الف) گرم و داغ شدن با حرارت آتش؛ ب) عبادت و بندگي که معناي دعا و نماز متناسب با همين معناست. (2) به نظر ميرسد اصل سومي نيز وجود دارد و آن صلات از جانب خداست که به معناي رحمت است.
کاربردهاي صلات در قرآن
1. نماز
در موارد بسياري صلات در معناي نماز به کار رفته است؛ براي نمونه سه آيه را ذکر ميکنيم:1. «وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ». (3) دو طرف روز، صبح و بعد از زوال خورشيد است که مقصود از آن نماز صبح و نماز ظهر و عصر است و «زُلَفاً» اوايل شب است که بر نماز مغرب و عشا تطبيق ميشود؛ (4) اما در روايتي از امام صادق (عليهالسلام) فقط بر نماز عشا تطبيق شده است. (5)
2. «حافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلاَةِ الْوُسْطَى». (6) در اينکه مقصود از «صَّلاَةِ الْوُسْطَى» کدامين نماز است، آراي گوناگوني ذکر شده است. در برخي از تفاسير اهل سنت ده نظريه آمده است؛ (7) اما آنچه از روايات اهل بيت (عليهمالسلام) استفاده ميشود، اين است که مقصود از «صَّلاَةِ الْوُسْطَى» نماز ظهر است. در يکي از اين روايات آمده است: منظور از «صَّلاَةِ الْوُسْطَى» نماز ظهر است که اولين نماز پيامبر بوده است. (8)
3. «أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً». (9) در معناي «دُلُوكِ» دو احتمال است: 1. وقت زوال خورشيد؛ 2. وقت غروب. (10) در صورت اول آيه ناظر به تمام نمازهاي پنجگانه يوميه خواهد بود. برخي از روايات اهل بيت (عليهمالسلام) مؤيد همين معناست؛ در نتيجه «دُلُوكِ الشَّمْسِ» وقت نماز ظهر و عصر و «غَسَقِ اللَّيْلِ» نماز مغرب و عشا و «قُرْآنَ الْفَجْرِ» نماز صبح خواهد بود. (11)
2. دعا
قرآن کريم به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) دستور ميدهد براي افرادي که زکاتشان را پرداخت ميکنند، دعا کند و آن را با تعبير صلات بيان ميکند: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»: (12) از اموالشان صدقهاي (زکات) بگير تا با آن آنان را پاک سازي و پرورش دهي و براي آنان دعا کن که دعاي تو مايه آرامش آنان است و خداوند شنوا و داناست. «صلاة» در اين آيه به معناي دعاست. در برخي از روايات نقل شده که پيامبر براي پرداختکنندگان زکات دعا ميکرد و ميفرمود: اللهم صلّ عليهم. (13) هيمنسان است کلام ديگر الهي که ميفرمايد: «وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ مَايُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ». (14) گروهي از عربهاي باديهنشين به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند و آنچه را انفاق ميکنند مايهي تقرب به خدا و دعاي پيامبر ميدانند. آگاه باشيد اينها مايهي تقرب آنان است.3. رحمت ويژه
در برخي آيات ماده صلات به خداوند نسبت داده شده که به معناي رحمت ويژه است: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلَّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيماً» (15) و «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلاَئِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً». (16) از امام صادق (عليهالسلام) روايت شده که فرمود: «الصلوة من الله رحمةٌ و من الملائکة تزکية و من الناس دعاء»: (17) صلات از ناحيه خدا رحمت است و از ناحيه ملائکه تزکيه و پاکيزه ساختن و از ناحيه مردم دعاست.اين در حالي است که ظاهر آيه «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ * أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ» (18) به جهت تقابل بين صلوات و رحمت بيانگر اين است که رحمت غير از صلوات است. ميتوان گفت ذکر رحمت از باب ذکر عام بعد از خاص است، با اين توضيح که رحمت، موهبت و عطاي عمومي الهي است که همه جهان امکاني را فراگرفته است؛ ولي صلوات فيض خاص و رحمت ويژه الهي است. خداوند متعال در سوره اعراف پس از آنکه رحمت گستردهي خودش را يادآور ميشود، رحمت خاصش را براي مؤمنان متقي و پرداختکنندگان زکات و پيروان پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) ذکر ميکند و ميفرمايد: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ»: (19) رحمتم همه جا را فراگرفته و آن را براي کساني که تقوا پيشه کنند و زکات بپردازند و آناني که به آيات ما ايمان ميآورند، مقرر خواهم کرد؛ هماناني که از فرستاده [خدا] پيامبر امّي پيروي ميکنند. آناني که صلوات به صورت جمع آمده است؛ زيرا اين فيض خاص جلوهها و تجليات متعددي دارد؛ اما رحمت که گستره عامي دارد، تعدد و تکراري در آن نيست.
4. کنيسههاي يهود
ضَلوات که جمع صلات است، در يکي از آيات به معناي کنيسهها و عبادتگاههاي يهود آمده است. قرآن کريم ميفرمايد: «وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً». (20)صلوات در مقابل مساجد و بِيَع معابد و کنيسههاي يهود است. فيومي صلوات را به همين معنا دانسته، مينويسد: «الصلاة ايضاً بيت يصلّي فيه اليهود و هو کنيستها». (21) برخي گفتهاند اصل آن به زبان عبراني «صلوتا» بوده که در عربي به آن صلوات گفته شده است. (22) مفسران ديگر همانند زمخشري، علامه طباطبايي و راغب اصفهاني آن را به معابد و کنيسههاي يهود تفسير کردهاند؛ (23) اما برخي آن را به معناي نماز دانستهاند و مقصود از خراب شدن آن را کشتن نمازگزاران دانستهاند. بعضي ديگر آن را به مصلّي و محل نماز مسلمان تفسير کردهاند؛ (24) اما مقابله با مساجد و ديگر مکانهاي عبادت، مؤيد معناي اول است و چنانکه گذشت اهل لغت نيز به آن تصريح کردهاند.
پينوشتها:
1. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 346.
2. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 3، ص 300.
3. هود: 114.
4. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 2، ص 434.
5. ابن جمعه عروسي حويزي؛ تفسير نورالثقلين؛ ج 2، ص 400.
6. بقره: 238.
7. محمد قرطبي؛ الجامع لأحکام القرآن؛ ج 3، ص 138.
8. حسين طباطبايي بروجردي؛ جامع احاديث الشيعه؛ ج 4، ص 105.
9. اسراء: 78.
10. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 2، ص 686.
11. ر.ک: فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 5 و 6، ص 669. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 13، صص 175 و 179.
12. توبه: 103.
13. ابن جمعه عروسي حويزي؛ تفسير نورالثقلين؛ ج 2، ص 260. محمد فخر رازي؛ التفسير الکبير؛ ج 16، ص 143.
14. توبه: 99.
15. احزاب: 56.
16. همان، 43.
17. ملامحسن فيض کاشاني؛ تفسير الصافي؛ ج 4، ص 201.
18. بقره: 156-157.
19. اعراف: 156-157.
20. حج: 40.
21. احمد فيومي؛ المصباح المنير؛ ج 1 و 2، ص 346.
22. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 3، ص 160.
23. همان. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 491. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 14، ص 385.
24. ر.ک: فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 7 و 8، ص 139.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.