فیومی و ابن منظور معتقدند جمع برّ ابرار است، چنان كه جمع بارّ، برره است مثل كافر و كفره (4)؛ ولی زمخشری ابرار را جمع هر دوی برّ و بارّ میداند، مثل رَبّ و ارباب، شاهد و اشهاد. (5) بَرّ، یَبرّ، برّا بر وزن علم، یعلم است و فاعل آن بارّ یا بَرّ است كه به معنای انسان راستگو یا باتقواست. (6) نیز به معنای كسی است كه صالح گردد. جمله «بَرّ فی یمینه» یعنی در قسم خود راستگو بود و آن را نقض نكرد. «و برّ فی رحمه» یعنی صله رحم كرد و «و یبَرُّ ربه» یعنی خدا را اطاعت میكند (7) و اصل آن صدق و راستی است. از همین باب است كه گفته میشود: «هو یبرّ ذا قرابته»؛ یعنی به آنان صادقانه محبت میورزد و «رجل بَرّ و بارّ» به همین معناست. (8)
كاربردهای بَرّ در قرآن
1. اسم صفت الهی
خداوند متعال كلام بهشتیان را حكایت میكند و میفرماید: «إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِیمُ» (9). علامه طباطبایی مینویسد: بَرّ از اسما و صفات الهی به معنای احسان است و برخی آن را به لطیف تفسیر كردهاند. (10)پیش از این، كلام راغب را نقل كردیم كه برّ بر كسانی اطلاق میشود كه كارهای نیكشان گسترده و وسیع است؛ بر این اساس میتوان گفت برّ به معنای كسی است كه احسان و نیكی وی گسترده است.
2. خشكی
در برخی آیات، كلمه برّ به معنای خشكی در مقابل بحر آمده است، همانند آیات «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ... » (11)، «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ... » (12) و«فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ» (13). دلیل اینكه برّ در آیه اخیر به معنای خشكی است این است كه مقصود از «نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ» نجات یافتن از دریا و آبهای متلاطم آن است كه مفهومش همان رسیدن به خشكی است.3. خوش رفتار
قرآن كریم در ستایش حضرت یحیی (علیه السلام) میفرماید: «وَ بَرّاً بِوَالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیّاً» (14): او نسبت به پدر و مادرش نیكوكار بود و جبار و متكبر و عصیانگر نبود. حضرت عیسی (علیه السلام) پس از آنكه به اعجاز الهی در كودكی به سخن آمد، درباره خویش فرمود: «وَ بَرّاً بِوَالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیّاً » (15): خداوند مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است. از مقابله برّ با «جبار» و «عصی» میتوان استفاده كرد كه دور بودن از این دو صفت، در تحقق برّ دخالت دارد. جبار در انسانها كسی است كه برای هیچ فردی بر خود حقی نمیشناسد و بر دیگران تكبر میورزد. (16) راغب مینویسد: در انسانها جبار به فردی میگویند كه میخواهد با ادعای منزلت و مقامی كه استحقاق آن را ندارد، كمبود خویش را جبران كند و هنگامی كه صفت خداوند قرار میگیرد، مقصود این است كه نواقص و نیازهای انسانها را با نعمتهای فراوان خویش برطرف میكند. (17) «عِصَّی» به معنای انسان گناهكار است؛ در نتیجه نمود عینی و تحقق مصداقی برّ در ارتباط با پدر و مادر این است كه فرزند در حقوق پدر و مادر اوامر الهی را مراعات كند.4. صفت فرشتگان واسطه در نزول قرآن
سوره عبس سیر نزول قرآن را بیان میكند و از فرشتگانی نام میبرد كه آیات الهی را در صحیفههایی گرانقدر با خود میآورند. سپس میفرماید: «کَلاَّ إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ * فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ * فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ * مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ *بِأَیْدِی سَفَرَةٍ *کِرَامٍ بَرَرَةٍ» (18): هرگز چنین مكن؛ این قرآن تذكر و یادآوری است و هر كس بخواهد، از آن پند میگیرد، در الواح ارزشمندی ثبت است؛ الواحی والاقدر و پاكیزه به دست سفیرانی است والامقام و فرمانبردار و نیكوكار.مؤلف المیزان مینویسد: صحف جمع صحیفه به معنای لوح یا ورقه یا چیز دیگری است كه در آن مطلبی مینویسند و این نشانگر آن است كه آیات قرآنی قبل از نزول وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در صحیفههایی نوشته شده بود و در دست فرشتگان وحی قرار داشت و آنچه برخی گفتهاند منظور از صحف، لوح محفوظ است، درست نیست؛ زیرا در كلام خداوند در هیچ موردی از لوح محفوظ، به صیغه جمع از قبیل صحف، كتب و الواح تعبیر نشده است و مقصود از «سفره» فرشتگان الهی است كه سفیران وحی یا كاتبان آیات اویند و اعوان و یاران جبرئیلاند و از آن جهت كه نیك كردارند از آنها با صفت «برره» یاد شده است. (19)
اینكه برخی گفتهاند منظور از سَفَره حافظان، قاریان، كاتبان قرآن و دانشمندانیاند كه این آیات را در هر عصر و زمان از دستبرد شیاطین محفوظ میدارند، دور از سیاق است؛ زیرا در این آیات سخن از زمان نزول وحی و عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است نه آینده. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم: «الحافظ للقرآن العامل به مع السفرة الكرام البررة». از این تعبیر استفاده میشود كه حافظان و مفسران و عاملان به قرآن در ردیف این سفره و همگام آناناند نه اینكه خود آنان باشند. (20) راغب درباره معنای برره مینویسد: كلمه برره در قرآن به ملائكه اختصاص داده شده است؛ زیرا مبالغه در آن از ابرار بیشتر است؛ چون برره جمع بَرّ است و ابرار جمع بارّ و برّ از كلمه بارّ مبالغه بیشتری افاده میكند، چنان كه عدل در مقایسه با عادل این چنین است. (21)
پینوشتها:
1. احمد فیومی، المصباح المنیر، ج1و2، ص43.
2. طور: 28.
3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص114.
4. احمد فیومی، المصباح المنیر، ج1و2، ص43. ابن منظور، لسان العرب، ج1،ص 371.
5. محمود زمخشری، الكشاف، ج4، ص 667.
6. احمد فیومی، المصباح المنیر، ج1و2، ص43.
7. ابن منظور، لسان العرب، ج1، ص370.
8. ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج1، ص 178.
9. طور: 28.
10. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج19،ص15.
11. روم: 41.
12. اسراء: 70.
13. عنكبوت: 65.
14. مریم: 14.
15. مریم: 32.
16. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج5و6، ص782.
17. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص184.
18. عبس: 11-16.
19. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج20، ص202.
20. رك: ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج26، ص135.
21. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص114.
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول