نویسنده: وحید قبادیان
شهر به عنوان مرکز تجمع فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، تجاری و خدماتی، لزوماً احتیاج به کالبدهای فیزیکی برای تسهیل این امور داشته است. با پیدایش شهرنشینی نه تنها سکونتگاههای مردم شکل پیدا نمود، بلکه جزء لاینفک شهر یعنی ابنیه شهری نیز در مراکز شهری نضج گرفت و با گسترش شهر این ابنیه نیز از لحاظ فیزیکی بزرگتر و از نظر اهمیت، نقش مهمتری پیدا کردند. در این رابطه بازار و ابنیه تجاری نقش کلیدی خصوصاً در دورهی اسلامی در ایران داشته است.
بازار
با ایجاد مازاد تولید در بخش کشاورزی و سپس صنعت، تبادل کالا و بازرگانی بین اقوام مختلف آغاز شد. لذا جهت عرضه کالا و انبار آن احتیاج به ساختمانهایی بوده که این امر را تسهیل کند.«گریشمن» (1) باستانشناس فرانسوی از صدفهای یافت شده در سیلک (در نزدیکی کاشان) در هزاره سوم (ق.م.) خبر میدهد که از خلیج فارس به این شهر مرکزی ایران حمل شده است. کشتیهای تجاری غرق شده در دریای مدیترانه از هزاره سوم و دوم (ق.م) که بقایا و محتویات آنها شامل شمشهای مفرغی، کوزههای روغن، کهربا و ادویهجات هنوز باقی مانده، از تبادل بازرگانی دریایی بین شهرهای بندری که مدت طولانی از عمر آنها نگذشته بود حکایت دارد.
با پیدایش اولین امپراطوریها، حکام جهت تقویت بنیه اقتصادی کشور احتیاج به راههای مطمئن، امن و فراهم نمودن تسهیلات سفر نظیر کاروانسرا، چاپارخانه، بازارچه بین راهی، آب انبار و پل داشتند. به مرور زمان گسترش بازرگانی به حدی رسید که از طریق جاده ابریشم که از شمال ایران میگذشت تجارت بینالمللی بین چین در شرق آسیا و رم در اروپای غربی انجام میشد.
با ظهور اسلام در ایران و سپری شدن قرون اولیه، امور بازرگانی دوباره در ایران گسترش یافت و بازارها به عنوان یکی از ارکان اساسی شهرها در مراکز و مسیرهای اصلی شهرها در اقصی نقاط مملکت بسط یافتند. این بازارها پایه و الگویی برای بازارهای بعدی شدند. در بسیاری از بازارهای کنونی هنوز ستونها و جرزهای دیوار مربوط به قرون اولیه اسلام به چشم میخورد و قسمتهایی از بازار اصفهان، بخارا و هرات به این دوره برمیگردد. خرابههای بازار شهر بندری سیراف در استان بوشهر هویت کامل بازار در قرون اولیه اسلام را حفظ کرده است.
مسیر بازار معمولاً از دروازه اصلی شهر شروع شده و به مرکز شهر ختم میشود و گاهی هم ادامه بازار به دروازه دیگر شهر میرسد (شهر هرات در دوره تیموریان و صفویه). بازارها اکثراً در مجاور ارگ حکومتی، مسجد جامع و میدان اصلی شهر قرار دارند. این موضوع در مورد تقریباً تمامی بازارهای ایران صادق است. در شهرهایی که اماکن مذهبی، بقاع متبرکه و مقبره ائمه وجود دارد، بازارها معمولاً در اطراف و تا مقابل در ورودی آنها ساخته میشده. نمونه آن در ایران در شهرهای ری، مشهد و قم و همچنین در شهرهای مذهبی عراق و عربستان دیده میشود. لذا محوطه بازار در موقعیت بسیار مهم و ممتازی قرار گرفته است و نبض اقتصادی شهر را در اختیار دارد و همچنین در ارتباط تنگاتنگ با امور سیاسی و فرهنگی و اجتماعی شهر میباشد. این مطلب کماکان تا اوایل سده اخیر صادق بوده است.
بازار در شهرهای کوچک و شهرکها شامل چند مغازه در مرکز شهر است و در شهرهای بزرگتر که بازار نقش محوری در منطقه و اقتصاد کشور دارد، میتواند از چند صد مغازه متجاوز باشد. بازار دارای ساختمانهای جنبی بسیاری مانند سراها، تیمچهها، مساجد، مدارس، آب انبارها، حمامها و غیره است. گاهی دارالحکومه در خود بازار بوده مانند سرای گنجعلیخان در کرمان. در بعضی موارد ادارات و تأسیسات دیوانی نیز در بازار یا در نزدیکی آن قرار داشته مانند بازار تهران، اصفهان و شیراز و همچنین ساختمانهای دولتی و آموزشی مانند ضرابخانه (محل ضرب سکه)، غورخانه (محل ساختن اسلحه) و حتی کتابخانه و موزه نیز در مجموعه بازار و یا در مجاور آن واقع بوده است. نمونههای این موارد را میتوان در بازار تهران مشاهده نمود.
در راستههای بازار که حجرهها (مغازهها) در دو طرف آن قرار دارند معمولاً خرده فروشان هستند که کالا را در معرض دید مشتری قرار میدهند و در مقیاس خرد فروش دارند. در سراها (خان)، تیمها و تیمچهها محل استقرار بنکداران و تجار عمده میباشد. بنکدار عمده فروش است و جنس را در مقیاس زیاد از تولید کننده و یا از تجار عمده در سایر شهرها میخرد و به خرده فروشان در سطح بازار و شهر میفروشد، لذا لزومی ندارد که حجره وی در معرض دید رهگذران باشد. تجار عمده که تجارت بین شهری و یا حتی بین المللی دارند، فقط با بنکداران طرف میباشند.
به مرور زمان و با گسترش بازار، راستههای مختلف آن جنبه تخصصی پیدا کرد و هر راستهای یا قسمتی از بازار عمدتاً مختص کسب و کار یک صنف به خصوص گردید. تقریباً کلیه مشاغل تجاری در بازارهای بزرگ قسمت مخصوص خود را دارند. اصناف مهم در بازار معمولاً عبارتند از: زرگرها، فرش فروشها، آهنگرها، مسگرها، نجارها، لوافها (فروشنده طناب پنبهای، خورجین و از این قبیل)، بزازها، سمسارها، کفاشها، سراجها (فروشنده کیف و کمربند)، دواتگرها (ریختهگری و جوشکاری)، عطارها، نخود بریزها (نام قدیم آجیل فروش)، قنادها، صرافها، شیشه فروشها، نمدمالها، خیاطها، سقط فروشها (فروشنده قند و شکر)، عصارها (فروشنده و تهیه کننده روغن کنجد و زیتون)، صحافها، رنگ فروشها و موتابها (فروشنده و تهیه کننده طنابهای موی اسب و بز).
فرصتالدوله شیرازی در مورد بازار وکیل شیراز در آثار عجم مینویسد:
«یکی از بازارها مشتمل بود بر چهل و یک طاق تا برسد به چهار سوی مذکور. در وسط این بازار، بازار دیگری بود با یازده طاق موسوم به بازار شمشیرگران، بازار دیگر با چهل و شش طاق به نام بازار کلاهدوزان و بازار دیگر با نوزده طاق به نام بازار یراقبندان و بالاخره بازار دیگری با ده طاق به اسم بازار سراجان».
تجمع هر کدام از این اصناف در یک راسته یا چهارسو مزیتهای بسیاری دارد. اول آنکه اعضاء اصناف یک حرفه از قیمتها، نوع جنس و کیفیت آن به راحتی و با سرعت باخبر میشوند. همچنین خریداران کالا نیز میتوانند با مراجعه به یک قسمت بازار، امکان تهیه نیازمندیهای خود مطابق با سلیقه و با قیمت متناسب با بودجه خود بخرند. مسئله سوم اینکه هر صنفی فضاهای جنبی و احتیاجات خاص خود را نیاز دارد که در مجاور مغازههای آن صنف باشد. به طور مثال آهن فروشها و فرش فروشان احتیاج به انبارهای بزرگ دارند. مسگرها و نجارها تولید صدای زیاد میکنند که برای سایر اصناف ایجاد مزاحمت میکند و با زرگرها و صرافها احتیاج به امنیت بیشتری نسبت به سایرین دارند.
لازم به ذکر است که بسیاری از حجرهها هم کارگاه و هم محل فروش بودند و خریداران ضمن خرید جنس موردنظر میتوانستند طریقه و کیفیت ساخت کالا را نیز ملاحظه و با اطمینان بیشتری خرید کنند. حجره نجارها، مسگرها، زرگرها، قلم زنها، صحافها و خیاطها را میتوان در این مورد مثال زد.
سراها، تیمها و تیمچهها نیز تخصصی بودهاند و هر کدام مرکز معامله یک نوع کالا بوده و تجار همان کالا در آن سرا، تیم و با تیمچه حجره داشتند. بطور مثال زرتشتیان در صنف بزازی، یهودیان در صرافی و ارامنه در امور تجاری با کشورهای اروپایی مهارت داشتند و هر یک کم و بیش راسته و یا سرای خود را در بازار داشتند. این مطلب در امر تسهیل همزیستی و جدایی نسبی بین مسلمانان و اقلیتهای مذهبی نقش مهمی داشته است.
«تاورینه» (2) در سفرنامه خود مینویسد: «در میانه بازار (منظور بازار اصفهان) و زاویه دیگر همین ضلع غربی، در بزرگی است که از آن داخل بازار میشوند که تمام ارامنه که در جلفا سکنی دارند در آنجا حجره و دکان دارند و متاعشان غالباً ماهوت انگلیسی و هلندی و ماهوتهای ارغوانی ونیزی، با بعضی امتعه که باب سلیقه ایرانیهاست میباشد».
البته در بازار به علت رفت و آمد زیاد و فعالیتهای متنوع آن، باعث اصطکاکهایی نیز میشده چنانچه «ارنست هولستر» (3) که در اواخر سال 1863 میلادی به اصفهان آمد و مدت قریب به بیست سال با خانواده خود در آنجا زندگی کرد مینویسد: «در شهر در اغلب میدانها و راههای پرعبور و مرور در مدخل مساجد و بازارها حوضچههای عمومی آب آشامیدنی که در تابستان با یخ خنک میشود وجود دارد. از این آب فقط مسلمانها میتوانند استفاده کنند. وای بر کسی که مذهب دیگری داشته باشد و بر این آب دست بزند».
اگرچه بازار در مواقع تسخیر شهر توسط قوای دشمن ناولین قسمتی بود که تاراج میشد و سرکرده قوای اشغالگر معمولاً پاداش سپاهیان را بدین طریق میداد که البته این تنبیهی برای اهالی شهر نیز بوده، ولی در مواقع صلح و آرامش، امنیت بازار امری ضروری برای گذران امور شهر بوده است. سراها و تیمچهها همگی در داشتهاند که شبها قفل میشده. همچنین راستهها نیز دارای در بودهاند که شبها قفل میشده و مستحفظین از داخل و خارج از آن حراست و نگهبانی میکردند.
بازار به سبب قدرت اقتصادی که داشته، اغلب در امور سیاسی و کشوری نیز در سدههای اخیر دخالت کرده و بستن بازار به جهت مخالفت با دستگاه حکومتی در شهرهای مختلف در دوره مشروطیت یکی از ارکان اصلی این جنبش بوده است. بعد از زمان مشروطه نیز جهت مخالفت با دولت انگلیس، بازارها چندین بار تعطیل شدند و در انقلاب اخیر ایران، همچنانکه هنوز در خاطرها هست بازار بارها به منظور مخالفت با دولت بسته شد.
انجام مراسم مذهبی نیز جزیی از فعالیتهای بازار بوده است. در ایام عزاداری حسینی هر صنفی برای خود دسته داشته و سعی میکرده که در مقابل دیگران مراسم بهتری را انجام دهد. همچنین آذینبندی راستههای بازار در عید نوروز و یا استقبال از حکام و علما نیز رسمی معمول در بازار بوده است.
به جرأت میتوان گفت که هیچ بنا یا مجموعه بنایی چه در ایران و به احتمال قریب به یقین در سایر ممالک، در طول دوره شهرنشینی نتوانسته است این گوناگونی و فراهم آوردن فعالیتهای مختلف شهری را در یک مکان جمع کند. در واقع بازار نبض شهر است، مکانی که در ارتباط مستقیم با تمامی ارگانهای فرهنگی، سیاسی و خدماتی شهر میباشد و تبلور کلیه فعالیتهای شهری در آن نمایش پیدا میکند.
کدام بنای دیگر میتواند این همه خصوصیات را دارا باشد؟
شکل بازار در اقلیمهای مختلف ایران
با وجودیکه بازار به عنوان مرکز داد و ستد و قلب زندگی اجتماعی شهرداری عملکرد یکسانی در شهرهای مختلف ایران است، ولی مشاهده میشود که از لحاظ کالبدی، در اقلیمهای مختلف، تفاوتهایی بین بازارها وجود دارد.1- بازار در کرانه جنوبی دریای خزر
در کرانه دریای خزر به لحاظ رطوبت و بارندگی بسیار زیاد، راستههای بازار غالباً فاقد طاق هستند و فقط بام شیبدار حجرهها از دو طرف تا حدودی فضای بالای راستهها را میپوشانند و در هنگام بارندگی مانع از ریزش باران بر روی عابرین میشوند. همچنین کف راستههای بازار معمولاً از دو طرف قدری به سمت وسط راسته شیب دارند تا آب باران به مجرای باریکی که از وسط راسته میگذرد هدایت و نهایتاً به نهر و یا رودخانه ریخته شود.در اقلیم معتدل و مرطوب این ناحیه احتیاجی به طاق بر روی راستهها نیست و پیشآمدگی بام حجرهها بر روی راستهها جهت جلوگیری از خیس شدن عابران کفایت میکند. به علاوه اگر راستهها طاق داشته باشند، جریان طبیعی باد در سطح شهر نخواهد توانست هوای مرطوب و سنگین در فضای بازار را جابجا کند.
در اینجا مانند سایر مناطق ایران، بازار در مسیر خطوط ارتباطی و اصلی شهر قرار دارد و مهمترین ابنیه مذهبی و خدماتی شهر در مجاور راستههای بازار قرار دارند.
در ازمنه قدیم، بام شیبدار حجرههای بازار مانند سایر ساختمانها با الیاف گیاهی مثل گالی و یا ساقه برنج پوشش میشدند، ولی پس از ورود سفال به ایران، برای پوشش بام بازار از این مصالح جدید و بادوام استفاده گردید. در سنوات اخیر بام اکثر حجرهها با سفال با شیروانی و یا هر دو این مصالح پوشیده شده است.
دیوارها نیز مانند دیوار سایر ابنیه سنتی ساخته میشدند و جهت جلوگیری از نفوذ رطوبت به کف حجرهها، معمولاً یک کرسی چینی بلند و گربهرو و یا سنگچین در زیر حجرهها وجود داشته است. بازارها مانند سایر ساختمانها در این کناره، فاقد زیرزمین هستند.
از جمله بازارهای معروف در این منطقه میتوان از بازار رشت، لاهیجان، لنگرود، بابل، ساری و گرگان نام برد.
2- بازار در کرانه شمالی خلیجفارس و دریای عمان
در این کرانه گرم و مرطوب، فراهم نمودن شرایط آسایش در بازار، مستلزم ممانعت از تابش مستقیم آفتاب گرم و سوزان و همچنین تسهیل جریان هوا در بازار است. لذا مشاهده میشود که راستههای بازار در کرانههای جنوبی کشور دارای سایبانی مرتفع هستند و با تمهیدات مختلف سعی شده که از حداکثر جریان هوا جهت تهویه و جابجایی هوای مرطوب و سنگین استفاده شود.سایبان بالای راستههای بازار معمولاً حصیر و یا پارچه است. البته در بعضی از بازارها مانند بازار قدیم بوشهر، بندر لنگه و خرمشهر از سایهبانهایی مانند تیرچوبی و مصالح بنایی استفاده گردیده است. سایبانهای حصیری در عین ایجاد سایه، مانعی در جهت تهویه و جابجایی هوا در راستههای بازار نیستند. در راستههایی که با مصالح بادوامتر پوشش شدهاند، یک بازشوی سرتاسری بین طاق راستهها و بام حجرهها وجود دارد و جابجایی عمودی هوا به صورت طبیعی صورت میگیرد. به علاوه طول راستههای بازار در جنوب کشور (مانند بازار قدیم خرمشهر، بوشهر، سیراف و بندر لنگه) کم و حداکثر از چند صد متر تجاوز نمیکند و لذا از دو انتهای راسته بازار نیز تهویه صورت میگیرد. بدین ترتیب با ایجاد سایه و کوران هوا، شرایط زیست اقلیمی در داخل بازار نسبت به محیط خارج، به محدوده آسایش انسان نزدیکتر میباشد.
به دلیل بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و رطوبت نسبتاً زیاد در این منطقه نیز مانند کرانه دریای خزر، بازارها فاقد زیرزمین هستند.
براساس یافتههای باستانشناسی، از جمله بنادر و مراکز تجاری مهم در دوره ساسانیان و اوایل دوره حکومت اسلامی، شهر بندری سیراف در ساحل خلیج فارس بوده است. نکته قابل توجه در مورد این بندر اینکه بقایای بازار و بخشهای مرتبط با آن هنوز باقی مانده و این نشان دهنده این مطلب است «که کلیه نهادهای بازار مانند حمام، کاروانسرا و مسجد از همان ابتدای پیدایش مجموعه بازار برپا گشتهاند. وجود این نهادها نمودار پیوند شکل ایرانی با مدنیت اسلامی از بدو استوار شدن آن در این سرزمین است».
از دیگر مراکز عمده تجاری در خلیجفارس جزیره کیش بوده است. در این جزیره آثاری از بازارهای قدیمی بجای نمانده ولی در دهه پنجاه که بومیان جزیره به شهرک جدید سفین انتقال یافتند، از روی مدل بازار قدیم یک بازار جدید با پلان صلیبی شکل و با مصالح بتنی در کنار ساحل خلیج ساخته شد. راستههای این بازار که به نام بازار عربها معروف میباشد دارای طاقهای مرتفع بتنی است و مانند سایر بازارهای این کناره، جهت تهویه هوا و تأمین نور، یک فاصله حدود 75 سانتیمتر بین طاق راسته و بام حجرهها وجود دارد. وجود همین سایهبان و بازشوی زیر آن باعث کاهش درجه حرارت و فراهم شدن شرایط آسایش تا میزان نسبتاً قابل قبولی در فصول گرم شده است.
این جزیره مجدداً در سالهای اخیر به یکی از مراکز مهم تجاری در خلیجفارس تبدیل شده و بازارهای متعددی در آن احداث گردیده است. عملکرد این بازارهای جدید فقط از لحاظ اقتصادی است و مفاهیم و کارکردهای اجتماعی و فرهنگی بازارهای قدیم در آنها یافت نمیشود. از لحاظ اقلیمی نیز این بازارها مناسبتی با آب و هوای گرم و مرطوب این جزیره ندارند.
در بازار جدیدالتأسیس مرجان که از بازارهای بزرگ این جزیره است، خرید کالا در فصول گرم که بیش از شش ماه از سال را شامل میشود کاری طاقت فرسا و از لحاظ آسایشی ناراحت کننده است. در راستههای کاملاً سرپوشیده این بازار هیچگونه امکان تهویه طبیعی هوا وجود ندارد. خریداران مشتاق جهت خنک شدن، مجبورند به داخل حجرهها که دارای کولر گازی هستند پناه ببرند و پس از قدری خنک شدن و تجدید قوا مجدداً به راستههای گرم و مرطوب بروند و به تماشای کالای سایر حجرهها بپردازند.
بازار جدیدالتأسیس پردیس که بام و سطوح جانبی آن هم کاملاً بسته میباشد، دارای سیستم تأسیسات مرکزی جهت تأمین برودت و حرارت و تنظیم مقدار رطوبت هوا است. ولی هنگامی که دستگاههای تأسیساتی آن از کار بیفتد، شرایط آسایش درآن مشابه بازار مرجان میگردد. در چند بازار دیگر جزیره که راستههای آن بدون طاق و سایهبان هستند نیز آفتاب سوزان و گرمای بیش از حد آزاردهنده است.
به طورکلی تأمین شرایط آسایش در این بازارهای جدید که از روی مدل بازارهای غربی ساخته شدهاند، مشکل و در بهترین حالت بسیار پرهزینه است. شاید ضرب المثل قدیمی «کلاغه آمد مثل کبک راه بره، راه رفتن خودش هم یادش رفت»، در اینجا مصداق دارد. جهت توسعه اقتصادی این جزیره، توجه به معماری بومی آن ضرورت دارد.
3- بازار در نواحی کوهستانی و مرتفع فلات
در این مناطق خصوصاً در نواحی شمال و شمال غرب کشور، سرما و بوران از عوامل مهم و تعیین کننده در شکل ساختمانها است. لذا راستههای بازار در شهرهای نسبتاً بزرگ در این نواحی عموماً دارای طاق آجری میباشند. ولی در اینجا عرض راستهها و ارتفاع کف تا زیر طاق آنها کمتر از بازارهای مشابه در نواحی گرم و خشک است. وجود طاق مانع از تبادل حرارتی بیش از حد بین داخل و خارج راستهها میشود و ابعاد نسبتاً کوچک عرض و ارتفاع راستهها باعث میگردد که درجه حرارت در راستهها در حد آسایش و قابل قبول برای انسان باشد. حرارت ناشی از فعالیت مردم، چراغهای داخل بازار و بخاریهای داخل حجرهها جهت تأمین دمای مطلوب در زمستانهای سرد این نواحی کفایت میکند، به نحوی که حجرهداران در این فصل نیز مانند سایر فصول میتوانند ورودی حجرهها را در مقابل مشتریان باز بگذارند و در کل محوطه بازار، خریدار و فروشنده با پوشش معمول زمستانی، بدون احساس ناراحتی به تبادل کالا و سایر فعالیتهای مرتبط با بازار بپردازند.جهت تأمین نور و تهویه در راستهها، معمولاً منفذهای نسبتاً کوچکی در بالای طاقها قرار دارند. اگرچه این منفذها باعث خارج شدن هوای گرم از محوطه بازار میشوند ولی به دلیل جرم حرارتی بسیار زیاد راستههای بازار که تماماً با مصالح بنایی اجرا شدهاند و همچنین به دلیل آنکه دیوارها باربر میباشند و ضخامت آنها به لحاظ وزن سنگین طاقها، نسبتاً زیاد است، لذا منفذهای بالای طاق در مختل نمودن دمای متعادل بازار تأثیر زیادی ندارند. همچنین روشنایی طبیعی از بالای طاقها علاوه بر تأمین نور یک ریتم و هنجار مناسب در کل فضای راستهها ایجاد میکند و مقیاس زیبایی در بعد سوم راستهها میباشد.
به طورکلی بازار برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی شهروندان و برای عابرپیاده در مقیاس انسانی طراحی و ساخته شده است. انسان در این مکان پرجنب و جوش، علاوه بر تماشا و تبادل کالاهای متنوع و قرار گرفتن در متن فعالیتهای گوناگون بازار، از وجود طاقها و تویزههای زیبا و تسلسل تابش آفتاب از ردیف پیوسته نورگیرهای سقفی و وجود هماهنگی در هر سه بعد راستههای بازار لذت میبرد و از پیمودن مسیر بعضاً طولانی بازار خسته نمیشود.
در اینجا باید متذکر شد که در شهرهای کوچک و شهرکهایی که توان اقتصادی و تبادل تجاری در مقیاس کمتری است، راستههای بازار فاقد طاق هستند. در این مورد میتوان از بازار ماسوله در کوهپایههای طالش در استان گیلان و بازار تجریش در دامنه جنوبی رشته کوه البرز در شمال تهران نام برد.
نحوه قرارگیری بازار ماسوله بر روی کوهپایه مانند قرارگیری کل شهرک میباشد و در چهار طبقه به موازات خط تراز شیب کوهپایه قرار گرفته است. در طبقه اول حجرهها در هر دو طرف راسته بازار و در طبقات بالاتر، حجرهها در یک طرف راسته قرار دارند. طبقه چهارم که قبلاً محل عمدهفروشی بوده، در حال حاضر راکد است. این بازار که در حدود 400 حجره دارد از هفت قسمت تشکیل شده است به نامهای: 1- کفی بازار 2- جره بازار (بازار پایین) 3- شیطونه راسته (راسته شیطان) 4- چموش درزه راسته (چموش دوزان) 5- چقو سازه راسته (راسته چاقوسازان) 6- استگر راسته (راسته آهنگران) 7- انوش بنه سر (ذغال فروشان). مصالح مورد استفاده و طرز اجراء حجرههای بازار، مشابه سایر ساختمانها در این شهرک است.
اگرچه در این منطقه زمستانها بسیار سرد است، ولی فرم طبیعی و عوارض زمین به علاوه شکل بافت ماسوله و سنت ساخت و از همه مهمتر اقتصاد نسبتاً محدود وبسته این شهرک امکان احداث طاق در طی سالیان متمادی گذشته به این بازار را نداده است. البته باید متذکر شد که در روستاها و شهرکهای کوهستانی و سرد، اکثر فعالیتهای تولیدی و اقتصادی در فصول معتدل و گرم انجام میشده است.
روستای قدیمی تجریش در سابق از ییلاقات تهران بوده و در حال حاضر بخشی از شمال شهر تهران محسوب میشود. در تجریش یک بازار وجود دارد که شعاع تبادل تجاری آن محدود به روستاهای شمال تهران بوده است. البته در فصول گرم، مردم تهران برای زیارت مرقد امامزاده صالح که در مجاور بازار تجریش است و همچنین استفاده از هوای مطبوع و باغهای باصفا به تجریش میرفتند و از این بازار نیز خرید میکردند. ولی در فصول سرد این بازار نیمه تعطیل بوده و فعالیت چندانی در آن صورت نمیگرفته است.
در اینجا نیز چون اکثر فعالیتهای تجاری در فصل تابستان صورت میگرفته و همچنین زدن طاق، خصوصاً طاق آجرکاری نسبتاً پرهزینه و خارج از توان اقتصادی تجّار این بازار بوده، لذا مشاهده میشود که راستههای این بازار (واقع در ناحیه سرد کوهستانی) فاقد طاق بوده است. البته دو تکیه بالا و پایین که در دو انتهای راسته اصلی بازار هستند و عملکرد دوگانه تجاری مذهبی داشته و دارند، دارای طاق چوبی بودهاند.
در سنوات اخیر به دلیل افزایش جمعیت تهران و تجریش، این بازار در کلیه فصول سال فعال میباشد و در اواسط دهه 1350 یک طاق با خرپای فلزی و پوشش ایرانیت بر روی راستههای بازار احداث گردیده است.
4- بازار در دشتهای فلات
در این اقلیم نیز مانند نواحی کوهستانی و مرتفع، اکثر راستههای بازار دارای طاق با مصالح بنایی هستند. منتها در اینجا به دلیل آنکه از لحاظ زیست اقلیمی، گرمای هوا و تابش آفتاب، بیش از سرمای زمستان مشکلآفرین است، لذا طاقهای بلندتر، عرض راستهها بیشتر و منفذهای بالای طاقها بزرگتر هستند. علاوه بر منفذهای بالای بام، مشاهده میشود که در بعضی از بازارها، مخصوصاً در نواحی جنوبی مانند بازار وکیل شیراز و قیصریه ابراهیم خان در کرمان بازشوهایی در زیر طاق قرار دارند که به تأمین نور و تهویه و کاهش حرارت در راستهها کمک میکنند.در این منطقه، طاق بازار جلوی تابش گرم آفتاب در تابستان را میگیرد و در زمستان به تعادل دمای بازار کمک میکنند و مانند یک خازن حرارتی در طی شبانهروز، دمای هوا و شرایط زیستی را متعادل مینماید. همچنین از ورود گرد و غبار و بادهای کویری به داخل بازار جلوگیری میکند. در سنوات اخیر این طاقها جلوی اصوات مزاحم مانند ترافیک شهری و کارگاههای صنعتی را نیز تا حدود زیادی میگیرند.
معمولاً در قسمتهایی که راسته بازار در مقابل مکانی بخصوص میرسد مانند مقابل سراها، تیمها، تیمچهها، مساجد، مدارس، حمامها و یا در چهارسوقها و ورودیهای بازار، عرض و ارتفاع راسته قدری بیشتر میشود. جهت پوشاندن طاق در این قسمتها اغلب گنبدی مرتفع احداث میکنند و زیر گنبد را با مقرنس و کاربندیهای موزون و شکیل میپوشانند. این مطلب در مورد اقلیم سرد نیز صدق میکند.
دهانه حجرهها به اندازه طول آزاد بین دو پایه طاق راستهها است که از سه الی چهار متر تجاوز نمیکند. در این مناطق و همچنین در اقلیم سرد، بعضی از حجرهها دارای زیرزمین هستند، که جهت انبار کالا از آنها استفاده میشود.
ارتفاع طاق راستهها به اهمیت تجاری و اقتصادی هر راسته نیز بستگی دارد، چنانچه در راستههای مهم مانند قیصریهها و یا قسمتهایی که کالاهای گران قیمت به فروش میرسد، ارتقاع طاق راستهها بیشتر از سایر قسمتها میباشد. در این مورد میتوان از بازارچه شاهی (بازارچه بلند) مربوط به دور صفویه در اصفهان که محل فروش طلاجات است و بسیاری از قیصریهها و راستههایی که از طرف پادشاهان و یا اشخاص مهم در شهرهای مختلف احداث شده نام برد. معمولاً بهترین مصالح از نظر سنگفرش کف راستهها و آجرکاری و تزیینات طاق و دیوارها و همچنین درها و پنجرههای چوبی حجرهها در این راستهها مورد مصرف قرار گرفته است.
مسقف بودن بازار امری مهم در تسهیل امور این مکان است. تماشا و خرید امتعه در گرمای چهل درجه شیراز و یا در سرمای زیر صفر تبریز هیچ خریدار مشتاقی نمیتواند دلپذیر باشد و فرار از گرما و یا سرما اولین چیزی است که وی در سر میپروراند. در ثانی طاقها برای فروشنده و خریدار فضایی محصور، در مقیاس انسانی و مطبوع طبع جهت تبادل کالا و قرار گرفتن در متن فعالیتهای گوناگون بازار ایجاد میکند. وجود و یا عدم وجود طاق در قیمت حجرهها تأثیر میگذارد و در قسمتهایی از بازار که طاق وجود ندارد، معمولاً حجرههای ارزانتر و کالاهایی کم قیمتتر مانند میوه و سبزی به فروش میرسد.
با وجودیکه اکثر بناهای قدیمی عملکرد خود را کم و بیش از دست دادهاند و در حال اضمحلال میباشند، ولی بازار هنوز عملکرد و هویت خود را حفظ کرده، اگرچه این مجموعه با ارزش فرهنگی نیز در خطر فروپاشی تدریجی میباشد. از اوایل سده اخیر به تدریج تجار عمده حجرههای خود را به بیرون بازار انتقال دادهاند و خیابان کشیهای متعدد از میان بازارهای چند صدساله، کالبد این مجموعه را به چند قسمت کرده و بسیاری از مغازهها نیز به کنار خیابانها کشیده شدهاند. نقل مکان مغازهداران به حاشیه خیابانها باعث غیرفعال شدن قسمتهایی و یا کل بازار مخصوصاً در شهرهای کوچک مانند نایین و زواره شده است.
تعریض اطراف حرم مطهر حضرت رضا، بازار قدیمی مشهد را تقریباً از بین برده و به جز راسته کوچک سرشور و چند راسته محقر دیگر، تقریباً چیزی از این بازار باقی نمانده و بازار جدیدالتأسیس رضا، نام و کالبد بازار را دارد ولی از محتوی غنی و روح بازار خالی است. متأسفانه ساختمانهای تاریخی اطراف حرم حضرت معصومه در شهر مذهبی قم و حرم مطهر عبدالعظیم در شهر ری نیز قرار است تخریب شوند و بجای آنها مانند مشهد، میدان و خیابان احداث خواهد شد. بازار قیصریه شوشتر با چهارسوق زیبا و پلان صلیبی شکل نیز در سنوات گذشته بر اثر خیابان کشی کاملاً از بین رفته است.
از جمله بازارهای بزرگ که هنوز کم و بیش کالبد و هویت خود را علیرغم صدمات زیاد فیزیکی و فرهنگی حفظ کرده، بازارهای اصفهان، تبریز و شیراز میباشند. بازارهای تهران و قزوین نیز هنوز از لحاظ تجاری بسیار فعال هستند، اگرچه از نظر کالبدی تغییرات نابجایی در آنها صورت گرفته و با جایگزینی سقفهای مرتفع شیروانی و ایرانیت بجای طاقهای آجری، مقیاس انسانی و فضای فیزیکی آنها از تناسب و همگونی خارج شده است. بازار قدیم بوشهر به صورت مکانی برای فروش اجناس دست دوم درآمده و بسیاری از سراهای بازار کرمان که زمانی محل تصمیمگیری مهم تجاری بوده اکنون به صورت انبار کالا و یا مخروبه درآمده است.
احیاء بازارها نه از طریق مرمتهای مقطعی (هرچند که این امر لازم است) بلکه به لحاظ تصمیمات و اقدامات مقامهای ارشد در شهرداریها و وزارتخانههای ذیربط و همچنین مشاوران و طراحان شهری جهت ایجاد تسهیلات مدرن مانند دسترسیهای اطراف بازار و تأسیسات شهری میتواند صورت گیرد؛ و از آن مهمتر، اقتصادی کردن فعالیتهای بازار مخصوصاً در شهرهای کوچک حائز اهمیت بسیار است. بازار اکثر شهرهای کوچک به صورت نیمه فعال درآمده است. اقتصادی کردن تجارت در این بازارها سبب میشود تا مغازهداران این بازارها را ترک نکنند و مغازهداران قدیمی نیز فعالیت خود را شروع کنند و بالاخره تغییر بینش فرهنگی ضروری است بدین معنی که فعالیت در بازار نه تنها امری دمده و غیرامروزی نیست، بلکه در صورت فعال بودن بازار، این مکان از بسیاری از جهات ارجحتر از مغازهها و پاساژهای لوکس در کنار خیابانهای پرترافیک امروزی است.
سرا، تیم، تیمچه
از جمله تأسیسات جنبی بازار، سرا میباشد. سراها در مجاور راستههای اصلی بازار قرار دارند و پلان و شکل فیزیکی آنها مانند اکثر کاروانسراها به صورت حیاط مرکزی است. حیاط اغلب سراها و مدارس تنها نقاطی در مجموعهی بازار هستند که دارای گیاه و حوض آب میباشند. حجرههای بنکداران معتبر و تجار در یک یا دو طبقه گرداگرد این حیاط مرکزی قرار دارند.سرا یک مرکز تجاری است که بنکداران و تجار عمده یک و یا دو صنف بخصوص در آن حجره دارند. در بازار اصفهان سرای گلشن عمدتاً مختص قماش (پارچه)، سرای مخلص برای فرش و چای و سرای حاج کریم جهت صرافان عمده و تجار ریسمان بوده است.
ریشههای قومی و شهری نیز میتوانسته تجار یک صنف را در یک سرا جمع کند، مانند تیمچه سعادت در بازار اصفهان که مختّص تجار یزدی جهت فروش قماش یزد بوده است. در بازارهای مختلف سراها به نام شهرها و ولایات مختلف نیز نامیده میشدند، مانند سرای قزوینیها در تهران و سرای کاشیها در بازار اصفهان. تجار خارجی مثل هندی و انگلیسی نیز برای خود سراهای مخصوص داشتند و در امر تجارت با کشور متبوع خود در بازار شهر فعالیت میکردند. تجار هندی در اصفهان در واردات ادویه، چای، چتایی، کنف و صنایع فلزی به ایران فعالیت داشتند. در بازار کرمان هنوز کاروانسرایی به نام کاروانسرای هندوها وجود دارد.
معمولاً بانیسرا، یک و یا دو نفر از تجار بودند ولی عمر سراها بیشتر از عمر صاحبان آنها بوده و سرا برای چند صد سال ساخته میشده. لذا صاحبان سرا معمولاً بیش از یک یا چند نفر بودند و حجرهداران مبلغی به عنوان اجاره سالیانه و یک سرقفلی در ابتدای کار میپرداختند. بعضی از سراها نیز مانند حجرههای بازار وقفی بودند و عواید آن صرف هزینه مدارس، تعمیر مساجد و مقابر مذهبی و یا امور خیریهی دیگر میشده است.
در مورد اجاره و مزیتهای حجرههای مختلف یک سرا، «تاورینه» مینویسد: «در اینجا مناسب است که برای اطلاع بیشتر و کاملتر اشخاصی که برای تجارت به ایران سفر میکنند بنویسم که اگر مال التجاره بزرگی نداشته باشند، از حجرات طبقات پائین اجاره نکنند، زیرا کرایه آنها سه برابر کرایه حجرات فوقانی است. ولیکن تجاری که بارهای بزرگ دارند، برای آسوده شدن از بالا و پائین رفتن، حجرات زیر را میگیرند و دیگر اینکه طاقهائی که بیشتر آفتابگیر هستند، در تابستان گرمتر میشوند و کرایه آنها هم کمتر است».
اگرچه شکل کلی سراها مشابه اکثر کاروانسراها است، ولی به جهت اختلاف در عملکرد این دو بنا، از لحاظ کالبدی تفاوتهایی بین سرا و کاروانسرا وجود دارد. کاروانسرا، مسافرخانه خارج از شهر است و علامه علی اکبر دهخدا در لغتنامه خود در مورد کاروانسرا مینویسد «عمارتی که کاروان در آن منزل کند». ولی سرا یک مرکز تجاری است. لذا در سراها مشاهده میشود که اغلب فاقد اصطبل هستند و فضاهای جنبی آن در پشت سراها و یا در زیرزمین برای انبار کالا میباشد. دوم اینکه به دلیل محدود بودن فضا و قیمت زیاد زمین در بازار، سراها اکثراً دو طبقه میباشند. و سوم اینکه برخلاف کاروانسرا عموماً به صورت مستقل و جدای از سایر ابنیه میباشند، سراها از لحاظ کالبدی و عملکردی، در مجموعه بافت بازار کاملاً تلفیق شدهاند.
تیم و تیمچه نیز عملکردی مانند سرا در بازار دارند و از خصوصیات مشابهی با سرا برخوردار هستند. در لغتنامه دهخدا آمده است «(تیم) کاروانسرای بزرگ را گویند، چه تیمچه کاروانسرای کوچک است».
سرا، تیم و تیمچه اماکن امن به حساب میآمدند و شبها درهای بزرگ سرا توسط سرادار قفل میشده است. لغت سرایدار یا سرادار به معنی نگهبان سرا یا خانه از همین مطلب ریشه گرفته است. (فرهنگ عمید)
فرق کلی سرا با تیم و تیمچه در این است که سرا غالباً فاقد طاق است ولی تیم و تیمچه دارای یک یا چند طاق مرتفع بر روی حیاط مرکزی هستند. به دلیل آنکه این طاقها از زیر دیده میشوند و نمای بیرونی آنها از حیث زیبایی چندان اهمیتی ندارد، شکیلترین و قشنگترین، کاربندیها و مقرنسها در زیر طاقهای تیمها و تیمچهها ساخته میشده است. در این مورد میتوان از طاقهای زیبای تیم بزرگ در قم و تیمچه امین الدوله در کاشان نام برد.
لازم به ذکر است که کاربرد این لغات در فرهنگ عامیانه کاملاً با تعاریف فوق تطبیق نمیکند. چنانکه بعضی از سراها در بازارهای مختلف ایران به نام سرا و بعضی دیگر به نام کاروانسرا خوانده میشوند و همچنین بعضی از این مراکز تجاری با وجودیکه دارای طاق هستند ولی سرا نامیده میشوند مانند سرای میرزا شفیع در بازار تبریز و سرای گلشن در بازار اردبیل که هر دو دارای طاق هستند.
از لحاظ اقلیمی مشاهده میشود که در مناطق مرطوب مانند سواحل جنوبی دریای خزر و کناره خلیج فارس و دریای عمان، سراها فاقد طاق هستند. تیمها، تیمچهها و سراهای دارای طاق (و بدون طاق)، در اقلیمهای سرد و همچنین گرم و خشک احداث شدهاند. همچنانکه در مورد راستههای بازار بیان شد، طاق در تعدیل درجه حرارت در مناطق سرد و مناطق گرم و خشک عملکرد مثبتی دارد ولی در مناطق مرطوب شمال، فقط سرپناه کوچکی در جلوی حجرهها جهت جلوگیری از ریزش باران بر روی افراد و در مناطق مرطوب جنوب سایبانی حصیری به منظور جلوگیری از تابش شدید آفتاب کفایت میکند و باز مشاهده میشود که در این مراکز تجاری، ارتفاع طاق و ابعاد بازشوهای آن در مناطق گرم و خشک بیشتر و بزرگتر از مناطق سرد است.
در شهرهای سواحل جنوبی دریای خزر، بام حجرهها در سراها به صورت شیبدار است و مصالح آنها در سابق الیاف گیاهی و در حال حاضر شیروانی و سفال میباشد.
در کرانه جنوبی کشور، طاق حجرههای اغلب سراها مسطح و با چوب و کاهگل احداث میشده. ارتفاع حجرهها نیز جهت تهویه هوا بسیار بلند بوده است. در این منطقه و در سواحل جنوبی دریای خزر، سراها فاقد زیرزمین بودهاند.
در نواحی سرد و مناطق گرم و خشک، مصالح مورد استفاده در این مراکز تجاری مانند مصالح سایر ساختمانها در بازار، از مصالح بنائی بوده است و طاقها اکثراً به صورت گنبدی و یا قوسی اجرا میشده. در این دو منطقه، بعضی از این مراکز تجاری دارای زیرزمین بودهاند که عملکرد آن عمدتاً به عنوان انبار کالا و بعضاً استراحت و استفاده از دمای نسبتاً متعادل آن برای صاحبان حجرهها بوده است.
از راستههای بازار و بالاخص سراها، تیمها و تیمچهها در ایام عزاداری ماه محرم به صورت گسترده استفاده میشده است.
پینوشتها:
1- Grishman
2- Tavernieh
3- Ernest Holster
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.