نظریه‌ی فضاهای ذهنی

نظریه‌ی «فضاهای ذهنی» را نخستین‌بار فوکونیه در سال 1985 میلادی برای حل پاره‌ای از مشکلات زبان‌شناختی ارائه داد. این نظریه در ادامه جذابیت خاصی برای زبان‌شناسان پیدا کرد و به نظریه‌ای جامع در
شنبه، 31 خرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظریه‌ی فضاهای ذهنی
نظریه‌ی «فضاهای ذهنی» را نخستین‌بار فوکونیه در سال 1985 میلادی برای حل پاره‌ای از مشکلات زبان‌شناختی ارائه داد. این نظریه در ادامه جذابیت خاصی برای زبان‌شناسان پیدا کرد و به نظریه‌ای جامع در زبان‌شناسی تبدیل شد.

فوکونیه این نظریه را در دو کتابِ فضاهای ذهنی (1985) و نگاشت‌ها در اندیشه و زبان (1997) بسط داد. در این اواخر هم فوکونیه و ترنر آن را به عنوان نظریه‌ای مهم و جامع مطرح کردند که «نظریه‌ی تلفیق مفهومی» (1) نام گرفت. ما در ابتدا نظریه‌ی فضاهای ذهنی را توضیح خواهیم داد و مثال‌هایی از آیات در این رابطه ارائه خواهیم داد و سپس، به نظریه‌ی تلفیق مفهومی و تأثیر آن در معناشناسی قرآن خواهیم پرداخت
.

فوکونیه ایده‌ی فضاهای ذهنی را از «جهان‌های ممکن» در فلسفه‌ی لایب‌نیتس و منطق ریاضی الهام گرفت و به جای آن، اصطلاح فضاهای ذهنی را در زبان‌شناسی شناختی به کار گرفت.

لایب‌نیتس در بحث از نظام احسن الهی دریافت که وقتی می‌گوییم: «جهان آفرینش بهترین نظام ممکن (نظام احسن) است» در واقع، جهان‌های ذهنی بسیاری را که ممکن هستند مقایسه می‌کنیم و می‌گوییم از میان آنها، تنها جهان فعلی بهترین جهان است. از آن به بعد، بحث از جهان‌های ممکن در فلسفه متداول شد. در منطق موجهات، کریپکی از مفهوم جهان‌های ممکن برای ارائه‌ی معناشناسی سود جست.

او دریافت که معناشناسی مفاهیم ضرورت و امکان تنها با توجه به این جهان‌ها امکان‌پذیر است. کار فوکونیه اساسی‌تر بود. او دریافت که بسیاری از فعالیت‌های شناختی که در زبان صورت می‌گیرد، بر مقایسه‌ی چیزی با چیزی دیگر در فضاهای ذهنی مبتنی است. به عنوان مثال، وقتی به کسی می‌گوییم: «بزرگ‌تر شده‌ای»، وضعیت فعلی او را با یک وضعیت ذهنی- وضعیت قبلی او - می‌سنجیم. یا وقتی می‌گوییم: «هوا گرم‌تر شده است»، وضعیت فعلی هوا را با یک وضعیت ذهنی مقایسه می‌کنیم
.


به نظر فوکونیه، ساختن معنای یک جمله متضمن دو کار است:

1.ساختن فضاهای ذهنی؛
2.برقراری نگاشت‌هایی (2) میان آن فضاها.
این نگاشت‌ها با توجه به سیاق تعیین می‌شوند؛ از این‌رو، ساختن معنا همواره سیاقمند است؛ بدین معنا که سیاق در آن تأثیر دارد. مهم‌ترین دستاورد این نظریه این است که فضاهای ذهنی معنا را به منطقه‌ها یا بسته‌های مفهومی جداگانه تقسیم می‌کند. (3)

این مفهوم را با مثال‌های زیر توضیح می‌دهیم:

1.حافظ روی قفسه است.
2. تهران سفیر جدیدی به رُم فرستاد.
در (1) مراد از حافظ «دیوان حافظ» است و به شاعر مشهور ایرانی اشاره نمی‌کند. در (2) مراد از تهران «دولت ایران» است. فوکونیه در تحلیل این جمله‌ها میان دو چیز فرق می‌گذارد: یکی مدلول متعارف عبارت‌ها و دیگر، مدلول واقعی آنها. او مدلول متعارف را «آغازگر» (4) و مدلول واقعی را «هدف» (5) می‌نامد. به عنوان مثال، در (1) شخصی که حافظ نام دارد، آغازگر و دیوان حافظ هدف است. بر همین قیاس، در (2) تهران آغازگر و دولت ایران هدف است.

مثال‌های فوق نمونه‌ای از کاربردهای مجازی هستند. مجاز در آنها کارکردشناختی خاصی دارد. کسی که (1) را به کار می‌برد، فرض می‌گیرد خود حافظ در اثرش حضور دارد. آثار هر کسی نشانگر شخصیت او و به یک معنا، مرتبه‌ای از وجود اوست؛ بنابراین، ما وقتی از آثار او سخن می‌گوییم، فرض می‌گیریم روح و شخصیتش در آنها حضور دارد.در نتیجه، وقتی می‌گوییم: «حافظ بر روی قفسه است» گمان می‌بریم واقعاً او در دیوانش که بر روی قفسه است، حضور دارد.

در این‌گونه موارد، آدمیان به خاطر دلایل کاربرد شناختی روانی، فرهنگی و غیره، تداعی مفهومی میان اشیاء گوناگون برقرار می‌کنند. فوکونیه، به پیروی از نانبرگ، (6) این‌گونه پیوندها را «کارکردهای کاربردشناختی» (7) می‌نامد.

به نظر فوکونیه، در فرایند معناسازی، بیشتر امور، پشت صحنه‌ها رخ می‌‌دهند. زبان، اندیشه را به صورت کامل و پیچیده‌اش کدگذاری نمی‌کند؛ بلکه دستورهای مقدماتی را برای خلق ایده‌های پربار و دقیق کدگذاری می‌کند.

او برچسبِ «شناخت عقب صحنه» را بر این فرایندهای مفهوم‌سازی پشت صحنه می‌نهد که در ساختن معنا در کارند. دلیل این نکته روشن است؛ اصولی که مفهوم‌سازی را هدایت می‌کنند به طور عمده از دیده‌ها پنهان می‌مانند. گوینده صرفاً کار ساده‌ی کدگذاری اندیشه‌ها را با زبان انجام نمی‌دهد، بلکه آن اصول را در مفهوم‌سازی به کار می‌گیرد. این بخش از فعالیت او در عقب صحنه رخ می‌دهد
. (8)


معماری فضاهای ذهنی

گفتیم هر گوینده‌ای فضاهای ذهنی را فرض می‌گیرد و میان آنها نگاشت‌هایی را برقرار می‌کند. بررسی فضاهای ذهنی فرایند تشکیل معنا را نشان می‌دهد. تعابیر زبانی معنایی را بالقوه دارند. این تعبیرها معنا را کدگذاری نمی‌کنند، بلکه دستورالعمل‌های ناقصی را برای ساختن فضاهای ذهنی به دست می‌دهند؛ البته سیاق در تکوین معنای جمله نقش دارد.

این سخن بدین معناست که استعداد معنایی یک جمله در سیاق‌های مختلف به صورت‌های گوناگون شکوفا می‌شود. اکنون مکانیسم تکوین معنا را که همان معماری شناختی فضاهای ذهنی است، بررسی می‌کنیم. این نوع معماری با توجه به امور زیر تحقق می‌یابد
: (9)
1.فضاسازها؛
2. عناصر؛
3.ویژگی‌ها و روابط؛
4. شبکه‌های فضاهای ذهنی؛
5. نظایر و رابط‌ها؛
6. اصل دسترسی؛
7. نقش‌ها و ارزش‌ها.
هر یک از این محورها را توضیح می‌دهیم.

1.فضاسازها

برطبق نظریه‌ی فضاهای ذهنی، وقتی می‌اندیشیم یا جمله‌هایی را بر زبان می‌آوریم، فضاهای ذهنی را می‌سازیم. این فضاها در اصل توسط فضاسازها (10) ساخته می‌شوند که واحدهای زبانی هستند که موجب می‌شوند فضاهای ذهنی جدیدی بسازیم یا توجه میان فضاهایی که از قبل بوده‌اند، حرکت رفت و برگشتی داشته باشد. هر یک از مجموعه‌های زیر، فضاساز هستند:
1.در سال 1998 م، در مغازه، در ذهن شاعر، از دیدگاه آنان.
2. واقعاً، احتمالاً، به طور ممکن، از لحاظ نظری.
3. اگر... پس...، یا... و یا... .
نکته‌ی مهمی را باید راجع به فضاهای ذهنی در نظر داشت. این فضاها مستلزم وجود شنونده هستند تا ماجرایی را فراتر از زمان حال بسازد که واقعیات گذشته یا آینده، یا موقعیت‌های فرضی یا موقعیت‌های مربوط به اندیشه‌ها و افکار و غیره را نشان می‌دهد.

2. عناصر

فضاهای ذهنی حوزه‌های تصوری موقتی هستند که در جریان مستمر گفت‌وگو ساخته می‌شوند. این فضاها عنصرهایی دارند که یا در حین کار ساخته شده‌اند یا از قبل در دستگاه مفهومی ما موجود بوده‌اند. تعبیرهای زبانی که عنصرهایی از فضاهای ذهنی را نشان می‌دهند عبارت‌های اسمی (11) هستند. عبارت‌های اسمی عبارتند از: اسم‌ها و اوصاف و ضمایر. مانند: علی، سعید، رئیس‌جمهور، شاگرد اول، او و آنها و غیره.
عبارت‌های اسمی ممکن است معین یا غیرمعین باشند. عبارت‌های اسمی معین حرف یا چیزی که موجب تعیین آنها می‌شوند به همراه دارند.

3. ویژگی‌ها و روابط

برای ساختن معنای جمله‌ها، نه تنها باید فضاهای ذهنی را در نظر بگیریم و وجود اشیائی را در آنها فرض بگیریم، بلکه باید ارتباط اشیاء یا عناصر آن فضاها را هم در نظر بگیریم. فضاسازها ویژگی‌های عناصر و روابط موجود میان آنها را در داخل یک فضا تعیین می‌کنند. مثال زیر این نکته را نشان می‌دهد.

1.در آن فیلم پلیسی، دزد خیلی زرنگ بود.
در این مثال، عبارتِ «در آن فیلم پلیسی» فضاساز است.

اکنون به مثال دیگری توجه کنید:

2.در عکس، زنِ جادوگر بر اسب شاخدار سوار شده است.
در این مثال، عبارتِ «در عکس» فضاساز است و فضای ذهنی را می‌سازد که بر چسبِ «عکس» را دارد. این نکته نشان می‌دهد که جهان موردنظر در جمله به فضای درون عکس مربوط می‌شود. عناصر این فضا عبارتند از: زنِ جادودگر و اسب شاخدار. این عناصر جدید، معنا و تفسیری معین دارند. در نمودار زیر، دایره فضای ذهنی را با دو عنصر نشان می‌دهد. نمودار هنوز ارتباط این عناصر را نشان نمی‌دهد. فضاهای ذهنی توسط قالب ساختار درونی پیدا می‌کنند.

به عبارت دیگر، عناصر موجود در فضای ذهنی در این قالب خاص جایگاه تازه‌ای پیدا می‌کنند و از این راه، ساختار ویژه‌ای پیدا می‌شود. این عناصر در حقیقت ساختار از پیش موجود را فرا می‌خوانند. در این مثال، عبارت فضاساز قالب مربوط به عکس را فرا می‌خواند. عناصر آن هم قالب‌های «جادوگران»، «جادوگری» و «موجودات افسانه‌ای (مانندِ اسب‌شاخدار)» را فرا می‌خوانند. و بالاخره، عبارتِ «سوار شده است» رابطه‌ی میان دو عنصر را بیان می‌کند و قالبِ «سوارشدن» را فرا می‌خواند
.
 
 
fazahayezehni1

عکس
در این مثال، قالبِ «سوارشدن» به دو عنصر نیاز دارد: یکی کسی که سوار می‌شود؛ یعنی سوارکار و دیگر، چیزی که بر آن سوار می‌شود. نقش سوارکار بر روی عنصر اول (a) و نقش چیزی سوارکار که بر روی آن سوار می‌شود بر روی عنصر دوم (b) نگاشته شده است. این نکته موجب شده که در فضای ذهنی میان دو عنصر رابطه‌ای به وجود بیاید.

4. شبکه‌های فضاهای ذهنی

به محض اینکه یک فضای ذهنی ساخته شده، با فضاهای ذهنی دیگر موجود در ضمن گفت‌وگو ارتباط برقرار می‌کند. در هر مرحله از گفت‌وگو یکی از این فضاها پایه قرار می‌گیرد. وقتی گفت‌وگو پیش می‌رود فضاهای ذهنی درون یک شبکه تکثیر می‌شوند و روابطی میان آنها پیدا می‌شود. نمودار زیر نحوه‌ی تکثیر فضاهای ذهنی را نشان می‌دهد. خط‌چین‌ها روابط موجود میان این فضاها را نشان می‌دهد.
fazahayezehni2
 

5. نظایر (قرینه‌ها) و رابط‌ها

برای ایضاح این نکته که چگونه عناصر فضاهای ذهنی مختلف با هم ارتباط پیدا می‌کنند باید توجه داشته باشیم که این ارتباط همواره توسط رابط‌هایی (12) صورت می‌گیرد. رابط‌ها نگاشت‌هایی را میان عناصر نظیر هم از فضاها برقرار می‌کنند. نظایر (قرینه‌ها) براساس وظیفه‌ی کاربردی (13) پیدا می‌شوند؛ بدین معنا که دو یا چند عنصر از فضاهای متفاوت وظیفه‌ی کاربردی مرتبط دارند نظیر (قرینه) ستند.

6. اصل دسترسی

فوکونیه این ویژگی فضاهای ذهنی را با اصل دسترسی (14) بیان می‌کند که مفاد آن چنین است:
اگر دو عنصر «الف» و «ب» از دو فضا با هم ارتباط یابند، در این صورت عنصر «ب» را می‌توانیم از راه نامگذاری یا توصیف یا اشاره به نظیر آن (یعنی الف) تشخیص دهیم. (15)

7. نقش - ارزش

به عنوان مثال، «بزرگ‌ترین شاعر فارسی» نقش و «حافظ» ارزش است. رابطه‌ی این دو در تلفیق به صورت یکتایی درمی‌آید؛ بدین معنا که یک شخص در تلفیق پیدا می‌شود که هر دو عنوان بر او صدق می‌کند.

حل برخی مشکلات

برخی از مشکلاتی که می‌توانیم با استفاده از فضاهای ذهنی آنها را حل کنیم، عبارتند از: (16)
1.تعبیرهای غیرعادی و تناقض‌آمیز؛
2. ابهامات دلالی؛
3. زمان و وجه؛
4. محمولات حاکی از تغییر؛
5. ضمایر انعکاسی.

1.تعبیرهای غیرعادی و تناقض‌آمیز؛

یکی از مواردی که می‌توان به کمک فضاهای ذهنی آن را تحلیل کرد، تعبیرهای غیرعادی و تناقض‌آمیز در زبان است. غیرعادی بودن یا تناقض‌آمیز بودن این تعبیرهای زبانی بدین جهت است که ما گمان می‌بریم آنها به یک فضا مربوط می‌شوند، ولی وقتی دو فضای جداگانه‌ی: واقعی و ذهنی را در آنها تشخیص می‌‌دهیم، غیرعادی بودن و تناقض‌آمیز بودن آنها برطرف می‌شود. مثال زیر در ظاهر تناقض در بردارد:
1.من قد بلندتر از آنم که هستم.
2. سعید گمان می‌برد که من قدبلندتر از آنم که هستم.
جمله‌ی (1) غیرعادی و بلکه تناقض‌آمیز است، اما (2) جمله‌‌ای عادی و متعارف است. این دو جمله در این نکته تفاوت دارند که (1) به یک فضای ذهنی - فضای واقعی - را در بر می‌گیرد و نمی‌توانیم دو فضا را در آن تصور کنیم؛ اما برای (2) دو فضای مختلف تصور می‌شود. عبارتِ «گمان می‌برد...» یک فضای ذهنی متمایز از فضای واقعی می‌سازد. در هر یک از این دو فضا مقیاس‌های جداگانه‌ای برای اندازه‌گیری قد گوینده وجود دارد.
fazahayezehni3

سعید گمان می‌برد من قدبلندتر از آنم که هستم

2. ابهام دلالی

یکی از مزایای فضاهای ذهنی این است که ابزار سودمندی برای تبیین ابهام‌های دلالی فراهم می‌آورد. مثال زیر از ابهام برخوردار است:
1.نخست وزیر در سال 1350 ده ساله بود.
دو قرائت متفاوت از این جمله وجود دارد که یکی مقبول و دیگری نامقبول است. قرائت نخست این است که «شخصی که اکنون نخست‌وزیر است در 1350 ده ساله بود». شنونده برای اینکه این تفسیر را بسازد، باید میان شخصی (آغازگر) که اکنون نخست‌وزیر است و شخصی (هدف) که در 1350 ده ساله بود و در آن زمان نخست‌وزیر نبود، این همانی برقرار کند. قرائت نامقبول این است که: «شخص موردنظر در 1350 ده ساله و در آن زمان نخست‌وزیر بود». در این صورت فقط یک فضای زمانی ذهنی داریم.

3. وجوه زمان

در یک زبان زمان‌هایی که به کار می‌روند وجوه مختلفی می‌توانند داشته باشند و همین امر گاهی مشکلاتی به بار می‌آورد. مثال زیر این نکته را نشان می‌دهد:
1.او می‌خواهد با یک فرد خارجی ازدواج کند. (وجه اخباری)
2.او می‌خواهد با یک فرد خارجی ازدواج کند. (وجه التزامی)
هر دو جمله در ظاهر یکی هستند، اما از لحاظ معنا تفاوت دارند. (1) بدین معناست که شخص موردنظر در حال ازدواج با یک فرد خارجی است. این جمله اخباری است و از حادثه‌ای که در حال رخ دادن است، خبر می‌‌دهد؛ بنابراین، کسی خارجی در واقع هست که او می‌خواهد با او ازدواج کند؛ اما (2) بدین معناست که او تمایل دارد که با یک نفر خارجی ازدواج کند. در نتیجه، این جمله وجه التزامی (17) است و صرفاً آرزوی شخص مورد نظر را بیان می‌کند. در این مورد، فرد خارجی فعلاً وجود ندارد که بخواهد با او ازدواج کند. او آرزوی کلی خودش را بیان می‌کند، نه اینکه قصدش به ازدواج با شخص معین را بیان کند. طرح تصویری زیر این نکته را نشان می‌دهد.

4. محمولات حاکی از تغییر

برخی از محمولات؛ مانندِ «بزرگ‌تر شدن»، «قدبلند شدن» و غیره، بر تغییر دلالت می‌کنند. به مثال زیر توجه کنید:
1.خانه‌ی سعید بی‌وقفه بزرگ‌تر می‌شود.
می‌توانیم دو تفسیر متفاوت از این مثال ارائه دهیم: (1) سعید بی‌وقفه اتاق‌ها و بخش‌های خانه‌اش را افزایش می‌دهد و آن را بزرگ‌تر می‌کند. (2) سعید بی‌وقفه از خانه‌ای به خانه‌ی بزرگ‌تر نقل مکان می‌کند. در تفسیر نخست، مدلول «خانه‌ی سعید» ثابت و مشخص است؛ ولی در تفسیر دوم تغییر می‌کند و در برابر تعدادی از خانه‌ها قرار می‌گیرد.
واژه‌ی «بی‌وقفه» در مثال بالا «فضاساز» (18) نام دارد؛ چرا که به طور هم‌زمان فضاهای ذهنی منظمی را به وجود می‌آورد. اندازه‌ی «خانه‌ی سعید» در هر فضا از فضای قبلی بزرگ‌تر است.

5. ضمایر انعکاسی

ضمایر انعکاسی در زبان نقش مهمی دارند. مثال‌های زیر این نکته را نشان می‌دهند:
1.من به خودم صدمه زدم.
2. شما به خودتان صدمه زدید.
3. ما به خودمان صدمه زدیم.
گاهی کاربرد این ضمایر مشکلاتی به بار می‌آورد. جمله‌ی زیر این نکته را نشان می‌دهد:
4.اگر به جای تو بودم خودم را می‌کشتم.

پی‌نوشت‌ها:

1.conceptual blending Theory.
2.Mappings.
3.Evans, Vyvyan & Green, Melanie. Cognitive Linguistics, p. 368.
4.Trigger.
5.Target.
6.Nunberg.
7.pragmatic functions.
8.Evans, Vyvyan & Green, Melanie. Cognitive Linguistics, p. 368.
9.Evans, Vyvyan & Green, Melanie. Cognitive Linguistics; An Introduction, pp. 371-382.
10.Space builders.
11.noun phrases.
12.connectors.
13.pragmatic function.
14.access principle.
15.fauconnier, Gilles, Mappings in Thought and Language, p. 42.
16.Lee, David, Cognitive Linguistics; An Introduction, pp. 98-113.
17.وجه التزامی در این کاربرد اعم از شرطی و وصفی و امری و غیره است. ر.ک: انوری و گیوی؛ دستور زبان فارسی؛ ج 2، ص 72.
18.space builder.

منبع مقاله :
قائمی‌نیا، علیرضا؛ (1390)، معناشناسی شناختی قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط