كاربردهای قرآنی آل
1. قبطیان
همانگونه كه بیان شد كلمه آل در لغت به معنای نزدیكان شخص، معنایی عام دارد كه شامل تیره و قبیله، پیروان، فرزندان و... میشود؛ اما این كلمه در برخی از آیات در معنای خاص به كار رفته است. قرآن كریم میفرماید: «وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ» (21) مقصود از «آل فرعون» قبطیان در مقابل سبطیان و بنی اسرائیل است؛ زیرا كلمه «رجل مؤمن» دلالت میكند كه این فرد در اقلیت بوده است؛ در حالی كه اگر از بنی اسرائیل بود، در اقلیت نبود؛ زیرا آیه «قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ» (22) كه فرمان فرعونیان به كشتن پسران با ایمان بنی اسرائیل را نقل كرده، بیانگر كثرت اهل ایمان در بنی اسرائیل است؛ علاوه بر اینكه به كار بردن كلمه جمع «نا» در فعل «فمن ینصرنا» نیز قرینهای است بر اینكه مؤمن آل فرعون از تیره و قبیله آنان بوده است. (23)برخی گفتهاند «من آل فرعون» مفعول دوم برای «یكتم» است و معنایش این است كه این مرد مؤمن قبطی نبوده، بلكه از بنی اسرائیل بوده است و ایمان خود را از آل فرعون كتمان میكرده است. (24) علامه طباطبایی در پاسخ مینویسد: تكرار مخاطب قرار دادن فرعون و قوم وی از سوی این فرد با ایمان با لفظ «یا قوم» مثل «یَا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ... یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ» (25) قرینه است بر اینكه آن فرد مؤمن از طایفه و قوم فرعون بوده است و اگر وی در شمار قوم فرعون نبود، آنان را اینگونه مخاطب نمیساخت؛ (26) علاوه بر اینكه در حدیثی از امام رضا (علیه السلام) آمده است وی پسردایی فرعون بوده است. (27)
مورد دیگر در قرآن كه مقصود از آل، قبطیاناند آیه «وَ لَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ» (28) است. از ظاهر آیه استفاده میشود كه این عذاب برای بنی اسرائیل نبوده است و مخصوص آل فرعون كه همان قبطیاناند بوده است. از روایات تفسیری مربوط به آیه نیز همین مطلب استفاده میشود. (29) مرحوم طبرسی مینویسد: معنای آیه این است كه ما قوم فرعون را به گرسنگی و قحطی عقاب كردیم. (30) المیزان مینویسد: خداوند در آیه قسم میخورد كه آل فرعون را كه همان قبطیان بودند، به قحطیهای متعدد و كمی ثمرات مبتلا ساخت تا شاید پند بگیرند. (31) در نتیجه مقصود از آل فرعون همان قوم وی است.
2. منصبداران و لشكریان
خداوند متعال میفرماید: «وَ إِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ» (32) [به یاد آورید] آن زمان كه شما را از چنگال فرعونیان نجات بخشیدیم كه همواره شما را به بدترین صورت آزار میدادند. پسران شما را سر می بریدند. ظاهر آیه كه شكنجه و كشتن پسران را به ال فرعون نسبت داده، دلالت میكند كه مقصود از آل، كارگزاران و لشكریان فرعون است. مؤلف التحریر و التنویر مینویسد: مقصود از آل فرعون كمككاران و لشكریان و كارگزاران ویاند. (33) وی در ادامه بیان میكند علت اینكه در آیه، نجات از آل فرعون ذكر شده است نه خود فرعون با اینكه دستور دهندهی اصلی فرعون بوده، بدین جهت است كه معمولاً كارگزاران و مأموران بیش از آنچه فرمانروایان از آنان میخواهند، شدت به خرج داده، سخت میگیرند. (34) مؤلف همین تفسیر ذیل آیه بعد، یعنی «وَ أَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ» مینویسد: «ای جنده و انصاره» (35).3. پیروان و همكیشان
مراد از آل در آیه «أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ» (36) و «وَ حَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ» (37) پیروان و همكیشان فرعون است نه طایفه و خویشان وی؛ زیرا روشن است فردی مثل مؤمن آل فرعون از عذاب الهی به دور است. مؤلف المیزان می نویسد: مقصود از «آل فرعون» پیروان فرعون است. (38)4. نسل برگزیده از انبیا و اوصیا
قرآن كریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ* ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ... » (39) به قرینه «ذریّةً» آل به معنای فرزندان است و از سویی دیگر كلمه «اصطفا» دلالت میكند كه این فرزندان، نسل پاكیزه و با ایماناند؛ زیرا انسانهای كافر و گنهكار شایستگی برگزیدگی را ندارند. حتی برخی گفتهاند كه این فرزندان برخوردار از صفت عصمتاند؛ چون برگزیدگی الهی مخصوص معصومان است؛ بدینجهت آن را با انبیا و امامان تطبیق دادهاند. (40)برخی مفسران مثل طبری (41) و طبرسی (42) نیز مقصود از آل را در این آیه، فرزند مؤمن دانستهاند، چنان كه در آیه شریفه «فَقَدْ آتَیْنَا آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ» (43) به قرینه كتاب و حكمت، مقصود از آل ابراهیم پیامبران از نسل ویاند. امام حسین (علیه السلام) در پاسخ به محمد بن اشعث كه پرسید شما چه حرمتی نسبت به پیامبر دارید كه دیگران از آن محروماند، آیه بالا را تلاوت كرد و فرمود: به خدا سوگند محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از آل ابراهیم است و عترت هدایت یافته، از آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اند. (44)
5. فرزندان با ایمان
قرآن كریم میفرماید: «کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ *إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ» (45) و «إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ*إِلاَّ امْرَأَتَهُ» (46) آل لوط به معنای فرزندان با ایمان وی است؛ زیرا همانگونه كه در سوره ذاریات آمده است، جز خانواده لوط فرد دیگری مؤمن نبوده است، چنان كه میفرماید: «فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ » (47): در میان قوم لوط جز یك خانواده با ایمان نیافتیم. از سویی دیگر همسر لوط كافر بود و در شمار عذاب شدگان قرار گرفت؛ زیرا در آیه دیگر میفرماید: «فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَ لاَ یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ»: شب هنگام با خانوادهات از این شهر حركت كن و هیچ كس از شما پشت سرش را نگاه نكند، مگر همسرت كه او هم به همان بلایی كه آنان گرفتار میشوند، گرفتار خواهد شد. (48) نیز در سوره عنكبوت میفرماید: «قَالَ إِنَّ فِیهَا لُوطاً قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیهَا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الْغَابِرِینَ» (49): ابراهیم گفت: در این آبادی لوط است. گفتند ما به كسانی كه در آناند، آگاهتریم. او و خانوادهاش را نجات میدهیم، جز همسرش كه در میان قوم باقی خواهد ماند.در نتیجه مقصود از آل لوط فقط دختران اویند كه مؤمن بودهاند. مرحوم طبرسی ذیل آیه «فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ » مینویسد: «ای غیر اهل بیت من المسلمین یعنی لوطا و بنتیه»: ما در میان قوم لوط غیر از یك خانه كه لوط و دو دختر وی بود، مسلمان دیگری نیافتیم. (50)
6. اقربا و خویشاوندان
قرطبی ذیل آیه شریفه و «وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَى وَ آلُ هَارُونَ» (51) مینویسد: فعل ترك به آل موسی و آل هارون نسبت داده شده است؛ زیرا این كار از نسلی به نسلی دیگر انتقال مییافت كه تمامی آنان از خویشاوندان موسی و هارون بودهاند. (52) مؤلفان كشاف و جوامع الجامع نیز مینویسند: مقصود از آل موسی و آل هارون، انبیای از اولاد یعقوباند كه بعد از موسی و هارون بودهاند؛ زیرا عمران پدر موسی از نوههای یعقوب نبی بوده است و پیامبران نسل یعقوب كه بعد از موسی و هارون بودهاند، آل وی به شمار میآیند. (53)از آنچه گفته شد نتیجه میگیریم كه «آل» از نظر لغت به معنای عموم نزدیكان است؛ ولی در قرآن كریم با توجه به سیاق در معنای خاص و مقید به كار رفته است، معانیای چون فرزندان با ایمان، اقربا و خویشاوندان، منصبداران و لشكریان و گاه در یكی از مصادیق خاص مانند قبطیان كاربرد استعمالی یافته است. پیش از این در سیاق گفته شد كه زركشی معتقد است راغب به استعمالات سیاقی توجهی ویژه دارد و هر جا قید زائدی را در معنای لفظ افزون بر اهل لغت ذكر میكند، آن قید را از سیاق برگرفته است. (54) میتوان معانیای را كه درباره آل ذكر شد، نمونهای از اثر سیاق در تقیید معانی لغوی به شمار آورد.
پینوشتها:
1. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص98.
2. توبه: 120.
3. همان: 101.
4. احزاب: 13.
5. حجر: 67.
6. اعراف: 97.
7. انبیاء: 21.
8. آل عمران: 64، 65، 70 و 71.
9. مدثر: 56.
10. نساء: 54.
11. آل عمران: 33.
12. بقره: 248.
13. سبأ: 13.
14. یوسف: 6.
15. نساء: 35.
16. نساء: 92.
17. همان، 25.
18. احزاب: 33.
19. قصص: 29.
20. صافات: 76.
21. غافر: 28.
22. همان، 25.
23. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج4، ص162.
24. محمد بن حسن طوسی؛ التبیان، ج9، ص79.
25. غافر: 29-30.
26. سید محمدحسین طباطبایی؛ المیزان، ج17، ص328.
27. سیدهاشم بحرانی؛ البرهان؛ ج4، ص96.
28. اعراف: 130.
29. ابن جمعه عروسی حویزی؛ تفسیر نورالثقلین، ج2، ص 59.
30. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج4و3، ص719.
31. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج7-8، ص226.
32. بقره: 49.
33. ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج1، ص 473.
34. همان، ص 474.
35. همان، 479.
36. غافر: 46.
37. همان، 45.
38. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج17، ص 335.
39. آل عمران: 33-34.
40. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج1و2، ص555.
41. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج3، ص234.
42. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج1و2، ص433.
43. نساء: 54.
44. ملامحسن فیض كاشانی؛ تفسیر الصافی، ج1، ص 328.
45. قمر: 33-34.
46. حجر: 59-60.
47. ذاریات: 36.
48. هود: 81.
49. عنكبوت: 32.
50. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج9 و10، ص238.
51. بقره: 248.
52. محمد قرطبی؛ الجامع لأحكام القرآن، ج3، ص163.
53. محمود زمخشری، الكشاف، ج1، ص 293-294؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج1، ص145.
54. محمد زركشی؛ البرهان فی علوم القرآن، ج2، ص313.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول