اِحباط

در لغت به معني باطل کردن است و در اصطلاح آن است که کردارهاي نيک انسان به سبب انجام گرفتن کارهاي گناه‌آلود از سوي وي، باطل گردد و بي‌اجر بماند. اصطلاح احباط در شانزده مورد، به صورتهاي گوناگون
چهارشنبه، 18 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اِحباط
 اِحباط



 
در لغت به معني باطل کردن است و در اصطلاح آن است که کردارهاي نيک انسان به سبب انجام گرفتن کارهاي گناه‌آلود از سوي وي، باطل گردد و بي‌اجر بماند. اصطلاح احباط در شانزده مورد، به صورتهاي گوناگون در قرآن به کار رفته است: بقره، 217؛ آل عمران، 22؛ مائده، 5، 53؛ انعام، 88؛ اعراف، 147؛ توبه، 17، 69؛ هود، 16؛ کهف، 105؛ احزاب، 19؛ زمر، 65؛ محمد، 9، 28، 32؛ حجرات، 2. مسأله مورد اختلاف متکلمان در باب احباط آن است که کدام کردار گناه‌آلود موجب از ميان رفتن پاداش کردارهاي نيک مي‌گردد؟ آيا تنها کفر و شرک چنين نتيجه‌اي به بار مي‌آورد، يا هر گناه کبيره‌اي چنين نتيجه‌اي در پي دارد، و يا چنانکه خوارج مي‌پندارند هر گناهي، خواه کبيره و خواه صغيره، طومار کردارهاي پسنديده‌ي انسان را در مي‌نوردد و پاداش به بار آمده از آن را از ميان مي‌برد؟ همه‌ي فرقه‌هاي اسلامي در اين معني همداستانند که کفر و رک به يکباره تمام طاعتها و پاداشهاي به بار آمده از آنها را از ميان مي‌برد. اما مسأله مورد اختلاف آن است که گناه کبيره (بجز کفر) نيز سبب از ميان رفتن ثواب طاعتها مي‌گردد، يا نه؟
1) نظريه مثبت: ديدگاه خوارج و معتزله، طبق اين ديدگاه، نه تنها کفر و شرک، بلکه ديگر گناهان نيز سبب از ميان رفتن ثواب طاعتهاي شخص نيکوکار مي‌گردد و گناهکار اگر توبه نکند و در گذرد سزاوار کيفر خداوند خواهد بود. خوارج که با مسائل برخوردي افراطي دارند هر گناهي را کبيره مي‌شمارند و آن را سبب احباط مي‌دانند. بيشتر متکلمان معتزلي برآنند که تنها گناهان کبيره موجب احباط تواند بود. آنان مرتکب گناه کبيره را فاسق مي‌شمارند و عقيده دارند که مرتکب کبيره منزلتي ميان دو منزلت کفر و ايمان خواهد داشت و چون توبه نکرده بميرد، جاوان گرفتار عذاب خواهد بود. معتزله نه تنها به احباط يعني تباه شدن (يا تباه گردانيدن) ثوابهاي مرتکب گناه کبيره باور دارند، بلکه برآنند که کردارهاي نيک و پاداشهاي به بار آمده از آن نيز سبب از ميان رفتن گناهان پيشين مي‌گردد. آنان از اين معني به تکفير تعبير مي‌کنند. روي دادن احباط و تکفير، آن سان که جبائيان تصريح کرده‌اند، معلول کثرت کيفي محبط نسبت به محبط است. بدين معني که از ميان رفتن گناهان معلول افزوني کيفي پاداشها و از ميان رفتن مرزها و ثوابها حاصل افزوني کيفي گناهان است. برخي از اماميه نيز از اين ديدگاه جانبداري کرده‌اند.
2) نظريه منفي، ديدگاه اماميه و اشاعره و برخي از معتزله: طبق اين ديدگاه احباط نظريه‌اي است که نه نقل آن را تأييد مي‌کند و نه با عقل سازگاري دارد. به نظر اشاعره هيچ چيز بر خدا واجب نيست. او هرچه خواهد کند و هر چه کند نيکوست، اگر گناهکار را ثواب بخشد و نيکوکار را کيفر دهد عين صواب است. جويني- متکلم نامبردار اشعري- ضمن مردود شمردن احباط، تکفير را معقول و پذيرفته مي‌داند. وي سخن حق تعالي مبني بر اين که: ان الحسنات يذهبن السيئات (هود، 114) را دليلي بر پذيرفتني بودن تکفير مي‌شمارد. با اينهمه برابر همان اصل مکتب اشعري تصريح مي‌کند که تکفير نه معلول افزوني نيکيها، که حاصل تفضل الهي است. اما متکلمان اماميه نه تنها احباط که تکفير را نيز مردود مي‌شمارند. شيخ طوسي آشکارا بر مردود بودن احباط و تکفير تأکيد مي‌ورزد. به نظر طوسي، نه ثواب عقاب را از ميان مي‌برد، نه معصيت طاعت را و هرگاه کسي سزاوار ثواب گردد، هيچ گناهي- بجز شرک- اين شايستگي را از ميان نمي‌برد، و چون کسي شايسته‌ي کيفر الهي شود تنها تفضل خداوند موجب بخشايش وي تواند شد. شيخ طوسي بر اين باور است که حتي ثوابي اندک در جنب گناهاني بسيار ثابت مي‌ماند و بدان پاداش داده مي‌شود. اين معني را حق تعالي در آيه‌هاي مختلف قرآن، با تأکيد بر اين که «به هيچ کس ستمي نخواهد شد و هر کس به طور کامل به جزاي کردارهاي نيک و بد خود خواهد رسيد» مورد تأييد قرار داده است. ديگر متکلمان برجسته‌ي اماميه، از جمله خواجه نصير طوسي و علامه حلي نيز اين ديدگاه را تأييد کرده‌اند. متلکمان اماميه در نقد و رد نظريه‌ي احباط و تکفير، دليلهايي بيان داشته‌اند که از ميان آنها دو دليل طرح مي‌کنيم: الف) عدم تضاد طاعت و معصيت، شيخ طوسي مي‌گويد: برابر اصول منطق، يک چيز تنها در صورت ضد بودن با چيز ديگر آن را نفي مي‌کند و از ميان مي‌برد. طاعت و معصيت از آن‌رو که از يک جنس‌اند (هر دو فعل هستند) ضد يکديگر نمي‌توانند بود و اين بدان سبب است که هر کاري که به عنوان طاعت انجام پذيرد، رواست تا به مقصد معصيت نيز صورت گيرد. چنانکه في المثل سکونت گزيدن در خانه‌ي کسي با اجازه‌ي وي، همانند سکونت گزيدن بدون اجازه‌ي اوست. در حالي که سکونت گزيدن به شيوه‌ي نخستين نيک است و به شيوه‌ي دومين بد است. ثواب و عقاب نيز چنين است: يعني هر کردار که به عنوان ثواب انجام مي‌گيرد، رواست تا به قصد عقاب نيز روي دهد. زيرا ثواب، سودي است که با ويژگي خاصي به نيکوکاران داده مي‌شود و نيک پيداست که هر کاري که تحت شرايطي سود محسوب مي‌شود، ممکن است در شرايطي ديگر و بدانگاه که انسان از آن کار بيزار و گريزان است، زيان و عقاب به شمار آيد. به نظر شيخ طوسي از آن‌رو که ضد حقيقي، ضد خود را در حالت نيستي نفي نمي‌کند، حتي اگر تضاد ثواب و عقاب را هم امري مسلم به شمار آوريم، بدان سبب که اينکه اين دو معني در اين جهان هستي نيافته‌اند، يکديگر را نفي نمي‌توانند کرد و در نتيجه احباط و تکفير، مفهوم و معني نمي‌توانند داشت. در باب آيه‌هايي که معني ظاهري آنها بيانگر احباط و تکفير است (نمونه: بقره، 264؛ هود 114؛ زمر65؛ حجرات 2). شيخ بر اين عقيده است که نمي‌توان از معني ظاهري اين گونه آيه‌ها به عنوان دليل اثبات احباط و تکفير بهره جست. چرا که بنيان باورهاي راستين، بنياني عقلي است و بايد اينگونه آيات را تأويل عقلاني کرد و از آنها معني‌هايي به دست آورد که با خرد سازگار باشد؛ ب) احباط و تکفير، مستلزم بيدادگري خداست. خواجه نصير طوسي و نيز علامه حلي بر اين عقيده‌اند که روي دادن احباط و تکفير، مستلزم بيدادگري و ستمگري خداست. زيرا در صورت روي دادن اين دو امر، پاداش و کيفر نيکي و بدي به گونه‌اي فروگذار مي‌شود، در حالي که حق تعالي خود چنين وعده داده است که به ذره ذره‌ي نيکي، پاداش مي‌بخشد و ذره ذره‌ي بدي را کيفر مي‌دهد: «فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثال ذرة شراً يره» (زلزله 7، 8) و نيک پيداست که وفاي به وعد و وعيد از سوي خدا واجب است. نوبختي در کتاب ياقوت پنج دليل بر مردود بودن احباط آورده است.
کتابنامه:
تمهيدالاصول في علم الکلام، شيخ طوسي، 3، 89-99، 263، 268؛ اوايل المقالات، شيخ مفيد، 96؛ کشف المراد، 327-328؛ نهج المسترشدين، 81؛ کشف الفوائد، 94-95؛ انوار الملکوت، 172؛ الحدود و الحقايق، سيد مرتضي، چاپ شده ضمن الذکري الالفية (يادنامه‌ي شيخ طوسي)، 153/2؛ تفسير ابوالفتوح، 238/1؛ شرح اصول خمسه، 624-625؛ الارشاد، جويني 386-387، 390.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط