نوروز درتاريخ (در متون کهن و اسناد )

نوروز تجديد خاطره بزرگي است: خاطره خويشاوندي انسان با طبيعت هر سال این فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهاي مصنوعي و ساخته هاي پيچيده خود، مادر خويش را از ياد مي برد، با يادآوري و وسوسه آميز نوروز به دامن وي باز مي گردد و با او، اين بازگشت و تجديد ديدار را جشن مي گيرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز مي يابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادي مي شکفد اشک شوق مي بارد فريادهاي شادي مي کشد، جوان مي شود، حيات دوباره مي گيرد. با ديدار يوسفش
يکشنبه، 2 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نوروز درتاريخ (در متون کهن و اسناد )
نوروز درتاريخ (در متون کهن و اسناد )
نوروز درتاريخ (در متون کهن و اسناد )






نویسنده: تهيه و تنظيم موسسه تبيان (دفتر قم )
نوروز تجديد خاطره بزرگي است: خاطره خويشاوندي انسان با طبيعت هر سال این فرزند فراموشکار که، سرگرم کارهاي مصنوعي و ساخته هاي پيچيده خود، مادر خويش را از ياد مي برد، با يادآوري و وسوسه آميز نوروز به دامن وي باز مي گردد و با او، اين بازگشت و تجديد ديدار را جشن مي گيرد. فرزند در دامن مادر، خود را باز مي يابد و مادر، در کنار فرزند و چهره اش از شادي مي شکفد اشک شوق مي بارد فريادهاي شادي مي کشد، جوان مي شود، حيات دوباره مي گيرد. با ديدار يوسفش بينا و بيدار مي شود.
تمدن مصنوعي ما هر چه پيچيده تر و سنگين تر مي گردد، نياز به بازگشت و باز شناخت طبيعت را در انسان حياتي تر مي کند و بدين گونه است که نوروز بر خلاف سنت ها که پير مي شوند فرسوده و گاه بيهوده رو به توانايي مي رود و در هر حال آينده اي جوان تر و درخشان تر دارد...
نوروز تنها فرصتي براي آسايش، تفريح و خوشگذراني نيست: نياز ضروري جامعه، خوراک حياتي يک ملت نيز هست. دنيايي که بر تغيير و تحول گسيختن و زايل شدن: در هم ريختن و از دست رفتن بنا شده است، جايي که در آن آنچه ثابت است و همواره لايتغير ، و هميشه پايدار تنها تغيير است و ناپايداري...
هيچ ملتي با يک نسل و دو نسل شکل نمي گيرد: ملت، مجموعه پيوسته نسل هاي متوالي بسيار است، اما زمان اين تيع بي رحم، پيوند نسل ها را قطع مي کند، ميان ما و گذشتگانمان آنها که روح جامعه ما و ملت ما را ساخته اند دره هولناک تاريخ حفر شده است قرن هاي تهي ما را از آنان جدا ساخته اند : تنها سنت ها هستند که پنهان از چشم جلاد زمان، ما را از اين دره هولناک گذر مي دهند و با گذشتگانمان و با گذشته هايمان آشنا مي سازند. در چهره مقدس اين سنت هاست که ما حضور آنان را در زمان خويش، کنارخويش و در " خود خويش" احساس مي کنيم حضور خود را در ميان آنان مي بينيم و جشن نوروز يکي از استوارترين و زيباترين سنت هاست.
در آن هنگام که مراسم نوروز را به پا مي داريم، گويي خود را در همه نورزهايي که هر ساله در اين سرزمين بر پا مي کرده اند، حاضر مي يابيم و در اين حال صحنه هاي تاريک و روشن و صفحات سياه و سفيد تاريخ ملت کهن ما در برابر ديدگانمان ورق مي خورد، رژه مي رود.
متن کتاب "  نوروز درتاريخ (در متون کهن و اسناد ) " 




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط