ویلی وَن پیر

ویلی وَن پیر استاد مطالعات ادبی و هرمنوتیکِ میان فرهنگی در دانشگاه مونیخ است. وی رییس پیشین «انجمن بین‌المللی مطالعات تجربیِ ادبیات و رسانه» (IGEL) و عضو سابق «انجمن شعرشناسی و زبان‌شناسی»
سه‌شنبه، 15 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ویلی وَن پیر
 ویلی وَن پیر

 

نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

ویلی وَن پیر استاد مطالعات ادبی و هرمنوتیکِ میان فرهنگی در دانشگاه مونیخ است. وی رییس پیشین «انجمن بین‌المللی مطالعات تجربیِ ادبیات و رسانه» (IGEL) و عضو سابق «انجمن شعرشناسی و زبان‌شناسی» (PALA) نیز بوده است. او همچنین سردبیر مجموعه‌ی رویکردهای زبان‌شناختی به ادبیات است، و پیشتر نیز مشاور انتشارات اوترخت در مجموعه‌ی ادبیات عمومی و تطبیقی بوده است. افزون بر این‌ها، وی عضو هیأت تحریریه‌ی مجلّه‌ی زبان و ادبیات نیز هست. ون پیرچندین کتاب تألیف کرده، سرپرست بیش از ده مجلّه بوده، و بیش از 165 مقاله (با موضوعات مختلف) نوشته است. دامنه‌ی پژوهش‌های او بررسی روایت، نقش آثار اصیل در آموزش، سبک‌شناسی و روان‌شناسی، کاربرد‌شناسی، مطالعات تجربیِ ادبیات و کیفیت متون ادبی را در بر می‌گیرد. نخستین تک‌نگاری او، سبک‌شناسی و کاربردشناسی: جستارهایی درباره‌ی برجسته‌سازی (1986)، اصول مقدّماتی مسیر پژوهش‌هایش (نظریه‌ی برجسته‌سازی) را تثبیت نمود:
«در زبان انگلیسی، اصطلاح «برجسته‌سازی» همزمان چندین معنا را در بر می‌گیرد. نخست، نشانگر فرآیندهای روان - زبان‌شناختی است که به مدد آنها، در حین کنشِ خواندن، ممکن است چیزی برجستگی خاصی یابد. دوم، بیانگر ابزارهای ویژه‌ای (ساخته‌ی مؤلف) می‌باشد که در خودِ متن قرار دارند. همچنین، می‌تواند نشان دهنده‌ی تأثیر شعریِ خاصی بر خواننده باشد. افزون بر این‌ها، می‌توان از آن در حکم مقوله‌ای تحلیلی برای سنجش، تعیین موقعیت تاریخی یا توضیح اهمیت و دلالت فرهنگیِ متون ادبی استفاده کرد. در نهایت، می‌توان از آن برای متمایز کردن ادبیات از دیگر انواع کاربرد زبان (مثل مکالمات روزمره یا گزارش‌های علمی) بهره برد. بنابراین، این اصطلاح گستره‌ی معنایی وسیعی دارد.» (ون پیرو هاکمولدر، 2006: 147)
پیوند موفّق جنبه‌های سبک‌شناختی و روان‌شناختی به دستِ ون پیرنشان دهنده‌ی قدم‌های آغازینی است که در نظریه‌ی برجسته‌سازی برداشته شده است، و از آن زمان تا به حال این ایده طوری گسترش یافته که اکنون چیزی بیش از تعریف اوّلیه‌اش را در بر می‌گیرد: «در ساختار جمله به اطّلاعات تازه‌ای اشاره می‌کند، بر عکس ارکان جمله که پس‌زمینه‌ای را به وجود می‌آورند که خواننده یا مخاطب، ارکان جدید را در تقابل با آنها بفهمد.» عزمِ ون پیر برای همسو کردن مطالعات ادبی با دیگر علوم اجتماعی (از طریق اعطای قدرت و دقّتِ رشته‌هایی همچون روان‌شناسی، مطالعات شناختی، مردم‌شناسی یا جامعه‌شناسی به مطالعات ادبی)، نشان‌دهنده‌ی دومین خط سیر اصلی او در پژوهش‌هایش است. باور راسخ او به نیاز به قدرت و دقّت در مطالعات ادبی مثال‌زدنی است و الهام‌بخش بسیاری از دیگر پژوهشگران در اتّخاذ موضعِ تجربه‌گرا در ادبیات بوده است. از نظر ون پیرو همکارانش (2007: 7)، منظور از تجربه‌گرا «نوعی استدلال و پژوهش است که بر مبنای مدرک و سند واقعی پی‌ریزی شده، یعنی سند و مدرکی از دنیای واقع که هر کس می‌تواند آن را بررسی کند.» بیشتر پژوهش‌های تجربه‌گرای کنونی به نوعی با «انجمن بین‌المللی مطالعات تجربیِ ادبیات و رسانه» (IGEL) در ارتباطند.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط