نويسنده: عباس کوثري
«قانت» برگرفته از «قنت» به معناي اطاعت است، همچنين به معناي دعا کردن در حالت ايستاده به ويژه دعاي بعد از نماز وتر آمده است. (1) معناي اصلي آن، اطاعت است؛ اما به هرگونه درستي و راستي در دين «قنوت» گفته شده است، چنانکه به قيام طولاني در نماز و نيز به سکوت در نماز و توجه خاص قنوت گفتهاند. (2) راغب اصفهاني قنوت را استمرار اطاعت خاضعانه ميداند. (3) بر اين اساس ميتوان گفت معناي قنوت همان دوام اطاعت خاضعانه است. «قانت» در قرآن کريم در دو مصداق به کار رفته است.
در آيهاي ديگر آمده است: «وَلَهُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ». (5) از نسبت دادن «قَانِتُونَ» به تمامي آنچه در آسمانها و زمين است، فهميده ميشود مقصود اطاعت تکويني و خاضعانه اشياست؛ زيرا اطاعت موجوداتي همانند ماه، ستاره، کوهها، درياها اطاعت اختياري نيست، بلکه آنها براساس نظام آفرينش، در آنچه برايشان مقرر شده مطيعاند.
مؤلف الميزان پس از نقل کلام راغب اصفهاني، درباره معناي قنوت در اين آيه مينويسد: مقصود اطاعت تکويني است نه اطاعت دستورهاي شرعي؛ چون در اين دستورها گاه مخالفت ميشود و نميتوان گفت همه مطيعاند و منظور از «كُلٌّ» جن و انس و ملائکه است و همه مطيع اسباب تکوينياند؛ زيرا ملائکه جز خضوع و اطاعت ندارند و جن و انس هم مطيع علل تکوينياند. هر چند هميشه نقشه ميريزند علل و اسباب تکويني را لغو کنند، باز براي رسيدن به اين منظور متوسل به علت و سبب ديگر ميشوند؛ علاوه بر اينکه خود اراده و اختيار آنان از اسباب تکويني است؛ پس باز مطيع تکويناند. (6)
مؤلف الميزان در موارد مختلفي قنوت را به اطاعت خاضعانه تفسير کرده، مينويسد: قنوت استمرار بر اطاعت خاضعانه است و معناي «وَقُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ» اين است که به انجام اطاعت خاضعانه الهي بپردازيد؛ درحاليکه فقط براي خدا باشد. (13)
گفتني است براي قنوت معاني ديگري نيز بيان شده است که دليل و قرينهاي ندارد و بيشتر بيان مصداق است. تفليسي مينويسد: نخستين معناي قنوت، ايستادن در نماز است، همانند «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً» (14) و معناي دوم سکوت و خاموش بودن در نماز است، همانند «وَقُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ». (15)
پاسخ اين است که کلمه «سَاجِداً وَقَائِماً» قرينه است که قانت به معناي ايستادن نيست، بلکه به معناي اطاعت خاضعانه است. در آيه دوم نيز براي قانت معاني مختلفي ذکر شده است؛ اما چنانکه گفته شد قرينهاي بر اين معنا و ديگر معاني نيست؛ براي نمونه طبرسي ذيل «قُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ» مينويسد: ابن عباس گفته است معنايش دعا در نماز در حال قيام است، چنانکه از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) نقل شده است. برخي نيز آن را به معناي رغبت و اشتياق دانستهاند و گفته شده به معناي خشوع است و ابن مسعود گفته است به معناي سکون و آرامش است. طبرسي در ادامه آورده است: اصل معناي آن دعا کردن و انجام عبادات ديگر در حال ايستاده است. (16) فيروزآبادي نيز به همينسان معاني مختلفي را براي قنوت ذکر کرده است (17) که با تأکيد بر نکته پيشين (نبود قرينه) ميتوان آنها را از باب بيان مصاديق به شمار آورد.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي قانت در قرآن
1. اطاعت کننده تکويني و غيراختياري
قرآن کريم ميفرمايد: «وَقَالُوا اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاواتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ»: (4) گفتند خداوند فرزندي براي خود انتخاب کرده است. او منزه است، بلکه آنچه در آسمانها و زمين است، براي اوست و همه در برابر او اطاعت خاضعانه دارند.در آيهاي ديگر آمده است: «وَلَهُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ». (5) از نسبت دادن «قَانِتُونَ» به تمامي آنچه در آسمانها و زمين است، فهميده ميشود مقصود اطاعت تکويني و خاضعانه اشياست؛ زيرا اطاعت موجوداتي همانند ماه، ستاره، کوهها، درياها اطاعت اختياري نيست، بلکه آنها براساس نظام آفرينش، در آنچه برايشان مقرر شده مطيعاند.
مؤلف الميزان پس از نقل کلام راغب اصفهاني، درباره معناي قنوت در اين آيه مينويسد: مقصود اطاعت تکويني است نه اطاعت دستورهاي شرعي؛ چون در اين دستورها گاه مخالفت ميشود و نميتوان گفت همه مطيعاند و منظور از «كُلٌّ» جن و انس و ملائکه است و همه مطيع اسباب تکوينياند؛ زيرا ملائکه جز خضوع و اطاعت ندارند و جن و انس هم مطيع علل تکوينياند. هر چند هميشه نقشه ميريزند علل و اسباب تکويني را لغو کنند، باز براي رسيدن به اين منظور متوسل به علت و سبب ديگر ميشوند؛ علاوه بر اينکه خود اراده و اختيار آنان از اسباب تکويني است؛ پس باز مطيع تکويناند. (6)
2. اطاعت کننده اختياري
قرآن کريم ميفرمايد: «وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ» (7) و «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ»: (8) پس زنان صالح زنانياند که متواضعاند و در غياب [همسر خود] اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقي که خدا براي آنان قرار داده حفظ ميکنند. همچنين خداوند متعال ميفرمايد: «عَسَى رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن يُبْدِلَهُ أَزْوَاجاً خَيْراً مِنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَاراً»: (9) اميد است که اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاي شما همسراني بهتر براي او قرار دهد، همسراني مسلمان، مؤمن، مطيع، توبهکار، عابد، هجرت کننده (يا روزهدار)، زناني غير باکره و باکره. در روايتي از امام باقر (عليهالسلام) قانتات به زنان اطاعت کننده تفسير شده (10) و نيز قرآن کريم فرموده است: «قُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ». (11) در حديث ديگر امام باقر (عليهالسلام) در معناي «قَانِتِينَ» ميفرمايد: «مطيعين راغبين»: (12) اطاعتگران با ميل و رغبت باشيد.مؤلف الميزان در موارد مختلفي قنوت را به اطاعت خاضعانه تفسير کرده، مينويسد: قنوت استمرار بر اطاعت خاضعانه است و معناي «وَقُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ» اين است که به انجام اطاعت خاضعانه الهي بپردازيد؛ درحاليکه فقط براي خدا باشد. (13)
گفتني است براي قنوت معاني ديگري نيز بيان شده است که دليل و قرينهاي ندارد و بيشتر بيان مصداق است. تفليسي مينويسد: نخستين معناي قنوت، ايستادن در نماز است، همانند «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً» (14) و معناي دوم سکوت و خاموش بودن در نماز است، همانند «وَقُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ». (15)
پاسخ اين است که کلمه «سَاجِداً وَقَائِماً» قرينه است که قانت به معناي ايستادن نيست، بلکه به معناي اطاعت خاضعانه است. در آيه دوم نيز براي قانت معاني مختلفي ذکر شده است؛ اما چنانکه گفته شد قرينهاي بر اين معنا و ديگر معاني نيست؛ براي نمونه طبرسي ذيل «قُومُوا لِلّهِ قَانِتِينَ» مينويسد: ابن عباس گفته است معنايش دعا در نماز در حال قيام است، چنانکه از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) نقل شده است. برخي نيز آن را به معناي رغبت و اشتياق دانستهاند و گفته شده به معناي خشوع است و ابن مسعود گفته است به معناي سکون و آرامش است. طبرسي در ادامه آورده است: اصل معناي آن دعا کردن و انجام عبادات ديگر در حال ايستاده است. (16) فيروزآبادي نيز به همينسان معاني مختلفي را براي قنوت ذکر کرده است (17) که با تأکيد بر نکته پيشين (نبود قرينه) ميتوان آنها را از باب بيان مصاديق به شمار آورد.
پينوشتها:
1. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 3، ص 1527.
2. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 5، ص 31.
3. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 684.
4. بقره: 116.
5. روم: 26.
6. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 16، ص 170.
7. احزاب: 35.
8. نساء: 34.
9. تحريم: 5.
10. ابن جمعه عروسي حويزي؛ تفسير نورالثقلين؛ ج 1، ص 478.
11. بقره: 238.
12. ابن جمعه عروسي حويزي؛ تفسير نورالثقلين؛ ج 1، ص 237.
13. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 2، ص 246 و ج 19، ص 346.
14. زمر: 9.
15. بقره: 238.
16. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 1 و 2، ص 365.
17. محمد فيروزآبادي؛ بصائر ذوي التمييز؛ ج 4، ص 298.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.