نویسنده: سید حسین بحرینی
فضاهای شهری به مفهوم صحنهای است که فعالیتهای عمومی زندگی شهری در آنها بوقوع میپیوندند. خیابانها، میادین و پارکهای یک شهر فعالیتهای انسانی را شکل میدهند. این فضاهای پویا در مقابل فضاهای ثابت و بیتحرک محل کار و سکونت اجزاء اصلی و حیاتی یک شهر را تشکیل داده، شبکههای حرکت، مراکز ارتباطی و فضاهای عمومی بازی و تفریح را در شهر تأمین میکنند. در سالهای اخیر توجه به فضاهای شهری در همه جا رواج یافته و فضاهایی از قبیل پارک، مجموعههای پیاده، باغچه، محورهای پیادهروی برای استفادههای مختلف مردم ساخته شده است.
فضاهای شهری را به دو صورت کلی زیر میتوان مورد بررسی قرار داد.
1. حرکت در فضاهای شهری
2. به صورت ثابت
روش اوّل خود بسته به سرعت حرکت، مقیاس فضا و جزئیات مورد نظر به دو قسمت تقسیم میشود: حرکت کُند (پیاده) و حرکت سریع (سواره). این نحوه برداشت و تحلیل فضا بطور کلی «توالی»(1) نامیده میشود. مردم معمولاً فضاهای شهری را از طریق حرکت در درون آنها تجربه میکنند. بهمین علت لازم است نتایج این تجربه، چه سریع و چه کُند، مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور طی سالهای گذشته روشهای گوناگونی جهت ثبت و تحلیل اطلاعات بوجود آمده است. یکی از راههای ساده این کار اینست که همراه با یک نقشه، اسلایدهایی بصورت متوالی از مسیر مورد نظر تهیه و ارائه گردد. این کار که با استفاده از یک دوربین عکاسی صورت میگیرد برای ارائه شفاهی بسیار مناسب است. نشان دادن مناظر، یکی پس از دیگری، همان اثر عبور از فضا را دارد. البته استفاده از اسلاید محدودیتهائی را خواهد داشت از جمله اینکه تنها ما را به تجربهی بصری محدود میکند و زاویه دید آن نیز محدود است. بعلاوه توصیف دقیقی از فضاهای مورد نظر بدست نمیدهد و قطعاً وسیلهی مورد استفاده برای حرکت نقش مهمی در نتیجه خواهد داشت. زیرا بدیهی است یک رانندگی اتوبوس دید متفاوتی نسبت به یک دوچرخه سوار خواهد داشت. یا باید عکسها و یا کروکیهای زیادی را در مقیاس گستردهای بصورت متوالی تهیه کرد و یا اینکه شبکه کاملی از فضاهای متوالی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. لیکن استفاده از عکسهای متوالی میتواند بخشهای خاصی از فضاهای روی نقشه را با وضوح و جزئیات بیشتر نشان دهد. با قرار گرفتن یک عنصر جدید در فضا در امتداد مسیر مورد بررسی میتوان اثر بصری آن را نیز مشاهده کرد. این روش را میتوان بوسیله ترسیم کروکی نیز برای طراحیهای جدید بکار برد.
استفاده از دوربین فیلمبرداری، روش پیشرفتهتری از همین روشن است. چون تصاویر متوالی با سرعت تغییر میکنند. چشم آنها را همانند حرکت واقعی میبیند. فیلمبرداری از داخل اتومبیل ساده است، لیکن استفاده از آن برای شبیه سازی سایر وسائل نقلیه مشکل میباشد. گرچه اینها طبیعیترین وسیله برای نشان دادن حرکت میباشند ولی بهر حال محدودیتهائی نیز دارند، نظیر: تأکید بصری (گرچه میتوان این شکل را با صدا برطرف کرد)، زاویه محدود دید، وابستگی به انتخاب عکاس، تمرکز اطلاعات و غیر قابل استفاده بودن برای نشان دادن پیشنهادهای جدید. رویهمرفته استفاده از عکس برای منظور فوق سادهتر و اغلب دارای کارآئی بیشتری است. روش فیلمبرداری را میتوان در مورد مدکت نیز بکار گرفت. در چنین صورتی پیشنهادهای جدید را میتوان نشان داده، اصلاح کرده و با وضع موجود مقایسه کرد. روش دیگر تهیه فیلم منقطع(2) است که در آن تصویر متحرک، صحنه به صحنه با فاصله زمانی معینی گرفته میشود. نتیجه یک تصویر متحرک است که حرکت را با سرعت زیاد نشان میدهد. در این حال هر صحنه نیز که با سرعت معمولی گرفته شده جهت بررسی جزئیات لازم قابل استفاده خواهد بود. به خاطر مسایل و مشکلاتی که در استفاده از روشهای فوق وجود دارد زبانهای متعددی برای نمادی کردن عناصر تجارب متوالی به صورت تصاویر دوبُعدی تهیه شده است. عناصر مورد نظر عبارتند از: تغییر در دید، فضا، حرکت ظاهری، نور، صدا، فعالیت و عوامل بسیار دیگر. البته برای استفاده از تصاویر فوق لازم است زبان مربوطه را فرا گرفت. لیکن با فراگرفتن این زبان میتوان یک تجربهی متوالی را به تصویر درآورد، درست همانطور که از نُتهای موسیقی میتوان آهنگ را خواند. این زبانها متنوع بوده و از ساده تا پیچیده تغییر میکنند. یکی از این زبانها توسط اپل یارد، لینچ و مایر (1964) بوجود آمد که از اولین آنها بوده است.
روشی که توسط فیلیپ ثیل (1961, pp.33-52) بوجود آمد و هنوز هم کار بر روی آن ادامه دارد کاملترین و پیچیدهترین روش است. از نمودارهای حاصل از این روش میتوان جزئیات را خواند، عوامل را بطور جداگانه بررسی کرد و یا کل فضا را تجربه کرد. بکارگیری آنها ساده بوده و میتوان آنها را مستقیماً در طراحی مورد استفاده قرار داد. البته این روشها به خاطر استفاده از علائم و نشانهها بیشتر جنبه تخصصی داشته و برای ارائه در مقابل مردم مفید نخواهد بود. این نمودارها را میتوان برحسب مورد ساده و نمادی کرد تا اطلاعات مورد نظر را دربرگیرد. در حالی که روش اپل یارد و همکارانش برای استفاده در بزرگراهها و با سرعت اتومبیل تهیه شده بود، روش تیل برای ثبت و تحلیل فضاهای عابرین پیاده و سرعت کم بوجود آمده بود. ثیل با استفاده از علائم خاصی سعی میکند کلیه خصوصیات فضا را روی نقشه منعکس سازد و به این ترتیب وسیلهای تحلیلی و عمومی برای برداشت و شناخت فضا و نهایتاً طراحی آن ارائه نماید.
ثیل با استفاده از تعداد زیادی علائم قراردادی که هر یک معرف و نماینده خصوصیات خاصی از فضا است، به برداشت و سپس تحلیل فضاهای شهری از دید عابر پیاده میپردازد. حسن و اهمیت اصلی این روش در مقایسه با روشهای سنتی که کلاً توصیفی هستند، تحلیلی بودن آنست. بکارگرفتن چنین زبان مشترکی در برداشت و تحلیل خصوصیات فضاهای شهری، استفاده از نتایج آن را در طراحی سادهتر و منطقیتر مینماید.
روش کلی دیگر در شناخت فضاهای شهری به صورت ثابت است. این روش نیز به نوبه خود به دو قسمت متمایز تقسیم میشود. یکی ثبت و تحلیل الگوهای رفتاری در فضا و دیگری برداشت و توصیف سنتی شکل و فضای شهری است. در روش الگوهای رفتاری فضاهای شهری در رابطه با رفتارهای استفاده کنندگان از آن فضاها مورد بررسی قرار میگیرد و فرض بر اینست که به این نحو طراحی فضاها مبنا و منطق قابل دفاع و مستدلی پیدا خواهد کرد، زیرا بر اساس رفتارهای واقعی استفاده کنندگان از فضا یا به عبارت دیگر نیازهای واقعی شهروندان استوار است. هر فعالیتی که توسط انسان صورت میگیرد اساساً متکی به فرهنگ است و فرهنگ نتیجه مقررات نامدون (عرف)، عادات، آداب و رسوم، سنتها، سبکها و شیوههای متداول زندگی است.
معماری و شهرسازی با فضاهائی سروکار دارند که انواع فعالیتها در چارچوبهای متفاوت در آنها اتفاق میافتد و در حقیقت به این فضاها معنی و مفهوم میدهند. این فعالیتها تابع خصوصیات فرهنگی جامعهای است که صاحبان این فعالیتها بدانها تعلق دارند. این امر خصوصاً در مورد فضاهای شهری کاملاً صادق است. زیرا وجود یا عدم وجود فعالیتهای خارجی در فضاهای شهری مشخصاً میتواند دال بر استنباطی باشد که جامعه خاصی در مورد آن فضاها دارد. بر اساس این تعریف است که شخص رابطه فردی و اجتماعی خود را با فضاها و عناصر و اجزاء آن مشخص کرده و به استفاده از آنها میپردازد. به عبارت دیگر، فرهنگ الگوهای رفتاری را بوجود میآورد و سپس الگوهای رفتاری تعیین کننده و بیان کننده چگونگی استفاده مردم از فضاها میشود.
بنابراین چگونگی استفاده از فضاهای شهری خصوصاً توسط پیادهها عمدتاً ریشه و منشأ فرهنگی داشته و محیط (فرم و فضا) تنها نقش کمکی (حمایت کننده) و یا بازدارنده دارد. این نکته از نظر طراحی شهری اهمیت فوق العاده زیادی را دارا میباشد. زیرا در حالیکه امکان هرگونه تغییر در فرهنگ و یا در الگوهای رفتاری بطور مستقیم و در کوتاه مدت وجود دارد، لیکن میتوان با استفاده از طراحی، فعالیتهای مناسب را حمایت و فعالیتهای نامناسب را تحدید نمود. بر این اساس میتوان در طراحی فضاهای شهری با استفاده از عوامل و عناصر فضائی، کالبدی و ادراکی مناسب، فضاهائی بوجود آورد که انجام فعالیتهای مطلوب را تسهیل و از انجام فعالیتهای نامطلوب ممانعت به عمل آورد.
پایه گذار این روش دونالد اپل یارد (1964) است و بعد از آن ویلیام مایکلسون (1975)، و نیکل و ساسانف (1966)، ویلیام وایت (1985) ، بارکر (1968)، بروئر (1976)، فرانسیس (1984) نَصَر (1990) هر یک به صورتی (مصاحبه و مشاهده، دستی، عکاسی، و یا فیلمبرداری) روش فوق را جهت مطالعه، فعالیتهای عابرین پیاده در فضاهای شهری بکار گرفتهاند تا نهایتاً به بهبود کیفیت این فضاها برای استفاده کنندگان آنها کمک کنند. یکی از ارزشمندترین مطالعاتی که در این زمینه انجام شده توسط ویلیام وایت بوده که تحت عنوان «زندگی اجتماعی فضاهای کوچک شهری»(3) در شهر نیویورک صورت گرفته است.
وایت علاقمند به شناخت نحوه رفتار مردم عادی در خیابانها بود و اینکه آیا این رفتار از الگوی منظم خاصی تبعیت میکند یا نه. این سئوال که چرا بعضی از فضاهای شهری خوب کار میکنند و بعضی دیگر نه نیز مورد توجه وایت بود. مطالعهای نیز حدود ده سال پیش توسط مؤلف در شهر تهران انجام گرفت با عنوان «تحلیل فضاهای شهری در رابطه با الگوهای رفتاری استفاده کنندگان و ضوابطی برای تحلیل» (بحرینی، 1375).
این روش با استفاده از دوربین عکاسی و یا فیلمبرداری به ثبت رفتارها در یک فضای ثابت و تعریف شدهی شهری میپردازد. محل دوربین و فضای مورد بررسی هر دو ثابتند، در حالی که رفتار مردم در فضا متغیر است. مدت زمان برداشت میتواند بر حسب نیاز از چند دقیقه تا چند روز تغییر پیدا کند. اهمیت این روش در ثبت عادی و ناخودآگاهانه رفتارها است بدون اینکه مطالعه شوندگان به خاطر آگاهی از انجام مطالعه تغییری در نحوه رفتار خود بدهند. تحلیل اطلاعات ثبت شده که به صورت ضوابطی حرکت مردم را در فضاهای شهری نشان میدهد. نحوه استفاده، سوء استفاده، عدم استفاده، تداخلها، برخوردها و سایر خصوصیات فضاها را به خوبی منعکس میسازد و بنابراین نتایج چنین مطالعهای میتواند نقش مهمی در طراحی فضاهای شهری به منظور اصلاح و بهبود عملکرد آنها داشته باشد.
روش دوم این قسمت مربوط به روشهای سنتی و رایج برداشت و توصیف فضاهای شهری است. بهر حال برای طراحی، تجدید طراحی و یا انجام اصلاحاتی در وضع موجود فضاهای شهری لازم است وضعیت فضائی - کالبدی آن فضاها به ترتیبی برداشت و یا مدلسازی شود. سادهترین راه انجام این کار که درمعماری کاملاً مرسوم است ساختن مدل (ماکت) از فضای مورد نظر با مقیاس مناسب است. این روش گرچه از نظر جلب توجه عمومی بسیار مفید است ولی خصوصاً در مقیاس طرحهای بزرگ شهری تهیه آن بسیار مشکل، وقت گیر و پرهزینه میباشد. باید گفت که استفاده از روشهای کامپیوتری(4) امروز به سرعت جانشین روش فوق میشود.
گاهی ممکن است مقیاس ماکت یا بخشی از آن را به دلخواه تغییر داد تا جنبههای خاصی مورد تأکید قرار گیرد. برای مثال بزرگ نشان دادن فواصل عمودی، مشخص کردن بناهای جدید، تأکید بر ورودیها و از این قبیل. استفاده از ماکت «منفی» نیز وقتی فضاهای درونی بوده و دارای پیچیدگی است برای نشان دادن شکل فضائی آنها معمول است. در این مورد عناصر و احجام فیزیکی را کنار گذاشته و تنها فضاهای خالی را با استفاده از مواد شفاف که درون آنها قابل رؤیت باشد در ماکت نشان میدهند. مدلهای گرافیکی را نیز میتوان برای این منظور تهیه نمود که در این حال با استفاده از علائم نمادی، رنگ، شکل و اندازه میتوان به خصوصیات هر فضا پی برد. تسهیلات کامپیوتری تهیه این نوع مدلها را برای طراحی شهری بسیار ساده کرده است.
روشهای گرافیکی دو بعدی متعددی نیز برای توصیف وضعیت فضائی - کالبدی فضاها بوجود آمده است. سادهترین آنها نقشه پر و خالی است.
در چنین نقشههایی میتوان اطلاعات دیگری نظیر ارتفاع ساختمانها را نیز اضافه کرد. با این کار شخص میتواند یک برداشت کلی از فضا پیدا کرده و ظرفیت نسبی، اتصالات و توالی فضاهای آن را بررسی کند.
مقاطعی نیز میتوان از میادین، خیابانها و یا حتی بخشی از شهر تهیه نمود. این کار وقتی ضرورت بیشتری پیدا میکند که منطقه مورد مطالعه از پستی و بلندی قابل توجهی برخوردار باشد، نقشههای ایزومتریک از دید پرنده(5) دارای خوانایی خوبی بوده و اطلاعات کلی مفیدی در اختیار طراح قرار میدهد ولی البته تهیه آنها در مقیاس بزرگ طراحی شهری ساده نیست. یک روش رایج دیگر خواباندن نمای ساختمانها در کنار خیابانها و میادین است که تنها برای نشان دادن وضعیت لبه خیابانها و فضاهای عمومی دیگر مفید بوده و ضمن اینکه در گوشهها با مشکل روبرو میشود، وارد فضاهای درونی نیز نمیشود. در شناخت فضاهای شهری آگاهی از تناسبات، مقیاس، وضوح و خوانائی شکل و میزان محصور بودن فضاها حائز اهمیت است. برخی خصوصیات دیگر نظیر صدا، نور، رابطه فضا با فعالیتهای انسانی و جزئیات فضا نیز از نظر کیفیت فضا اهمیت دارد که در این روش کمتر به آنها پرداخته میشود. سازگاری بین شکل و عملکرد فضاهای شهری که در بخش قبل به آن اشاره شد نیز میتواند مکمل این مطالعات باشد. در یک شکل شماتیک میتوان نحوه و میزان دسترسی به فضاهای عمومی، در شکل دیگر مقیاس نسبی و میزان تعریف شده هر فضا و چگونگی اتصال آن به فضاهای دیگر را نشان داد. اینها ابزار ساده و مفیدی برای توصیف و شناخت فضاهای شهری هستند.
روش دیگری نیز که در این زمینه میتوان بکار گرفت، نمونه گیری منظم است. برای اینکار منطقه مورد مطالعه را به شبکههای مربعی شکل تقسیم کرده و عکس نمونهای از فضای واقعی در هر شبکه تهیه و در محل مربوط خود روی نقشه جا میدهند. ابعاد شکبه و مقیاس عکسها بستگی به موضوع و اهداف مطالعه دارد. همراه با این نقشه میتوان با استفاده از علائم اختصاری و یا نوشتن توضیحات بیشتری را نیز اضافه کرد. گاهی اوقات وسعت و پیچیدگی منطقه مورد مطالعه ایجاب میکند که بطور انتخابی تنها شبکههای خاصی که دارای ویژگی برجستهای هستند مورد مطالعه دقیقتر قرار گیرد که در این صورت عکسها و اطلاعات مورد نیاز تنها برای شبکههای خاصی تهیه و در آنها قرار داده میشود.
بسیاری از منابعی که شناخت فضاهای شهری را مورد مطالعه قرار داده اند متکی بر روش اخیر میباشند.(6)
پینوشتها:
1. Sequence
2. Time- lapse
3. The social life of small urban spaces
4. Computer Aided: CAD
5. Isometric bird s-eye view
6. برای مثال میتوان به : Public space از استفن کار و دیگران (1992)، On streets از اندرسون (1986)، City signs and lights از استفن کار (1971)، Urban space از فرنچ (1978)، Town &Sqnqre از ژوکر (1959) و Design Games از هنری سانف (1979) اشاره کرد.
بحرینی، حسین (1393) فرآیند طراحی شهری، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ نهم.