معماری اقلیمی در نواحی کوهستانی و مرتفع فلات ایران

دول سلسله جبال البرز و زاگرس نواحی مرکزی ایران را از سواحل دریای خزر در شمال و جلگه بین النهرین در غرب جدا می‌کند. شیرکوه، کوه تفتان و کوههای منفرد دیگری نیز در قسمتهای مرکزی و شرقی ایران وجود
چهارشنبه، 14 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
معماری اقلیمی در نواحی کوهستانی و مرتفع فلات ایران
نواحی کوهستانی و مرتفع فلات

نویسنده: وحید قبادیان

 

شرایط اقلیمی

دول سلسله جبال البرز و زاگرس نواحی مرکزی ایران را از سواحل دریای خزر در شمال و جلگه بین النهرین در غرب جدا می‌کند. شیرکوه، کوه تفتان و کوههای منفرد دیگری نیز در قسمتهای مرکزی و شرقی ایران وجود دارد: این کوهستانها سرچشمه رودخانه‌ها و قناتهای کشور می‌باشند. رشته کوههای واقع در شمال و غرب کشور اکثراً برف‌گیر بوده و در دامنه شمالی رشته کوه البرز، جنگلهای انبوه و در دامنه کوههای زاگرس در غرب کشور، جنگلهای تنک بلوط، نارون و افرا وجود دارد.

کلیات شرایط اقلیمی این نواحی به قرار ذیل است:

الف: سرمای شدید در زمستان، معتدل در تابستان
ب: بارش برف سنگین در قسمتهای شمال و شمال غرب کشور
ج: رطوبت هوا کم
د: اختلاف بسیار زیاد درجه حرارت بین شب و روز
به علت ناهمواریها و شیب زیاد زمین، فقط روستاها و شهرکهای کوچک در دامنه کوهها می‌توانند گسترش یابند و شهرهای بزرگ در صورتی در این ارتفاعات امکان توسعه دارد که سطوح مسطح وسیعی در دامنه کوهستان وجود داشته باشند. از این نوع شهرها می‌توان از شهرکرد (2078*) اراک (1759*متر) و همدان (1747*متر) نام برد.
در اینجا ذکر دو نکته در رابطه با کاهش دمای هوا در نواحی مرتفع نسبت به نواحی پایین‌تر ضروری است: اول اینکه جو زمین مانند یک خازن حرارتی حدود 10 الی 15 درصد از حرارت تابشی خورشید به کوه زمین را به خود جذب می‌کند. این مطلب به خاطر جرم هوا و خصوصاً وجود لایه اوزن، دی اکسید کربن و بخار آب در جو می‌باشند. همچنین جو زمین مانند یک عایق حرارتی، باعث کاهش تابش حرارت زمین گرم به آسمان سرد در شب هنگام می‌شود. تأثیر جو در تعدیل درجه حرارت را می‌توان در اختلاف دما در سطح کره ماه مشاهده نمود. کره ماه فاقد هرگونه جو است و در مواقعی که آفتاب به سطح کره ماه می‌تابد، درجه حرارت تا 194 درجه سانتیگراد افزایش می‌یابد در حالیکه در سایه درجه حرارت 87- درجه می‌باشد. نکته دوم، به دلیل جاذبه زمین هرچه از سطوح پایین‌تر روی زمین به طرف سطوح بالاتر برویم، هوا رقیق‌تر می‌شود و رطوبت آن نیز کاهش می‌یابد.
با توجه به نکات فوق، در نواحی مرتفع، لایه جو رقیق‌تر و بخار آب موجود در آن کمتر و عملکرد حفظ حرارتی آن ضعیف‌تر است. در نتیجه در ارتفاعات درجه حرارت کمتر از نقاطی با عرض جغرافیایی یکسان است و نوسان درجه حرارت در طی شبانه‌روز در نواحی کوهستانی بسیار زیاد می‌باشد.
با توجه به برودت بسیار زیاد هوا در بخش عمده‌ای از سال در این نواحی، حداکثر استفاده از تابش آفتاب، بهره‌گیری از نوسان روزانه دما، حفظ حرارت و جلوگیری از باد سرد زمستانی در محیطهای مسکونی امری ضروری است.

بافت شهری و روستایی

برخلاف سواحل جنوبی کشور که محیط زیست مسکونی جهت مقابله با حرارت و گرمای زیاد هوا شکل گرفته، در اینجا سرمای زیاد عامل تعیین کننده در شکل‌گیری بافت شهری و روستایی می‌باشد.
خصوصیات کلی بافت شهری و روستایی به قرار ذیل است:
الف: فضاهای شهری و روستایی کوچک و محصور
ب: بافت شهری و روستایی متراکم و ابنیه متصل بهم
ج: جهت آفتاب و عوارض زمین عامل تعیین کننده در نحوه استقرار، گسترش و سیمای کلی شهر و روستا
د: کوچه‌ها و معابر اصلی به موازات خط تراز زمین و اغلب با عرض کم
به دلیل سرمای بسیار زیاد در بخش عمده‌ای از سال، در این نواحی بافت شهری متراکم و ابنیه متصل به هم هستند تا بدین نحو سطح تماس فضاهای گرم مسکونی با محیط سرد خاج کمتر شود. فضاهای شهری نیز تا حد امکان محصور و کوچک هستند تا جریان باد سرد به داخل این فضاها کمتر نفوذ کند. به علاوه تابش حرارت از سطوح خارجی دیوارهای گرم ساختمان‌ها، تا حدی باعث اعتدال هوای سرد فضاهای شهری می‌شود و کوچک بودن این فضاها از این نظر نیز دارای مزیت است.
در شهر همدان نمونه بسیار جالبی از معابر وجود دارد که دالان خوانده می‌شود. دالان یک راه عبوری کم عرض برای چند خانه بوده و در اکثر محلات، خانه‌ها از طریق این دالانها به معابر اصلی شهر متصل می‌شده‌اند. دالانها سرپوشیده بوده و سقف آنها با طاق و تویزه و یا طاق آهنگ پوشیده می‌گردیده است. گاهی نیز این دالانها که طول بعضی از آنها تا دویست متر می‌رسیده، از زیر ساختمانها رد می‌شده است. ساکنین خانه‌های مجاور دالان غالباً با هم خویشاوندی داشته‌اند و یا از لحاظ نژادی، فرهنگی و یا صنفی با هم ارتباط بسیار نزدیک داشته‌اند. بدین ترتیب با ایجاد دالان در مقابل معبر ورودی خانه‌های خود، هم یک فضای نیمه خصوصی ایجاد می‌کرده‌اند (اکثر این دالانها بن‌بست بوده است) و هم در مقابل باد و بوران و سرمای زمستان در این فضا محفوظ بوده‌اند. از این دالانها هنوز هم تعدادی در بافت قدیم همدان باقی مانده است.
به چهار دلیل شهرکها و روستاها در کوهستانها غالباً در وسط کوهپایه و در سمت جنوبی آن بنا می‌شوند. اول اینکه اگر روستا در پایین دره باشد خطر سیل و از بین رفتن روستا وجود دارد. ثانیاً در شب هنگام هوای سرد که سنگین‌تر است به پایین دره نفوذ کرده در همان محل ساکن می‌شود که در این صورت به شدت سرما در روستا اضافه می‌شود. ثالثاً سمت شمالی کوه که همیشه در سایه و سرد است، مکان خوبی برای زندگی نیست. رابعاً بالای کوه نیز برای استقرار روستا مناسب نیست زیرا معمولاً ناهمواریهای زمین در بالای کوه بیشتر است و از آن مهمتر، شدت باد در این ناحیه بیشتر می‌باشد و هیچگونه حفاظی برای روستا در مقابل باد وجود ندارد و بالاخره اینکه بالای کوه از رودخانه که همیشه در پایین دره جاری می‌باشد دور است و دسترسی به آن مشکل است.
لذا روستا در وسط دامنه جنوبی کوه و در قسمتهای نسبتاً مسطح آن احداث می‌شود. در این رابطه می‌توان از روستاهای ماسوله، کندوان، ابیانه و اَبرو و اکثر دیگر روستاهای کوهستانی نام برد. زمین‌های بین روستا و پایین دره جهت مزارع و چراگاهها اختصاص می‌یابد که بدین صورت اهالی روستا دید و کنترل مناسبی بر مزارع و احشام خود دارند.
البته موارد دیگری نظیر وجود چشمه آب، خاک خوب زراعی، چراگاههای سرسبز و یا جاده نیز از عوامل تعیین کننده در محل استقرار روستا است.

فرم بنا

فرم بنا نیز مانند بافت شهری براساس اقلیم منطقه و جهت مقابله با سرمای شدید طراحی و اجرا شده است.

خصوصیات کلی فرم بنا در این نواحی به شرح ذیل است:

الف: ساختمانها دارای حیاط مرکزی و درون‌گرا
ب: نسبت سطح پوسته خارجی بنا به حجم بنا کم
ج: ارتفاع اتاقها کم
د: بام‌ها غالباً به صورت مسطح
هـ: بازشوها کوچک
و: ایوانها و حیاطها کوچک
ز: دیوارها نسبتاً قطور
خانه‌های سنتی در این نواحی نیز مانند مناطق مرکزی ایران به صورت حیاط مرکزی احداث می‌شوند. منتهی در اینجا اطاقهای واقع در سمت شمال حیاط از سایر قسمتها بزرگ‌تر و وسیع‌تر است و تالار یا اتاق اصلی نشیمن‌خانه در همین سمت واقع می‌باشد. این مطلب به دلیل استفاده از تابش مستقیم و حرارت آفتاب در زمستان است و چون فصل تابستان عمدتاً کوتاه و دمای هوا نسبتاً معتدل است، از سمت جنوب ساختمان کمتر استفاده می‌شود. اتاقهای جنوبی و در بعضی از خانه‌ها اگر اتاقهای شرقی و غربی نیز وجود داشته باشد، اکثراً جهت انبار و فضاهای خدماتی مانند اتاق خدمه و یا سرویسهای بهداشتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این خانه‌ها اغلب دارای زیرزمین با سقف کوتاه، در زیر قسمت زمستان‌نشین هستند که در تابستان به خاطر آنکه هوای آن نسبتاً خنک است، جهت سکونت اهل خانه می‌باشد. در شهر همدان به زیرزمین «سیزان» می‌گویند و در بعضی از خانه‌ها که مسیر قنات و یا شعبات آن از زیر ساختمان رد می‌شود، سیزان توسط چند پله به چشمه که محل برداشت آب از قنات است و از کف سیزان پایین‌تر واقع شده، مرتبط می‌باشد.
از آنجاییکه هوا در اغلب مواقع سال سرد و یا بسیار سرد است، لذا اکثر فعالیتهای روزمره در داخل اتاقها صورت می‌گیرد. به همین دلیل ابعاد حیاطها در این نواحی قدری کوچکتر از مناطق فلات مرکزی ایران است و عمق ایوانها نیز از مناطق جنوبی کشور به مراتب کمتر می‌باشد.
در اکثر شهرهای مناطق سردسیر، همانند مناطق گرم و خشک ایران، کف حیاط ساختمانها یک الی یک و نیم متر پایین‌تر از پیاده‌رو است تا آب جاری در جویها و نهرها را بتوان سوار باغچه در حیاط و یا آب انبار واقع در زیرزمین نمود. البته پایین‌تر بدن ساختمان از سطح معابر باعث حفظ حرارت درون ساختمان نیز می‌شود، زیرا زمین مانند یک عایق حرارتی اطراف خانه را احاطه کرده و مانع تبادل حرارت بین ساختمان و محیط اطراف می‌شود. به طورکلی در مناطق سرد باید حداکثر کوشش صورت گیرد که سطح تماس بنا با سرمای خارج کمتر باشد تا حرارت کمتری به خارج نفوذ کند. لذا احجامی نظیر مکعب و مکعب مستطیل که نسبت سطح بیرونی آنها به حجم داخل بنا کم می‌باشد، جهت این مناطق مناسب است. قطر زیاد دیوارها و بازشوهای نسبتاً کوچک نیز به جلوگیری از تبادل حرارتی بین داخل و خارج بنا کمک می‌کند. قطر زیاد دیوار که از مصالح بنایی است خود به عنوان منبع ذخیره حرارت عمل می‌کند و در طی روز که آفتاب به آن می‌تابد و گرم می‌شود، کماگان گرمای خود را در شب حفظ کرده و به تعدیل دمای داخل ساختمان کمک می‌کند.
در این نواحی ایجاد اتاقها و فضاهای بزرگ داخل بنا صحیح نیست، زیرا اولاً سطح تماس آنها با فضای خارج زیاد است و در ثانی گرم کردن فضای وسیع مشکل می‌باشد. لذا سقف اغلب اتاقها در این مناطق کوتاه‌تر از اتاقهای مشابه در سایر مناطق اقلیمی ایران است و حتی ارتفاع تالارها و اتاقهای مهم دیگر و همچنین ارتفاع طاق راسته‌ها و حجره‌های بازار نسبت به فضای مشابه در دیگر نقاط کوتاهتر است.
گرم کردن فضای این اتاقهای نسبتاً کوچک هنوز هم کماکان در اغلب روستاهای نقاط کوهستانی کشور مشکل می‌باشد و فضای اتاقها غالباً سرد است و اهل خانه جهت گرم شدن به گرمای زیر کرسی پناه می‌برند.
در کوهپایه‌های شمالی رشته جبال البرز ساختمانهای سنتی دارای بام شیب‌دار و در سایر مناطق کوهستانی بامها غالباً مسطح هستند.
البته بام شیبدار اگر پوشش سطح روی آن مناسب باشد بهتر از بام مسطح است زیرا آب باران را به سادگی از روی سطح بنا دور می‌کند، در صورتیکه کاهگل عایق مناسبی در مقابل بارندگی و رطوبت نیست. این مطلب در مورد برف بیشتر حائز اهمیت است، زیرا برف به تدریج آب می‌شود و این آب به مرور داخل سقف مسطح کاهگلی نفوذ می‌کنند. لذا جهت جلوگیری از نفوذ نم و رطوبت، برف را فوراً پارو می‌کنند و سپس با یک غلتک سنگی کوچک که همیشه بر روی بام قرار دارد روی بام را غلتک می‌کشند تا کاهگل دوباره متراکم شود و سوراخهای ایجاد شده در اثر نفوذ آب مسدود گردد. ولی بر روی بام شیب‌دار برف ایجاد مشکل نمی‌کند حتی اغلب شیب این بامها را کم می‌گیرند تا برف بر روی بام باقی بماند و خود به عنوان عایق در مقابل برودت زیاد هوای خارج که اغلب چندین درجه کمتر از دمای برف است، عمل کند و بالاخره فضای زیر خرپا که غالباً به صورت انباری استفاده می‌شود، خود عایق مناسبی بین فضای داخل و خارج بنا است.
اگرچه در سنوات اخیر در اغلب شهرهای مناطق کوهپایه‌ای و سردسیر مانند شمیران، همدان، سنندج، تبریز و ارومیه، استفاده از بام شیروانی رواج یافته، ولی هنوز کماکان در روستاها بام ساختمانها به صورت مسطح و با پوشش تیر چوبی و کاهگل می‌باشد که دلیل آن عمدتاً به خاطر ضعف مالی روستائیان است.
در روستاها جهت نگهداری چارپایان، اگر خانه دو طبقه باشد، معمولاً در طبقه زیرین چارپایان نگهداری می‌شوند و طبقه دوم مسکونی می‌باشد. بدین طریق سطح تماس فضای طویله و محیط مسکونی با سرمای خارج کم می‌شود و سقف بین دو طبقه از هر دو طرف گرم می‌گردد که برای هر دو طبقه مفید است. اگر خانه یک طبقه باشد آغل و طویله غالباً در پایین حیاط است به طریقی که ساکنین خانه دید مستقیم جهت مراقبت از احشام را داشته باشند.

نوع مصالح

مصالح مورد استفاده ابنیه سنتی در مناطق کوهستانی مانند سایر مناطق اقلیمی آن چیزی است که در دسترس است، لذا اغلب جهت دیوارها از سنگ و برای پوشش سقف طبقات و بام از چوب درختان و کاهگل استفاده می‌شود.
در این رابطه می‌توان از شهر جوانرود و روستاهای اطراف آن واقع در دامنه غربی رشته کوه زاگرس و در 95 کیلومتری شمال غرب کرمانشاه نام برد. در این منطقه ساختمانهای سنگی سیمایی موزون و هماهنگ به کل بافت شهر و همچنین به بافت روستاها داده است. سنگ که به وفور در این منطقه کوهستانی وجود دارد به صورت لاشه و یا قواره در دیوارهای قطور ساختمانها به کار می‌رود. در این منطقه اقلیمی سرد و نسبتاً پرباران، بام ساختمانها مسطح و با تیر چوبی و کاهگل پوشیده شده است. هرچند که بام اغلب ساختمانهای جدید در جوانرود دارای خرپای چوبی و پوشش شیروانی است.
روستای ماسوله در دامنه کوههای تالش و با ارتفاع 1050 متر از سطح دریا در 40 کیلومتری شرق شهر فومن در استان گیلان واقع است. اگرچه در این روستا نیز مانند جوانرود هیچ تک بنایی وجود ندارد که از لحاظ معماری دارای ارزش هنری خاصی باشد، اما بافت روستا بسیار زیبا، همگون و در خور تحسین است. مجموعه به هم پیوسته بافت روستا و فرم ابنیه برون‌گرا و مکعب شکل با بازشوهای رو به دره و آفتاب و بالاخره نوع مصالح در تطبیق کامل با محیط کوهستانی سرد و نیمه مرطوب منطقه است.
در این روستا دیوارها را تا طبقه اوّل با سنگ لاشه (که مقاومت فشاری خوبی دارد و در برابر رطوبت نیز پایدار است) اجرا می‌کنند. در طبقات فوقانی از خشت استفاده می‌شود. برای پوشش بام از پایین به بالا به ترتیب تنه درختان، تخته‌های چوبی، شاخه‌های سرخس وحشی که در اطراف روستا رشد می‌کند و تا حدی رطوبت بام را به خود جذب می‌کند، مورد استفاده قرار می‌گیرد و نهایتاً یک لایه کاهگل که در محل به نام «گل خوش» نامیده می‌شود و در مقابل بارندگی مقاومت نسبتاً خوبی دارد، بر روی سطح بام می‌کشند.
این مصالح از لحاظ اقلیمی و اقتصادی مناسب می‌باشند زیرا قطر نسبتاً زیاد دیوارها از نظر حرارتی (یعنی جذب حرارت آفتاب در طی روز و حفظ حرارت برای شب هنگام) عملکرد خوبی دارند و بام ساختمانها نیز نسبتاً در مقابل بارندگی مقاوم هستند. از آنجاییکه همه مصالح مورد استفاده در منطقه وجود دارد، بنابراین تهیه آنها مقرون به صرفه و اقتصادی است. ولی از جهت پایداری در مقابل زلزله این ساختمانها ضعیف هستند و در زلزله خردادماه 1370، آسیبهای فراوانی به ساختمانهای این روستا وارد شد.
در نواحی حاشیه کوهپایه و مناطقی که خاک رس به حد کافی وجود داشته باشد، دیوارهای خشتی و آجری نیز ساخته می‌شود. طبق آمار سرشماری سال 1335، در شهر اراک، 60% ساختمانها از خشت و 21/9% از خشت و آجر بوده است.

روستای اَبَرو

روستای ابرو در دامنه کوه الوند و در ده کیلومتری جنوب شهر همدان است. بافت روستا، فرم ابنیه و نوع مصالح در این روستای کوهستانی، مطابق همان مواردی است، بدین معنی که بافت روستا فشرده ابنیه متصل به هم و کوچه‌ها کم عرض و باریک هستند. در قسمتهای مختلف این روستا، کوچه‌ها از زیر ساختمانها رد می‌شود که هم از لحاظ بصری با ایجاد سایه روشنهای مختلف، زیبا می‌باشد و هم از نظر اقلیمی، دمای هوا در فضاهای کاملاً محصور این قسمتهای معابر، معتدل‌تر از فضاهای روباز است. از آنجایی که در این روستا زمستانها بسیار سرد و تابستانها معتدل است، لذا مساحت حیاطها و ایوانها نسبتاً کوچک هستند و حدود نیمی از سال اکثر فعالیتهای روزمره در داخل بنا صورت می‌گیرد. پنجره‌ها و بازشوهای ساختمانها اغلب رو به جنوب هستند و بام ساختمانها مسطح و با تیر چوبی و کاهگل اجرا شده است.
تقریباً تمامی ساختمانها در هسته مرکزی این روستا با سنگ لاشه و یا سنگ قواره ساخته شده‌اند. ملات این ساختمانها گل و یا گل و گچ می‌باشد و برای پی از ملات آهک استفاده می‌کنند. قطر این دیوارها بین پنجاه تا شصت سانتیمتر است و قطر پی حدود 80 تا 100 سانتیمتر می‌باشد. در فواصل یک الی دو متر از دیوار، از تیرهای چوبی به صورت افقی استفاده شده است. این تیرها باعث یکپارچگی دیوار و انتقال گسترده فشار دیوار از بالا به پایین می‌شود همچنین اگر یک قسمت از پی دیوار نشست کند، خرابی کمتری به قسمتهای بالای دیوار وارد می‌شود. تیر چوبی برای ستونها، پوشش طاقها و نعل درگاهها نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
در این روستا از قوسهای سنگی هم به کرات استفاده شده است. سنگ لاشه را به صورت ورقه درآورده و با ملات گل و گچ و بدون قالب اجرا می‌کنند.
دیوار طبقات فوقانی بعضی از ساختمانها را با خشت می‌سازند زیرا وزن آن کمتر و اجرای آن راحت‌تر است. همچنین طاقهای معابر که از زیر ساختمانها رد می‌شود، غالباً صورت طاق آهنگ است و با خشت اجرا می‌شود.

روستای کَندوان

روستای کندوان در نزدیکی شهر اسکو و در دامنه کوه سهند واقع است. ارتفاع روستا از سطح دریا 2300 متر و آب و هوای آن بسیار سرد در زمستان و معتدل در تابستان می‌باشد. این روستا از لحاظ فرم بنا و مصالح، در ایران منحصر به فرد است و تنها نمونه مشابه آن در جهان، در ناحیه‌ای به نام «کَپَدوسیا» واقع در مرکز کشور ترکیه می‌باشد.
در کندوان خانه اهالی در درون سنگهای آتشفشانی کنده شده است. ارتفاع این سنگهای مخروطی شکل که به نام «کران» خوانده می‌شوند بین ده تا پانزده متر است و قطر آنها به تفاوت حدود پنج الی هشت متر است.
این کرانها در امتداد رودخانه و در بین مسیر رودخانه و تپه‌های مجاور آن واقع هستند و محور اصلی روستا عمود بر جهت جنوب غربی است. لذا از لحاظ اقلیمی و با توجه به جهت آفتاب، دره و رودخانه، کرانها در موقعیت بسیار خوبی قرار دارند. معابر اصلی روستا در امتداد خطر تراز زمین قرار دارند و جهت ارتباط بین قسمتهای پایین و بالای روستا، پله‌هایی در دل سنگ کنده شده و یا از نردبانها و پله‌های چوبی استفاده شده است. از آنجاییکه این کرانها پایداری نسبتاً خوبی در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب، باد، باران، رطوبت، برف و همچنین زلزله دارند، در طی هزاران سال فرسایش بسیار کمی در آنها صورت گرفته و تملک آنها از یک نسل به نسل دیگر متوالیاً ادامه داشته است.
روستاییان با کندن سنگ در درون این کرانها، اتاق و یا اتاقهای نسبتاً کوچکی با ارتفاع حدود دو متر ایجاد کرده‌اند. در هر کران ممکن است یک و یا دو خانوار زندگی کنند و هر خانواده دارای یک و یا چند اتاق تو در تو با بازشوهای کوچک در درون کرانها می‌باشند. اتاقهای درون کران معمولاً شامل نشیمن، آشپزخانه و صندوقخانه است. پذیرایی از مهمان، صرف غذا و استراحت و خواب در اتاق نشیمن صورت می‌گیرد. معمولاً یک و یا دو تنور در داخل این خانه‌ها وجود دارد که علاوه بر پخت نان و طبخ غذا، حرارت مورد نیاز خانه در فصول سرد را نیز تأمین می‌کند. گاهی یک خانه شامل دو و یا سه طبقه است و یا دو خانواده در سطوح مختلف کران سکنی گزیده‌اند. در داخل یکی از بزرگترین کرانهای مسجد روستا واقع شده و یک حمام عمومی نیز در دل سنگ کنده شده است.
این کرانها از لحاظ اقلیمی برای آب و هوای سرد منطقه بسیار مناسب می‌باشند، زیرا قطر دیوار خانه‌ها به دو یا گاهی به سه متر می‌رسد که خود یک عایق بسیار خوب حرارتی و یک منبع بسیار بزرگ ذخیره انرژی است. بدین دلیل، نوسان دمای داخل کرانها در طی شبانه‌روز بسیار کم می‌باشد و همچنین زمستانها گرم‌تر و تابستانها خنک‌تر از محیط اطراف است. وجود بازشوهای کوچک اگرچه باعث کاهش تبادل حرارت بین داخل و خارج بنا می‌شود که امری مثبت است ولی نقصان نور کافی و تهویه در داخل اتاقها، از نکات ضعف این کرانها محسوب می‌شود.
همانگونه که ذکر شد، مشابه روستای کندوان البته با وسعت بیشتر و کرانهای بزرگتر در ناحیه «کَپَدوسیا» در کشور ترکیه واقع است. در این ناحیه نیز سابقه سکونت به صدها سال می‌رسد و به خاطر موقعیت سوق‌الجیشی و امنیت نسبی و همچنین شرایط مساعد زیست اقلیمی، کشیشهای مسیحی در قرون وسطی در این محل زندگی می‌کردند. حدود سیصد کلیسا در داخل کرانهای این نواحی از زمان زندگی کشیشها وجود دارد که هنوز در بعضی از آنها نقاشی‌های زیبای مذهبی بر روی دیوارهای سنگی نقش بسته است. این ناحیه از مناطق توریستی و تحقیقاتی کشور ترکیه محسوب می‌شود.

روستای اَبیانه

روستای ابیانه یکی از روستاهای بسیار زیبای استان اصفهان است و همانند ماسوله و کندوان، از جمله بهترین نمونه‌های تلفیق معماری و طبیعت می‌باشد، موضوعی که در شهرها و شهرکهای جدید ما اثری از آن به چشم نمی‌خورد و کوه، درخت، آب و در یک کلام همزیستی با طبیعت جای خود را به اتومبیل، خیابان، بزرگراه و آپارتمان داده است.
ابیانه در مسیر جاده کاشان به نطنز و به فاصله 22 کیلومتری از آن واقع است. از خصوصیات بارز این روستا قرار داشتن در دامنه کوهپایه‌های کرکس است. نکته قابل توجه اینکه به فاصله کوتاهی در شرق ابیانه که از حدود بیست الی سی کیلومتر تجاوز نمی‌کند، دشت کویر مرکزی ایران واقع شده که آب و هوای بسیار گرم و خشک و بارندگی بسیار اندکی دارد. اما این روستا و روستاهای طره و برز به دلیل قرار گرفتن در یک «وادی» و یا به عبارت ساده‌تر، در یک دره نسبتاً وسیع بین دو کوهپایه، از گزند بادهای گرم و خشک کویری مصون می‌باشند. کوهپایه‌های اطراف روستا مانند یک محافظ طبیعی، این دره و روستاهای آن را در مقابل عوامل نامساعد محیطی مصون نگه داشته است. چشمه‌سارها و رودخانه کوچکی که از خط القعر دره عبور می‌کند، بیشه‌زارهای انبوه و مزارع گسترده به وجود آورده‌اند. در نتیجه برخلاف شرایط اقلیمی دشت کویر، اقلیم کوچک این منطقه نسبتاً معتدل و سرسبز با زمستانهای سرد و تابستانهای تا حدی گرم است.
وجود این وادی نه تنها اقلیم این روستا را تحت تأثیر قرار داده، بلکه بافت روستا، فرم ابنیه و نوع مصالح نیز با روستاهای کویری که به فاصله کوتاهی از ابیانه قرار دارند تا حدود بسیار زیادی متفاوت هستند.
در اینجا نیز مانند کندوان، کوهپایه در سمت شمال، روستا در وسط و مزارع در سمت جنوب و شرق واقع شده است و بافت مجموعه، ابنیه و بازشوها پشت به کوهپایه و رو به دره هستند. در ابیانه نیز معابر اصلی در امتداد خط تراز زمین و معابر فرعی در راستای شیب زمین قرار دارند. بافت روستا نسبتاً متراکم و ابنیه متصل به هم هستند.
در ابیانه اغلب ساختمانها دو و سه طبقه و مکعب شکل می‌باشند. مشخصه بارز و متفاوت ابنیه این روستا با روستاهای نواحی مرکزی ایران، برون‌گرا بودن ساختمانها در ابیانه است. به طورکلی در ایران ساختمانهای سنتی برون‌گرا فقط در کناره دریای خزر و کوهپایه‌های مجاور آن وجود دارد و روستای ابیانه از جمله معدود روستاهایی در نواحی مرکزی ایران است که ابنیه برون‌گرا و فاقد حیاط مرکزی هستند و حتی مسجد جامع این روستا نیز حیاط مرکزی ندارد.
لازم به ذکر است که در روستاهای واقع در دامنه کوهپایه با شیب زیاد، احداث ساختمانهای وسیع و حیاطهای بزرگ متداول نیست، زیرا شیب زیاد زمین اجازه این عمل را نمی‌دهد. همچنین از آنجاییکه در ابیانه وجود آب، و درخت و مزارع باعث به وجود آمدن یک اقلیم کوچک و معتدل در این روستا شده است، لذا احتیاجی به حیاط مرکزی جهت فراهم نمودن یک شرایط مساعد اقلیمی در درون آن نیست، زیرا این شرایط در کل روستا فراهم است و اهالی می‌تواننند بدون احساس ناراحتی از لحاظ حرارتی و رطوبت، از فضای سرسبز و محیط طبیعی و معتدل روستا در اکثر ماههای سال استفاده کنند. البته باید متذکر شد که چند خانه مسکونی و همچنین امامزاده این روستا که در نواحی تقریباً مسطح واقع شده‌اند، دارای حیاط مرکزی می‌باشند ولی حیاط مرکزی آنها نیز کاملاً بسته نیست و در سمت رو به دره، حیاط باز می‌شود.
به دلیل آنکه اغلب ساختمانها از سه طرف محصور هستند این امر از لحاظ فراهم نمودن شرایط آسایش در داخل بنا بسیار ضعیف است، زیرا سطح تماس ساختمانها با خارج به حداقل رسیده و دمای داخل ساختمان در فصول سرد و یا گرم با محیط خارج کمتر تبادل می‌شود. همچنین دیوارهای ضخیم خشتی همانند یک خازن حرارتی، مانع نوسان زیاد حرارت در طی شبانه‌روز می‌شوند.
استفاده از نورگیر سقفی در این روستا بسیار متداول است، زیرا بازشوها اغلب فقط در یک سمت ساختمان واقع می‌باشند. لذا جهت تأمین نور و تهویه دو طرفه و عمودی، نورگیر سقفی مناسب و ضروری می‌باشد.
در این روستا مصالح مورد استفاده، سنگ لاشه و خشت و تیر چوبی است. جهت کرسی چینی از سنگ لاشه، دیوارها از خشت و سقفها، بالکنها و ستونها از تیر چوبی استفاده می‌شود. از آنجایی که در اطراف روستا درخت زیاد وجود دارد، نیازی به زدن طاقهای قوسی که از لحاظ اجراء نسبتاً مشکل است، نمی‌باشد و با تیر چوبی، تخته و کاهگل، بامهای مسطح سریعاً اجرا می‌شود. اگرچه سر در بعضی از خانه‌ها و همچنین سردر مسجد جامع طاق قوسی است، ولی اکثر قریب به اتفاق طاقها در ابیانه به صورت مسطح اجرا شده است.
جهت اندود سطح خارجی ساختمانها از دو نوع خاک، یکی خاک قرمز و دیگری خاک زرد استفاده می‌شود. خاک قرمز دارای اکسیدآهن است و در مقابل رطوبت و بارندگی مقاومت نسبتاً خوبی دارد و لذا روی سطح بام را یک لایه از مخلوط این گل با کاه می‌کشند. سطح خارجی دیوارها را نیز با همین گل اندود می‌کنند. خاک زرد در مقابل نفوذ رطوبت و بارندگی ضعیف است، ولی جهت زیبایی بر روی دیوار خارجی بعضی از ساختمانها از این اندود استفاده می‌شود.
اگرچه صداق نوازشگر آب در جویبارها، مناظر کشتزارهای وسیع، درختان سرسبز، مقیاس انسانی معابر و ساختمانهای قرمز رنگ زیبا با بازشوهای چوبی و گره چینی‌های بسیار ظریف بر روی آنها و ساختمانهایی که با کمترین امکانات، شرایط آسایش فیزیکی انسان در آنها تأمین شده است، برای بسیاری از شهرنشینان امری مطلوب و ایده‌آل است، ولی اغلب اهالی این روستا ترجیح می‌دهند که به تهران بیایند. از جمله دلایل ارائه شده توسط آنها، پیدا نمودن کار و امکانات بهتر خصوصاً برای جوانان روستا و همچنین ادامه تحصیل و دسترسی به دارو، درمان و بهداشت عنوان شده است.

ساختمانهای سنگی

به دلیل فراوانی و در دسترس بودن، سنگ ماده عمده ساختمانی مورد استفاده در نواحی کوهستانی بوده است. هم اکنون نیز سنگ در بسیاری از روستاهای این مناطق مورد استفاده قرار می‌گیرد. باید اذعان نمود که از دیرباز در کوهستانها و کوهپایه‌ها، ساختمانهای سنگی بنا می‌شده و قدمت ساختمانهای سنگی به دوران ماقبل تاریخ برمی‌گردد در حفاریهایی که در آذربایجان انجام شده آثار متعددی از معماری پیش از تاریخ این نواحی یافت شده است. هیئت زمین شناسی «دمرگان» (DeMorgan) فرانسوی هم در کتاب خود از آنها یاد کرده است. «اینگونه ابنیه ابتدایی که با تخته سنگهای بزرگ و بدون استفاده از ملات ساخته می‌شده‌اند تحت نام عمومی «دلمن» (Dolmen) شناخته می‌شوند و در اکثر نقاط پیش از تاریخ جهان به نمونه‌های متعدد از آن برمی‌خوریم».
در معماری پیش از اسلام، برای اکثر ساختمانهای مهم مانند کاخها، معابد و مقابر از سنگ استفاده می‌شده است. پایه‌ها و قسمتی از اسکلت قصرهای پاسارگاد و تخت جمشید از سنگهای آهکی بوده است. این سنگها که در قطعات بزرگ حجاری شده احتیاج به ملات نداشته و فقط با بستهای فلزی به هم متصل شده. «گاهی وزن سنگین سنگها به سی تن می‌رسیده».
در دوره اشکانی و ساسانی، از قطعات کوچکتر سنگ استفاده می‌شده و بیشتر از سنگهای تراش، بادبر و پرداختی استفاده می‌کردند. «برای بنای کاخ سروستان از هر سه نوع سنگها استفاده شده است». در این دوره ابداعات جدیدی برای استفاده از سنگ حاصل شده و از آن جمله زدن قوس و طاق گنبدی با استفاده از سنگ بوده است. در «کاخ هترا»- دوره اشکانیان- و کاخهای فیروزآباد و سروستان- دوره ساسانیان به کرات از قطعات سنگی برای طاقهای قوسی، گنبدها و فیلپوشها استفاده شده است.
در معماری اسلامی ایران برای ساختمانهای مهم استفاده از سنگ کمتر دیده می‌شود و مصالح سنگی بیشتر برای پایه دیوارها، ستونها و همچنین پی ساختمانها مورد استفاده قرار گرفته است.
ساختمانهای سنگی اگر خوب اجرا شوند دارای استحکام و دوام بسیار خوبی هستند، و عظمت و هیبت قوی را در ذهن انسان تداعی می‌کنند. نقطه ضعف ساختمانهای سنگی در وزن زیاد آنها است. وزن زیاد سنگ نه تنها اجرای ساختمانهای سنگی را مشکل می‌کند، بلکه این ساختمانها در مقابل نیروی زلزله آسیب‌پذیرتر از ساختمانهای سبکتر می‌باشند.
به طورکلی دیوارهای سنگی قطور هستند که به خاطر وزن سنگین سنگ و تحمل فشار وارده از لایه‌های بالاتر دیوار به قسمتهای پائین‌تر می‌باشد. البته دیوارهای قطور و سنگین سنگی اگرچه در هنگام وقوع زلزله نیروی زیادی به اتصالات و بدنه کل ساختمان وارد می‌کنند و نقطه ضعف این دیوارها محسوب می‌شود، ولی قطر زیاد دیوار سنگی از لحاظ حرارتی امری مثبت است، زیرا سنگ نسبت به خشت و آجر عایق حرارتی خوبی نیست و با اضافه کردن به ضخامت دیوار سنگی، جبران این نقیصه می‌شود. همچنین با اضافه شدن به جرم دیوار، مقدار بیشتری از حرارت روز برای شب هنگام ذخیره می‌گردد.
سنگها مقاومت فشاری خوبی دارند ولی در مقابل نیروی کشش ضعیف می‌باشند. به همین جهت از سنگ به عنوان تیر افقی استفاده نمی‌شود، و فقط در بعضی از موارد از سنگ برای بازشوهای کوچک به عنوان تیر نعل درگاه استفاده می‌گردد.
برای بازشوهای بزرگتر، درپوش قوچ‌بند مورد استفاده قرار می‌گیرد و برای بازشوها با دهانه‌های بزرگتر و همچنین برای طاقها از قوس، طاق و یا گنبد سنگی استفاده می‌شود.
در روستاها برای دیوار سنگی از ملات گل و یا گل و گچ استفاده می‌شود. این نوع ملاتها در دیوارهایی که فاقد عایق رطوبتی هستند رطوبت را به خود جذب می‌کنند و باعث سست شدن دیوار می‌شوند. در سابق برای ساختمانهای مهم از «قیر چارو»* استفاده می‌شده است. قیر چارو ملات بسیار محکمی است و در مقابل رطوبت دارای مقاومت خوبی می‌باشد.
دیوار سنگی را بدون ملات نیز بنا می‌کنند که به آن دیوار خشکه‌چین سنگی می‌گویند. دیوار خشکه چین را معمولاً با سنگ لاشه، قواره و یا رودخانه‌ای اجرا می‌کنند. برای چیدن این دیوار باید سعی شود که لبه سنگها با هم جفت و جور شوند و فضای خالی زیادی بین سنگها ایجاد نشود.
در روستاهای کوهستانی، دیوار خشکه چین سنگی به عنوان حصار دور باغات و یا محوطه‌های مسکونی مورد استفاده قرار می‌گیرد. دیوار خشکه‌چین از مقاومت و استحکام کافی برخوردار نیست و به عنوان دیوار باربر نباید از آن استفاده شود. هرچند در مناطقی که سنگ فراوان و خاک کم یافته می‌شود، روستاییان از این نوع دیوار برای بنای ساختمان نیز استفاده می‌کنند.
یکی از نمونه‌های جالب دیوارهای خشکه چین را می‌توان در اطراف رودخانه دزلی و روستایی به همین نام در جنوب غربی شهر مریوان در استان کردستان مشاهده نمود. در این منطقه کوهستانی، حتی تا سه طبقه ساختمان را با سنگهای خشکه چین اجرا می‌کنند.
عشایر استان خوزستان ساختمانهای ییلاقی خود را در کوهستانهای این استان با سنگ لاشه و به صورت خشکه‌چین بنا می‌کنند. این ساختمانها به نام «لیر» معروف هستند.

پی‌نوشت:

* قیرچارو مخلوطی از شیره آهک با شیره سوخته انگور و خاک رس، گچ و شکر سنگ است.

منبع مقاله:
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما