نجار و مار

انوشیروان جلوی قصرش زنجیری آویزان کرده بود و نگهبانی هم برای آن گذاشته بود تا هر کس مشکلی داشت، آن را به صدا درآورد.
جمعه، 5 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نجار و مار
 نجار و مار

نویسنده: محمدرضا شمس

 
انوشیروان جلوی قصرش زنجیری آویزان کرده بود و نگهبانی هم برای آن گذاشته بود تا هر کس مشکلی داشت، آن را به صدا درآورد.
یک روز ماری دور زنجیر چنبره زد. به انوشیروان خبر دادند. انوشیروان دستور داد نجار با اره‌اش، بنا با تیشه‌اش، بزاز با قیچی‌اش، نعل‌بند با چکش‌اش، کنار زنجیر جمع شوند.
همه آمدند. مار از کنار همه گذشت تا به نجار رسید و جلوی او ایستاد. انوشیروان رو به نجار کرد و گفت: «ای نجار! با این مار برو، ببین مشکلش چیست.»
نجار اره‌اش را برداشت و دنبال مار رفت. رفتند تا به غاری رسیدند. توی غار آن قدر مار بود که جای سوزن انداختن نبود. مار به طرف ملکه‌ی مارها رفت. ملکه گوزنی را بلعیده بود، اما شاخ‌های گوزن در دهانش مانده بود و داشت خفه می‌شد.
نجار شاخ‌های گوزن را اره کرد و او را نجات داد.
موقع برگشتن، ملکه‌ی مارها دستمالی به نجار داد که داخل آن دو دانه‌ی عجیب بود. نجار دستمال را برداشت و رفت دربار و حکایت را برای انوشیروان تعریف کرد و دانه‌ها را به او داد. انوشیروان، با تعجب به دانه‌ها نگاه کرد و پرسید: «این‌ها چه دانه‌ای‌اند؟»
وزیر گفت: «پادشاه به سلامت. این‌ها هرچه باشند، خوردنی نیستند، شاید کاشتنی باشند. این‌ها را بکاریم ببینیم چه می‌شود.»
انوشیروان دستور داد و باغبان دانه‌ها را کاشت. مدتی گذشت و دانه‌ها سبز شدند. باغبان از دانه‌ها مراقبت کرد تا یکی‌شان گل داد و به بار نشست. خبر به انوشیروان رسید. انوشیروان با وزیر و وزرا جمع شدند که حالا چه کار کنیم؟ وزیر دوباره گفت: «پادشاه به سلامت. دستور بدهید خر و بزی بیاورند و هر روز از این میوه به آن‌ها بدهند، اگر نمردند که دانه‌ها خوردنی‌اند.»
خر و بزی آوردند و چند روزی از میوه‌ها به آن‌ها دادند، دیدند هر روز پروارتر می‌شوند. اسم میوه را «خربزه» گذاشتنند. خودشان هم خوردند و دیدند طعم و مزه‌اش خوب است.
بعد از آن، دانه‌ی دوم بار داد. همان موقع قاصدی به اسم «وانه» با باج و خراج یک ساله از هند آمد. تا چشم قاصد به میوه‌ی عجیب افتاد، آب از لب و لوچه‌اش راه افتاد و گفت: «خیلی خوشمزه بوداهه.»
به دستور انوشیروان، یکی از میوه‌ها را کندند و به قاصد دادند. قاصد میوه را قاچ کرد و تا آخر خورد. از آن روز به بعد، اسم آن میوه را هندوانه، یعنی وانه؛ قاصد هند، گذاشتند.
منبع‌مقاله:
شمس، محمدرضا؛ (1394)، افسانه‌های این‌ورآب، تهران: نشر افق، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
گل اول شباب الاهلی به النصر توسط سردار آزمون
play_arrow
گل اول شباب الاهلی به النصر توسط سردار آزمون
واکنش جدید نتانیاهو پس از بیانیه یحیی سریع: اقدامات یمن تهدیدی برای نظم جهانی است
play_arrow
واکنش جدید نتانیاهو پس از بیانیه یحیی سریع: اقدامات یمن تهدیدی برای نظم جهانی است
اتفاقاتی در ۱۴۰۰ سال قبل افتاده و گروهی آمدند تا انتقام ۱۴۰۰ سال قبل را از ما مردم شام بگیرند!
play_arrow
اتفاقاتی در ۱۴۰۰ سال قبل افتاده و گروهی آمدند تا انتقام ۱۴۰۰ سال قبل را از ما مردم شام بگیرند!
به رگبار بستن مناره یک مسجد در حال اذان توسط نظامیان اسرائیل
play_arrow
به رگبار بستن مناره یک مسجد در حال اذان توسط نظامیان اسرائیل
تماشای این ۲ گل زیبا در فوتبال زنان را از دست ندهید
play_arrow
تماشای این ۲ گل زیبا در فوتبال زنان را از دست ندهید
اظهارات ضدایرانی مشاور امنیت ملی ترامپ
play_arrow
اظهارات ضدایرانی مشاور امنیت ملی ترامپ
مداحی؛ رسانه تمام‌عیار تبیین
play_arrow
مداحی؛ رسانه تمام‌عیار تبیین
به آتش کشیدن درخت کریسمس در سوریه توسط تحریرالشام
play_arrow
به آتش کشیدن درخت کریسمس در سوریه توسط تحریرالشام
نمای شرکت تسلیحاتی حامی "اسرائیل" قرمز شد
play_arrow
نمای شرکت تسلیحاتی حامی "اسرائیل" قرمز شد
سخنگوی دولت: شاهد کاهش خاموشی‌ها خواهیم بود
play_arrow
سخنگوی دولت: شاهد کاهش خاموشی‌ها خواهیم بود
آمادگی ایران برای بازگشای سفارت در سوریه
play_arrow
آمادگی ایران برای بازگشای سفارت در سوریه
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
تعاریف حدادیان از شناخت رهبر انقلاب از مداحی و هنر
play_arrow
تعاریف حدادیان از شناخت رهبر انقلاب از مداحی و هنر
مهاجرانی: ساعت‌کاری ادارات از ساعت ۸ تا ۱۴ به صورت شناور شد
play_arrow
مهاجرانی: ساعت‌کاری ادارات از ساعت ۸ تا ۱۴ به صورت شناور شد