تربيت نسل منتظر

در روايات آمده كه اگر كسي شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل يكي از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشكي نوين اين امر ثابت شده كه حتي گاه تا ده نسل بعد هم امكان جهش سلولي و بروز چنين مشكلاتي هست. اين به معناي آن است كه ما براي نسل‌ها هم مي‌توانيم برنامه‌ريزي كنيم و بايد به اين وظيفه و تكليف خود باور بياوريم.
پنجشنبه، 27 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربيت نسل منتظر
تربيت نسل منتظر
تربيت نسل منتظر

نويسنده:طاهره هميز



در روايات آمده كه اگر كسي شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل يكي از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشكي نوين اين امر ثابت شده كه حتي گاه تا ده نسل بعد هم امكان جهش سلولي و بروز چنين مشكلاتي هست. اين به معناي آن است كه ما براي نسل‌ها هم مي‌توانيم برنامه‌ريزي كنيم و بايد به اين وظيفه و تكليف خود باور بياوريم.
موضوع مهدويت چه گستره‌اي را در بر مي‌گيرد و ما بايد از چه نظري به اين موضوع نگاه كنيم؟
همان‌طور كه امام زمان(علیه السلام)رهبري جهاني است ما نيز بايد از منظري جهاني به اين موضوع نگاه كنيم. تربيت اسلامي از دو زاويه به يك انسان نگاه مي‌كند: فردي و اجتماعي. در نگاه اجتماعي اسلام منظور از اجتماع، شهر و محله و اينها نيست و جامعة جهاني مدّ نظر شارع بوده است. ائمه(ع) در تبليغ اسلام تلاش مي‌كرده‌اند كه از ابزارهاي جهاني استفاده كنند؛ براي نمونه جلسات روضة سيدالشهدا(ع) را مي‌توان براي اقشار مختلفي برپا نمود، ولي امام محمد باقر(ع) به فرزندشان امام صادق(ع) وصيت كردند كه تا ده سال در منا به عنوان محل وقوف اضطراري همة حجاج، براي ايشان مجلس روضة سيداشهدا(ع) برپاكنند. همين امر باعث شد كه اين موضوع توسعه‌اي جهاني پيدا كند و مردم نقاط مختلف دنيا كه براي حج مي‌آمدند از اين موضوع مطلع مي‌شوند. اين تصميم در حالي عملي شد كه بني‌عباس تمام راه‌ها را بسته بودند و بسياري از ابزارهاي تبليغ در اختيار اهل بيت(ع) نبود. بر خلاف ما كه خود را به زبان مليت و قوميت خويش محدود مي‌كنيم، شارع در نگاه تربيتي اصلاً چنين ديدگاهي نداشته است. در تربيت صحيح اسلامي بايد هر مسلمان به نحوي تربيت شود كه بتواند اسلام خود را در تمام جهان ارائه كند و براي تمام عرصه‌ها خود را مهيا نموده باشد؛ زيرا امام زمان ما امام تمام زمين‌ها و زبان‌ها و مليت‌هاست و به هيچ چيز محدود نمي‌شود.
تأثير رويكرد مهدوي در تربيت يك نسل چيست؟
وقتي ما توانستيم فراتر از مرزها فكر كنيم و حضرت مهدي(ع) را منجي همة جهان ببينيم به طور طبيعي منتظر ايشان هم بسته به ميزان گنجايش و ظرفيت محدودي كه دارد يك منجي مي‌شود كه از مرزهاي زمان و مكان عبور كرده است. مسلماً اين شخص هم براي اطرافيان و محيط پيراموني خويش مي‌تواند مفيد باشد و هم ديگران از وجود او بهره‌مند شوند. به استناد آيات قرآن، حضور افراد مؤمن در يك محيط باعث مي‌شود كه عذاب از بقية مردم نيز رفع شود؛ يعني علاوه بر ديگر فوايد متصور از تربيت اين چنين نسلي، ما مي‌توانيم از بركات تكويني حضور آنان نيز بهره‌مند شويم.
تربيت نسل منتظر چه ضرورتي دارد و چگونه مي‌توان به چنين هدفي دست يافت؟
با دقت در آيات و روايات مي‌توان به خوبي دريافت كه اساساً ظهور حضرت مهدي(ع) منوط به تربيت و ظهور اين نسل است؛ بنابراين هر منتظري بايد تمام تلاش خود را در اين راستا به كار برد.
وقتي از امام صادق(ع) پرسيدند، حضرت مهدي(ع) كي تشريف مي‌آورند، ايشان پس از اشاره به بخش پاياني آية 25 سورة فتح فرمودند:
زماني كه نسل فاسد از صالح و صالح از فاسد كاملاً جدا شده باشند.
در ماجراي يكي از جنگ‌ها، مالك به حضرت علي(ع) عرضه داشت: «خوشحالم از اينكه توانستم شمشيرم را از خون صدتن از منافقان و كفار سيراب كنم.» حضرت در پاسخ به او فرمودند:
من تا هفت نسل افراد را نگاه مي‌كردم اگر يك مومن در صلب او وجود داشت وي را نمي‌كشتم؛ از همين‌رو من نود ونه نفر را كشتم.
در سورة فتح خداوند مي‌فرمايد كه ما دست شما را بستيم تا همة آنها را نكشيد و دستان آنان را بستيم تا شما را نكشند. اين عفو عمومي به دوعلت بود: يكي مؤمناني كه در صلب كفّار مكه وجود داشت و ديگر وجود افراد مؤمني كه از ترس يا تقيه، ايمان خويش را كتمان كرده بودند.
وقتي ما براي تعجيل در فرج امام زمان(ع) دعا مي‌كنيم اين دعاي ما بايد جلوة عملي هم داشته باشد؛ زيرا دعاي بدون عمل بي‌ثمر است و به اجابت نخواهد رسيد. امام رضا(ع) فرمودند:
كسي كه بي‌عمل دست به دعا بردارد، خودش را استهزاء و مسخره نموده است.
يكي از جلوه‌هاي عملي اين موضوع همان زمينه سازي عملي براي ظهور است. ما بايد تمام تلاشمان را بكنيم تا اين ودايع الهي و ايماني ظهور يابند. برنامه‌ريزي ما نيز بايد به نحوي باشد كه حتي افرادي را كه بناست در آينده به دنيا بيايند در بربگيرد. يك نسل مطهّر نيازمند يك فضاي طاهر است كه بتواند در آن رشد پيدا كند؛ به عبارت ديگر براي آنكه فرزندان و نسلي منتظر و مطهّر از خود به يادگار بگذاريم لازم است پيش از آن، خودبه اين باور برسيم كه مي‌توانيم و بايد چنين فضاي طاهري را مهيّا سازيم.
در روايات آمده كه اگر كسي شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل يكي از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشكي نوين اين امر ثابت شده كه حتي گاه تا ده نسل بعد هم امكان جهش سلولي و بروز چنين مشكلاتي هست. اين به معناي آن است كه ما براي نسل‌ها هم مي‌توانيم برنامه‌ريزي كنيم و بايد به اين وظيفه و تكليف خود باور بياوريم. اگر جلوي تخريب نسل‌ها را بگيريم، مي‌توانيم اميدوار باشيم كه در تربيت سيصد و سيزده يار حضرت و در نتيجه در ظهور ايشان نقش خواهيم داشت. در مقابل، اگر ما كوتاهي كنيم ممكن است ظهور را تا مدت نامعلومي به تأخير بيندازيم. همان طور كه مي‌دانيم حتي اگر ما كوتاهي كنيم و اين امر را به تأخير بيندازيم خداوند در تحقق آن كوتاهي نكرده و به تعبير پيامبر اكرم(ص)حتي اگر تنها يك روز از عمر جهان مانده باشد خداوند حضرتش را ظاهر خواهد ساخت. مهم اين است كه ما در واقعة شريف ظهور نقش داشته باشيم.
خلاصه اينكه براي تعجيل در ظهور و زمينه‌سازي براي آن بايد با استفاده از آموزش‌هاي فرهنگي مؤثر افكار افراد را به اين سمت سوق دهيم كه خودشان خواهان ايجاد وتربيت نسلي مطهّر باشند.
ويژگي‌هاي يك نسل منتظر و وجوه تمايز آن با بقيه چيست؟
شهيد مطهّري در پاسخ به اين سؤال، در جايي گفته بود كه بسياري از آدم‌هاي خوب، صالحند نه مصلح. صالح شدن يك فرد، اصلاً ساده نيست و زحمت زيادي مي‌طلبد ولي با مصلح فاصله دارد.
در قرآن كريم آمده:
الذّين امنوا و عملوا الصّالحات لهم جنّاتٌ؛
و سپس در ادامه مي‌فرمايد، بسياري هرچند ايمان دارند ولي عمل صالح انجام نمي‌دهند. باز در آية 37 سورة فاطر آمده است، عده‌اي كه وارد جهنم مي‌شوند به خداوند عرضه مي‌دارند: «ربّنا أخرجنا نعمل صالحاً» يعني اينان در دنيا اعمال حسنه‌اي داشته‌اند كه صالح نبوده است. در آية 37 سورة سبأ هم آمده است:
«اموال و اولادتان نمي‌توانند شما را به ما برسانند»، زيرا اينان براي اينكه خود را توجيه كنند مي‌گويند ما دلمان پاك است و نيازي به انجام عمل صالح نداريم. به تصريح آية «من آمن و عمل صالحاً لندخلنّهم في الصّالحين»، مؤمناني كه به‌طور مداوم عمل صالح انجام دهند خداوند آنان را در زمرة صالحان قرار مي‌دهد. حسن فعلي و فاعلي بايد با هم جمع شود. شهيد مطهّري با تفكيك ميان مقام صالح و مصلح توصيف زيبايي از ياران امام حسين(ع) داشتند كه آنان امام مصلح زمان خويش را ياري كردند. به نظر بنده، تا كسي خود، درجاتي از مصلح را نداشته باشد نمي‌تواند به مقام ياري مصلح برسد. رسيدن به اين مراتب رشد كمالي واقعاً تلاش‌هاي جدّي مي‌طلبد.
دربارة صد لعن و صد سلام زيارت عاشورا نكته‌اي وجود دارد كه بيان آن در اينجا خالي از لطف نيست.
همان‌طور كه مي‌دانيد، در قرآن كريم صد نام توقيفي خداوند وجود دارد؛ كه نمي‌توان آنها را كم يا زياد كرد. آيت‌الله جوادي آملي با استناد به همين مطلب در تفسير آيه‌اي از سورة نوح كه حدّ زن و مرد زنا كار بدون تفاوت قائل شدن در جنسيت، صد ضربه شلاق بيان مي‌كند، مي‌فرمايند: «چون زن و مرد زناكار به صد نام خداوند پشت كرده‌اند بايد به ازاي هر نام يك شلاق به آنها زده شود.» استنتاج بنده از اين صحبت اين بود كه صد لعن زيارت عاشورا از اين روست كه دشمنان امام حسين(ع) به مظهر تامّ صد نام الهي پشت كرده‌اند و در مقابل، آنان كه ايشان را ياري نمودند و همه چيز خويش را فداي ايشان كردند به صد نام خدا روي نمودند. بر همين اساس ما اگر بخواهيم نسل منتظر مصلحي كه به صدنام خدا روي كند تربيت كنيم چقدر برنامه‌ريزي و تلاش مي‌طلبد. ما صرفاً به نقل و تعريف اكتفا مي‌كنيم؛ در حالي كه اگر بخواهيم عمل كنيم، و چنين نتيجه‌اي بگيريم خيلي كار مي‌طلبد.
لازم است اين نكته را هم متذكر شوم كه به تعبير امام حسين(ع) ياران ايشان بهترين ياران بودند، و هيچ گاه كسي از حيث كمالات و مقامات به ايشان نخواهد رسيد.
باز در همين رابطه مي‌توان به ماجراي حضرت موسي و خضر(ع) اشاره كرد كهَ در قرآن اشاره شده حضرت موسي راهي بس طولاني را براي يافتن او پيمود. قرآن كريم با سه عبارت خضر نبي را معرفي مي‌كند: «عبداً من عبادنا؛ بنده‌اي از بندگان ما»، «آتيناه رحمةً من عندنا؛ از رحمت خود به او داده بوديم»، «علّمناه من لدنّا علماً؛ علم خاصي را از ناحية خود به او داده بوديم».
به روايات كه مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم حضرت خضر، الآن در محضر امام زمان(ع) شرف حضور و خدمت دارد. اين ويژگي‌هاي يك انسان برتر از ديدگاه قرآن مي‌تواند الگويي براي نسل مطهّر باشد و غايت قابليت‌هاي افراد را براي در يافت كمالات و رشد نشان دهد.
در صفحه 443 كتاب الغيبه نعماني نيز روايتي از امام صادق(ع) در توصيف ياران حضرت مهدي(ع) آمده كه قابل توجه است. مي‌فرمايد:
هنگامي كه قائم قيام كند به تمام بلاد روي زمين كسي را روانه مي‌سازد و به او مي‌فرمايد فرمان تو در كف دست توست؛ هروقت مشكلي براي تو پيش آمد كه راه حلش را نمي‌دانستي و نمي‌دانستي چگونه حكم كني، به كف دست خود بنگر و به آنچه در آن نوشته عمل كن. سپس حضرت، سپاهي به سمت قسطنطنيه گسيل مي‌دارد. وقتي سپاهيان به كنار آب مي‌رسند چيزي روي پاهايشان مي‌نويسند و بر آب راه مي‌روند. روميان اين صحنه را كه مي‌بينند مي‌گويند: اينان كه ياران اويند بر آب چنين راه مي‌روند پس خود او چگونه خواهد بود؟!
نسلي كه قرار است ياريگر امام زمان(ع) باشد چنين قابليت‌هايي دارد. برنامه‌هاي ما در تربيت نسل منتظر بايد به نحوي باشد كه رشد جسماني و روحاني او متناسب با نيازهاي عصر ظهور و در راستاي ياري امام عصر(ع) باشد.
آرمان‌ها و تمايلات يك نسل منتظر با بقيه چه تفاوت‌هايي دارد؟
به طور طبيعي آنكه به درجه‌اي از رشد برسد كه از صالح بودن بالاتر برود و مصلح شود و بتواند در زمرة ياوران حضرت مهدي(ع) قرار گيرد تنها آرمانش اين است كه خود را فداي آرمان‌ها و اهداف امام زمانش بكند. ويژگي‌هايي كه در قرآن براي انبيايي مثل ابراهيم، اسماعيل، يحيي، عيسي و... آمده، مانند نيكي به والدين، رو كردن بسيار به خداوند، حلم و بردباري بسيار و نيكوكاري به معناي عام آن، مي‌تواند زمينه ساز آنچه باشد كه براي يحيي رخ داد كه خداوند در كودكي به او حكم و رشد عنايت كرد. علاوه بر آن، در آية 51 سورة انبيا مي‌فرمايد: ما وقتي به او رشدش را داديم، مي‌دانستيم كه چه مي‌خواهد بكند. ما ناظر رشد شما هستيم و زير نظر ما مي‌توانيد به رشد كامل برسيد.
بخشي از اين كمالات اكتسابي است و بايد براي به دست آوردن آنها تلاش كرد و بخش ديگر به سبب رضايت از فرد و با عنايت و لطف الهي به دست مي‌آيد. يك نسل منتظر براي به دست آوردن هر دو بخش بايد تلاش كند و در مسيري سير كند كه از هر دو بهره‌مند شود. براي تحقق اين مقصود بايد در مسير رضاي خدا گام برداريم تا خداوند بقيه اش را به ما مرحمت كند.
برنامه‌ريزي ما در تربيت نسل منتظر براي دست يافتن اين اهداف چه سيري بايد داشته باشد و نقطة شروع كجاست؟
به تصريح قرآن، پدر و مادر در پرورش چنين نسلي نقش بسيار مهم و مؤثري دارند. ما در اولين گام بايد پدر و مادري با اين باور داشته باشيم كه اين موقعيت را با نشاط و شادابي بپذيرند.
حضرت يحيي پسرخاله و مؤيّد حضرت عيسي(ع) بود و تنها پيامبر شهيدي است، كه با اره سر از تنش جدا شد و در قيامت با امام حسين(ع) محشور مي‌شود. الآن سر ايشان در سوريه در همان محلي است كه گفته شده سر مطهّر سيدالشهدا(ع) نيز در آنجا دفن شده است.
ماجراي تولد اين پيامبر خدا بسيار جالب است. در آية 90 سورة انبيا در اين باره چنين آمده است: «زكريا إذ نادي ربّه ربّ لاتذرني فرداً و أنت خير الوارثين». پيش از هرچيز بايد پدر و مادر با التماس و تضرع شديد از خداوند درخواست كنند كه نسلي مطهّر به آنان عنايت كند. نكتة مهمي كه در اينجا بايد متذكر شوم اين است كه به تصريح روايات، با دعا مي‌توان قضا را دفع كرد و تغيير داد. اين قاعده حتي شامل مواردي مانند آثار نوشيدن شراب بر نسل، كه پيش از اين گفتيم نيز مي‌شود. با دعا چنين عقاب‌هايي را هم مي‌توان دفع كرد و از همين رو هرگز نبايد نا اميد بود. بنابر آية قرآن خداوند به برخي پسر و به برخي دختر عنايت مي‌كند و برخي را نيز عاقر و عقيم قرار مي‌دهد. اين خواست خداوند است ولي همين مشيت را با استناد به ماجراي تولد حضرت زكريا مي‌بينيم كه مي‌توان با استمداد از دعا تغيير داد.
نكتة بعد اينكه حضرت يحيي مثل ما نيست كه فقط دلش بچه دار شدن را بخواهد و با توكّل به طبّ جديد بگويد، مي‌توان همه را بچه دار كرد يا حدّاكثر افق ديدش اين باشد كه بچه‌اي داشته باشم كه عصاي دستم بشود و يا فلان رتبة مادي و دنيوي را به دست بياورد. حضرت علي(ع) ما را از اين مي‌ترسانند كه فرزنداني را بي‌هدف تربيت كنيم و افرادي به جامعه تحويل دهيم كه بسان حيوانات همّشان علفشان باشد؛ درس بخوانند و پولدار شوند، خوب بخورند و بگردند. جالب اينجاست كه ما زندگي‌هاي از اين دست را مصداق خوشبختي و الگوي مطلوب مي‌دانيم. حضرت زكريا مي‌گويد، خدايا فرزندي به من عطا كن كه وارث علم يعقوب شود و عالم ديني شود كه بتواند علمش را به ديگران منتقل كند نه اينكه صرفاً يك شهروند خوب و سالم باشد. او چنان ديدگاهي داشت و ما چنين آرزويي!!
خداوند متعال در جواب زكريا كه گفته بود خدايا من پير شده‌ام و موهايم سفيد و بدنم سست شده چطور مي‌شود كه من بچه‌دار شوم؟ مي‌فرمايد: اين براي من هيّن و آسان است و ما همسر او را كه نابارور بود اصلاح كرديم. پس از اين خداوند دليل استجابت دعاي زكريا را ناشي از سه ويژگي او و همسرش مي‌داند: «آنان همواره در امر خير شتاب مي‌كردند»؛ «همواره ما را با بيم و اميد مي‌خواندند»؛ «آنان همواره براي ما خشوع مي‌ورزيدند». امام ششم(ع) فرمودند: ايمان مؤمن كامل نمي‌شود تا زماني كه اگر بيم و اميدش را در كفة ترازو بگذارند، به يك اندازه باشد. لقمان نيز به پسرش گفته بود: پسرم اگر تو به اندازة جنّ و انس عمل (صالح) به نزد خدا ببري اميد نداشته باش كه قبول شود و در مقابل هم اگر به همان اندازة گناه داشتي اميد عفو بخشايش داشته باش؛ همچنين قرآن خشوع را صفت عالمان مي‌داند، يعني همسر زكريا يك بانوي عالم و بامنزلت و كفو او بوده است.
حضرت يحيي، فرزند دورة كهنسالي يك پيرمرد و پيرزن بوده ولي با اين حال خداوند او را به مقام ياوري پيامبر اولوالعزم زمان خويش نائل كرد و هرچند به سبب ممانعت از انجام فعل حرام، به دست « هروديس پادشاه» به طرز فجيعي به شهادت رسيد ولي الآن با گذشت حدود 2000 سال همچنان نام و مقبره اش پابرجاست.
نقش مادران و زنان در تربيت يك نسل منتظر چيست. آيا نقش آنان را در برخي عرصه‌ها نمي‌توان بيشتر از مردان دانست؟
در سورة قصص، كه به ماجراهاي قوم بني‌اسراييل و حضرت موسي پرداخته، خداوند تكوّن شخصيت و رشد او را در كنار سه زن مؤمن فوق العاده (مادر و خواهر ايشان و همسر فرعون) نشان مي‌دهد كه مي‌توانند الگوي زنان عصر انتظار باشند. مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار فرزنداني مطهّر تربيت كنند بايد ويژگي‌هاي فوق العاده‌اي داشته باشند؛ مادر حضرت موسي ظرفيت دريافت وحي داشته است. هر چند اين وحي در حدّ انبيا نبوده ولي شايد مصداقي براي اين سخن حضرت علي(ع) در نهج البلاغه بوده كه، «خداوند بندگاني دارد كه در فكرهايشان با آنان نجوا مي‌كند» و يا آنچه در «مناجات شعبانيه» از خداوند متعال درخواست مي‌كنيم كه «خداوندا مرا از آنان قرار بده كه از درون با ايشان نجوا مي‌كني و آنان در بيرون براي تو عمل مي‌كنند». برخي ديگر از ويژگي‌هاي ممتاز مادر حضرت موسي از اين قرار است:
وقتي خداوند به او وحي مي‌كند كه موسي را شير بدهد؛ يعني عصارة وجود و مادة جسم آن زن را براي پرورش اين پيامبر خدا قبول كرده است. اگر صرفاً يك احساس مادرانه بود كه نيازي به وحي نداشت؛
خداوند در پاسخ به احساس مادرانه و نگراني‌هاي او از كشته شدن موسي، به مادرش دستور مي‌دهد او را به رود خروشان نيل بيفكند. شجاعت و يقين او به خداوند بايد در حدّ بسيار بسيار بالايي باشد و توحيد قدرتمندي در قلبش وجود داشته باشد كه به عنوان يك مادر چنين دستوري را امتثال كند؛ البته در آية بعد خداوند لطافت ارتباط با يك زن را بيان كرده و مي‌گويد كه ما فرزندش را به او بازخواهيم گرداند؛
خداوند در همين لحظه به مادر موسي نويد نبوت او را مي‌دهد: ما او را به تو باز مي‌گردانيم و او را از پيامبران قرار خواهيم داد. نويد نبوت مانند مقام‌هاي دنيايي نيست، بلكه پيام يك مجموعه مسئوليت و تكليف است، نه خوشي و راحتي؛ آن هم حضرت موسي كه قرار بوده با سه قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي فرعون، هامان و قارون مبارزه كند. اين زن بايد خود بانويي لطيف، عابد، عارف، سياسي و با درك نظامي باشد كه خداوند به او چنين نويد و جايزه‌اي مي‌دهد و الّا اگر ظرفيت هركدام از اينها را نمي‌داشت، در مقابل اين بشارت، بي‌ترديد موضع مي‌گرفت.
تربيت زنان عصر انتظار بايد دقيقاً طبق همين الگو باشد وگرنه خانم زاهد و عابدي كه تفكر و ديد جهاني نداشته باشد هرگز نخواهد توانست فرزندي جهاني تربيت كند.
باز به آية 73 سورة هود و ماجراي حضرت ابراهيم(ع) كه نگاه مي‌كنيم، مطالب جالبي در اين باره به چشممان مي‌خورد. حضرت ساره در تصوّر بسياري از ما، يك زن حسود بوده كه به هاجر حسادت ورزيده بود ولي قرآن او را اهل بيت حضرت ابراهيم(ع) مي‌داند. توجه داريم كه در نگاه قرآني، الزاماً فرزند و همسر يك پيامبر، اهل بيت او به شمار نمي‌آيد همان طور كه به صراحت فرزند نوح از اهل بيت او جدا شده است و به نوح خطاب مي‌شود كه فرزندت از اهل بيت تو نيست. در روايات هم داريم كه حسد همانند آتش كه هيزم را مي‌سوزاند، دين را بر باد مي‌دهد پس يك شخص حسود نمي‌تواند اهل بيت پيامبر اوالعزمي با جايگاه حضرت ابراهيم باشد. وقتي ملائك به ساره نويد بچه‌دار شدن را مي‌دهند با تعجب مي‌گويد، من و شوهرم كه پير شده‌ايم! در اين آيه خداوند خود را با دو نام حميد و مجيد (ستوده شوندة بخشنده) به ساره معرفي مي‌كند. اگر اين زن مظهر اين اسم نبود و ظرفيت دريافت آن را نداشت خداوند به او چنين تجلّي نمي‌كرد. اين بانوي با منزلت، مادر پيامبراني مانند اسحاق، يعقوب و يوسف مي‌شود، كه تمام فرزندان در لحظة وفات حضرت يعقوب در پاسخ به سؤال پدر مي‌گويند: خداي تو و پدرت ابراهيم را مي‌پرستيم، يعني نوه‌ها و بازمانده‌هاي اين زن هم همگي موحّد و خداپرست بوده‌اند.
در حديث آمده كه، فرزندانتان را با محبّت حضرت علي(ع) تربيت كنيد اگر قبول نكردند و جواب نگرفتيد، به شأن مادرش بنگريد. اين روايت به خوبي جايگاه مادران را مشخص مي‌كند.
در تربيت نسل مطهّر بايد توجه داشته باشيم كه مادر و پدر، نقش مشتركي دارند و بايد شاخصه‌هاي متعددي را در نظر بگيرند و فعاليت‌هاي متنوعي را انجام دهند تا بتوانند به اين مهمّ دست يابند.
لطفاً دربارة اين نقش مشترك بيشتر توضيح بدهيد.
در كتاب علل الشرايع، حديثي از امام صادق(ع) نقل شده كه ايشان مدت سه ماه و ده روز، عدة طلاق براي بانوان را مدت جدا شدن سرنوشت زن و مرد بيان كرده‌اند. وقتي تا صد روز پس از طلاق، هنوز سرنوشتشان به هم گره خورده در شرايطي كه با هم زندگي مي‌كنند وضعيت مشخص است. مسائلي مثل لقمه حلال، طهارت در رفتار و آدابي كه براي بچه‌دار شدن نقل شده همه در اين موضوع دخيل هستند. مجموعه‌اي از اين مطالب در كتاب ارزشمند ريحانة بهشتي آمده است. تجديد چاپ مكرّر اين كتاب پس از انقلاب گوياي آن است كه ما به داشتن نسل مطهّر تمايل پيدا كرده‌ايم.
ما براي مراحل مختلف زندگي در روايات، نكات و مطالبي را مي‌توانيم پيدا كنيم كه در اين راستا بايد به طور جدّي مراعات شوند؛ براي نمونه وقتي دربارة آية 63 سورة اسرا، از معصوم(ع) سؤال مي‌كنند ايشان مي‌فرمايند اگر هنگام انعقاد نطفه يك سري مسائل رعايت نشود شيطان در اين ماجرا شريك مي‌شود و نمي‌گذارد كه نسلي مطهّر پا بگيرد. ما اگر قانون حجاب را رعايت نكنيم حتماً شيطان در نطفه‌ها حضور پيدا مي‌كند و مانع تحقق و توليد نسل مطهّر مي‌شود. البته در آية بعد خداوند متذكّر اين مطلب مي‌شود كه اگر بندگان به من توكّل كنند تو هرگز بر آنان مسلط نخواهي شد.
امام خميني(ره) مي‌فرمودند، اگر شما نفستان را تزكيه نكنيد، نفس آن قدر شما را از خداوند دور مي‌كند كه حتي فكر تزكيه را هم نكنيد. در همين راستا ما بايد قوانين زيادي را براي تبيين و تسهيل تذهيب نفس براي همگان تصويب و اجرا كنيم. بايد با آموزش روابط صحيح، همة ارگان‌ها دست به دست هم بدهند تا به چنين رشد و كمالي دست يابيم و اين باورها به قلب‌هاي ما نفوذ كند. الآن بسياري از مسائل را ما حتي اطلاع رساني، نكرده‌ايم و مردم از آن بي‌اطلاعند. اگر فرد پاك نطفه‌اي (به معناي عام آن و نه صرفاً فقهي) در مسير تزكيه قرار بگيرد و صالح شود اميد آن هست كه با مدد الهي به مقام مصلح نيز برسد و بتواند در زمرة ياران حضرت مهدي(ع) قرار گيرد.
الآن برنامه‌هاي نهادها و ارگان‌ها را در اين راستا چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
به بركت قيام حضرت امام و خون شهدا، همة سازمان‌ها و ارگان‌ها اين قابليت را به طور بالقوّه دارند، هرچند از اين ظرفيت به طور كامل استفاده نمي‌كنند و بايد براي آنها برنامه‌هايي تدوين كرد كه بتوانند به اين اهداف نائل شوند.
تفكر سابق بر اين بوده كه دخترها بيشتر از پسرها آسيب پذيرند و برهمين اساس پسرهايمان را رها كرده‌ايم. الآن اگر بعضي از خانم‌ها با شركت در كلاس‌ها، پيگير اين دست مباحث هستند، در ميان آقايان متأهّل كمتر اين رويكرد ديده مي‌شود و همه مسئوليت را بر دوش همسران خود مي‌بينند. ادارات و نهادها با برگزاري كلاس‌ها و دوره‌هاي آموزشي براي كارمندان و كارگران خود كه غالب وقتشان را به كار در خارج از خانه مي‌پردازند مي‌توانند گام‌هاي مهمّي در اين راستا بردارند. در جريان ازدواج، زن و مرد همانند دو بال هستند كه با همكاري و همراهي هم مي‌توانند پرواز را به بار بياورند و همديگر و فرزندانشان را بالا ببرند. اين يكي از مسائلي است كه در كنار كوتاهي در سياستگذاري‌ها درباره اش اهمال ورزيده‌ايم و نيروهاي بسياري از مردان و زنان مؤمنان را به تبع آن هدر داده‌ايم.
شما به آنها كه اين گفت و گو را مطالعه مي‌كنند چه توصيه‌اي داريد؟
اول اينكه هركس بايد فكر كند كه چطور مي‌تواند در مسير تربيت نسل مطهّر قرار گيرد زيرا به تعبير حضرت امام(ره) در هر سري يك فكر پويا قرار دارد كه بايد از آن استفاده كرد.
مطلب بعد اينكه شايد بعضي از خوانندگان بعد از خواندن اين مطلب ناراحت بشوند كه چرا تا كنون كوتاهي كرده‌اند، به استناد آيه‌اي از سورة نوح به عزيزان اين نويد را بدهم كه با استغفار، خداوند فرزندان افراد را مددكار آنان را قرار مي‌دهد؛ يعني با استغفاري كه از صميم قلب باشد مي‌توان گذشته را جبران نمود. اگر كسي عزم خود را جزم كند كه براي حضرت مهدي(ع) قدم بردارد و آرماني در اين راستا باشد، با مدد حضرت فرزندانش با او همراه خواهند شد. البته اين را متذكر شوم كه به تعبير امام خميني وقتي كسي ذكري زباني مي‌گويد، هم عضوي از اعضايش مشغول به ذكر و عبادت مي‌شود و هم قلب شاگرد است و زبان معلم؛ با استمرار بر ذكر، قلب بهتر ياد مي‌گيرد و زبان هم با فهم و لذّت آن ذكر را تكرار مي‌كند. درهاي آسمان وقتي باز شد، تو هم مشمول عنايت و رحمت خدا مي‌شوي و ديگر گناه نمي‌كني. در سورة فتح خداوند مي‌فرمايد اگر شما هدايت بپذيريد ما بر هدايت شما مي‌افزاييم و به مرحلة بالاتر تقوا ارتقا مي‌دهيم.
نكتة مهم بعدي اينكه فراموش نكنيم قرآن تأكيد مي‌كند، خداوند سرنوشت اقوام را تا وقتي خودشان اراده نكنند تغيير نخواهد داد، پس اولين گام براي تحقّق ظهور اين است كه ما خود طالب اين اتفاق بزرگ بشويم. در آية 18 و 19 سورة سبأ، خداوند مي‌فرمايد ما در ميان قريه‌ها ، قريه‌اي را گذاشته بوديم كه امكان داشت در ميان آنها سير كند. از امام محمد باقر(ع) كه دربارة آن پرسيدند فرمود: «منظور ما چهارده معصوم هستيم». آنهايي كه از خداوند درخواست كردند كه ميان اهل بيت(ع) و آنان فاصله بيفتد به خود ظلم كردند. در مقابل آنان كساني هستند كه به تصريح آية 148 سورة بقره براي تحقّق ظهور شتاب مي‌كنند و به سرعت به انجام كارهاي خير مبادرت مي‌ورزند. جدولي كه به پيوست تقديم خوانندگان مي‌شود، مي‌تواند مبناي تحليل خود و اطرافيانشان قرار گيرد تا گام به گام بتوانيم خود را براي تربيت و پرورش نسل مطهّر و منتظر مهيا كنيم و انشاءالله با زمينه سازي براي ظهور امام عصر(ع) در اين رخداد شيرين نقشي ايفا كرده باشيم.
• سابقٌ بالخيرات
سبقت در امور خير مي‌گيرند مقتصد
ميانه رو هستند ظالمٌ لنفسه
به خودشان ظلم مي‌كنند اصناف مردم از ديدگاه قرآن نه تنها نظام هستي را عادلانه و حكيمانه مي‌بينند در هر حالي، خوشي يا ناخوشي، رضايت از حق دارند نظام هستي را بر مبناي عدل مي‌بينند و در وقت بروز مشكل صبر دارند، ولي اهل شكايت هستند سوءظن به خداوند تبارك و تعالي دارند و برنامة عالم را عالمانه و عادلانه نمي‌بينند از نظر تفكر به شدّت خود را در عبادات قرار مي‌دهند و هر آنچه انجام مي‌دهند به نظرشان نمي‌آيد و هيچ اجر و پاداشي را نمي‌خواهند ميل به عبادت دارند اما اگر كار حسنه‌اي انجام دهند، توقّع پاداش دارند و اگر نگيرند اصرار مي‌ورزند ميل به عبادت نداشته حتي گاهي گريزان از آن هستند فقط در وقت احتياج به آن رو مي‌آورند و اگر به نتيجه نرسند نااميد مي‌شوند از نظر عاطفي آنقدر صاحب علم وكرامت شده‌اند كه تالي و تلو مصومين(ع) اند و فقط در پي جلب رضايت حق گام بر مي‌دارند اگر لغزشي كنند فوراً توبه كنند و در پي جبران آن هستند و به شدت براي حفظ خود در صراط مستقيم تلاش مي‌كنند و در كارها به خداوند تبارك و تعالي توكل مي‌نمايند از ارتكاب گناه عمدي باكي ندارند و به راحتي آن را توجيه مي‌كنند و در حفظ تقوي خود را ناتوان مي‌دانند و توقّع گذشت از ارحم الراحمين دارند از نظر رفتار و عمل تفريحاتشان با خداوند تبارك و تعالي است و در حقيقت فإذا فرغت فانصب و إلي ربّك فارغب در دستور كارشان است درانجام مباح لذت‌هاي حلال را براي خويش انتخاب مي‌كنند و حقوق ديگران را مدّ نظر داشته، هرگز به ديگران تعدّي نمي‌كنند در لذت جويي از رنج ديگران باكي ندارند، بيشترين بخش عمر خويش را در تفريح جنسي و شهوت‌راني سپري مي‌كنند و اگر در اين امر حرامي رخ دهد ابايي ندارند و در اعمال غضب نيز همين طورند در انتخاب تفريح آنان مورد تمجيد حق و اولياي حق هستند و الگو براي بشريت در همة اعصار و نسل‌ها مي‌باشند تا حدود زيادي خودشان مايل به حفظ حدود الهي هستند، بايد آنان را به رشد و كمال دعوت كرد اصلاح رفتار آنان از طريق دعوت به حق، به روش حكيمانه و موعظة حسنه امكان پذير است.
منبع: ماهنامه موعود




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط