کاوشى در آموزش جنسى با نگرش اسلامى (2)

در میان کشورهاى اروپایى غربى، انگلستان محافظه کارترین کشور در این زمینه است. به عنوان مثال، اگر در گفت‏ وگو با یک شهروند هلندى، مخالفت خود را با آموزش جنسى در مدارس ابراز کنید، چنان خیره و متعجبانه شما را مى ‏نگرد که گویى با آموزش درس جغرافیا مخالفت کرده ‏اید. هلند کشورى است که...
پنجشنبه، 1 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کاوشى در آموزش جنسى با نگرش اسلامى (2)
کاوشى در آموزش جنسى با نگرش اسلامى(2)
 

نویسنده: دکتر شیخ عبدالمعبود
مترجم: حجت ‏الاسلام غلامرضا متقى‏
 
 
 
 
 
 

برخورد ارزش‏ها

متن ذیل که از نامه‏اى شخصى اقتباس شده، پیچیدگى مشکلى را که ما در حوزه آموزش جنسى با آن مواجهیم، به صورت خلاصه بیان مى‏کند:
«...اما در میان کشورهاى اروپایى غربى، انگلستان محافظه کارترین کشور در این زمینه است. به عنوان مثال، اگر در گفت‏وگو با یک شهروند هلندى، مخالفت خود را با آموزش جنسى در مدارس ابراز کنید، چنان خیره و متعجبانه شما را مى‏نگرد که گویى با آموزش درس جغرافیا مخالفت کرده‏اید. هلند کشورى است که دریاى آن ساحل ندارد. اطلاعیه‏هاى روسپى گرى بر روى صفحه تلویزیون، حتى براى کودکان، در طول روز نمایش داده مى‏شود. در پروژه‏هاى درسى، از دانش‏آموزان کم سن و سال مى‏خواهند به عنوان یک کار هنرى، عضو ویژه بدن انسان را ترسیم کنند. براستى آیا مى‏توانید تأثیر این کار، بر کودکى در این سن که در کلاس نشسته و تمام همکلاسى‏هاى او در حال نقاشى کردن اعضاى خاص بدن هستند را تصور کنید؟ هفتصد و پنجاه هزار نفر مسلمان در هلند زندگى مى‏کنند، اما اجازه ندارند با معلم خصوصى در خانه‏ها تحصیل کنند. علاوه بر این، اجازه کناره‏گیرى از برنامه‏هاى آموزش جنسى نیز به آنها داده نمى‏شود. یادآور مى‏شود که در هلند مدرسه متوسطه اسلامى وجود ندارد.»(36)
هر چند وضعیت، در غالب مدارس بریتانیا از هلند بهتر است، اما این امر در بریتانیا موجب تضاد ارزش‏ها شده است. «نگاه خیره و متعجبانه» هلندى، یا حاکى از نادیده گرفتن سایر فرهنگ‏هاست و یا حاکى از این انتظار نامعقول است که همگان باید خود را با ارزش‏هاى اکثریت تطبیق دهند و نمایش تبلیغات مبتذل در تلویزیون، حاکى از این امر است که احساس شرم در آن جامعه، با آنچه از جامعه مبتنى بر ارزش‏هاى دینى انتظار مى‏رود، متفاوت است. نقاشى کردن عضو خاص انسان و تلقى آن به عنوان امرى آموزشى، رفتارى غیر اخلاقى است، اما به نظر مسئولان هلندى، کار هنرى است.
هر چند ممکن است بریتانیا در مقایسه با برخى همسایه‏هاى اروپایى خود محافظه کارتر باشد، اما این بدان معنا نیست که از شرارت‏هایى که سایر کشورها رنج مى‏برند، کاملاً در امان است. مثلاً نود و سومین مقاله «رمز هدایت»(37) که توسط کمیسیون استاندارهاى برون مرزى (ژوئن 1998) منتشر شده است، درباره ابتذال برهنگى نوشت: برهنگى(38) به انسان، آرامش بیشترى مى‏دهد. عریان کردن بدن، تأثیرى معقول وهیجان‏انگیز بر جاى مى‏گذارد، با این شرط که از برهنگى سوء استفاده جنسى نشود. توجیه این امر، از مقصد و شایستگى برنامه‏هاى فردى ناشى مى‏شود.
وظیفه کمیسیون استاندارهاى برون مرزى رادیو و تلویزیون، ترسیم این خط‏مشى‏هاست؛ زیرا مردم بریتانیا، عموما «درباره نمایش‏هاى جنسى، آزادمنشانه و راحت‏تر عمل مى‏کنند.» از این گفته، به سؤال مهم‏ترى دست مى‏یابیم و آن این است که: چگونه مى‏توان درباره «شایستگى» یک برنامه منحصر به فرد، داورى کرد؟
منشاء ارزش‏هایى که تصاویر بدن برهنه انسان را توجیه مى‏کند کدام است؟ غیر از تحریک جنسى انسان‏ها، پخش تصاویر هیجان‏انگیز چه تأثیر دیگرى بر جاى مى‏گذارد؟ از دیدگاه اسلام، این امر، نفرت‏انگیز و از جهت اخلاقى کارى پست است. ارزش‏هاى مبتنى بر آزادى(39)، روح حاکم برنامه‏هاى آموزش جنسى فعلى است، اما سؤال این است که آیا این دسته ارزش‏ها ذاتا خوب است؟ اگر ارزش‏ها ناشى از اصول و باورهاى بنیادى است، پس باید ارزش‏هاى مثبت و منفى را از یکدیگر تفکیک کرد. مقصود از ارزش‏هاى مثبت، ارزش‏هایى است که دین و احساس اخلاقى، آنها را ذاتا خوب مى‏داند و از جهت معنوى سودمند است؛ در برابر، ارزش‏هایى وجود دارد که از جهت دینى و اخلاقى نارواست و خسارات معنوى به بار مى‏آورد. ارزش‏هاى مثبت، کمک مى‏کند انسان‏ها استعداد کامل خود را بشناسد و از طریق درک واقعیات برتر، به موفقیت هایى نایل آیند. ارزش‏هاى منفى، با رها کردن هیجان‏ها و امیال افسار گسیخته، انسانیت انسان را تخریب مى‏کند. به فرموده قرآن کریم، خداى متعال انسان را به بهترین سرشت(40)، یعنى با بهترین و خالص‏ترین سرشت آفریده است که با پرورش ارزش‏هاى مثبت، مى‏توان از آن حراست کرد. از طرف دیگر، ارزش‏هاى منفى، آدمى را از خداى متعال دور کرده و او را تا دَرَک اسفل تنزل خواهد داد.(41)
عقیده به مثبت یا منفى بودن ارزش‏ها، نسبت به مناطق جغرافیایى متفاوت است. ارزش‏هایى که در یک منطقه مثبت است، ممکن است در منطقه دیگر منفى باشد. مثلاً، تمجید از دختر جوانى که لباس‏هاى فاخر به تن کرده ممکن است در یک جامعه ارزش به حساب آید، اما در جامعه دیگر، شدیدا نکوهیده باشد یا مثلاً در فرهنگ خاصى، بسته به شرایط، یک ارزش گاهى مثبت و زمانى منفى باشد. دروغ گفتن، یک ارزش منفى است، اما همین عمل، براى نجات جان یک انسان، ارزش مثبت دارد.
برخورد ارزش‏ها را مى‏توان به برخورد باورهاى دینى معنا کرد. امروزه در بریتانیا افراد مختلف و رفتارهاى جنسى متنوعى وجود دارد، اما آیا مى‏توان تمام این رفتارها را لزوما خوب دانست؟ آیا مى‏توان دانش‏آموزان را بدون هیچ مدافعى در این شرایط، بى‏پناه رها کرد؟ مخصوصا این سؤال مطرح است که چه نوع ارزش‏هایى باید مبناى آموزش جنسى قرار گیرد؟ جواب تمام این سؤال‏ها از دیدگاه اسلام، از برخى جملات فوق روشن مى‏شود، اما مجموعه ارزش‏هایى که دانش‏آموزان در مدارس بریتانیا با آن مواجهند، با ارزش‏هاى دینى تفاوت زیاد دارد و احتمالاً از جهت ارزشى نیز تداخل‏هایى وجود دارد. مثلاً این واقعیت که خویشتن دارى(42) براى جوانان مجرد امن‏ترین رویکرد به امور جنسى است، در مدارس ترویج نمى‏شود، بلکه از آنها انتظار دارند ارزش‏هاى شخصى خود را تغییر داده و به شیوه‏اى مسئولانه عمل کنند.
اندیشه رایج در این باب که دانش‏آموزان باید ارزش‏هاى اخلاقى و شخصى خود را، نه تنها در امور جنسى، بلکه در تمام جنبه‏هاى زندگى توسعه دهند، نیاز به بررسى دقیق دارد. ما در شرایطى زندگى مى‏کنیم که تجارب جنسى، بخشى از زندگى نوجوانان را تشکیل مى‏دهد. رسانه‏هاى گروهى، جامعه و همچنین مدارس نیز، نوجوانان را به همین جهت سوق مى‏دهد. ارزش‏هاى اخلاقى را در خلاء نمى‏توان توسعه داد. به تعبیر دیگر، کسى قادر نیست ارزش‏هاى اخلاقى خود را بدون اتخاذ از یک منبع، توسعه دهد. در شرایط فعلى، ارزش‏هاى اخلاقى، هماهنگ با جامعه‏اى که روابط آزاد جنسى بر آن حاکم است، توسعه مى‏یابد. پذیرش نوع ارزش‏ها، بستگى به عرضه آنها دارد. به علاوه، ارزش‏ها تا زمانى که با درون سازى(43) و عمل کردن به آن سروکار داشته باشد، امورى شخصى است، اما تا جایى که به ذات ارزش‏ها مربوط است، آرمان‏هایى را تعیین مى‏کنند که انسان‏ها به اندازه توانایى خود آن‏ها را دنبال کنند.
در این‏باره، معلمان رهنمودهاى چندانى به دانش‏آموزان نمى‏دهند و بلکه بر عکس، از ارزش‏هاى جامعه بزرگ‏تر حمایت مى‏کنند. یکى از ادلّه این موضوع، پذیرش این فلسفه است که معلمان وظیفه ندارند ارزش‏ها را بر دانش‏آموزان تحمیل کنند و تنها وظیفه آنها ارایه شناخت است. این خود دانش‏آموز است که باید با تعمّق، تصمیم آگاهانه بگیرد. علاوه بر این، معلمان غالب اوقات آمادگى ندارند دانش‏آموزان را هدایت کنند، زیرا خود آن‏ها نیز محصول جامعه‏اى هستند که یک سلسله ارزش‏ها در آن رواج دارد و هیچ هدایت مستقیم اخلاقى از آن دریافت نکرده‏اند.
ترویج رفتار جنسى مسئولانه نیز با مشکلاتى مواجه است، زیرا برخى مردم در محدوده خاصى از ارزش‏ها احساس مسئولیت مى‏کنند. به عنوان مثال، در جامعه سکولاریستى، مرز احساس مسئولیت، آزردن جسمانى یا روانى افراد است. آنها نسبت به تأثیرات طولانى مدت روابط جنسى آگاهى دارند و جنبه‏هاى دینى، یعنى شرم و حیا و بکارت قبل از ازدواج و پذیرش اصول معنوى و اخلاقى، در این دیدگاه جایگاهى ندارد.
استفاده از ابزار جلوگیرى، ممکن است از حاملگى جلوگیرى کند، اما راه اقدامات جنسى غیر اخلاقى با تمام پیامدهایى که براى فرد و جامعه دارد را باز مى‏کند.
قرآن کریم، مسلمانان را تشویق مى‏کند که دیگران را به خوبى‏ها دعوت و از بدى‏ها منع کنند.(44) در این تشویق، مفهوم درست و نادرست نهفته است. رفتارى از جهت اخلاقى درست است که در دراز مدت از جهت معنوى مفید باشد. بر عکس، امرى از جهت اخلاقى نادرست است که از جهت معنوى مخرّب باشد. امروزه در آموزش جنسى این موضوع آموخته نمى‏شود که ارضاى جنسى بیرون از مرز ازدواج، به دلیل خسارت‏هاى معنوى و اجتماعى زیان بار است، بلکه برعکس مربیان آموزشى به نوعى خنثى‏گرایى اعتقاد پیدا کرده‏اند که دانش‏آموزان را تشویق مى‏کنند فعالیت‏هایى را بپذیرند که لزوما مورد تأیید دیدگاه دینى نبوده و به سرشت انسان توجهى ندارد.
دیدگاهى که فاقد سوگیرى ارزشى(45) است، ممکن است درباره تمام ارزش‏هاى اخلاقى سکوت اختیار کند یا تمام ارزش‏ها را آموزش دهد و انتخاب را به خود دانش‏آموزان واگذار کند. همان گونه که قبلاً بیان شد، از یک طرف نمى‏توان نسبت به ارزش‏ها بى تفاوت ماند و از طرف دیگر، عرضه کردن تمام ارزش‏ها به دانش‏آموزان، بدون راهنمایى آنها به ارزش خاصى نیز ممکن است نقش تخریبى داشته باشد. از طرف دیگر، سخن گفتن معلمان در کلاس درباره برخى ارزش‏هاى خاص، ممکن است براى آنان، مشکل آفرین باشد. به عنوان مثال، حضور دانش‏آموزان تک والدینى(46) در کلاس، تحلیل نقادانه روابط نامشروع یا نامطلوبیت این روابط از دیدگاه دینى را مشکل مى‏کند. امکان دارد معلمان نسبت به صحت یا عدم صحت نوع خاصى از روابط جنسى سکوت اختیار کنند، اما این سکوت نیز، خود تأییدى بر این اقدامات است.
به نظر مى‏رسد انگلستان کشورى دینى باشد، اما برخى قوانینى که مجلس، در حوزه امور جنسى تصویب کرده، صددرصد غیر دینى و ضد آیین مسیحیت است. تضعیف عقیده به مسیحیت در انگلستان، نه تنها قلمرو آموزش جنسى، بلکه تمام قلمروهاى زندگى را صحنه تاخت و تاز ارزش‏هاى ضد دینى قرارداده است. اگر باورهاى دینى مردم قوى بود، امکان نداشت چنین قوانینى در مجلس به تصویب برسد. این وضعیت ناشى از کاهش تدریجى حساسیت‏هاى دینى مردم بوده و به آن دلیل است که اهمیت و نیاز قطعى به پیروى از یک دین، چندان براى آنها روشن نشده است. در واقع، در جوامع سکولاریستى، مانند جامعه امروز انگلستان، حتى کسانى که خود را مذهبى مى‏پندارند، تمایل دارند مذهب را به گونه‏اى تفسیر کنند که با نوع سنّتى آن بسیار تفاوت دارد. این نگرش آزاد منشانه به دین، پذیرش تفسیر قطعى از دین را بسیار دشوار مى‏سازد. از طرف دیگر، کسانى که مایلند از شیوه زندگى، آن گونه که دین خواسته، حمایت کنند، کمال و معناى زندگى را در پذیرش قطعى اصول عقایدى مى‏دانند که مبناى اندیشه‏هاى آنها به حساب مى‏آید. امکان ندارد که آنها بر سر این اصول، مصالحه کنند؛ زیرا بین مصالحه بر سر این اصول و طرد باورهاى دینى، فاصله چندانى وجود ندارد.

عوامل تأثیر گذار بر نگرش دانش‏آموزان

دانش‏آموزان فقط از راه آموزش جنسى به این گونه اطلاعات دست پیدا نمى‏کنند، بلکه این شیوه، تنها یکى از راه‏هاى کسب اطلاعات درباره ارزش‏هاى جنسى بزرگسالان است. کودکان، ناخودآگاه ارزش‏هاى جامعه را مى‏پذیرند، چون والدین بر ارزش‏هاى اجتماعى کنترلى ندارند و تنها مى‏توانند کودکان خود را به اطلاعاتى مجهز کنند که با آنچه از جامعه دریافت مى‏کنند مقابله نمایند. این سخن، به آن معناست که والدین مجبورند درباره مطالبى سخن بگویند که دوست دارند از آن پرهیز کنند.
تربیت کودکان در جامعه مدرن، وظیفه بسیار سنگینى است. در چنین جوامعى، عوامل بسیارى در شکل‏گیرى شخصیت آدمیان دخالت مى‏کند. والدین مسلمان، نگران تربیت اخلاقى کودکان خویشند، زیرا نیروهاى فراوانى دست‏اندرکارند که احتمالاً وابستگى آنها به خانواده و ارزش‏هاى دینى را تضعیف مى‏کند. برخى از این عوامل عبارتند از:

1. تأثیر نظام تعلیم و تربیت سکولاریستى

تعلیم و تربیت سکولاریستى، فلسفه و نظام اخلاقى خاص خود را دارد؛ نظامى اخلاقى که قواعد مطلق را نمى‏پذیرد. نسبیّت اخلاقى بر تمام مجموعه تعلیم و تربیت سایه گستر شده است. این اندیشه، به دانش‏آموزان کمک نمى‏کند معناى درست و نادرست را بدانند، بلکه چنین القا مى‏کند که منشاء ارزش‏ها، ساختار اجتماعى است و بنابراین، هر تصمیم اخلاقى، موضوع یک اندیشه است. محدودیت این اندیشه، این است که ایمان انسان‏ها به قواعد مطلق اخلاقى را تضعیف مى‏کند. در اندیشه سکولاریستى، نظام اخلاقى و معنوى قابل تفکیک است، اما از دیدگاه اسلام، نظام اخلاقى، معنویت و تدین، تحت اصول الهى وحدت یافته و به تربیت مجموعه شخصیت کودک کمک مى‏کند.

2. فشار گسترده اجتماعى

فشار همتایان و نفوذ تلویزیون و رسانه‏هاى گروهى، چنان قدرتمند است که اجازه نمى‏دهد جوانان از الگوهاى سنتى زندگى پیروى کنند. نفوذ جامعه و ارزش‏هاى آن، چنان قوى است که حتى بزرگسالان را تحت تأثیر قرار مى‏دهد. تعامل فرهنگى، پدیده‏اى اجتناب‏ناپذیر است که این فرصت را فراهم مى‏آورد تا مردم با فرهنگ یک دیگر آشنا شوند و غناى فرهنگى خود را بهتر کشف کنند؛ اما در این فرآیند امکان دارد بخشى از ارزش‏هاى فرهنگ خودى را نیز از دست بدهند.

3. فقدان اطلاعات نسبت به جامعه غرب

ماهیت جوامع مدرن، بسیار پیچیده است؛ اما بسیارى از والدین نسبت به پیچیدگى آن اطلاع کافى نداشته و براى برخورد با این مسایل آمادگى ندارند. برخى والدین لازم نمى‏دانند جزییات جوامع غربى را بدانند و آن را به عنوان فرایندى که موجب سکولاریزه کردن افراد مى‏شود تلقى کنند؛ اما حتى اگر کسى درباره وضعیت آن اطلاعات جزیى هم داشته باشد، قدرت ایستادگى در برابر آن را ندارد. در عین حال، شناختن جوامع غربى به والدین کمک مى‏کند ارزش‏هاى مثبت و منفى غرب را دانسته و به صورت روشن درباره آن قضاوت کنند.

4. فقدان توازن در کنترل والدینى

دین اسلام به مردم توصیه مى‏کند در تمام امور دینى راه میانه را در پیش گیرند. باید اسلام را به کودکان به شیوه‏اى صمیمانه و خوشایند آموزش داد تا نسبت به آن بى‏علاقه نشوند.

5. ناکامى‏در معرفى مدل جهت ایفاى نقش کودکان

کودکان، والدین و بزرگسالان از جمله معلمان را الگوى خود مى‏دانند. اگر والدین، کودک را به اسلام دعوت کنند، اما خود به آن عمل نکنند، نتیجه آن بر عکس خواهد بود.

6. دارا بودن اولویت‏هاى متفاوت

احتمالاً گروه اندکى از والدین، نسبت به بسیارى از اعضاى جامعه، اولویت‏هاى متفاوتى دارند. زمانى که والدین چنان به کار روزانه اشتغال دارند که نمى‏توانند اندکى از وقت خود را با کودکان باشند، نتیجه این است که کودکان به حال خود رها شده و به آسانى تحت تأثیر محیط اجتماعى قرار گیرند.

7. کاهش حساسیت نسبت به ارزش‏ها

قرآن، احادیث و کتب فقهى، سرشار از ذکر هنجارهاى رفتار جنسى، آداب و موازین اخلاقى (Etiquette) است و صریحا درباره انواع متصور انحرافات جنسى سخن گفته است. هر چند مسلمانان در اصالت و صحت این منابع تردید ندارند و از ارزش‏ها و تعالیم این منابع توشه هدایت بر مى‏گیرند، اما دانش‏آموزان مسلمان که به صورت مستمر در معرض تعالیم غیر دینى یا ضد دینى قرار مى‏گیرند، احتمالاً حساسیت‏شان نسبت به این ارزش‏ها فروکش خواهد کرد. براى مواجهه با ارزش‏هاى نامطلوب، باید توانایى تأمل نقادانه را در دانش‏آموزان ایجاد کرد، اما این تأمل نقادانه، نیازمند ارزش‏هایى است که مبناى این تأمل را فراهم آورد.

سلسله فعالیت‏هاى مسلمانان

ایجاد تحول اساسى در برنامه آموزش جنسى، چالشى هولناک است. در حالى که تصور مى‏شود نیروهاى لیبرال درصد زیادى از جمعیت را تشکل مى‏دهند، طبیعى است که در مواجهه با این چالش، احساس یأس کرده و آن را تنها راه بدانیم. کسانى که به فکر سعادت انسانیت، مخصوصا نسل جوان هستند، باید مبارزه بر ضد فرامین الهى را که نقش تخریبى دارد، جدّى بگیرند. ضرورت ایجاب مى‏کند که درباره شرایط بیاندیشیم، آن را ارزیابى کرده و تلاش کنیم در سایه میراث مشترک سه دین ابراهیمى، یعنى اسلام، مسیحیت و یهودیت، فرا گیریم که چگونه خود را از شرّ حامیان آموزش جنسى برهانیم.
قدم اول در این راه، تغییر تدریجى در گرایش فعلى جامعه، جهت جایگزین کردن ارزش‏هاى آن با ارزش‏هاى دینى است. البته این وظیفه سنگینى است.
قید و بندهاى دینى مجموعه جامعه در چند دهه اخیر، به صورت جدى آسیب دیده است و ما اکنون در عصرى زندگى مى‏کنیم که هنجارهاى دینى و موازین رفتارى خاصى بر آن حاکم نیست، بلکه مجموعه‏اى از ارزش‏هاى ذاتا سکولاریستى بر آن حاکم است. تا زمانى که فلسفه انسان گرایانه سکولاریستى بر سراسر جامعه حاکم باشد، تحول در برنامه آموزش جنسى امکان ندارد. این مشکل با این حقیقت همراه است که هر تلاشى براى محافظت از ابعاد دینى، دخالت در استقلال انسان‏ها و تحمیل یا تلفیق دانسته شده و در مقابل، طرفدارى از دیدگاه سکولاریستى، رها سازى ذهن انسان از خرافه یا جزمیات تلقى مى‏شود. ذهن انسان با طرد هنجارهاى الهى، هر چه بیش‏تر در قید و بند بوالهوسى خویشتن گرفتار آمده و آرزوهاى او مورد بى توجهى قرار گرفته است. تقدس زدایى از ارزش‏ها، ریشه تمام مشکلات است.
بى تردید، تحول در این حوزه را باید از برنامه آموزش جنسى مدارس آغاز کرد. مذاکره و مصالحه بین فلسفه‏هاى متضاد، ممکن است مطلوب باشد، اما باید با این مبانى آموزش جنسى به خاطر حفاظت از نسل جوان مبارزه کرد.
با توجه به این حقیقت که مسلمانان قادر نیستند در برنامه موجود و عملکردها تحول چندانى ایجاد کنند، باید فرزندان خود را از شرّ این مفاسد نجات دهند. برخى از راهکارهایى که مسلمانان براى حفاظت از ارزش‏هاى دینى خود در پیش گرفته‏اند، عبارتند از:

1. توصیه به کناره‏گیرى کودکان از درسهاى آموزش جنسى

به عنوان اقدامى افراطى، والدین غالبا فرزندان خود را از درسهاى آموزش جنسى برحذر مى‏دارند. بى تردید، والدین مى‏دانند در حالى که موضوع آموزش جنسى در تمام دروس اعم از هنر، تئاتر، ادبیات، تاریخ و غیره مطرح مى‏شود، ممکن نیست بتوان کودکان را به طور کامل از این گونه آموزش‏ها ایمن کرد. برخى والدین با کناره‏گیرى کودکان از کلاس‏هاى آموزش جنسى موافق نیستند، اما این امر، به غلط، به عنوان موافقت با این کلاس‏ها تلقى شده است. در واقع، این اندیشه، عکس العملى در مقابل وضعیت کاملاً مأیوس کننده است. آنها با وجود عدم میل قلبى، به کودکان خود اجازه مى‏دهند در کلاس‏هاى آموزش جنسى از نوع سکولار آن شرکت کنند، اما تلاش مى‏کنند به وسیله آموزش خانگى یا فرستادن آنها به مسجد، تأثیر این کلاس‏ها را کاهش دهند. درست است که جلوگیرى از ورود به کلاس‏هاى آموزش جنسى‏نمى تواند کاملاً کودکان را از تماس با ارزش‏هاى نامطلوب باز دارد، اما تا این حد به والدین اطمینان مى‏دهد که از طریق دروس رسمى با این گونه ارزش‏ها آشنا نشده‏اند.

2. نظارت اجتماعى بر کودکان

با ایجاد محدودیت در برقرارى تماس با کسانى که تأثیر غیر اسلامى بر کودکان مى‏گذارند، مى‏توان این وظیفه را انجام داد. باید کودکان را تشویق کرد که در گزینش دوستان با احتیاط عمل کنند؛ زیرا فشار همتایان تا حدى مؤثر است که گاهى آدمى را با وجود عدم میل قلبى، به برخى کارها وادار مى‏کند، اما امکان دارد سخت‏گیرى بیش از حد والدین، نتیجه معکوس در بر داشته باشد.

3. جلوگیرى از تماس با جنس مخالف

مسلمانان، مخصوصا نگران رفت و آمد کودکان خود با دوستانى از جنس مخالفند. رفاقت با دوستانى از جنس مخالف، امکان دارد به رابطه جنسى، یعنى کارى که اسلام آن را شدیدا منع کرده است، بیانجامد.

4. تشویق کودکان به فعالیت‏هاى فوق برنامه

باید کودکان را به شرکت در فعالیت‏هایى از قبیل مقاله نویسى، ورزش، هنر، طراحى و انجام وظایف اسلامى و گردهمایى‏ها تشویق کرد. این گردهمایى‏ها فرصت‏هایى است که براى دختران و پسران مسلمان فراهم آمده است. در همین اجتماعات است که آنها احساس تعلق، همبستگى و وحدت مى‏کنند.

5. فرستادن کودکان به مسجد

کودکان در مسجد ارزش‏هاى اسلامى و قرآنى را مى‏آموزند. مسجد، فقط جاى فراگیرى احکام الهى نیست، بلکه فضایى اسلامى ایجاد مى‏کند که مى‏توانند در آن فضا با کسانى که علایق مشترک دارند رابطه برقرار کنند. مساجدى که در آن‏ها وظیفه تدریس انجام مى‏گیرد، این ویژگى را دارد که به دانش‏آموزان کمک مى‏کند ارزش‏هاى اسلامى را فراگیرند و در متن جامعه فاسد غرب، آن‏ها را به سوى اسلام راهنمایى مى‏کند.

6ـ آموزش ارزش‏هاى اسلامى در خانه

خانواده تأثیر مهمى بر تربیت کودکان دارد. شالوده ارزش‏ها در خانواده ریخته مى‏شود؛ به تعبیر دیگر، کودکان از محیط خانواده که دوران کودکى خویش را به همراه والدین و سایر بستگان، در آن سپرى کرده‏اند، مسایل بسیارى مى‏آموزند. والدین تا حد امکان، اسلام، رفتار و مقررات اسلامى را به آنها مى‏آموزند؛ به گونه‏اى که همراه با پذیرش ارزش‏هاى اسلامى رشد مى‏کنند. دختران و پسران مسلمان، که باید مؤدّب و عفیف باشند، نیاز به رفتار مسئولانه و حفظ عفت دارند و باید به پدر و مادر و بزرگسالان خویش احترام بگذارند.
این جوانان باید درک مناسبى از روابط جنسى داشته باشند و بدانند که اسلام، دوست پسر یا دختر داشتن و روابط قبل از ازدواج براى شناخت یکدیگر را تحریم کرده است.
به هر حال، این اقدامات به خودى خود تضمین نمى‏کند که کودکان، دیگر تحت تأثیر فرهنگ مخرّب غربى قرار نگیرند، اما این امید را زنده مى‏کند که با ایجاد محیطى صمیمى و آموزشهاى اولیه اسلامى، در برابر انحرافات مقاومت کرده و انسان‏هایى شایسته بار آیند.
والدین مسلمان که نگران تدین کودکان خود هستند، باید بدانند که از دیدگاه اسلام مسئولیت نهایى پرورش کودکان بر عهده آنهاست. آنها باید تمام راه‏هایى را که به غیر اسلامى یا ضد اسلامى شدن کودکان مى‏انجامد، مسدود کنند و در حالى که حداکثر استفاده را از حق قانونى خود مى‏کنند، باید تلاش کنند قانون را با مفیدترین شیوه تغییر دهند. اما مسئله مهم این است که باید آموزش‏هاى اسلامى در خانه و مسجد را تقویت کنند. در این مکان هاست که کودکان مى‏توانند دیدگاه اسلامى مناسب با زندگى در جوامع غربى را در خود ایجاد کنند. در جامعه‏اى که از جهت مادى پیشرفت کرده و از جهت معنوى عقب مانده و دین به امرى شخصى تبدیل شده است، بدون برنامه جامع مسجد محور، در دراز مدت نمى‏توان دین را حفظ کرد. تنها در صورتى که دید روشنى از دین داشته باشیم، در این جامعه چند فرهنگى و چند دینى، مى‏توان به حفظ دین و زندگى مسالمت‏آمیز با سایر ادیان امیدوار بود.

آموزش جنسى در مدارس مسلمانان

هر جامعه‏اى الگوى خاصى از روابط جنسى دارد که حاکى از ارزش‏هاى آن جامعه و میل آن به بهبود شرایط اخلاقى افراد و خانواده‏ها، احساس مسئولیت، تعهد و میزان توجه به دیگران است. اعتقادات اسلامى هر چه بیش‏تر در مدارس رواج داشته باشد، مسلمانان براى فرستادن کودکان خود به آن مدارس بیش‏تر احساس آرامش مى‏کنند و اگر مدارس اسلامى وجود نداشته باشند، ترجیح مى‏دهند به مدارسى بفرستند که نوعى مذهب در آن رواج داشته باشد. بین درس‏هاى آموزش جنسى در مدارس اسلامى و مدارس ایالتى، هم از جهت محتوا و هم روش تدریس، تفاوت‏هاى اساسى وجود دارد. آموزش جنسى در این مدارس، در محدوده مقررات اسلام تدریس مى‏شود.
در مدارس مسلمانان، تأکید بر تدریس محتواهاى ذیل است: 1ـ سلامت و بهداشت جنسى 2ـ اهمیت و طهارت جنسى 3ـ اهمیت ازدواج و ارزش‏هاى خانوادگى 4ـ نقش مرد و زن در خانه و مدرسه 5ـ تصمیم‏گیرى درباره امور جنسى 6ـ رعایت نزاکت و مقررات اسلامى 7ـ تعامل با جنس مخالف در تمام ابعاد زندگى 8ـ رابطه با مردم مخصوصا جنس مخالف 9ـ اهمیت اصل پوشش و شرم و حیا 10ـ اصول اخلاقى اسلام. این عناوین مشتمل بر بررسى جزییات مسایل اجتماعى و اخلاقى، از قبیل رابطه قبل از ازدواج، انتخاب شریک زندگى، رشد جمعیت، سقط جنین و راههاى جلوگیرى از حاملگى با توجه به فرامین اسلام است.
در مدارس مسلمانان، آموزش جنسى در چهارچوب روشن اخلاق اسلامى که به عفاف و بکارت قبل از ازدواج و وفادارى در دوران ازدواج توصیه مى‏کند، صورت مى‏گیرد. در اخلاق اسلامى، رابطه زوجیت، عشق و مسئولیت‏شناسى محترم شمرده شده و احترام به والدین و اطاعت از آنها تلقین شده و نظر قرآن درباره رابطه دو جنس مخالف، رابطه همسر و شوهر، قاعدگى، زایمان، ازدواج، انحراف جنسى و همجنس‏بازى، بیان مى‏شود. در این درس، دانش‏آموزان مى‏آموزند که تمام روابط جنسى، باید در محدوده ازدواج، زندگى خانوادگى، عفت ذاتى و مقررات اخلاقى انجام گیرد و همجنس‏بازى، رفتارى انحرافى و به طور کلى ممنوع است. خود ارضایى نیز به عنوان رفتارى که موجب محرومیت آدمى از فعالیت جنسى مى‏شود تلقى مى‏شود و انواع متفاوت رابطه انحرافى تحریم شده است. علاوه بر تمام این‏ها، دانش‏آموزان درباره اهمیت ارزش‏هاى خانوادگى و نحوه رابطه میان اعضاى خانواده، مسایلى را فرامى‏گیرند.
هر موضوعى که دانش‏آموزان در حوزه آموزش جنسى و براى زندگى در این جامعه به آن نیازمندند، باید در همین کلاس‏ها آموزش داده شود. امر زیستى مربوط به تولیدمثل، در درس علوم، به عنوان نیاز برنامه آموزش عمومى(47) تدریس مى‏شود. موضوعاتى که بیان آن بسیار مبتذل است، در پرده بیان شده و آموزش جنسى تنها در کلاس‏هاى غیر مختلط ارایه مى‏شود.
در قوانین اسلام، ازدواج نامشروع(48) و ارضاى جنسى قبل از ازدواج و همچنین رابطه آزاد میان جنس مخالف ممنوع شده است؛ اما وضعیت مسلمانانى که در جوامع غربى زندگى مى‏کنند، متفاوت است. در آن جوامع، اطلاعاتى درباره راه‏هاى جلوگیرى از حاملگى ارایه مى‏شود و چیزى در پرده ابهام باقى نمانده و به گونه‏اى روشن و عملى بیان مى‏شود. نامطلوب بودن شیوه‏هاى جلوگیرى از حاملگى به عنوان راهى براى تجربه جنسى جوانان، بدون ترس از حاملگى ناخواسته، مورد بررسى قرار گرفته و بر پرهیز از ارضاى جنسى، به جاى اقدامات احتیاط‏آمیز قبل از مجامعت، در دختران مجرد تأکید مى‏کند.
در آموزش‏هاى اسلامى، از فیلم‏هاى ویدیویى و داستان‏هایى که مسئله را به صورت روشن بیان کرده، استفاده نخواهد شد و از دانش‏آموزان نیز نمى‏خواهند که عکس‏هاى مبتذل ترسیم کنند. در تمام موارد فوق، مصلحت دانش‏آموز و رشد کامل شخصیت او مورد توجه قرار مى‏گیرد. براى تقویت ادله اسلامى و بررسى ادله مشترک اسلام با سایر مذاهب، در این گونه آموزش‏ها، به توصیه‏هاى قرآن و احادیث پیامبراکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اشاره خواهد شد.
مبحث روابط جنسى، در برنامه‏هاى آموزشى جایگاه برجسته‏اى دارد. تفکیک سختگیرانه دو جنس از یکدیگر در این جامعه، کار بسیار دشوارى است. ارزش‏هاى جامعه غرب، جایى که مهارت رفاقت با جنس مخالف مانند دوستى با هم جنس، ارزش حساب مى‏شود، معناى رابطه را براى بزرگسالانى که در جامعه غربى زندگى مى‏کنند، تحت تأثیر قرار مى‏دهد. در شرایطى که دختران و پسران مسلمانان، به عنوان موضوعى رایج در مدارس و کالج‏ها، با جوانانى که از جنس آنها نیستند پیوسته مواجهند، باید بدانند، چگونه عفت خود را حفظ کرده و در محدوده قلمرو دینى رفتار کنند.
از طریق مذاکره با کودکان، مى‏توان ارزش‏ها را تبیین کرد، اما این امر تنها با توجه به سن و همچنین رسش کودکان محقق خواهد شد. هیچ محدودیتى در باب مذاکره صریح درباره موضوعات مربوط به دین وجود ندارد، اما در مقام گفتگو درباره امور جنسى، باید احساس شرم به عنوان جزیى از ایمان، بر وجود مسلمان سایه گستر باشد. به تعبیر دیگر، این سخن پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که «حیا از ایمان است»، به هنگام گفت‏وگو در این رابطه، پیوسته باید مورد توجه مسلمانان باشد.

آموزش جنسى و مدارس مشترک

در حال حاضر، احتمال این که در مدارس مشترک(49) دیدگاه دینى نسبت به آموزش جنسى، مورد قبول واقع شود ضعیف است. براى مسلمانان نیز امکان ندارد که در سراسر جهان براى فرزندان خود مدارس اختصاصى داشته باشند، بنابراین غالب دانش‏آموزان به مدارس ایالتى مى‏روند.
مسلمانان با این موضوع موافق نیستند که اطلاعات جنسى صریحا در اختیار فرزندان نابالغ آنها قرار گیرد. دلیل عدم موافقت آنها به قرار ذیل است:
اولاً: اطلاعاتى که به آنها عرضه مى‏شود، برتر از توانایى فهم و احساس آنهاست.
ثانیا: در اختیار گذاردن اطلاعات جنسى، دانش‏آموزان را به تجربه جنسى ترغیب مى‏کند.
ثالثا: طرح این مسایل، با کودکانى در این سنین، با شرم و حیاى اسلامى سازگار نیست. حتى اگر دیدگاه سکولاریستى و دینى نسبت به آموزش جنسى و مسایل آن، به گونه‏اى متوازن عرضه شود، خطر تهدید کننده این است که دانش‏آموزان به صورت غیر ضرور در معرض اطلاعات جنسى با تمام مشکلات آن قرار گیرند. علاوه بر این، آنچه در مقام آموزش جنسى به نام عینیت(50) مشهور است، در واقع سوگیرى شدیدى به جانب دیدگاه سکولاریستى دارد. غالبا چنین گفته مى‏شود که اگر کودکان را به چنین اطلاعاتى مجهز نکنیم، نمى‏توانند در برابر سوء استفاده جنسى مقاومت کنند. ما نیز با این ادعا مخالفتى نداریم، اما اطلاعاتى که در این زمینه به آنها عرضه مى‏شود، بسیار بیش از نیاز آن‏هاست.
اقلیت‏هاى دینى، به عنوان یک حق انسانى، در کشورهاى آزاد، لیبرال و دمکراتیک باید بتوانند بر اساس ایمان خود عمل کنند، اما اگر قرار باشد بین منافع اقلیت‏ها، برخورد واقعى صورت گیرد، آن‏ها هستند که در این میان زیان مى‏بینند؛ در صورتى که مسئولان به جاى پذیرش و سازگارى با اقلیت‏هاى دینى، سخت‏گیرى کنند، شرایط بدتر از این هم خواهد شد. هر چند امکان دارد اقلیت‏هاى دینى در ادعاهاى خود صادق باشند، اما بدون تأیید اکثریت، امکان ندارد بتوانند نقطه نظرات خود را به اجرا درآورند. به هر حال، براى پرهیز از نارضایتى و تضاد یا کاهش آن، پیشنهادهاى ذیل باید مورد توجه قرار گیرد. مسایل مذکور نباید در مدارس خاصى به اجرا درآید، آن گونه که برخى مدارس هم اکنون به گروه‏هاى اقلیت به توافقى دو جانبه رسیده و احتمال بهبود بیشتر را بررسى کرده‏اند. مجددا یادآور مى‏شود که توصیه‏هاى ذیل، راه حل اسلامى نیست، اما ممکن است در یک جامعه چند دینى و چند فرهنگى، به عنوان بهترین گزینه مطرح باشد. پیشنهادهاى مذکور بدین شرح است:
1. اگر والدین به حقوق قانونى خود آگاه باشند، مى‏توانند از این حق قانونى براى تأثیر گذارى بر برنامه‏هاى آموزش جنسى استفاده کنند. اگر آنها قادر باشند بر ادعاى خود دلیل اقامه کنند، احتمال این که دیدگاه آنها مورد توجه قرار گیرد فراوان است. در واقع اگر والدین و دانش‏آموزان بخواهند، بسیارى از مشکلات مدارس قابل حل است.
2. در مصوبه 94/5 چنین آمده که متون درسى باید «به گونه‏اى عینى، متوازن و دقیق و در محدوده روشن ارزشى ارایه شود». جملاتى از این قبیل را به صورت‏هاى متفاوت مى‏توان تفسیر کرد و والدین مى‏توانند درباره محدوده ارزش‏هاى مورد توافق، با مدارس به مذاکره بنشینند. این امر، محال نیست، زیرا باید نظر والدین درباره محتوا و نحوه ارایه درس مورد توجه قرار گیرد. این مسئولیتى است بر گردن والدین که دیدگاه‏هاى خود را نسبت به آموزش جنسى بیان کنند. بخشنامه 1986 مى‏گوید که ارایه آموزش جنسى باید دانش‏آموزان را ترغیب کند ملاحظات اخلاقى و ارزش‏هاى خانوادگى را مد نظر قرار دهند. مدارس باید دیدگاه والدین نسبت به مقررات اخلاقى و زندگى خانوادگى را مورد توجه قرار دهند. یک دیدگاه متوازن و تربیت منصفانه در یک کشور چند فرهنگى، باید همان گونه که دیدگاه سکولاریستى را مورد توجه قرار مى‏دهد، به دیدگاه دینى نیز توجه کند. سزاوار نیست مدارس، دیدگاه دین را نسبت به مسایل مهم اخلاقى نادیده گرفته و تنها به دیدگاه سکولاریستى توجه کنند. اگر هدف تعلیم و تربیت، توسعه معنویت، اخلاق، فرهنگ و رشد جسمانى و روانى دانش‏آموزان است، باید تضمین کنند که چنین موقعیتى را براى تمام دانش‏آموزان با مذاهب مختلف فراهم خواهند آورد.
طبق مصوبه 94/5 نسبت به هر دین یا فرهنگى که درباره مسایل جنسى سخن مى‏گوید، همچنین نسبت به آرزوهاى والدین و میزان صراحت مفاهیم و نحوه ارایه آن، باید توجه خاصى مبذول داشت؛ چون مدارس در موقعیتى قرار دارند که باید موقعیت دینى والدین درباره آموزش جنسى را مورد توجه قرار دهند. مدیران و معلمان مدارس باید اطلاعات خود را نسبت به اقلیت‏هاى فرهنگى و ارزشى افزایش دهند. ملاقات والدین با معلمان و مدیران، این امکان را براى والدین فراهم مى‏آورد که محتوا و شیوه ارایه آموزش جنسى را بررسى کنند. به صورت ویژه، نکات ذیل را باید با والدین درمیان گذاشت:
الف) والدین مى‏خواهند فرزندانشان تا چه اندازه درباره امور جنسى بدانند. مطمئنا والدین راضى نیستند فرزندان در این رابطه اطلاعات غیر ضرورى کسب کنند.
ب) والدین چه نوع محتوا یا فیلم هایى را براى استفاده کودکان مى‏پسندند، زیرا یکى از نگرانى‏هاى والدین، نمایش عکس‏ها و فیلم‏هاى صریح به کودکان است.
ت) معلمان چگونه باید این درس را آموزش دهند. به عنوان مثال، والدین علاقه‏مندند این محتواى درسى در کلاس‏هاى غیر مختلط تدریس شود.
3 ـ خط مشى آموزش جنسى مدارس و محتواى درسى مورد استفاده را باید به آسانى در دسترس والدین قرار داد. مدارس باید قبل از سال تحصیلى، به والدین نامه نوشته و محتویات آموزش جنسى آن سال تحصیلى را توضیح دهند.
4 ـ مدارس نمایندگانى را از نهادها دعوت نموده و درباره ابعاد متفاوت آموزش جنسى با آنان به گفت‏وگو بنشینند. در این گفت وگو باید از اقلیت‏هاى دینى نیز براى بیان نظرات خود دعوت نمایند.
5 ـ آموزش جنسى را مانند سایر درس‏هاى مدرسه، نمى‏توان به انتقال اطلاعات صرفا علمى و مکانیکى منحصر کرد. ارزش‏ها به صورتى اجتناب‏ناپذیر منتقل مى‏شوند. کرامت و شرافت معلمان بسیار مهم است، زیرا آنچه را که دانش‏آموزان از معلمان مى‏آموزند، به عنوان واقعیت تلقى مى‏کنند. معلمان باید یقین داشته باشند آنچه را به دانش‏آموزان مى‏آموزند با باورهاى دینى آنان منافاتى ندارد.
6ـ والدین مى‏توانند با استفاده از اعضاى جامعه یا رهبران دینى، ادله خود را اقامه کنند یا رهبران دینى مى‏توانند، با ابتکار خود در پست‏هاى مدیریتى مدارس راه یابند؛ زیرا مدیران مدارس موظفند هر پیشنهادى را از جانب هر کس، مخصوصا از جانب گروه‏هاى دینى یا اقلیت‏هاى اجتماعى بپذیرند. سازمان‏هاى اسلامى در کشور انگلستان، مى‏توانند در قالب قوانین موجود اعمال فشار کرده و خواسته‏هاى خود را اعلام کنند.
7 ـ تمام مکاتب بزرگ درباره مسایل مهمى از قبیل عفاف، بکارت و وفادارى حین ازدواج اتفاق نظر دارند، و لذا توسعه و ترویج این امر ضرورى است.
8 ـ ماهیت کلى آموزش جنسى اقتضا مى‏کند موضوعاتى که احتمالاً در آموزش جنسى مى‏گنجد، مورد دقت قرار گیرد. حتى تربیت جسمانى را نمى‏توان آزاد از ارزش دانست. براى دانش‏آموز مسلمان، مشکل است که خود را با برخى رفتارها در مدارس سازگار کند، براى مثال لخت و برهنه بودن در مقابل دیگران و خیره شدن به برخى اعضاى بدن یکدیگر، از دیدگاه اسلام حرام است.(51) مدارس باید به مسایلى از این قبیل حساسیت نشان دهند.
9 ـ مدارس خصوصى که اکثریت دانش‏آموزان آن متعلق به دینى خاص هستند، امکان دارد برنامه‏هاى آموزش جنسى خود را با همان دین هماهنگ کند و ممکن است لازم باشد براى گروه اندکى از دانش آموزانى که درباره آموزش جنسى آزادانه مى‏اندیشند، برنامه‏هاى جداگانه تدارک دیده یا به آنها اجازه دهند از شرکت در درسها معاف باشند.
10 ـ مشکل است بتوان با کسانى که نگرش لیبرالیستى را پذیرفته و در پذیرش مشروعیت و قانونى بودن آزادى جنسى مشکلى نمى‏بینند و معتقدند که هیچ مشکل جسمانى و اجتماعى در بر ندارد یا از این راستا، تجاوزى به حقوق مردم صورت نمى‏گیرد، به توافق رسید. با توجه به شرایط فعلى جامعه ما، احتمالاً اکثریت با کسانى است که این نگرش را پذیرفته‏اند. این گروه حاضر نیست سایر اندیشه‏ها را بپذیرند. در عین حال، در کشورهاى دمکراتیکى از قبیل بریتانیا، تلاش نمى‏کنند نگرش اقلیت‏ها را نادیده بگیرند. حتى در چنین شرایطى، والدین و مسئولان مدارس از درک این موضوع که چه مسایلى به نفع دانش‏آموزان است، ناتوانند. اگر مسلمانان احساس کنند که در مدارس مسایلى به دانش‏آموزان آموخته مى‏شود که با مبانى عقیدتى آنها ناسازگار است، تنها گزینه مورد انتخاب آنها، بر حذر داشتن فرزندان خود از شرکت در این گونه برنامه‏هاى آموزشى است. از نقطه نظر مسلمانان، اگر قرار باشد، دانش‏آموزان در شرایطى قرار داده شوند که تربیت دینى آنها به صورت جدى مورد تهدید باشد، یا به نظر والدین، محتوایى به دانش‏آموزان عرضه شود که ارزش‏هاى دینى را تخریب کند، این حقوق قابل اعمال است. اگر مسئولان مدارس مطمئن شوند که والدین نگران رشد کودکان خود هستند و برنامه‏هاى آموزش جنسى را زیر نظر دارند، چندان نیازى به برحذر داشتن کودکان از شرکت در این گونه برنامه‏ها نیست.

پی نوشتها:

*آقاى دکتر شیخ عبدالمعبود از متصدیان دانشگاه کمبریج است و تحقیقاتى را در زمینه تعلیم و تربیت اسلامى انجام داده است. وى با اینکه به مدت 10 سال در دانشگاه راج‏شاهى بنگلادش و دانشگاه یوتا در آمریکا به تدریس نیز اشتغال داشته است اما حوزه اصلى علاقه‏مندى ایشان در تعلیم و تربیت اسلامى است و در همایش‏هاى مختلف در اروپاى شرقى و میانه، آمریکا، بنگلادش، هندوستان و مالزى شرکت و سخنرانى داشته است ایشان ویراستار ارشد مجله فصلنامه آموزش اسلامى کمبریج بوده و تاکنون مقالات بسیارى از ایشان در مجلات بین‏المللى انتشار یافته است.
36. نامه خصوصى از یک دوست به مدیر.
37. Codes of Guidance.
38. Nudity.
39. Liberal Valuas.
40. Moulds.
41. تین/5و4.
42. Abstinence.
43. Internalisation.
44. توبه/67.
45. Value - Neutral.
46. Single - Parent.
47. National Curriculum.
48. Extra-Marital.
49. Common School.
50. Objectivity.
51. مطابق حدیثى که در مشکات المصابیح از پیامبر(ص) نقل شده است: «هیچ مردى حق ندارد به اعضاى خصوصى مردان دیگر و هیچ زنى نیز حق ندارد به اعضاى خصوصى زنان دیگر نگاه کند».

منابع لاتین
1. Qur`an ,6:162.
2. Thomosn, R.(Ed.)(1993),Religion, Ethnicity and Sex Educaring theissues, National Children's Bureau, London. See also P. Danon (1995),SexEducation in Schools, Tried but Uneted: the aims and outcomes of sex education in schools. Family Education Trust, Oxford; M.J.Reiss (1995),"Conflicting Philosophies of School Sex Education", Journal of MoralEducation,4,4,pp.371-382.
3. Sarwar, G.(1996).Sex Education: the Muslim perspective, 3rd ed,, MuslimEducation Trust, London; M. Ibrahim (1994),"Sex", letter to Q News, 3,36 (16-23December),p.8; F.Bodi (1994), "The Nature of Sex Education'', Q News,3,36 (2-9December),p.6; F.Amer (1997),"The Problems of Sex Education Within the Contextof Islamic Teachings - Towards a Clearer Vision of the British Case",MuslimEducation Quarterly, 14,2,pp.16-36.
4. Qur`an, 69:18-29;23:16.
5. This point has been brought out in numerous Writings of S.H.Nasr,e.g. TraditionalIslam in the Modern Word (1987),KPI Ltd,, London, and A YoungMuslim's Guide to the Modern World (1993), Islamic Texts Society,Cambridge.
6. Ashraf, S.A. (1996), Editorial: "The Islamic Concept of Sex as the Basis of SexEducation", Muslim Education Quarterly, 13,2,pp.1-3, The Islamic Academy,cambridge.
7. Osman,F.(1997), Conceots of the Qur`an: a topical reading, MVIPublications, Los Anglees, CA,p.803.
8. Tafsir Ibn Kathir, vol.3,p.282, quoted in S.A. Khan (tr.)(1987), Modesty andChastity in Islam by M.Z. Nadvi,p. 199, Isamic Book Publishers, kuwait.
9. Hadith:Bukhari.
10. Nasr, S.H. (1987), Traditional Islam in the Modern World, KPILtd.,London,p.52.
11. Qur`an,24:30-31.
12. Qur`an, 2:222-23.
13. Qur`an , 17:23-24.
14. Ali,A.Y. (1975), The Holy Quran, Text, Translation and Commentary,The Islamic Foundation, Leicester,n. 2206,p. 701.

منبع: فصلنامه تخصصی تربیت اسلامی




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط