انحلال وقف

انحلال وقف چیست؟چه شرابطی برای انحلال وقف لازم است تا انحلال صورت بگیرد.؟ پاسخ را در این مطلب راسخون جویا شوید.
سه‌شنبه، 4 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انحلال وقف
مقدمه:
در وقف باید عین مال باقی بماند تا بتوان از منافع آن استفاده نمود. گاهی اوقات ممکن است در طول زمان عین مال از بین برود مثلا اگر کتاب است، به تدریج فرسوده شود یا اگر حیوان است، بمیرد یا اگر خانه است، در اثر حوادث طبیعی از بین برود.

در این حالت چون با از بین رفتن عین مال منفعتی از آن حاصل نمی شود، وقف منحل می شود. گاهی اوقات عین مال از بین نمی رود ولی به صورتی در می آید که قابلیت انتفاع و استفاده را ندارد مثلا اگر خانه است، در طول زمان دیگر غیر قابل سکونت شده یا اگر درخت است، خشکیده شود.

در این حالت شاید بتوان با فروش آن، وجه به دست آمده را صرف اموری کرد که به نیت واقف نزدیک می باشد چرا که وجهی که از فروش مال موقوفه حاصل می گردد نیز وقف است.

اصطلاحات انحلال وقف
تعریف انحلال

وقف جنبه دائمی دارد و محدود به زمان معیّنی نیست، ولی ممکن است بنابه دلیلی خودبه‏ خود منحَل گردد؛ مانند اینکه مال موقوفه بر اثر حوادث طبیعی تماما منهدم شده و از هر حیث از قابلیّت انتفاع خارج گردد، در این صورت نهاد وقف منحل می‏گردد. به عبارت دیگر به هر گونه پایان‏ یافتنِ نهاد وقف، انحلال وقف اطلاق می‏شود.

انعزال


از بین‏رفتن و زایل ‏شدن قهری سِمَتِ متولّی یا امین یا ناظر است، بدون اینکه این زوالِ سمت محتاج به حکم دادگاه یا تصمیم مقام ذی‏صلاح دیگری باشد. «مثلاً اگر واقف صفت مخصوصی را در شخص متولّی شرط کرده باشد، و متولّی فاقد آن صفت گردد، منعزل [خودبه‏خود از سمت تولیت برکنار] می‏شود.» (ماده 80 قانون مدنی)
 

انفساخ

انحلال قهری و خودبه‏خود عقد را انفساخ می‏نامند. (رک: انحلال وقف)
 

اهلیت

وصفـی است که به موجب آن شخص برای داراشدن حقوق یا اجرای آن، قانونا صلاحیتدار شناختـه می‏شود. اهـلیّت برای داراشدن حقوق مدنی به صِرف زنده متولدشدنِ انسـان بـرای او حـاصل اسـت. (مـاده 956 قـانون مدنـی) ولـی برای اینکه انسان قانونا اهلیت برای «اجرای حقوق» را نیـز داشتـه باشد، بایـد بالـغ، عاقل و دارای رُشد باشد. (ماده 211 قانون مدنی)

کسی که فاقد این سه رکنِ قانونی ـ کلاً یا بعضا ـ باشد، «محجور» شناخته می‏شود. (رک: محجور) در حقـوق مدنی، صلاحیت قانونی برای داراشدن حقوق را «اهلیت تمتّع» یا «اهلیت تملّک» می‏نامند، و صلاحیت برای اجرای حقوق را «اهلیت استیفا» یا «اهلیّت تصرّف». برای صحت وقف لازم است واقف هر دو نوع اهلیت مذکور را حائز باشد.
 

ایجاب

اولین اراده انشایی بر تشکیل عقد را معمولاً «ایجاب» می‏نامند (رک: قصد انشاء) این اصطلاح را با مقداری مُسامحه در تعبیر، می‏توان «پیشنهاد انعقاد قرارداد» نامید. ایجابِ وقف، از جانب واقف است. ایجاب همراه با قبول ـ به فرض وجود سایر شرایط لازم ـ قرارداد را تشکیل می‏دهد. (رک: قبول)
 

ایجاز

این کلمه در برخی از اسناد مربوط به وقف، به معنی اجاره گرفتـن یا اجاره دادن عیـن موقوفه به کـار رفتـه است، ولی اصطلاح شناخته ‏شده حقوقی نیست و اصالت ادبی هم ندارد.
 

ایقاع

هر عمل حقوقی است که با اراده انشایی یک طرف ایجاد می‏شود و نیازی به رضا یا قبول طرف دیگر ندارد؛ مثل فسخ قرارداد. این کلمه معمولاً در مقابل «عقد» به کار می‏رود. (رک: عقد) بعضی از فقها وقف را ایقاع دانسته‏اند، ولی از نظر قانون مدنی، وقف را باید «عقد» محسوب نمود، زیرا بنابه تصریح ماده 56 این قانون، «قبولِ» طبقه اول از موقوفٌ‏علیهم در وقف خاص و قبول حاکم در وقف عام، شرط وقوع و تحقّق وقف است.
 

بدل مال موقوف

هر گاه کسی عین موقوفه را تلف نماید، مسؤولیّت قانونی پیدا می‏کند که عوض آن را بدهد. این عوض، «بدلِ عین موقوفه» نامیده می‏شود؛ یعنی چنانچه مال موقوفه، از اموال مِثلی باشد، تلف‏کننده، مِثلِ آن را تأدیه می‏کند و چنانچه از اموال قیمی باشد.

قیمت روز تلف را می‏پردازد. مِثلی به مالی می‏گویند که عُرفا دارای مثل و همتا از همان جنس باشد؛ مثل حبوبات و تولیدات استعمال ‏نشده کارخانجات از یک خط تولید مشخص و در محدوده زمانیِ مشخص، و قیمی به مالی گفته می‏شود که عرفا دارای مُماثل واقعی نباشد؛ مثل حیوانات و اشیای منحصر به فرد و ساختمانهای قدیمی. بدلِ عین موقوفه، حکم وقف را دارد.
 

بطلان

وصفی است که به موجب آن، یک عمل حقوقی به لحاظ فقدان ارکان قانونی لازم برای صحّت آن، دارای هیچ اثر حقوقی نیست؛ مثل موردی که واقف، اهلیت لازم را برای تصرّفات حقوقی نداشته باشد.

در چه مواردی می توان عقد وقف با وقف نامه را باطل کرد؟
1- در صورتی که مال موضوع وقف خراب شود یا خوف آن باشد که منجر به خرابی گردد به طوری که انتفاع از آن ممکن نباشد می توان مال مورد وقف را فروخت به شرطی که عمران آن متعذر باشد یا کسی برای عمران آن حاضر نشود. (از بین رفتن مال موضوع وقف برابر است با بطلان وقف)

2- در صورتی که بین موقوف علیهم تولید اختلاف شود به نحوی که بیم قتل نفس برود یا منجر به خرابی مال موقوفه گردد، می توان مال موقوفه را فروخت. (از بین رفتن مال موضوع وقف برابر است با بطلان وقف)

3- از آنجا که وقف حبس دائمی است، شرط خیار با مقتضای ذات آن که تسبیل منفعت و فک مالکیت است تعارض داشته و مبطل عقد است.

4- اگر واقف بخشی از منافع موقوفه را صرف خود کند، عقد نسبت به همان بخش باطل است.

5- اگر واقف منافع موقوفه را به پرداخت نفقه افراد واجب النفقه خود اختصاص دهد، وقف باطل است.

6- وقف بر مقاصد غیرمشروع باطل است.
7- وقف بر معدوم باطل است مگر به تبع موجود.
8- وقف مال از سوی ورشکسته باطل است.

9- وقف مال از سوی سفیه یا صغیر ممیز اصولا باطل است و جز در موارد خاص، قابل تنفیذ از سوی ولی یا قیم او نیست.
10- در صورتی که مال موقوفه از اموال مصرف شدنی باشد، وقف باطل است.
11- مجهول ماندن مصرف در وقف خاص (محصور) از موجبات ابطال وقف است.

12- وقف از جمله عقود عینی می باشد به این معنی که بعد از به تصرف دادن موقوفه به موقوف علیهم محقق می شود حال در صورتی که موقوفه به تصرف موقوف علیهم داده نشود، می توان تقاضای ابطال وقف را مطرح نمود.

13- به قبض دادن عین موقوفه به موقو ف علیهم باید به اذن واقف صورت گیرد و اگر این قبض به اذن واقف صورت نگیرد در واقع عقد وقف تشکیل نشده و می توان تقاضای ابطال آن را نمود.

انحلال قرارداد به چه مفهومی است ؟
همان طور که مستحضر هستید انحلال به معنی بر هم زدن قرارداد است و این­که از ادامه و تداوم آن جلوگیری شود و اعتبار قرارداد و آثار حقوقی که دارا می­‌باشد نیز پایان یابد.

انحلال قرارداد در دو مرحله صورت می­‌گیرد که این مراحل در هرکدام از موارد انحلال قرارداد به صورت کاملا متمایز وجود دارند و شکل می­‌گیرند:

انحلال مربوط به زمانی می­‌شود که طرفین برای انعقاد قرارداد تراضی و توافق دارند تا زمانی که به سبب به وجود آمدن یک علتی، طرفین تصمیم می­‌گیرند که قراردادشان را منحل نمایند.

از زمانی که طرفین تصمیمشان را گرفته‌اند که انحلال محقق شود و موجب می­‌شوند که عهد و پیمان بر هم بخورد و قرارداد موجود در حکم باطل به شمار بیاید.

به این نکته بسیار توجه فرمایید که گفتیم در حکم باطل باشند یعنی مانند قرارداد باطل باشند، لازم به ذکر است که در علم حقوق، در حکم باطل با باطل کاملا تفاوت دارند.

اشکال انحلال
شایان ذکر است که انحلال در هر نوع عقد و قراردادی دارای اشکال مختلفی می­‌باشد که عبارت هستند از:
فسخ قرارداد.
انفساخ.
تفاسخ یا همان اقاله.
انقضا مدت قرارداد.
بطلان عقد.
بذل مدت در عقد نکاح موقت.

نکته: بذل مدت به معنی صرف نظر کردن زوج و یا شوهر از تمتع زوجه و یا زن در باقیمانده مدت نکاح منقطع می­‌باشد.
فوت کردن یکی از متعاقدین.
جلوگیری از انتفاع موضوع عقد.
صوری بودن عقد موجود.
فاسد بودن عقد.

همان­طور که متوجه شدید موارد فوق همگی اشکال گوناگونی از انحلال عقد و قرارداد می­‌باشند که با توجه به شرایط خاص به وجود می‌­آیند.

برای آشنایی با تفاوت های انحلال قرارداد با فسخ قرارداد کلیک کنید.

تفاوت انحلال قرارداد با بطلان آن
موضوعی که باید به آن بسیار توجه کنید این است که اصلا نباید انحلال قرارداد را با بطلان آن اشتباه بگیرید.

انحلال قرارداد و بطلان قراردادها دو موضوع کاملا متفاوت هستند و می­‌توان آن­‌ها را به صورت ذیل بیان نمود:

بطلان قرارداد به این معنا می­‌باشد که در هر زمانی که قرارداد باطل اعلام شود قرارداد از روز اول عقد آن، دارای هیچ­ گونه اعتباری نخواهد بود.

برای این موضوع مثالی را مطرح می­‌کنیم تا کاملا در این مورد شفاف سازی صورت بگیرد، تصور کنید قراردادی را در روز یک خرداد سال 99 بسته و منعقد نموده‌­ایم و در روز نه آذر سال 99 مشخص می­‌شود .

که این قرارداد ما شامل یکی از موارد بطلان قرارداد است، اثر قرارداد از همان روز یک خرداد از بین می­‌رود و انگار که اصلا این قرارداد بسته نشده است و اوضاع به قبل از عقد قرارداد باز می­‌گردد.

اما در مورد انحلال قرارداد به این شکل نیست و بعد از انعقاد قرارداد، عقد از زمانی که منحل شده است، بی‌اثر می­‌شود و دیگر به قبل از آن زمان سرایت پیدا نخواهد کرد.

به عنوان مثال شما یک قراردادی را در تاریخ بیست آبان منعقد می­‌کنید و در تاریخ سی آبان، تصمیم طرفین بر فسخ قرارداد می­‌شود.


در این حالت، قرارداد از بیستم تا سی آبان کاملا صحیح بوده است و از سی آبان با توافقی که بین طرفین قرارداد صورت گرفته، منحل شده است.

تفاوت انحلال قرارداد و تعلیق آن
لازم به ذکر است که میان انحلال قرارداد و تعلیق آن هم تفاوت­‌هایی وجود دارد.

تعلیق قرارداد در اصل در مواردی به کار برده می­‌شود که اجرای آن قرارداد بنا بر عللی خاص معلق شده است و می­‌تواند با از بین رفتن آن علل تعلیق، قرارداد به طور مجدد اثر خودش را پیدا نماید و دوباره اعتبار خودش را به دست آورد.

اما در مورد انحلال قرارداد به این صورت است که دقیقا از زمان و تاریخ انحلال آن، قرارداد دیگر هیچ نوع اثر حقوقی دارا نمی­‌باشد.

موارد و اسباب انحلال قرارداد
انحلال قرارداد یعنی عقدی به درستی منعقد گردیده است اما به خاطر وجود یک علت خاصی مورد اجرا قرار نمی­‌گیرد.


به عبارتی یعنی اینکه عقد قابلیت این را دارد که اجرا و کامل شود اما وجود یک سبب و یا علتی باعث شده است تا اجرای آن بی‌اثر بشود و در واقع می­‌توان گفت عقد منحل شده است.
موارد انحلال قرارداد را می­‌توان شامل فسخ، اقاله و انفساخ دانست که به سبب وجود آن­‌ها قرارداد منحل می­‌گردد.

وجود وکیل برای فسخ قرارداد و ابطال معامله
بعد از انعقاد یک قرارداد، راه‌ها و روش‌های گوناگونی وجود دارد که هم می‌توان به صورت یک طرفه یا با توافق هر دو طرف قرارداد و یا این که بدون نیاز به هیچ نوع توافق و اراده­‌ای، به صورت قهری، قرارداد مورد نظر را منحل نمود.

اگر بخواهیم به صورت عامیانه موضوع را بررسی نماییم به تمامی روش‌های انحلال قرارداد در زبان عامیانه، فسخ گفته می‌شود.

این در حالی است که فسخ یکی از راه‌­هایی است که با استفاده از آن، قرارداد منحل می­‌گردد و به دلیل وجود همین شرایط است که پیشنهاد می‌شود تا از بدو شروع کار و در هر مرحله کار، با وکیل در این رابطه مشورت نمایید تا بعدها دچار مشکلات نشوید و راحت­‌تر بتوانید آن­‌ها را حل نمایید.

منابع:
https://www.dadgaranlawfirm.com/articles
http://vakilepaye1.com/articlesDet-1055
https://www.dadgaranlawfirm.com/articles/218
* این مقاله در ترایخ 14012/2/16 بروز رسانی شده است


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.