شاعر: سعدى شيرازى
كريما به رزق تو پروردهايم
به انعام و لطف تو خو كردهايم
گدا چون كرم بيند و لطف و ناز
نگردد ز دنبال بخشنده باز
چو ما را به دنيا تو كردى عزيز
به عقبى همين چشم داريم نيز
خدايا به عزّت كه خوارم مكن
به ذلّ گنه شرمسارم مكن
به لطفم بخوان و مران از درم
ندارد به جز آستانت سرم
تو دانى كه مسكين و بيچارهايم
فرومانده نفس امّارهايم
به مردان راهت كه راهى بده
وزين دشمنانم پناهى بده
خدايا به ذات خداونديت
به اوصاف بى مثل و ماننديت
به لبّيک حجّاج بيت الحرام
به مدفون يثرب عليه السلام
به طاعات پيران آراسته
به صدق جوانان نوخاسته
كه چشمم ز روى سعادت مبند
زبانم به وقت شهادت مبند