگار کند، براى مثال لخت و برهنه بودن در مقابل دیگران و خیره شدن به برخى اعضاى بدن یکدیگر، از دیدگاه اسلام حرام است.(51) مدارس باید به مسایلى از این قبیل حساسیت نشان دهند.
9 ـ مدارس خصوصى که اکثریت دانشآموزان آن متعلق به دینى خاص هستند، امکان دارد برنامههاى آموزش جنسى خود را با همان دین هماهنگ کند و ممکن است لازم باشد براى گروه اندکى از دانش آموزانى که درباره آموزش جنسى آزادانه مىاندیشند، برنامههاى جداگانه تدارک دیده یا به آنها اجازه دهند از شرکت در درسها معاف باشند.
10 ـ مشکل است بتوان با کسانى که نگرش لیبرالیستى را پذیرفته و در پذیرش مشروعیت و قانونى بودن آزادى جنسى مشکلى نمىبینند و معتقدند که هیچ مشکل جسمانى و اجتماعى در بر ندارد یا از این راستا، تجاوزى به حقوق مردم صورت نمىگیرد، به توافق رسید. با توجه به شرایط فعلى جامعه ما، احتمالاً اکثریت با کسانى است که این نگرش را پذیرفتهاند. این گروه حاضر نیست سایر اندیشهها را بپذیرند. در عین حال، در کشورهاى دمکراتیکى از قبیل بریتانیا، تلاش نمىکنند نگرش اقلیتها را نادیده بگیرند. حتى در چنین شرایطى، والدین و مسئولان مدارس از درک این موضوع که چه مسایلى به نفع دانشآموزان است، ناتوانند. اگر مسلمانان احساس کنند که در مدارس مسایلى به دانشآموزان آموخته مىشود که با مبانى عقیدتى آنها ناسازگار است، تنها گزینه مورد انتخاب آنها، بر حذر داشتن فرزندان خود از شرکت در این گونه برنامههاى آموزشى است. از نقطه نظر مسلمانان، اگر قرار باشد، دانشآموزان در شرایطى قرار داده شوند که تربیت دینى آنها به صورت جدى مورد تهدید باشد، یا به نظر والدین، محتوایى به دانشآموزان عرضه شود که ارزشهاى دینى را تخریب کند، این حقوق قابل اعمال است. اگر مسئولان مدارس مطمئن شوند که والدین نگران رشد کودکان خود هستند و برنامههاى آموزش جنسى را زیر نظر دارند، چندان نیازى به برحذر داشتن کودکان از شرکت در این گونه برنامهها نیست.
پی نوشتها:
*آقاى دکتر شیخ عبدالمعبود از متصدیان دانشگاه کمبریج است و تحقیقاتى را در زمینه تعلیم و تربیت اسلامى انجام داده است. وى با اینکه به مدت 10 سال در دانشگاه راجشاهى بنگلادش و دانشگاه یوتا در آمریکا به تدریس نیز اشتغال داشته است اما حوزه اصلى علاقهمندى ایشان در تعلیم و تربیت اسلامى است و در همایشهاى مختلف در اروپاى شرقى و میانه، آمریکا، بنگلادش، هندوستان و مالزى شرکت و سخنرانى داشته است ایشان ویراستار ارشد مجله فصلنامه آموزش اسلامى کمبریج بوده و تاکنون مقالات بسیارى از ایشان در مجلات بینالمللى انتشار یافته است.
36. نامه خصوصى از یک دوست به مدیر.
37. Codes of Guidance.
38. Nudity.
39. Liberal Valuas.
40. Moulds.
41. تین/5و4.
42. Abstinence.
43. Internalisation.
44. توبه/67.
45. Value - Neutral.
46. Single - Parent.
47. National Curriculum.
48. Extra-Marital.
49. Common School.
50. Objectivity.
51. مطابق حدیثى که در مشکات المصابیح از پیامبر(ص) نقل شده است: «هیچ مردى حق ندارد به اعضاى خصوصى مردان دیگر و هیچ زنى نیز حق ندارد به اعضاى خصوصى زنان دیگر نگاه کند».
1. Qur`an ,6:162.
2. Thomosn, R.(Ed.)(1993),Religion, Ethnicity and Sex Educaring theissues, National Children's Bureau, London. See also P. Danon (1995),SexEducation in Schools, Tried but Uneted: the aims and outcomes of sex education in schools. Family Education Trust, Oxford; M.J.Reiss (1995),"Conflicting Philosophies of School Sex Education", Journal of MoralEducation,4,4,pp.371-382.
3. Sarwar, G.(1996).Sex Education: the Muslim perspective, 3rd ed,, MuslimEducation Trust, London; M. Ibrahim (1994),"Sex", letter to Q News, 3,36 (16-23December),p.8; F.Bodi (1994), "The Nature of Sex Education'', Q News,3,36 (2-9December),p.6; F.Amer (1997),"The Problems of Sex Education Within the Contextof Islamic Teachings - Towards a Clearer Vision of the British Case",MuslimEducation Quarterly, 14,2,pp.16-36.
4. Qur`an, 69:18-29;23:16.
5. This point has been brought out in numerous Writings of S.H.Nasr,e.g. TraditionalIslam in the Modern Word (1987),KPI Ltd,, London, and A YoungMuslim's Guide to the Modern World (1993), Islamic Texts Society,Cambridge.
6. Ashraf, S.A. (1996), Editorial: "The Islamic Concept of Sex as the Basis of SexEducation", Muslim Education Quarterly, 13,2,pp.1-3, The Islamic Academy,cambridge.
7. Osman,F.(1997), Conceots of the Qur`an: a topical reading, MVIPublications, Los Anglees, CA,p.803.
8. Tafsir Ibn Kathir, vol.3,p.282, quoted in S.A. Khan (tr.)(1987), Modesty andChastity in Islam by M.Z. Nadvi,p. 199, Isamic Book Publishers, kuwait.
9. Hadith:Bukhari.
10. Nasr, S.H. (1987), Traditional Islam in the Modern World, KPILtd.,London,p.52.
11. Qur`an,24:30-31.
12. Qur`an, 2:222-23.
13. Qur`an , 17:23-24.
14. Ali,A.Y. (1975), The Holy Quran, Text, Translation and Commentary,The Islamic Foundation, Leicester,n. 2206,p. 701.
منبع: فصلنامه تخصصی تربیت اسلامی