دو) فلسفه احکام
احکام و دستوراتي که از جانب خداوند توسط رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي هدايت بشر نازل شدهاند، فلسفهاي دارند. هر يک از احکامي که در شريعت آمده داراي مصلحتي است. لطف خداوند و خيررساني او از طريق احکام براي بشر متجلّي شده است. خداوند براي تکامل و تعالي انسان دستورات و فراميني را به انسان ابلاغ فرمود که در ظاهر بايد (واجب) يا نبايد (حرام) است. امّا پشت صحنه هر کدام خير و نفعي است که به انسان ميرسد. اساساً خداوند خيرخواه و نفعرسان براي نشان دادن لطف و عنايت خود احکامي را وضع نمود تا از اين طريق پاداشها دريافت کنند و ارجها بستانند.الف) محدوديت دانش بشر
آدمي در برابر اسرار آفرينش بسيار ناتوان است. جهان بسيار وسيعتر از علم انسان است. نزديکترين موجود به انسان، خودِ اوست امّا کشف حقيقت بشر براي بشر از بزرگترين مجهولات است. بزرگترين شاهد آن، اختلافات فراواني است که در باب حقيقت و هويت انسان ميان دانشمندان وجود دارد.در اين جهان پهناور کهکشانها، ستارهها و نيز ذرّات بسيار کوچکي وجود دارد که تاکنون اندکي از آن براي انسان روش و مکشوف شده است. اکنون دانشمندان ستارههايي را کشف کردهاند که تا زمين ميلياردها سال نوري فاصله دارند. آدمي به هر سو مينگرد، چه جهان بزرگها و چه جهان کوچکها، چيزي جز عظمت و شکوه نميبيند. امّا در برابر اسرار و رموز آن احساس ناتواني ميکند. نسبت زمين به کل جهان نسبت پَرِ کاهي به کل زمين است.
نکتهاي قابل گفتن است؛ هرگاه يک معادله براي انسان معلوم شود، در کنار آن چندين سئوال پيش ميآيد. هر سؤال نشانه يک جهل است. از اين رو، به ازاي هر يک علمي که براي انسان پديد ميآيد، چندين مجهول جديد سر بر ميآورد. پس ميتوان گفت هرگاه علم بشر رشد کند مجهولات او چندين برابر رشد کرده است. اين يک حقيقت است که هر چه انسان عالمتر شود، جاهلتر ميگردد.
جهل انسان ابعاد وسيعي دارد. يکي از ابعاد محدوديت دانش بشري، جهل انسان نسبت به رابطههاست. در اين جهان ميان عناصر و اجزاي مختلف رابطههاي آشکار و پنهان فراواني است که بيشتر آنها بر انسان پوشيده است و هنوز انسان نتوانسته است بسياري از آنها را فهم کند. آموزههاي ديني به بسياري از اين رابطهها اشاره کرده است. اين اشارات از سوي آفرينندهاي است که تمام پيوندها و رابطهها را ميداند. ميتوان به نمونههايي از کتاب و سنّت اشاره کرد.
نمونه نخست:
اگر گروهي از آدميان اهل ايمان و تقوا باشند، درهاي آسمان و زمين بر آنها گشوده شده برکات فراواني دريافت خواهند نمود. قرآن فرمود:وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا يَکْسِبُونَ؛ و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مى گشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به [كيفر] دستاوردشان [گريبان] آنان را گرفتيم. (1)
نمونه دوم:
هرگاه در خشکي يا دريا فسادي مشاهده شود، به اعمال سوء آدميان ارتباط دارد. شرور زمين و آسمان از اعمال بد بندگان است. قرآن ميفرمايد:ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ؛ به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا [سزاىِ] بعضى از آنچه را كه كرده اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند. (2)
نمونه سوم:
تمام مصيبتهايي که بشر ميبيند، به خودش ربط دارد و محصول رفتارهاي ناصواب اوست. اين حقيقت را قرآن در آيات مختلف بيان نموده است:وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَيْدِيکُمْ وَ يَعْفُو عَنْ کَثِيرٍ؛ و هر [گونه] مصيبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسيارى در مى گذرد. (3)
نمونه چهارم:
اگر جمعي از آدميان استغفار کنند و توبه پيشه سازند، خداوند نعمتها وخيرهاي فراواني را از آسمان بر آنها فرو ميريزد و آهسته آهسته توانمنديهايشان را ميافزايد. قرآن بيان ميکند:قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَ مَا نَحْنُ بِتَارِکِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِکَ وَ مَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِينَ؛ گفتند: «اى هود، براى ما دليل روشنى نياوردى، و ما براى سخن تو دست از خدايان خود بر نمى داريم و تو را باور نداريم». (4)
نمونه پنجم:
امام باقر (عليه السلام) در حديثي ميفرمايد که در کتاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) اين حقيقت را يافتم:هنگامي که پس از من زنا بروز نمايد، مرگ ناگهاني زياد ميشود. (5)
نمونه ششم:
حضرت رضا (عليه السلام) به ارتباطي جالب اشاره ميکند. آن بزرگوار ميفرمايد:هرگاه مردم گناهاني مرتکب شوند که بيسابقه است، خداوند براي آنها بلاهاي جديد پديد ميآورد که آن را نميشناختند. (6)
نمونههاي ياد شده و مواردي بيشمار ديگر به ما نشان ميدهد که ميان اجزاء و عناصر جهان هستي ارتباط بسيار وسيع و گستردهاي وجود دارد که بشر به اندکي از آن واقف است و شايد که بعضي از آنچه که ميپندارد ميداند، خطا و جهل مرکب باشد.
ب) در فقه و کلام
يکي از اصول مسلمي که در فقه آمده است و مبناي بسياري از احکام شرعي قرار گرفته اصل مصالح و مفاسد است. فقها معتقدند که پشت تمام احکام شرعي مصالح و مفاسدي است. به بيان ديگر اگر عملي واجب شده است، بدين دليل است که آن عمل ما را به خير و مصلحتي ميرساند. چنانکه اگر عملي حرام گشته بدين دليل است که به دنبال آن مفسدهاي پديد ميآيد.رابطه ميان اعمال واجب و حرام از يک سو و مصالح و مفاسد شرعي از سوي ديگر بر اکثر انسانها پوشيده است. قرآن کريم به برخي از آنها اشاره کرده چنانکه روايات نبوي و امامان معصوم (عليهم السلام) بسياري از آنها را آشکار نموده است.
در علم کلام نيز اصلي مطرح است و آن اين که افعال خداوند معلّل به اغراض است. البته اين اغراض، منافع مخلوق است نه خالق؛ زيرا که او از بندگان سودي نميبرد و داراي غناي مطلق است.
يکي از افعال الهي اوامر و نواهي است. تمام امرهاي خداوند به دليل مصالح است و نيز همه نهيها به علت وجود مفاسد. احکام اسلامي چه در باب بايدها و نبايدها، چه در باب طهارت و نجاست و چه در امور ديگر بر پايه مصالح مادّي و معنوي بنا شدهاند. بيشک در هر حکمي و فرماني، رازي و حکمتي است که انسان از بسياري از آنها آگاه نيست.
ج) در سيره رضوي (عليه السلام)
حضرت رضا (عليه السلام) درباره فلسفه احکام و بيان مصالح و مفاسد احکام شرعي بيانات گستردهاي دارند. آن بزرگوار به گونهاي معجز گونه و بسيار ظريف به علل احکام و معارف اشاره ميکند. اگر بخواهيم تنها سرفصل اين بيانات را فهرست نماييم به چندين صفحه بالغ خواهد شد. برخي از موضوعاتي که امام بيان داشتهاند عبارتند از: حکمت وجوب اقرار به توحيد، لزوم وجود اولي الامر، علّت عدم وجود دو امام در يک زمان، دليل تداوم امامت در خاندان رسول (صلي الله عليه و آله و سلم)، حکمت عبوديّت، امر به نماز، شروع نماز با وضو، حکمت تک تک اجزاي وضو، غسل جنابت، اذان و اقامه، حکمت همه ارکان و عناصر نماز، نماز جمعه، نماز قصر، نماز ميّت، تکفين و تدفين، عيد فطر، روزه، کفاره، حج و عناصر آن، تحريم زنا، تأخير استجابت دعا، صله رحم و طلب حلال.نکته شايان گفتن اين که آنچه در بيشتر موارد به چشم ميآيد اين که علت اصلي احکام و فلسفه تشريع به پاکي ظاهري يا قلبي باز ميگردد. طهارت ظاهري و نيز سلامت دروني از طريق رعايت احکام و شريعت حاصل ميآيد. به چند نمونه ميتوان اشاره کرد.
نمونه نخست:
حضرت رضا (عليه السلام) درباره علّت تشريع غسل جمعه، مسأله طهارت را پيش ميکشد و آن را راهي براي حصول بهداشت و تندرستي بيان ميکند:علّت غسل عيد و جمعه و غسلهاي غير از اين ايام بزرگ داشتن پروردگار توسط بنده است و همچنين سبب پاکي و پاکيزگي بنده از جمعهاي تا جمعه ديگر ميباشد. (7)
نمونه دوم:
امام رضا (عليه السلام) به علت غسل ميّت نيز اشاره دارد و فلسفه آن را در پاکي و نظافت جستجو ميکند:علّت غسل ميّت اين است که او را غسل ميدهند تا پاکيزه شده از آلودگيها و امراضي که داشته پاک گردد. (8)
نمونه سوم:
هشتمين پيشواي شيعيان (عليه السلام) درباره علل پديد آمدن امراض براي مؤمنان و کافران چنين فرمود:بيماري مؤمن موجب پاک شدن او از گناهان و لغزشها است و نيز رحمت خداوند بر اوست، و براي کافر موجب عذاب و لعنت و بيماري دست از گريبان مؤمن برندارد تا او را از گناهان پاک سازد. (9)
يکي از معجزاتي که از امام رضا (عليه السلام) ظاهر شده است، رساله ذهبيه است. آن بزرگوار در اين رساله به عنوان يک طبيب کامل به بسياري از خواص خوراکيها و آشاميدنييها اشاره ميکند. امّا آنچه در اين ميان برجسته و چشمگير است، اين است که در تمام نسخههاي تجويزي، رعايت اصول بهداشت اصالت دارد. امام رضا (عليه السلام) براي حفظ تندرستي بدن، نسخهها و درمانهاي فراواني را بيان ميفرمايد:
نمونه چهارم:
امام رضا (عليه السلام) درباره مصرف زياد تخم مرغ فرمود:کَثرَهُ أکلِ البَيضِ و إدمَانُهُ يُورِثُ الطُّحَالَ وَ رِيَاحاً فِي رَأسِ المَعِدَهِ؛ مصرف زياد تخم مرغ و عادت به خوردن مداوم آن موجب افزايش حجم طحال و ايجاد نفخ و باد بر سر معده ميشود. (10)
نمونه پنجم:
پيشواي هشتم شيعيان (عليه السلام) درباره خاصيّت انجير ميفرمايد:أکلُ التِّينِ يُقِملُ الجَسَدَ إذَا أدمِنَ عَلَيهِ؛ خوردن مداوم انجير بدن را فربه و چاق ميکند. (11)
نمونه ششم:
حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در باب خوردن آب سرد پس از غذاي گرم ميفرمايد:شُربُ المَاءِ البَارِدِ عَقِيبَ الشَّيءِ الحَارَّ وَ عَقِيبَ الحَلاَوَهِ يَذهَبُ بِالأسنَانِ؛ نوشيدن آب سرد پس از غذاي گرم و در پي مصرف شيريني دندانها را فاسد ميکند. (12)
نمونه هفتم:
امام رضا (عليه السلام) درباره اثر خوردن زياد گوشت گاو و حيوانات وحشي ميفرمايد:الإکثَارُ مِن لحُومِ الوَحشِ وَ البَقَرِ يُورِثُ تَغيِيرَ العَقلِ وَ تَحَيُّرَ الفَهمِ وَ تَبَلدَ الذَّهنِ وَ کَثرَهً النِّسيَانِ؛ مصرف زياد گوشت حيوانات وحشي و گاو، موجب خشکاندن چشمههاي عقل [کاهش عقل و انديشه] و سردرگمي درک و فهم [ابهام و کندذهني] و تحجّر ذهني [ديرفهمي و کاهش درک ذهني] و فزوني نسيان و فراموشي ميگردد. (13)
بدست ميآيد که از يک سو رابطههاي وسيعي ميان اجزا و عناصر جهان هستي وجود دارد که تنها بر خدا و اوليائش آشکار است و ديگران معمولاً از کشف آنها ناتوانند. از سوي ديگر فلسفه بسياري از احکام سلامت بدن و تندرستي است چنانکه نسخههاي تجويزي امامان (عليهم السلام) و از جمله حضرت رضا (عليه السلام) به منظور صحّت تن و روان است. از اينرو، ميتوان گفت که سلامت تن و روان در شريعت و نزد اولياي دين (عليهم السلام) جايگاه مهمّي دارد.
پينوشتها:
1- اعراف/96.
2- روم/41.
3- شوري/30.
4- هود/53.
5- کليني، الکافي، ج2، ص374؛ صدوق، علل الشرائع، ج2، ص584؛ مجلسي، بحارالانوار، ج70، ص369 وج97، ص46.
6- کليني، الکافي، ص275؛ صدوق، علل الشرائع، ج2، ص522؛ طوسي، الامالي، ص228؛ مجلسي، بحارالانوار، ج70، ص343.
7- حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج3، ص316.
8- صدوق، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، ج2، ص89؛ مجلسي، بحارالانوار، ج6، ص95.
9- صدوق، ثواب الاعمال، ص193؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص343؛ شعيري، جامع الاخبار، ص163؛ ديلمي، اعلام الدين، ص 398؛ مجلسي، بحارالانوار، ج78، ص183؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج2، ص401؛ حرّ عاملي، الفصول المهمة، ج3، ص295.
10- مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص321.
11- همان.
12- همان.
13- همان، ص322.
فعالي، محمد تقي، (1394)، سبک زندگي رضوي (5)، مشهد: انتشارات بنياد بينالمللي فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول.