آخوند نوري

ملاعلي بن جمشيد (م1246ق)، از حکماي طراز اول متأخر و از اعاظم حکماي صدرائي و احتمالاً بزرگترين حکيم صدرائي. جهت شناخت کامل او آگاهي مجملي از تاريخ حکمت متعاليه ضروري است، ولي مع‌الاسف اين
چهارشنبه، 4 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آخوند نوري
آخوند نوري



 
ملاعلي بن جمشيد (م1246ق)، از حکماي طراز اول متأخر و از اعاظم حکماي صدرائي و احتمالاً بزرگترين حکيم صدرائي. جهت شناخت کامل او آگاهي مجملي از تاريخ حکمت متعاليه ضروري است، ولي مع‌الاسف اين تاريخ چندان شناخته نيست و هرچند که در اين اواخر تني چند از مورخان فلسفه برخي از نقاط تاريک آن را روشن گردانيده‌اند، هنوز مجهولات آن اندک نيست. آنچه که بالفعل در باب آن مي‌توان گفت اين است که نوري شاگرد آقا محمد بيد آبادي متوفاي 1197ق بوده است. از اساتيد بيدآبادي سه تن را مي‌شناسيم: نخست سيد قطب الدين محمد نيريزي متوفاي 1173ق که شاگرد شاه محمد دارابي بوده است و دارابي شاگرد يکي از شاگردان صدرالمتألهين بوده که نام او در دست نيست. دوم ميرزا تقي الماسي متوفاي 1159ق که اساتيد وي را نيز ضبط نکرده‌اند و سوم آخوند ملااسماعيل خاجوئي متوفاي 1173 که شاگرد شيخ حسين ماحوزي بوده است و او شاگرد سليمان بن عبدالله بحراني و او شاگرد صالح بن عبدالکريم کرزکاني و او به احتمال شاگرد صدرالمتألهين. طريق ديگري نيز در اين باب آورده‌اند که چندان اعتباري بر آن مترتب نيست تا به تحقيق پيوندد و آن اينکه گفته‌اند بيدآبادي شاگرد سيدحيدر آملي (م 1150) بوده است که چون به روزگار هجوم افاغنه مي‌زيسته است تاريخ او مضبوط نيست و او شاگرد فيض يعني شاگرد نامي و داماد صدرالمتألهين بوده است. بهر تقدير آنچه محقق است اينکه نوري به هرحال داخل در سلسله‌ي اساتيد متصل به ملاصدرا بوده است. اما در قبال اين قول، قولي ديگر نيز هست که فعلاً بر قول سابق ارجح است و آن اينکه هرچند حکمت صدرائي از همان زمان ظهور خويش در ميان انديشمندان مطرح بوده، ولي مدتها پس از مرگ ملاصدرا هنوز مدار تعليم و تعلم اهل حکمت همان کتب ابن سينا و شيخ الاشراق بود و علي الظاهر از زمان خاجوئي و بالاخص بيدآبادي است که کتب صدرا و بالاخص اسفار محل اعتناي خاص و مآلاً متن درسي قرار گرفته است. محتملاً و بلکه به تحقيق تسلط خاجوئي و بيدآبادي و حتي شخص نوري نيز بر آن کتب و بالمآل بر حکمت متعاليه بيشتر از طريق مطالعه‌ي شخصي بوده است تا تحصيل و سلسله‌ي نوري از استاد بلاواسطه او يعني بيدآبادي و حداکثر از استاد دوم وي يعني خاجوئي آغاز شده و به ملاصدرا منتهي نمي‌گشته است. بهر تقدير آخوند نوري از هر طريقي که بوده، اعم از تحصيل نزد استاد يا مطالعه‌ي شخصي، به مقام شامخي در حکمت متعاليه نائل گشت، تا بدانپايه که برخي از محققين تاريخ فلسفه پايگاه او را بدين باب قريب به مکانت شخص صدرالمتألهين در شمار مي‌آورند. افزون بر اين، تدريس طولاني آخوند نوري که به تقريب هفتاد سال به درازا کشيده، آن هم به نحو منظم مسمتر، و مآلاً تربيت شاگردان متعدد که خود به حق اساتيد و ارکان حکمت متعاليه‌اند، فضل نشر اين مکتب را از آن او مي‌کند.
آخوند ملاعلي بن جمشيد نوري مازندراني در نيمه‌ي قرن دوازدهم در نور متولد شد، پس از تحصيلي چند در نواحي مازندران و نيز قزوين که در حوزه‌ي سيدحسن برادر سيد حسين قزويني و در فقه و اصول بود، به اصفهان رفت و داخل حوزه‌هاي حکماي عصر که از آن ميان نام آقا محمد بيدآبادي و ميرزا ابوالقاسم مدرس را ضبط کرده‌اند شد و به دقت تمام به تحصيل پرداخت. آنگاه به تدريس معقول آغازيد و حوزه‌ي فلسفي عظيمي تأسيس کرد که از حيث کمي نيز بي‌نظير بود، زيرا که به روايت منقول از آقا علي مدس چون حاج حسين خان مروي، مدرسه‌ي مروي را در تهران بنا کرد، توسط فتحعليشاه از آخوند دعوت کرد که به تهران بيايد و در آن مدرسه تدريس کند و او اعتذار کرد که در اصفهان قريب به دو هزار نفر مشغول تحصيل معقول‌اند و متجاوز از چهارصد نفر از آنان به درس شخص وي حاضر مي‌شوند و خروج او از اصفهان موجب پريشاني آن جماعت خواهد بود. وي سراسر روزگار خود را به تدريس گذراند و از پي عمري طويل که شايد به حدود صد سال بالغ مي‌شد در 22 رجب 1246 درگذشت و پيکر او را به نجف بردند و از پي استقبال شيخ علي بن شيخ جعفرکبير، حسب الوصيه در کفش‌کن امير المؤمنين (عليه السلام) مدفون ساختند. برخي از آثار او عبارتند از: حجة الاسلام در رد پادري؛ حواشي اسفار؛ حواشي مشاعر؛ حواشي شوارق؛ حواشي اسرارآلايات؛ حواشي شرح اصول کافي؛ حواشي تفسير کبير؛ حواشي عرشيه؛ حواشي شواهد ربوبيه؛ تفسير سوره‌ي توحيد؛ شرح حديث امير المؤمنين (عليه السلام)؛ رساله در قاعده‌ي بسيط الحقيقه؛ رساله در وحدت وجود و مجموعه‌ي سئوال و جواب به فارسي.
برخي از شاگردان آخوند نوري عبارت‌اند از: 1) ميرزا ابوالقاسم راز شيرازي صاحب طباشير الحکمه؛ 2) آخوند ملااسماعيل واحد العين اصفهاني استاد اول حاجي سبزواري؛ 3) ميرزا حسن نوري فرزند او؛ 4) آخوند ملا آقاي قزويني؛ 5) آخوند ملاعبدالله زنوزي صاحب لمعات الهيه؛ 6) حاج ملامحمد جعفر لنگرودي، شارح مشاعر؛ 7) آقا سيدرضي لاريجاني استاد اعظم معارف عرفاني؛ 8) ميرزا حسن چيني معروف به مولنا؛ 9) آخوند ملا عبدالجواد مدرس خراساني؛ 10) آخوند ملا اسماعيل درب کوشکي اصفهاني که غير از آخوند ملا اسماعيل واحدالعين بوده است؛ 11) حاجي ملاهادي سبزواري صاحب منظومه.
اين مطلب نيز درخور ذکر است که اکثر قريب به اتفاق اساتيد متأخر از آخوند نوري تا روزگار ما مع الواسطه شاگردان وي به شمار مي‌آيند؛ از آن روي که سلسله‌ي اساتيد آنان به حاجي سبزواري و آقامحمدرضا قمشه‌اي و آقاعلي مدرس و ميرزاي جلوه که به حکماي اربعه نام بردارند منتهي مي‌گردد و از اين ميان حاجي سبزواري بلاواسطه و سه تن ديگر به يک واسطه شاگرد آخوند بوده‌اند.
کتابنامه:
تاريخ حکماء و عرفا، 27-31 و 33-40؛ خدمات متقابل اسلام و ايران، 637/2؛ مقدمه رساله‌ي بسيط الحقيقة، 3-6؛ قصص العلماء (حروفي)، 66، 134، 150، 151، 153، 154، روضات الجنات، (1307)، 417؛ طرائق الحقائق، (سنگي)، 235/3-236.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.