شاعر: ژوليده نيشابورى
هر كه بر لطف خداى خود توكّل مىكند
گر كشد بار غم عالم تحمّل مىكند
بيمى از آتش مكن وقت توكّل چون خليل
ز توكّل آتش نمرود هم گل مىكند
جام گردون از غم عالم نمىگردد تهى
قدر وسعش هر كسى از آن تناول مىكند
بيشتر از خوان دوزخ نان غفلت مىخورد
هر كه عمر خويش را صرف تغافل مىكند
نيست در قاموس هستى هيچ كارى بى حساب
كار را هر كس به مبناى تعادل مىكند
خط و مشى زندگى را نيست جبر انتخاب
هر كسى با فكر خود سير تكامل مىكند
در سراب زندگى لب تشنه از حق غافليم
ورنه زير پاى ما صد چشمه قل قل مىكند