نویسنده: وحید قبادیان
شرایط اقلیمی
دشتهای فلات که بخش عمدهای از مساحت کشور ما محسوب میشوند، عمدتاً در نواحی مرکزی و شرقی مملکت قرار دارند. دو منطقهی دشت کویر و کویر لوت در مرکز ایران واقع شدهاند که به طورکلی لم یزرع و با بارندگی بسیار اندک میباشند. این دو کویر قریب یک هفتم مساحت ایران را شامل میشوند.نواحی حاشیهی کویری و کوهپایهای دارای آب و هوای معتدلتر با بارندگی بیشتر میباشند ولی به هر تقدیر اقلیم این نواحی نیز گرم و خشک است.
خصوصیات کلی شرایط اقلیمی دشتهای فلات به قرار زیر است:
الف- آب و هوای گرم و خشک در تابستان، سرد و خشک در زمستانب- بارندگی بسیار اندک
ج- رطوبت هوا بسیار کم
د- پوشش بسیار کم گیاهی
هـ- اختلالات زیاد درجه حرارت بین شب و روز
و- در نواحی کویری و حاشیه کویری، بادهای توأم با گرد و غبار
به دلیل رطوبت کم و دوری از دریا، اختلاف درجه حرارت هوا در طی شبانهروزی زیاد است. به تغییرات روزانهی درجه حرارت در بخش سوم، جدول یک برای شهرهای مناطق گرم و خشک توجه کنید.
باید اضافه نمود که کمبود آب جهت کشاورزی و مصرف روزانه اهالی، به علاوه بادهای شدید کویری که با شدت شن و خاک کویر را در سطح مناطق زیستی پخش میکند، محیط چندان مطلوبی را جهت سکونت انسان ایجاد نمیکند. همچنین در منطقه درخت و در نتیجه چوب کمیاب است و نمیتوان به راحتی سقف و سرپناه ایجاد نمود.
ولی با توجه به مشکلات اقلیمی فوق، معماری سنتی ما در اثر تجربهی چند هزار ساله، راهحلهای منطقی برای یک زندگی دلپذیر در این مناطق فراهم نموده است.
بافت شهری
شکلپذیری بافت شهری و روستایی و تطبیق شرایط زندگی با عوامل طبیعی و همچنین استفاده از این عوامل در شرایط بسیار نامساعد آب و هوایی در این مناطق قابل توجه است. به جرأت میتوان بیان نمود که یکی از دستاوردهای بسیار مهم معماری سنتی ما در همین تطبیق و فراهم نمودن محیط مناسب زندگی در این مناطق خشک و بی آب و علف است.کلیات بافت شهری و روستایی به قرار ذیل است:
الف- بافت شهری و روستایی بسیار متراکمب- فضاهای شهری کاملاً محصور
ج- کوچهها باریک و نامنظم و بعضاً پوشیده با طاق
د- ساختمانها متصل به هم
هـ- نحوهی استقرار مجموعههای زیستی براساس جهت آفتاب و باد
روستاها و شهرهای سنتی مناطق گرم و خشک ایران را میتوان به بوتههای کاکتوس و یا گیاهان صحرایی تشبیه نمود. این گیاهان پوستهای ضخیم و بسیار مقاوم به دور خود دارند و در تحت این شرایط است که میتوانند محیطی مناسب برای انتقال شیرهی گیاهی و رشد و نمو در درون گیاه به وجود آورند.
به طورکلی تمامی فضاهای زیستی این مناطق، اعم از فضاهای شهری، معابر، حیاطها و ساختمانها در مقابل عوامل جوی، خصوصاً باد نامطلوب کاملاً محافظت شدهاند و استفاده از باد مطلوب و تابش آفتاب با تمهیدات خاص، صورت میگیرد.
بافت شهری در این نواحی به هم فشرده و ابنیه متصل به هم هستند. کوچهها باریک و با دیوارهای نسبتاً بلند و در مسیر یک خط شکسته ادامه دارند. اصولاً هیچ فضای شهری غیرمحصور در این مناطق وجود ندارد، زیرا محافظت از فضای غیرمحصور در مقابل شرایط نامساعد اقلیمی ممکن نیست. یکی از دلایل باریکی کوچهها که گاه فقط برای عبور دو نفر از کنار هم کافی است، برای فراهم نمودن شرایط اقلیمی بهتر در فضای معابر است. وجود دیوارهای بلند در کنار معابر در ایجاد سایه در مقابل تابش آفتاب و همچنین حفاظت معابر در مقابل بادهای کویری تأثیر به سزایی دارند. باید متذکر شد که پیچ در پیچ بودن کوچهها از نظر زیست اقلیمی یک مزیت در مناطق گرم و خشک کویری محسوب میشود، زیرا در مسیرهای مستقیم و عریض، بادهای کویری میتوانند به سرعت جریان داشته باشند و باعث اختلال در زندگی روزمره شوند.
متأسفانه در رابطه با مسائل اقلیمی، بسیاری از درسهای معماری و شهرسازی گذشته ما جهت طراحی شهرها و ساختمانهای جدید فراموش شده و در فصول گرم، به جز در اطاقهای بسته و زیر کولرهای برقی، در سایر قسمتهای این شهرهای مدرن، شرایط آسایش برای انسان فراهم نمیباشد.
فرم بنا
کلیات فرم بنا در این مناطق به قرار ذیل است:الف- کلیهی بناها به صورت کاملاً درونگرا و محصور
ب- کلیهی بناها دارای حیاط مرکزی (به جز حمام) و اغلب آنها دارای زیرزمین، ایوان و بادگیر
ج- کف ابنیه و خصوصاً حیاط پائینتر از سطح معابر
د- ارتفاع اتفاقها نسبتاً زیاد
هـ- طاقها غالباً قوسی و گنبدی
و- دیوارها نسبتاً قطور
همانگونه که فضاهای شهری محصور و در مقابل شرایط نامساعد طبیعی کاملاً محافظت شدهاند، ساختمانها و حیاط آنها نیز دارای یک حصار بسته و یک محیط زیست اقلیمی کنترل شده میباشند. این مطلب در مورد کلیهی ساختمانها در این مناطق، اعم از تجاری، مذهبی، خدماتی و مسکونی صدق میکند.
چنانچه ذکر شد، نوسان درجه حرارت در منطقه بسیار زیاد و میزان رطوبت هوا کمتر از حد آسایش است. همچنین تابش آفتاب و حرارت آن در تابستان محیطی گرم و سوزان ایجاد میکند و بادهای پر گرد و غبار کویری که در بسیاری از روزهای سال در جریان است، مخلّ آسایش میباشد. لذا با ایجاد یک حیاط مرکزی در وسط ساختمان و تعبیه حوض آب و احداث باغچه، باعث افزایش رطوبت در فضای زیستی ساختمان شده و دیوارهای خشتی و آجری که به لحاظ تحمل بار سنگین طاقهای قوسی و گنبدی با ضخامت نسبتاً زیاد ساخته میشوند، مانند یک خازن حرارتی، نوسان درجه حرارت در طی شبانهروز را کاهش میدهند. و بالاخره با قرار دادن کلیهی بازشوها رو به فضای نسبتاً مرطوب و معتدل حیاط و مسدود نمودن جداره خارجی ساختمان (به جز در ورودی)، ارتباط فضای زیست داخل با فضای خارج تا حد امکان قطع شده و یک اقلیم کوچک و مناسب برای آسایش انسان در اقلیم گرم و خشک منطقه احداث شده است.
1- خانههای چهارفصل
تطبیق شیوههای زندگی با شرایط اقلیمی از خصوصیات بسیار مهم این نواحی است. نمونه بارز آن در خانههای درونگرای این مناطق که به خانههای چهارفصل موسوم است، میتوان مشاهده نمود. ساختمانهای اطراف حیاط این ساختمانها بنابر فصل معین سال مورد استفاده قرار میگیرند. نحوهی انجام این کار بدین طریق است که در سمت شمالی حیاط که آفتاب مایل زمستان به آن میتابد (پناه) و از گرمای بیشتری برخوردار است، قسمت زمستاننشین میباشد و اغلب فعالیتهای روزمره اهل خانه در این سمت ساختمان انجام میشود. در تابستان عکس این عمل صورت میگیرد و اطاقهای سمت جنوب حیاط که در سایه قرار دارند و خنکتر هستند، محل سکونت افراد خانواده میباشد. این قسمت را نِسار (سایهگیر و خنک) میگویند و غالباً سرداب (زیرزمین) در زیر این قسمت میباشد. در فصول گرم دمای سرداب به علت اینکه در زیرزمین است، از دمای سایر قسمتها کمتر میباشد، به نحوی که در خانه بروجردیها در ساعت 11/30 صبح روز سوم مهرماه درجه حرارت هوا در کوچه 36 درجه، در حیاط 32 درجه و در سرداب 24 درجه سانتیگراد بوده است.در مواقعی که دمای هوا بسیار زیاد بوده، اهل خانه به سرداب رفته و از هوای خنکتر آن استفاده میکردند. در بعضی از خانهها که شاخههای مسیر قنات از زیر آن رد میشده، از سرداب راهی به قنات جهت دسترسی به آن وجود داشته و گاهی نیز آب قنات از یک طرف وارد حوض کوچکی میشده و از طرف دیگر آن خارج میشده که به محل آن اتاق حوضخانه میگفتهاند. وجود حوض آب و مجاری ورودی بادگیر باعث افزایش رطوبت و برودت در این فضا میشده است.
معمولاً ارتفاع قسمت تابستان نشین در این خانهها زیاد است تا هوای گرم به بالا صعود کرده و هوای خنکتر در سطح پائین اتاق جایگزین شود. بادگیرها و هواکشها نیز غالباً در سمت جنوبی ساختمان قرار دارند تا تهویه هوا بهتر صورت گیرد. بادگیرهای هشت طرفه خانه بروجردیها به اتاق اصلی خانه (تالار) در طبقهی همکف و سرداب زیر آن در قسمت تابستاننشین راه دارد و حفرههای روی گنبد تالار از سمت جریان باد، عملکرد بادگیر و از سمت مخالف آن عملکرد هواکش را دارند که خود به آسایش ساکنین خانه در فصول گرم کاشان کمک مؤثرتری میکرده است.
تالار قسمت تابستان نشین خانههای سنتی یزد مانند خانه لاریها و خانهی رسولیان از سمت رو به حیاط کاملاً باز است و در این خانهها مجرای ورودی بادگیر یا در عقب تالار و یا در سمت دو ضلع مجاور آن قرار دارد.
در کُنجها و قسمتهایی از خانه که ارتباط مستقیم با حیاط ندارد و در نتیجه نور و تهویه در آنجا کم است، آشپزخانه و انبار قرار دارد. سوخت مورد استفاده جهت پخت و پز، هیزم و تاپاله بوده است. جهت تهویه هوا در آشپزخانه، سقف این فضا غالباً بسیار بلند بوده و یک منفذ دایرهای شکل به قطر حدود نیم متر در بالای گنبد و یا طاق آشپزخانه قرار داشته است. نور مورد نیاز آشپزخانه نیز از همین منفذ و یا منفذهای سقفی تأمین میشده است.
وجود حوض آب و گیاهان در داخل حیاط، کمبود رطوبت هوا را جبران میکند و علاوه بر ایجاد سایه، لطافت هوا را نیز افزایش میدهد. کلیهی بازشوها و ورودی اطاقها به حیاط و یا به فضای منتهی به آن باز میشوند و حیاط به عنوان فضای ارتباطی بین کلیه قسمتهای خانه میباشد. تقریباً هیچ پنجرهای به بیرون خانه باز نمیشود و تنها بازشویی که با بیرون ارتباط دارد، در ورودی است که از طریق هشتی و دالان نسبتاً بلند، به حیاط مرتبط میشود.
در اغلب خانهها یک تخت چوبی بزرگ در حیاط وجود داشته. در تابستان اهل خانه در هنگام عصر و غروب باغچهها را آب میدادند و حیاط را آبپاشی میکردند و فعالیتهای مختلف مانند دور هم نشستن، غذا خوردن یا خیاطی و کارهای دیگر بر روی این تخت انجام میشده. در این موقع اهل خانه غالباً، اوقات خود را در حیاط و فضای معتدل و خنک آن سپری میکردند. در شب هنگام نیز بر روی تخت در حیاط میخوابیدند. البته در بعضی از مواقع در روی پشت بام که در طی شب و خصوصاً هنگام سحر خنکتر از سایر قسمتها است، میخوابیدند.
سطح حیاط خانهی بروجردیها، مانند سایر خانههای مشابه، از سطح طبیعی زمین و کوچه پائینتر است. پائینتر بودن سطح حیاط نسبت به کوچه دارای چهار مزیت است:
1- آب قنات و یا نهر که در جویهای همسطح کوچه جاری است، به طور طبیعی سوارباغ و باغچه داخل حیاط و اگر آب انبار در زیرزمین باشد، سوار مخزن آب انبار میشود.
2- از خاک گودبرداری شده، اگر خاک آن در حدّ نسبتاً خوبی باشد، خشت ساخته و برای احداث ساختمان استفاده میشود.
3- با قرار گرفتن بخشی از ساختمان در داخل زمین، تبادل حرارت بین داخل و خارج بنا کاهش مییابد و نوسان درجه حرارت کمتر میشود.
4- در مقابل نیروی زلزله، پایههای ساختمان و در نتیجه کلّ بنا مقاومت بهتری نشان میدهد.
عمق بعضی از حیاطها را از حدّ معمول نیز بیشتر میگرفتند تا جهت آبیاری باغ و باغچه به آب قنات که از زیر حیاط رد میشده، دسترسی پیدا کنند. به این حیاطها گودال باغ و یا گودال باغچه میگفتهاند.
در اینجا باید متذکر شد که وسعت خانه و تعداد حیاطهای آن بستگی به توان مالی و موقعیت اجتماعی مرد خانه داشته است. خانهی افراد تنگدست به زحمت از چند اتاق و احیاناً یک حیاط تجاوز میکرده است، در حالیکه خانه اغلب افراد نسبتاً مرفه دارای دو حیاط یکی بیرونی جهت آقایان، نامحرمان و بعضاً انجام امور شغلی آقای خانه و حیاط دیگر، اندرونی که مخصوص خانمها و افراد محرم بوده است.
خانهی امرا و متمولین بیش از دو حیاط داشته و در نهایت تعداد آنها به شش حیاط میرسیده که هر کدام دارای عملکرد خاص خود بوده است. چهار حیاط دیگر عبارت از حیاط اصطبل، خدمه، خواجگان و نارنجستان بودند.
حیاط اصطبل معمولاً در نزدیکی در ورودی خانه بوده تا پس از انتقال چارپایان به اصطبل، وارد قسمتهای دیگر خانه شوند. حیاط خدمه چنانچه از اسم آن مشخص است، مختص زندگی خدمتکاران خانه بوده است. حیاط خواجگان حرمسرا بوده است و بالاخره نارنجستان یک حیاط نسبتاً کوچک و زینتی بوده که در باغچهی آن انواع مرکبات مانند نارنج و پرتقال میکاشتند. در شهرهایی مثل یزد و اصفهان که در زمستان هوا سرد است و معدل تعداد روزهای یخبندان سالیانه به ترتیب 56 و 69 روز میباشد، در زمستان در شب هنگام و یا در مواقع یخبندان روی حیاط نارنجستان را میپوشاندند و بدین ترتیب، همواره از طراوت و زیبایی و تماشای برگهای همیشه سبز آن لذت میبردند.
در سنوات اخیر جهت حفظ این ابنیه سنتی اقداماتی صورت گرفته و تعدادی از آنها مرمت و به عنوان ساختمان اداری و یا آموزشی مورد استفاده قرار گرفته است. هرچند این کار عملی بسیار مثبت و قابل تقدیر است، ولی متأسفانه بسیای از خانههای سنتی با ارزش در حال تخریب به وسیلهی عوامل جوی و یا بولدوزرهای شهرداریها میباشند.
2- طاق و گنبد
به دلیل کمبود چوب در فلات مرکزی ایران، جهت پوشش سقف از خشت و آجُر استفاده میشده که به صورت طاق یا گنبد این عمل صورت میگرفته است. فرق عمدهی طاق و گنبد در این است که طاق مانند یک نیماستوانه است، یعنی قوسی که در مسیر یک خط امتداد یافته و گنبد یک نیمکره است، بدین معنی که قوس حول یک نقطه در محیط خود دوران داده شده است. البته این یک توصیف کلّی است و فرم همهی طاقها و گنبدها مطابق تعاریف فوق نمیباشد.بنابر تقسیمبندی استاد محمد کریم پیرنیا، چهار نوع طاق قوسی وجود دارد که به اختصار توضیح داده میشود.
1- «طاق آهنگ» مانند یک نیم استوانه است که با مصالح بنایی اجرا میشود و بر روی دو دیوار باربر و دیوار انتهای قوس قرار میگیرد.
معروفترین و بزرگترین طاق از این نوع، طاق کسری در تیسفون با «30 متر ارتفاع و 25 متر دهانه قوس» است.
2- «طاق چهاربخش» هرگاه دو طاق آهنگ یکدیگر را بطور قائم قطع کنند، از تقاطع آنها یک طاق چهاربخش تشکیل میشود. مانند طاق شبستان غربی مسجد جمعه اصفهان.
3- «طاق وتویزه»، مانند یک نیم استوانه آجری یا خشتی است که دندههای قوسی شکلی در داخل طاق، بنام تویزه وجود دارد و بار سقف را این تویزهها به دیوار زیرین انتقال میدهند.
4- «طاق کُلُنبه»، جهت اجرای این طاق ابتدا چهار تویزه بر روی چهار پایهی طاق میزنند و سپس بین تویزهها را با خشت و یا آجر پر میکنند.
بنابر تقسیمبندی استاد پیرنیا، گنبد نیز از لحاظ فرم به چهار گروه تقسیم میشود:
1- «گنبد نار»، رایجترین نوع گنبد در ایران است. فرم این نوع گنبد کروی است و پوشش اصلی سقف اکثر مساجد مهم ایران نظیر مسجد جمعه، مسجد امام و مسجد الله وردیخان در اصفهان و مسجد جامع یزد و مسجد و مدرسه آقا در کاشان میباشد. گنبد این مساجد به صورت دو پوسته است یعنی در واقع دو گنبد بر روی هم اجراء شده است. در گنبدهای دو پوسته، پوستهی زیرین معمولاً باربر و پوستهی روئین جهت نماسازی و همچنین مقابله با عوامل جوی است. یکی از دلائل دو پوسته زدن گنبد به لحاظ توجه به مقیاس ساختمان و مقیاس شهر است. از آن جائیکه گنبدهای بزرگ و بلند نشانهی اهمیت ساختمان میباشند و همچنین این گنبدها باید با مقیاس شهر تطبیق کنند و ترجیحاً از قسمتهای مختلف شهر دیده شوند، لذا سعی میشود که گنبد فوقانی را بلند و مرتفع احداث کنند. ولی برای اینکه مقیاس تالار زیر گنبد زیاد ناهمگون نباشد و مانند تونلی عمودی به نظر نیاید، پوستهی زیرین در ارتفاع کمتری اجرا میشود.
دلیل دیگر اینکه، از ضخامت گنبد زیرین که باربر است هرچه به نوک گنبد نزدیک میشود کاسته میگردد تا وزن گنبد، کمتر شود. به همین دلیل روی گنبد به صورت پلهای درمیآید و برای پوشاندن این ناهمواری گنبد دوم زده میشود.
البته گنبد دو پوسته از لحاظ کاهش تبادل حرارتی بین داخل و خارج بنا، از گنبد یک پوسته عملکرد بهتری دارد، زیرا هوای نسبتاً راکد بین دو پوسته، مانند یک عایق از تبادل حرارت جلوگیری میکند. ولی باید توجه داشت که هیچ فضای حبسی در ساختمان نباید وجود داشته باشد. زیرا به علت وجود رطوبت در هوا و میعان رطوبت در شب هنگام و یا مواقع سرد، و تبدیل آن به آب، باعث خراب شدن مصالح از داخل این فضا میشود. بنابراین هوای بین دو پوسته همیشه باید تهویه شود.
2- نوع دوّم «گنبد رُک» است که به صورت هرمی و یا مخروطی است و غالباً بر روی یک پایه استوانهای و یا منشوری قرار میگیرد. معروفترین این نوع، گنبد قابوس در شهری به همین نام در استان مازندران است که آرامگاه شمس المعالی قابوسبن وشمگیر آل زیار است و از بهترین نمونههای معماری قرن چهارم هجری قمری محسوب میشود. از این نوع گنبد جهت مقابر سلاطین و امرای دورهی سلجوقی نیز بسیار استفاده شده است.
گنبد رُک در کرانهی دریای خزر بسیار مورد استفاده قرار گرفته و میتوان بیان نمود که در این کرانه بیش از سایر مناطق ایران گنبد رُک وجود دارد. دلیل آن اولاً به این خاطر است که این گنبد از لحاظ اقلیمی بهتر از گنبد نار برای این منطقه است، زیرا نزولات جوّی را سریعتر و بهتر از گنبد نار از ساختمان دور میکند و در ثانی شباهت زیادی به بامهای شیبدار اهالی منطقه دارد. در این کناره این نوع گنبد را با خرپای چوبی و پوشش کاشی، سفال و یا تخته لت احداث میکنند.
اگر مصالح گنبد رُک آجری باشد، غالباً گنبد را دو پوسته اجرا میکنند تا مقیاس زیر گنبد متناسب باشد و از لحاظ سازهای نیز از استحکام بیشتری برخوردار باشد.
3- نوع سوم «گنبد خرپشته» است که مانند گنبد رُک هرمی است، منتهی سطوح جانبی هرم در این نوع گنبد با هم برابر نیستند. مثال خوب آن گنبد مشهد میربزرگ در آمل است که مربوط به دورهی شاه عباس اول صفوی میباشد.
4- «گُنبد اورچین» شبیه گنبد رُک مخروطی است، ولی روی آن پلکانی میباشد. این گنبد به نامهای گنبد پلکانی و یا «مُضَرَس» و در انگلیسی به نام Pineapple Dome (گُنبد اناناس) خوانده میشود. از این نوع گنبد فقط جهت مقابر استفاده میشده است. نگارنده شبیه این گنبد را در هیچ مکانی و هیچ کتابی به جز در ایران و عراق ندیده. در ایران نیز فقط محدود به جنوب غربی کشور است، که تعداد آنها زیاد نیست و لذا منحصر بفرد میباشند.
معروفترین این گنبد، متعلق به مقبرهی دانیال نبی در شوش است. از دیگر ابنیهای که دارای گنبد اورچین هستند، میتوان از مقبرهی حضرت سربند و بقعهی یعقوب لیث در دزفول، امامزاده عبدالله در شوشتر، امامزاده جعفر در بروجرد، امامزاده میرمحمد در جزیرهی خارک، بقعهی سید صلاح الدین محمد در آبدانان (استان ایلام) و همچنین گنبد سلطان زبیده و مزار شیخ عمر سهروردی در بغداد نام برد.
از جمله خصوصیات اقلیمی طاقهای قوسی و گنبدی در مناطق گرم و خشک این است که ارتفاع اتاق از کف تا زیر طاق زیاد میباشد و لذا میتوان یک تهویهی طبیعی عمودی در اتاق به وجود آورد. از آنجائیکه هوای گرم سبکتر است و به بالا صعود میکند و هوای خنکتر، جایگزین آن میشود، با تعبیه چند دریچه در اطراف و یا نوک اتاق، هوای گرم از دریچهها خارج میشود و یک جریان طبیعی هوا از پائین به بالا برقرار میشود، که جهت تأمین آسایش در فصول گرم مناسب است.
باید توجه داشت که در مناطق سرد، به منظور حفظ حرارت، معمولاً ارتفاع تالار زیر گنبد در مقایسه با مناطق گرم و خشک کمتر است و همچنین نسبت سطوح بازشو به دیوار در اطراف تالار نیز کمتر میباشد. مطلب دیگر، در فصل تابستان طاق مسطح بیشترین مقدار حرارت (یعنی زمانی که حرارت مورد نیاز نیست) را نسبت به سایر سطوح از تابش کسب میکند، زیرا تابش خورشید در این فصل تقریباً عمودی است. ولی سطح طاق قوسی و گنبد حالت مایل نسبت به تابش آفتاب دارد و به علاوه به سبب انحنای سطح طاق، همیشه بخشی از آن در سایه قرار میگیرد که این نیز خود به کاهش جذب حرارت کمک میکند. همچنین اگر طاق یا گنبد دو پوسته باشد، تأثیر تغییرات درجه حرارت خارج بر روی پوستهی زیرین کمتر است و در نتیجه دمای هوا در تالار زیر طاق یا گنبد متعادلتر میباشد.
از مزایای دیگر طاق قوسی و گنبد اینکه باد از روی سطح محدب با سهولت بیشتری رد میشود و فرسایش و تخریب کمتری را موجب میگردد. و مطلب آخر، از آنجایی که طاق قوسی و یا گنبد یک ساختار سه بعدی است، لذا در مقابل نیروهای جانبی مانند باد و زلزله مقاومت بهتری دارد. البته هرچه وزن طاق کمتر و مرکز ثقل ساختمان در سطح پائینتری قرار گرفته باشد، مقاومت ساختمان در مقابل نیروهای جانبی بیشتر خواهد بود.
نوع مصالح
مصالح مورد استفاده در این منطقه عمدتاً گل، خشت و آجر است. این نوع مصالح در منطقه به وفور یافت میشوند، تهیهی آنها ارزان است و سابقه دیرینه کاربرد در این نواحی دارد. از نظر اقلیمی نیز این مصالح عملکرد خوبی دارند، زیرا در طی روز دیر گرم میشوند و شب هنگام دیر حرارت خود را پس میدهند، که باعث تعدیل نوسان حرارت در طی شبانه روز در ساختمان میشود.از لحاظ عملکرد اقلیمی، میتوان دو حیاط، یکی در خانههای مدون و دیگری در ابنیه سنتی منطقه را مقایسه نمود. در حیاط خانههای امروزی معمولاً از موزائیک، آسفالت و نردهها و درهای آهنی استفاده میشود. این مصالح به سرعت حرارت آفتاب را به خود جذب میکنند، و در روزهای گرم تابستان هنگام بعد ازظهر راه رفتن با پای برهنه روی کف این حیاط و یا دست زدن به نردهها و درهای فلزی ممکن نمیباشد، در صورتیکه در حیاط ابنیه سنتی که با آجر فرش شده، دمای هوا بر روی سطح آجر بسیار کمتر از آسفالت و یا موزائیک است و در شب هنگام نیز که هوا سرد میشود، این آجرها هنوز حرارت را در خود حفظ کردهاند و فضای حیاط زود سرد نمیشود.
در این منطقه از چوب جهت در و پنجره و گاهی ستون ایوانها و تیر افقی در داخل سقف استفاده میشود. سنگ نیز عمدتاً برای پی و کرسی چینی به کار میرود.
زَواره
«پیشینه زواره را که ریگستان نیز نامیده میشود، میتوان تا زمان ساسانیان دنبال کرد، زیرا بطوریکه گفته میشود این مکان یا اردستان که در پانزده کیلومتری آن واقع است، زادگاه انوشیروان بوده است... در عهد سلجوقیان این محل مانند اردستان شهر ثروتمندی گردید و بناهای شایان اهمیت از آن دوره باقی مانده است».شهرک تاریخی زواره در استان اصفهان و در شمال شرقی اردستان واقع است. ارتفاع این شهرک از سطح دریا 905 متر است و در عرض جغرافیایی 33/30 درجه قرار دارد. به دلیل اینکه زواره در حاشیه دشت کویر مرکزی ایران واقع شده، لذا آب و هوای آن گرم و بسیار خشک است، به نحوی که میانگین باران سالیانه آن از 103 میلیمتر تجاوز نمیکند و اکثر این بارندگی نیز از اواسط پائیز تا اواسط بهار میبارد و در طی تقریباً شش ماه از سال هوا گرم و بارندگی و رطوبت هوا بسیار اندک است.
اقتصاد این شهرک عمدتاً بر مبنای امور کشاورزی از قبیل کشت گندم و جو و محصول باغات و صنایع دستی است. ولی از آنجا که مقدار ریزش باران سالیانه کم میباشد، لذا کشاورزی به صورت دیم در این منطقه وجود ندارد. مزارع زواره در سابق توسط قناتهای متعدد اطراف شهرک آبیاری میشده، ولی هم اکنون فقط چهار رشته قنات به نامهای تقی آباد، کهنگ، مهر و گرم هنوز آب دارند و بقیهی آب مصرفی از طریق بیست حلقه چاه عمیق که اکثراً در سمت غرب شهرک قرار دارند تأمین میشود. کشتزارهای اهالی نیز عمدتاً در سمت غرب و جنوب غرب و در مسیر جاده زواره به اردستان قرار دارند.
طراحی شرایط آسایش در مجاور کویری بزرگ و پهناور کاری بسیار مشکل است و به منظور فراهم نمودن محیط مناسب برای سکونت انسان، شناخت صحیح شرایط اقلیمی و حداکثر استفاده از امکانات محیطی و حفاظت از فضاهای مسکونی در برابر عوامل نامطلوب ضروری است.
در این شهرک باد مطلوب در تابستان که به نام باد خراسان معروف است از سمت شمال شرق میوزد. با توجه به نقشهی هوایی مشخص است که کل بافت شهر، سمت کوچهها و معابر اصلی و حیاط مرکزی ساختمانها، رو به سمت این باد و پشت به آفتاب گرم بعدازظهر تابستان و همچنین تفت بام (باد نامطلوب بسیار گرم) است. بدین ترتیب در ایام بحرانی سال یعنی در فصول گرم، بافت شهر و اجزاء آن در مقابل آفتاب گرم و باد نامطلوب محافظت شده و از باد مطلوب خراسان جهت تعدیل حرارت در تابستان استفاده گردیده است. به عبارت دیگر طراحی شهری و همچنین طراحی معماری با استفاده از سادهترین و طبیعیترین امکانات در جهت تأمین شرایط آسایش انسان صورت گرفته است.
در زواره خصوصیات یک شهرک مناطق کویری ایران به بهترین نحو مشهود است و علاوه بر رعایت جهت باد و آفتاب، مسائل دیگر اقلیمی نیز رعایت شده است. بافت شهر به صورت متراکم و فضاهای شهری مانند معابر، میادین و حسینیهها، کاملاً محصور میباشند. کلیه ساختمانها اعم از مذهبی، تجاری، خدماتی و مسکونی، کاملاً درونگرا بوده و تمامی بازشوها (به جز ورودی)، به حیاط مرکزی باز میشوند و پوستهی خارجی ابنیه کاملاً بسته میباشند. مصالح مورد استفاده نیز مانند سایر روستاها و شهرکهای مشابه، از گل، خشت و آجر است و در و پنجرهها چوبی میباشند. ضخامت دیوارها نسبتاً زیاد است که خود علاوه بر تقویت استحکام بنا، باعث تعدیل نوسان درجه حرارت در طی شبانهروز میگردند.
در زواره طاقها به صورت گنبدی و قوسی هستند و از چوب جهت پوشش بام استفاده نگردیده است. سمت جنوبی خانههای چهارفصل (تابستاننشین) غالباً مرتفعتر از سایر قسمتهای خانه میباشد و اتاق اصلی تابستاننشین در اکثر خانهها بصورت چهار صفه (چهار ایوانی) است و یک چهارطاقی در بالای آن قرار دارد که بخشی از نور و تهویه اتاق را تأمین میکند. در طرفین بعضی از اتاقهای چهارصفه که بزرگتر هستند و به نام حوضخانه معروف میباشند، غالباً یک جفت بادگیر کوتاه چهارطرفه وجود دارد و اگر در زیر حوضخانه سرداب قرار داشته باشد، بادگیر علاوه بر حوضخانه به سرداب نیز راه دارد.
با وجود کوچکی و جمعیت نسبتاً کم این شهرک*، ساختمانهای باارزش متعددی در زواره وجود دارد. علاوه بر خانههای مسکونی میتوان از مسجد جامع زواره متعلق به دوره سلجوقی که اولین مسجد چهار ایوانی ایران بوده و بعدها به صورت الگو برای سایر مساجد یک ایرانی قرار گرفته و همچنین از مسجد پامنار که دارای یکی از قدیمیترین منارههای ایران است. منار مسجد ابنکویر، مسجد امام حسن (علیه السلام)، مجموعه میر بهاءالدین حیدر، امامزاده یحیی، بازار، یخچال. دو حسینیه قلعهی قدیمی و چندین آب انبار و حمام نام برد.
ولی جای تأسف است که بافت قدیم زواره با وجود داشتن پیشینهی تاریخی بسیار با ارزش و معماری اقلیمی و در عین حال بسیار زیبا، مانند بافت قدیم سایر شهرهای ایران در حال فروپاشی و از بین رفتن است و بناهای قدیمی این شهرک به تدریج جای خود را به سیمان و تیرآهن میدهند.
دزفول و شوشتر
در سمت جنوب غربی رشته کوه زاگرس، آنجا که سطح ناهموار کوه تمام و دشت مسطح خوزستان شروع میشود، از لحاظ آب و هوایی شرایط خاصی دارد، زیرا این ناحیه از یک طرف پشت به کوه و از طرف دیگر رو به دشت خوزستان و پس از آن خلیج فارس دارد. رطوبت خلیج به این ناحیه بدون مشکل میرسد، منتهی به لحاظ فاصلهی نسبتاً زیاد (حدود 250 کیلومتر) از مقدار رطوبت هوا کاسته میشود. بدین جهت رطوبت شهرهایی در این نواحی مانند دزفول (معدل رطوبت نسبی در ساعت 6/30 صبح 59 درصد) از رطوبت بنادر مجاور خلیج فارس مانند آبادان (معدل رطوبت نسبی در ساعت 6/30 صبح 63 درصد) کمتر است، ولی به مراتب بیش از مناطق گرم در فلات مرکزی ایران مانند یزد (معدل رطوبت نسبی در ساعت 6/30 صبح 43 درصد) میباشد.با توجه به میزان درجه حرارت و رطوبت نسبی، میتوان این ناحیه را از لحاظ اقلیمی بین منطقهی گرم و خشک مناطق مرکزی ایران و گرم و مرطوب سواحل جنوبی کشور محسوب نمود. در دو شهر باستانی دزفول و شوشتر که هر دو دارای بافت شهری قدیمی به مقیاس بسیار وسیع میباشند، ملاحظه میشود که اقلیم گرم و نیمه مرطوب، باعث ایجاد بافت شهری و فرم ابنیهای شده که حالت بینابین با بافت شهری و فرم ابنیه در دو منطقه گرم و خشک، و گرم و مرطوب دارد.
در شهرهای مناطق گرم و خشک مانند یزد، نائین و زواره، بافت شهری متراکم و ابنیه کاملاً درونگرا میباشند و کلیه بازشوها به درون ساختمان باز میشوند. در کوچههای مناطق مسکونی اینگونه شهرها، عابر با نمای دیوارهایی که بجز یک درب ورودی کوچک هیچگونه بازشویی به بیرون ندارد و با کاهگل اندود شدهاند، مواجه میشود. اغلب فقط بعد از ورود به خانه میتوان زیبایی آجر و ظرافتهای معماری ایران را مشاهده نمود. ولی در دزفول و شوشتر آجرکاریهای کمنظیر و ریزهکاریهای بسیار زیبا را در تمامی معابر و در سطح کل شهر میتوان مشاهده کرد. یکی از دلایل این مطلب به خاطر حرارت طاقتفرسا و رطوبت نسبتاً زیاد هوا در طی حدوداً نیمی از سال است. جهت مقابله با این حرارت و رطوبت بیش از حد، تهویه دوطرفه هوای داخل بنا ضروری است و به همین دلیل ساختمانهای این دو شهر مانند مناطق گرم و مرطوب جنوب کشور، به صورت نیمه درونگرا هستند، و بازشوها بر روی سطوح داخلی و خارجی بنا قرار میگیرد و هر دو نما از لحاظ اهمیت و زیبایی تقریباً یکسان هستند و روی هر دوی آنها نماسازی انجام میشود. اگرچه مانند خانههای سواحل جنوبی، در اینجا نیز نمای داخلی، قدری زیباتر و پرکارتر از نمای خارجی است.
برخلاف ساختمانهای کرانه جنوبی کشور، در دزفول و شوشتر طاقها بصورت گنبدی و قوسی است و مهارت اجرایی و زیبایی طاقها در این دو شهر قابل مقایسه با زیباترین طاقها در شهرهای فلات مرکزی ایران میباشد. همچنین در اینجا قوسهای بالای بازشوها و رواقها بصورت جناغی هستند، یعنی مشابه آن چیزی که در نواحی مرکزی ایران مشاهده میشود. در سواحل جنوبی کشور، اکثر قوسها به شکل نیمدایره میباشند که تحت تأثیر شیوه معماری کشورهای عربی و هند بوده است.
از لحاظ بافت شهری، اکثر خصوصیاتی که در شهرهای حاشیه کویری وجود دارد در اینجا نیز دیده میشود، مانند فضاهای محصور و کوچههای باریک و پیچ در پیچ. در اینجا نیز کوچهها باعث پیوستگی و اتصال فضاهای شهری میشوند و با تغییراتی که در بدنهی کوچه یا گذر بوجود میآید، خبر از اهمیت مکانی آن محل میدهد. در نقاطی که گذر به بازارچهی محله میرسید معمولاً روی آن چند طاق قرار دارد و در مرکز محله، عرض گذر زیاد شده و به صورت میدانگاهی برای تجمع اهل محل درآمده است.
در این گذرها انسان واقعاً مفهوم هماهنگی و گوناگونی در مقیاس انسانی را حس میکند. این گذرها با وجود دارا بودن انسجام و وحدت بصری از لحاظ شکل، رنگ و نوع مصالح، از تنوع کافی از نظر نحوهی اجرا، ابعاد و فرم برخوردارند و برای هر عابر پیادهای میتواند بسیار جالب و دلپذیر باشد. امری که متأسفانه در معابر امروزی کمتر دیده میشود.
در قدیم چون محدودهی زمین هر ساختمانی مانند امروزه مستطیل شکل نبوده و مقررات و ضوابط شهرداری نیز از لحاظ حریم فضای معابر همانند زمان حاضر، مدون نبوده و به علاوه هر محلهای در بافت شهری تقریباً خودمختار و اهل محل از لحاظ قومی و یا صنفی هم مسلک بودهاند، لذا در بسیاری از موارد گسترش خانه بر روی کوچه نیز ادامه مییافته و یک یا چند اتاق بر روی گذر میساختند و عبور و مرور از زیر این اتاقها که ساباط نامیده میشده انجام میگرفته است.
این ساباطها علاوه بر سایه، باعث ایجاد کوران نیز میشدند، امری که در مناطق گرم و نیمه مرطوب ضروری است. همانند این ساباطها را میتوان در بافت قدیم اکثر شهرها و روستاهای مناطق گرم و خشک، گرم و نیمه مرطوب ضروری است. همانند این ساباطها را میتوان در بافت قدیم اکثر شهرها و روستاهای مناطق گرم و خشک، گرم و نیمه مرطوب و همچنین سرد و کوهستانی دید. ساباط باعث تعدیل درجه حرارت گذر میشود. در مناطق کوهستانی و سرد، ابعاد ساباط کوچک ولی در مناطق گرم و خشک و مخصوصاً گرم و مرطوب ابعاد ساباط بزرگ میباشد.
بطورکلی طول و عرض حیاطهای خانههای مسکونی در دزفول و شوشتر نسبت به حیاطهای مشابه در مناطق مرکزی ایران کوچکتر و از حیاطهای خانههای سواحل جنوبی کوتاهتر است. ارتفاع اتاقها نیز از اتاقهای مشابه در سواحل جنوبی کوتاهتر است. در این دو شهر جهت پی از سنگ و به منظور نماکاری و اجرای طاقها از آجر استفاده میشود.
به جرأت میتوان بیان نمود که شاهکار فن و هنر معماری آجر ایران در دو شهر دزفول و شوشتر نمایش پیدا میکند. در این دو شهر تقریباً کل مجموعه بافت قدیم با آجرهای نما پوشیده شده است و هر ساختمان طرح مختص به خود دارد. اینگونه ابنیه هنوز به مقدار وسیع در کل بافت قدیم هر دو شهر وجود دارد، ولی روند «توسعه» گریبانگیر این دو شهر نیز شده است. خیابان کشیهای بدون مطالعه و اقدامات غیرمنطقی مسئولان، خطر عمده در از بین رفتن هویت و اصالت این دو شهر محسوب میشود. آثار پیش از اسلام نیز مورد تهدید قرار دارند. ضمن بازدید نگارنده از کاخ خشایار در شهر تاریخی شوش (در 25 کیلومتری جنوب غربی دزفول) در سال 1367، مطلع شدم که شهرداری آن شهر خواهان تبدیل این کاخ هخامنشی به یک پارک است.
ساختمانهای گلی، خشتی و آجری
به دلیل اینکه چوب در مناطق گرم و خشک کمیاب است و از آن جهت سرپناه نمیتوان استفاده نمود و سنگ نیز فقط در مناطق کوهستانی و کنار رودخانهها یافت میشود، لذا تنها مصالحی که به منظور امور ساختمانی بصورت گسترده در این مناطق میتوان استفاده نمود خاک است. با توجه به آماری نوع مصالح در ساختمانها، مشاهده میشود که در کلّ ایران و به خصوص در مناطق گرم و خشک کشور، ساختمانهای اجرا شده با مصالح خاکی به مراتب بیشتر از هر نوع ساختمان دیگری است.1- ساختمانهای گلی
ساختمانهای گلی از قدیمیترین انواع ابنیه میباشد و یکی از اولین نوع ساختمانهایی که بشر بعد از شروع زندگی کشاورزی و یکجانشینی آغاز کرد این نوع ساختمانها هستند. دلیل این امر هم به این خاطر است که مصالح آن بسیار ابتدایی و قابل دسترس است و مهارت و تبحر چندانی برای اجرای آن، احتیاج نیست. «از نخستین ساختمانهای گلی که در ایران باقی ماندههای آن به جا مانده در گنج دارا در لرستان میباشد که قدمت آن به اواسط هزاره هشتم تا هفتم قبل از میلاد میرسد».برای ساختن این نوع ابنیه ابتدا زیر محل دیوار ساختمان را قدری میکنند. برای اجرای دیوار، مقداری خک رس که احیاناً به آن ماسه و کاه نیز اضافه شده را به مدت چند روز بصورت آبخوره در حوضچههایی قرار میدهند. پس از آنکه آب کاملاً اطراف دانههای خاک رس و ماسه را گرفت، مخلوط را توسط دست و پا به هم میزنند. این عمل که «ورز دادن» به آن اطلاق میشود، بسیار ضروری است و هرچه مخلوط بیشتر ورز داده شود، مخلوط بهتر قاطی میشود و نتیجه کار بهتر و همگنتر خواهد بود. در سابق بر این گاهی اوقات صاحب کار مقداری سکه پول داخل مخلوط میریخت تا کارگران به خاطر پیدا کردن سکهها مخلوط را بیشتر ورز دهد.
آب این مخلوط نباید زیاد باشد و مخلوط باید نسبتاً سفت باشد. پس از آماده شدن مخلوط، بنا شروع به چیدن دیوار میکند. طریقهی کار بدین شکل است که بنا هر دفعه با دو دست مقداری از مخلوط را برمیدارد و در محل دیوار قرار میدهد. این عمل را آنقدر دور تا دور دیوار انجام میدهد تا ارتفاع دیوار به حدود 70 و یا 80 سانتیمتر برسد. سپس میگذارد که مخلوط قدری خود را بگیرد و سفت شود. پس از آن شروع به چیدن ردیف دوم مینماید و این بار نیز حدود 70 سانتیمتر از دیوار را میچیند و باز قدری صبر میکند تا دیوار خود را بگیرد. این عمل را ادامه میدهد، تا کلّ دیوار ساخته شود. در قسمتهایی که بازشوها قرار دارند، بنّا گل نمیچیند و جای آنها را خالی میگذارد. پس از رسیدن ارتفاع دیوار به بالای بازشو، روی بازشو دو تیر چوبی قرار داده میشود و ردیفهای بعدی گل روی آنها اجرا میشود. روش معمولتر این است که محل بازشوها را هم با گل میچینند و پس از رسیدن ارتفاع دیوار به بالای بازشو دو تیر چوبی روی محل بازشو قرار میدهند. پس از اینکه دیوارها خشک شدند، با کلنگ، گلی را که در محل بازشوها قرار دارد خالی میکنند و تیرهای بالای بازشو مانع از فرو ریختن باقی دیوار بالای بازشو میشود. به خاطر نحوه چیدن دیوار در این روش، به دیوارهای گلی، دیوارهای چینه هم اطلاق میشود.
قطر پائین دیوار حدود 70 سانتیمتر و یا بیشتر است و هرچه دیوار بالاتر میرود، از قطر دیوارها کاسته میشود. قطر بالای دیوار چیزی حدود 40 و یا 50 سانتیمتر است. پس از اتمام دیوارها، سقف ساختمان را میزنند. برای اجرای سقف از تیرهای چوبی، ساقههای درخت و گل استفاده میکنند. نکتهی مهم اینکه سطح سقف باید قدری بزرگتر از سطح محاط شده در بالای دیوارها باید باشد، تا مانع از ریزش باران بر روی بدنهی دیوارها شود. کف اتاقها معمولاً خاک کوبیده شده و یا یک لایه گل رُس است که روی آن را پس از اتمام کار با حصیر میپوشاندند. برای محافظت بیشتر دیوارها، یک لایه کاهگل در قسمت داخلی و خارجی ساختمان بر روی دیوارها کشیده میشود. از محاسن ساختمانهای گلی، مقاومت بسیار خوب آنها در مقابل گرما و سرما است. دلیل آن به خاطر قطر نسبتاً زیاد دیوارها و همچنین گلی بودن آنها میباشد. دیوار گلی در تعدیل نوسان درجه حرارت در داخل ساختمان عملکرد خوبی دارد و همانند یک خازن حرارتی عمل میکند.
از معایب عمده، ضعف سازهای این ابنیه میباشد. این بناها در مقابل زلزله و تکانهای شدید اصلاً مقاوم نیستند و به سهولت فرو میریزند. همچنین در مقابل رطوبت و باران نیز ضعیف میباشند و اگر باران مستقیماً روی دیوار گلی ریزش کند، پس از چندی دیوار شسته خواهد شد و از هم میپاشد.
ضعف سوم این خانهها در مقابل جانوران موذی مانند موش، عقرب و سوسک است. چون دیوارها به آسانی خراشیده و کنده میشوند، به همین جهت محل مناسبی برای لانهی این نوع جانوران هستند.
از دیوارهای گلی برای محصور کردن دور باغات نیز استفاده میشده و هنوز هم کماکان مورد استفاده قرار میگیرد. این دیوارها به همان طریقی که شرح آن رفت چیده میشوند و اطراف باغ را احاطه میکنند. گاهی به ملات گل-کاه، ریگ، آهک و یا نمک طعام اضافه میکنند. اضافه کردن کاه به گل برای استحکام آن نیست، بلکه این کار مانع از ترک خوردن گل در موقع خشک شدن میشود. اضافه کردن ریگ و آهک تا اندازهای به استحکام دیوار کمک میکند.
اضافه کردن نمک طعام به گل به خاطر جلوگیری از رویش گیاهان در روی دیوار است. همچنین این کار مقاومت دیوار را در مقابل بارندگی، رطوبت و یخبندان بیشتر میکند. گاهی برای استقامت و یکپارچگی دیوار یک ردیف خشت در ارتفاع هر 60 یا 70 سانتیمتر میچینند. گاهی هم خار و خاشاک در قسمت بالای دیوار قرار میدهند تا مانع از ریزش مستقیم آب باران بر روی دیوار گلی شود.
2- ساختمانهای خشتی
ساختمانهای خشتی نیز جزء قدیمیترین ابنیه میباشند. باقیماندهی کهنترین نمونههای این نوع ساختمانها در درههای دهلران پیدا شده که متعلق به 5800-6200 سال قبل از میلاد میباشد. مصالح این ساختمانها خشتهای مربع شکل است که با دست قالبگیری شده و در زیر تابش آفتاب خشک شدهاند. در کشور ما متداولترین مصالح ساختمانی، به جز در نواحی جنوبی بحر خزر، خشت بوده است. اکثر ساختمانهای مسکونی و عمومی از قبیل خانهها، مساجد، مدارس، کاروانسراها و غیره با خشت ساخته میشده است. هنوز هم درصد بالایی از ساختمانهای کنونی ایران زمین خشتی است. طبق برآورد سرشماری عمومی نفوس و مسکن در آبانماه 1355، 17/61 درصد ابنیه ایران خشتی و گلی بوده که در شهرها این مقدار 11/96 درصد و در روستاها 22/2 درصد بوده است. استفاده از مصالح خشتی و گلی و بهبود عملکرد این مصالح هنوز کماکان یکی از ارکان اصلی معماری ما است.ساختمانهای خشتی، فرم تکامل یافته ساختمانهای گلی میباشد، زیرا مصالح هر دو نوع ساختمان یکی است. منتهی تفاوت در اینجاست که برای ساختمانهای خشتی، توده گل را ابتدا قالبگیری میکنند و پس از خشک شدن این توده در زیر آفتاب، در ساختمان به کار برده میشود. خشتهایی که در تپهی سیلک در نزدیکی کاشان به دست آمده به صورت مکعب مستطیلهایی است با اضلاع ناهموار که با دست قالبگیری شده. نوع کاملتر این خشتها در قالبهای چوبی فرم گرفته که به صورت مکعب مستطیل و با اضلاع صاف و منظم بوده است.
برای تهیهی خشت، خاک رُس را با 20 تا 30 درصد ماسه بادی مخلوط میکنند. سپس این مخلوط را در حوضچههایی ریخته و حوضچهها را با آب پر میکنند (آبخوره) و به مدت دو روز به حال خود میگذارند تا دانههای خاک رس خیس بخورد. خاک رس خیس خورده را دوباره به هم میزنند تا به صورت خمیر گل درآید و سپس آن را در قالبهای چوبی یا آهنی شکل میدهند. گاهی برای مقاوم کردن خشت، به ملات آن گرد آهک میزنند. گاهی هم به ملات کاه اضافه میکنند. کاه مانند آرماتور در بتن دانههای رس و ماسه را به هم نگه میدارد و همانطور که قبلاً عنوان شده مانع از ترک خوردن خشت میشود.
در مناطقی که بارندگی و رطوبت زیادتر است، به ملات خشت نمک طعام میزنند که از روئیدن گیاهان در خشت جلوگیری شود. به علاوه وجود نمک طعام در خشت از نشت آب باران و برف تا اندازهای جلوگیری میکند و خشت کندتر آب پس میدهد.
پس از قالبگیری خشت، آن را در فضای باز و در زیر تابش آفتاب قرار میدهند. خشت در هوای آزاد پس از 3 تا 15 روز رطوبت خود را از دست میدهد و خشک میشود. در نقاط نمناک این مدت بیشتر طول میکشد و اگر سرما زیاد باشد، خشت تر یخ میزند و خرد میشود. بنابراین خشک کردن خشت در مواقع یخبندان عملی نیست.
3- ساختمانهای آجری
ساختمانهای آجری نیز قدمت چندین هزار ساله در ایران دارند و بقایای کورهپزی و آجرپزی در شوش و سیلک که قدمت آنها به چهار هزار سال قبل از میلاد میرسد کشف شده است. در سابق بر این با وجودیکه اکثر ساختمانها خشتی بوده، ولی برای ساختمانهایی که اهمیت بیشتری داشته و میخواستند مدت زیادتری دوام داشته باشند مانند مساجد، کاخها و پلها، از آجر استفاده میشده است. در سنوات اخیر بخصوص در پنجاه سال گذشته بر تعداد ساختمانهای آجری به طور چشمگیری افزوده شده و آجر به عنوان متداولترین نوع مصالح ساختمانی مطرح شده است. هم اکنون اجرای ساختمانهای خشتی در شهرها به مقدار بسیار زیادی محدود شده و در روستاها نیز تعداد زیادی از ساختمانهای جدید را با آجر میسازند.طرز تهیهی آجر:
تهیهی آجر سه مرحله دارد:
1- تهیهی گل و قالب زدن خشت
2- خشک کردن خشتها در حرارت کم
3- پختن خشت در کورههای آجرپزی
برای تهیهی گل، خاک رس را با 10 تا 15 درصد ماسه بادی مخلوط میکنند. درصد ماسه برای ساختن آجر اهمیت دارد، چون اگر کم باشد، آجر موقع خشک شدن ترک میخورد و موقع پختن تغییر شکل میدهد. اگر درصد ماسه زیاد باشد، آجر دارای تخلخل زیاد شده و سست میشود. برای تهیهی آجرهای مختلف گاهی به مخلوط خاک رس و ماسه و مواد دیگر مانند آهک، انواع سولفاتها، اکسیدآهن و یا خاک اره اضافه میکنند. این مخلوط را برای مدت دو روز بصورت آبخوره در حوضچههایی قرار میدهند. سپس آن را به طریق دستی (روش سنتی) و یا بوسیله دستگاه مخلوط کن (روش مدرن) خوب به هم میزنند و قاطی میکنند و در آخر کار آن را در قالبهای مورد نظر فرم میدهند.
برای خشک کردن خشت، آن را در یک محوطه باز در معرض تابش آفتاب قرار میدهند. در روشهای جدیدتر خشت را به کوره میبرند و تا 100 درجه آن را حرارت میدهند. و نهایتاً برای پختن، این خشت را به کوره آجرپزی حمل میکنند. در ایران کوره چاهی متداول بوده است، هرچند که در سالهای اخیر کورههای هوفمان و تونلی نیز احداث شدهاند.
از لحاظ زیست اقلیمی، ساختمانهای آجری همانند ساختمانهای گلی و خشتی برای مناطق گرم و خشک و همچنین سرد مناسب میباشند، زیرا جرم حرارتی نسبتاً زیاد آنها باعث متعادل شدن دمای داخل ساختمان میشود. هرچند باید متذکر شد که ساختمانهای آجری از نظر سازهای غالباً ضعیف هستند.
منبع مقاله:
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.